معرفی کتاب «سکوت دریا»: رویارویی در روزگار رژهی چکمهها
فرانک مجیدی: دیروز فرصتی پیش آمد که به کتابفروشی سری بزنم و کتابی را که مدتها بود تشنهی خواندنش بودم، بخرم. هنگام خرید، دلیل اصلیام ارادت قبلی و قلبی به مترجم اثر بود: جناب «ژرژ پطرسی» که همهی ما سالهای زندگیمان با دوبلههای شیرین و صدای بینظیرش، پر از خاطرات خوش شده. اگر هنگام خرید، دلیلم این بود که آقای پطرسی، دوبلور بسیار عزیزی برای من هستند، بهمحض خروج از مغازه و خواندن مقدمهی کتاب، دلایلم قویتر شد. «سکوت دریا»، کتابی به قلم «ژان مارسل بروله» است که در سالهای اشغال فرانسه توسط نیروهای آلمان نازی در جنگ جهانی دوم، با نام مستعار «ورکور» همچنان به نوشتن ادامه میداد. او نام مستعار «ورکور» را که در حقیقت منطقهای کوهستانی در منطقهی آلپ فرانسه است، برای خود برگزید. این منطقه در تاریخ جنگ جهانی، تاریخی خونین دارد و پارتیزانهای نهضت مقاومت و اهالی یک روستا توسط سربازان نازی، به تمامی قتلعام شدند. در روزگاری که برخی از نویسندگان بزرگ فرانسه در تبعید به سر میبردند و وطنشان از نوشتههای آنها بیبهره بود، جمع بزرگی ترجیح میدادند سکوت کنند و اثر ادبیای زیر چکمهی دشمن به چاپ نرسانند و گروهی چاپلوسانه به سود آلمانیها با آنها توافق کردهبودند تا از تنعم و هدایای بیگانه بهره ببرند، ورکور در انتشارات زیرزمینی «نیمهشب» برای افزایش روحیهی مقاومت ملت فرانسه مینوشت. در سال 1942 سکوت دریا به چاب رسید. این کار میتوانست به قیمت جان او و همکارانش تمام شود، اما حقیقت این است که نهضت مقاومت، علاوه بر پارتیزانهایی آمادهی مرگ در راه وطن اشغالشده، نویسندگان و ناشرانی داشت که باور داشتند فرانسه، کشور عشق و ادبیات غنی، هرگز نباید روحیهی فرهیختهی خود را ببازد، حتی اگر خون شاعر به سرنیزهی دژخیم بر زمین بریزد. داستان کتاب، بیرون از جبهههای جنگ است. فرانسه اشغال شده و مردم، رژهی فاتحان را با اشک بر سنگفرشهای خیابانهای خاطرهانگیزشان دیدهاند. گروهی که وحشتزده بودند، با آلمانیها تعاملاتی دارند، اما گروهی از مردم عادی که عضو رسمی نیروهای مقاومت نیستند، با شیوهی خود با آلمانیها برخورد میکنند. سکوت دریا، در یکی از همین خانههای ییلاقی با مردمی عادی و اهل هنر و ادبیات، رقم میخورد. نیروهای آلمانی در خانهی مردم سکونت میکنند، اما آنها به شیوهی «سکوت» از بودنشان، اظهار نارضایتی میکنند. پیرمرد و برادرزادهاش که دختر جوان و زیبارویی است، با هم در این خانهای روستایی سکونت داشتند. روزگاری این خانه، سرای بحثهای ادبی و فلسفی پرشور و نوای موسیقی کلاسیک بزرگان این رشته بود. اما اکنون، زیر هوای مسموم و سنگین اشغال وطن، هر دو دلمرده و خمودهاند و جز پیپ کشیدن و کارهای جزئی مزرعه و بافتنی و رفوی لباسهای مندرس، کاری نمیکنند. تا آنکه روزی افسر جوان آلمانی به خانهی آنها برای سکونت میآید. مردی که تا انتهای کتاب متکلموحده با اهالی خاموش خانهی ییلاقی است و نمیداند… کتاب دربارهی روش خاص اَتانتیستها است. آنها سکوت کردهاند و منتظر معجزهی بزرگ رهایی کشورند. میشود پرسید که آیا اساساً سکوت در برابر بیگانه، یک روش مبارزه محسوب میشود یا خیر؟ و پاسخ داد وطن آزاد و استقلال کشور، ارزش خونهای فراوان دارد. اما این پاسخی اتوپیایی است. چه کشوری به اشغال نیروهای بیگانه درآید، و چه زیر چکمههای نیروهای خودی در حکومتنظامیِ سران دیکتاتور اداره شود، همیشه بخش بزرگتر جامعه، اندوه خود را با سکوت، نشان میدهند. به اوضاع تن نمیدهند، اما منفعل هستند. ورکور در این کتاب تلاش کرده تا بگوید اینها بخش بیاهمیتی در مقاومت یک کشور نیستند. قاطبهی جامعهی فرانسه نباید بخاطر این سکوت که آبستن خشمی عمیق است، احساس شرم کنند. کار آنها به اندازهی کار پارتیزانهای جانبرکف، اهمیت دارد. اما نباید در این سکوت، دلمرده شوند و از یاد ببرند که دشمن، اشغال روح و غرور آنها را میخواهد. خشم اصیل ناشی از غرور ملی باید همواره روشن بماند. بنابراین در این کتاب، هر فرانسویای که به شیوهای راهی برای نفوذ آلمانیها نمیگشاید، یک قهرمان است. از همین رو سکوت دریا، مهمترین اثر ادبی آن سالها برای حفظ افتخار و شرف فرانسه است. اما ارزش کتاب ورکور در این است که کتاب به «آلمانی بد» و «فرانسوی خوب» تقسیم نمیشود و اثری شعارزده در خدمت پروپاگاندا و طبعاً با تاریخ مصرفِ دورهای نیست. بیش و پیش از ملیتها، انسانیت کاراکترهای کتاب به چشم میآید. شخصیتهای اصلی کتاب، انسانهایی بسیار فرهیخته با اندیشهای روشنند که از تیرهروزیشان، در زمانهای بد با هم آشنا شدهاند، گرچه «ورنر» (افسر آلمانی) بشدت ایدهآلیست است، اما چه بسا در روزگار صلح، رویای «دیو و دلبر» او، جامهی حقیقت میپوشید. اما متأسفانه در جنگ، نمیتوان ایدهآلگرا و انسان ماند. در جنگ، مرزها موضوعی حیاتی هستند و مهم است که کدام طرفش ایستاده باشید. یک هنرمند، تا مدتها باور دارد که جنگ شاید بتواند موضوع مرزها را بیاهمیت کند و انسانیت و فرهیختگی، سرود مشترک جهان شود. اما در نهایت، میبیند که چطور ملعبهی قدرت شده و بازی خوردهاست. آن زمان است که «تصمیم نهایی» را میگیرد. بهقول شاملوی بزرگ که در مجموعهی «هوای تازه» چنین میسراید: «… خاک هفت اقلیم را افتان و خیزان، درنوشتم/ خانهی جادوگران را در زدم، طرفی نبستم/ مرغ آبی را به کوه و دشت و صحرا جستم و بیهوده جستم/ پس سمندر گشتم و بر آتش مردم نشستم.» در سال 1949، «ژان پیر ملویل» که خود در نهضت مقاومت فرانسه عضویت داشت و در آن روزها هنوز شناختهشده نبود، فیلمی به همین عنوان ساخت که البته در ایران، سینمادوستان با نام «خاموشی دریا» میشناسندش. ترکیب نام ورکور که در ابتدا سخت مخالف تبدیل کتابش به فیلم بود، و فیلمی که تأثیر بسیاری در سینمای موج نوی فرانسه داشت، ملویل را به قلهی سینمای فرانسه رساند. این فیلم، هنوز جزو بهترین آثار کلاسیک و مؤلف است که میتوان به تماشایش نشست. چنانکه در ابتدا اشاره شد، ترجمهی کتاب توسط یکی از استادان بلامنازع هنر دوبلهی ایران صورت گرفته. سوای ارادت همیشگیام به آقای ژرژ در مقام یک دوبلور خاطرهساز، چه لذتی بود که ایشان را به عنوان یک مترجم بسیار دقیق هم بشناسم. روح فرهیختهی کتاب، به زیبایی در ترجمهی ایشان حفظ شده و لذتش چنان است که وقتی کتاب را برای خواندن میگشایید، نخواهیدش بست مگر تا خواندن آخرین جمله. یک ارتباط معنوی و تعهد روحی در ترجمهی داستانی که به دقت گزیده شده و صرفاَ انجام «کار» نیست، باید دقیقاً چنین باشد. از همین رو، بسیار امیدوارم که داستانهای دیگری با ترجمهی آقای ژرژ عزیزم بخوانیم. علاوه بر ترجمهی متن اصلی با تعهد و دقت بسیار، آقای پطرسی مقدمهها و پینوشتهای دقیقی تقریباً به حجم داستان اصلی بر کتاب افزودهاند که به درک زمانهی نگارش داستان، شرایط فرانسه در روزگار اشغال و احوالات ورکور و ملویل برای خلق اثر ادبی و سینماییشان، کمک میکند و خواننده را به کمال، آگاه میسازد. «سکوت دریا» توسط «نشر ماهی» به قیمت 5000 تومان و در قطع جیبی، در بازار کتاب موجود است. کتاب در مجموع 87 صفحه است که البته داستان اصلی، 45 صفحهی آن را شامل میشود. سه سال پس از پیروزی متفقین، در سال 1948، کتاب به 17 زبان ترجمه شدهبود. اما زمانی که سیریل کانلی آن را به انگلیسی ترجمه کرد تا در بریتانیا عرضه شود، هنوز سال 1944 بود و جنگ جهانی با تمام خوف و سیاهیاش جریان داشت. خوشبختانه جناب پطرسی، مقدمهی این کتاب را هم ترجمه کرده که متنی بهغایت درخشان در رسای آزادی، آزادگی در روزگار اختناق و تعهد ادبیات در روزگار قلدرمآبی چکمهپوشان است. هر جملهی این مقدمهی هشت صفحهای بلیغ و فصیح و درخشان است و مؤخرهای چنان شکوهمند در ستایش امید دارد که زندگی مادی به صِرف تنها زنده ماندن را موضوعی پست و خوار میکند. این یکی از زیباترین متنهایی است که در ستایش ادبیات و آزادی، در تمام عمرم خواندهام. در بندهای ابتدایی این مقدمه آمدهاست: «…قفل سکوت بر اندیشهمان، سکوت اجباری نویسندگان به سبب محروم شدن از حق ابراز عقیده، سکوت در برابر جهان. ملتهایی که در دایرهی این دیواری که آلمان به دور خِرَد اروپا کشیده زندگی نکردهاند، ابعاد رنجی را که باید تحمل کرد، به هیچ روی درنخواهند یافت. تنها کافی است بدانند انسانها جان خود را نثار میکنند تا در این دیوار، رخنهای بسازند.» این مقدمه را باید هر گاه که تاریکی یأس بر اندیشه سایه میافکنَد، خواند. چرا که در ناامیدی، تسلیم محض است. اما کسی که فقط سکوت کرده، هنوز امیدی به فریاد دارد.
این نوشتهها را هم بخوانید
ممنون از معرفی کتاب . من فیلم خاموشی دریا رو سالها پیش دیدم و خیلی دوست داشتم کتابش باید خوندنی باشه
ممنون جالب بود اما یه پیشنهادی داشتم اینکه اگر می تونستید مراکزی رو که این کتاب یا سایر کتاب هایی که در سایت معرفی کردین رو به فروش می رسانند، در قسمتی از سایت یا محتواهاتون توسط لینک قرار می دادین تا افرادی که فرصت گشت و گذار در بازار رو ندارند سریعا بتونند از طریق سایت شما به ناشران یا فروشندگان این کتاب دسترسی داشته باشند و خریدشون رو انجام بدن یا به صورت اینترنتی یا تلفنی و همچنان این آتش مطالعه اشون نخوابیده باشه و تا تنور داغه نون رو بچسبونن و سریع بعد از معرفی شما بروند و کتاب رو تهیه کنند.
تشکر
به سادگی با جستجو در کتابفروشیهای انلاین مثل شهر کتاب، جیحون و فیدیبو میتوانید به این کتابها برسید.
لینک درج نمیکنیم، چون از آن سو، آن زمانی که لینک درج میکردیم، خوانندگان مغرض میگفتند، پول میگیرید و کتاب معرفی میکنید.
بسیار ممنون از پاسخ شما، در این مساله حق با شماست، اما به نظرم به صورت پیشنهادی هم باشه بد نیست و به صراحت هم میشه در سایت اعلام کرد که هیچ گونه ارتباطی با سایت هایی که معرفی شده اند ندارید و قصدتون فقط دسترسی آسانتر کاربران است.
خیلی ممنون از محبتتون.