معرفی کتاب: روزگار رفته – آخرین سرخها – نوشته سوتلانا الکساندرونا الکسیویچ

یکشنبه 26 آبان 98- ساعت نه صبح
در شرایطی که دسترسی به اینترنت -چنان که افتد و دانی- ندارم، پنج دقیقه پیش متوجه شدم که سایتم در کمال تعجب بالا میآید. از آنجا که تعهد خاصی به خوانندهها حس میکنم و بر این باورم که در شرایط دشوار است که ارزش کار، بیشتر مشخص میشود، تصمیم گرفتم، امروز هم سایت را بهروز نگه دارم و چه چیزی بهتر از معرفی کتاب!
کتابی که امروز میخواهم به شما معرفی کنم، کتابی است نوشته سوتلانا الکساندرونا السیویچ. ترجمهای از کتاب که من تهیه کردم، ترجمهای است از مترجم نامآشنا –فروغ پوریاوری– که خوانندگان آشنا با کتاب میدانند که چه کتابهای ارزشمندی تا به حال منتشر کرده است. منتشرکننده کتاب هم نشر ثالث است.
سوتلانا ، نویسنده و روزنامهنگار اهل بلاروس، برنده جایزه نوبل سال 2015، به خاطر وجوه چندصدایی نوشتههایش ستوده شده است.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
این نویسنده در 31 مه 1948 در اوکراین از پدری بلاروسی و مادری اوکراینی به دنیا آمد.
در دوران فعالیتروزنامهنگاری خود، روایتهایی مستند بر اساس شواهد عینی درباره چند رویداد مهم در تاریخ شوروی سابق نوشت. وقایعی نظیر: جنگ جهانی دوم، جنگ افغانستان، سقوط اتحاد جماهیر شوروری سابق.
کتاب روزگار رفته، آخرین سرخها که روایتی از اضمحلال شوروی و ظهور روسیه جدید به روایت اوست، جوایزی همچون جایزه کتاب لوس آنجلس تایمز را به دست آورده است و در روزنامههای معتبر، یکی از کتابهای معتبر سال معرفی شده است.
کتاب 758 صفحه است و قیمتش شاید چندان مناسب نباشد: 88 هزار تومان (البته با توجه به شرایط اقتصادی مردم و صنعت نشر در ایران)
خب، سوالی که در ذهن متبادر میشود این است که اصلا چرا ما باید خود را با کتابی در مورد شرایط شوروی سابق سرگرم و خسته کنیم، در شرایطی که کلیاتی که از آنچه به وقوع پیوست را میدانیم و بچههای دهه شصتی، دستکم حوادث دهه آخر آن را از چرنوبیل تا اصلاحاتی گورباچفی و سقوط بلوک شرق و سرانجام سقوط شوروی، به صورت مبهم به یاد دارند.
باید بگویم که نویسنده با روایت داستان مردم عادی و یا مسئولان سطوح پایینی و میانی، داستانی سرراست و قابل درک و ملموس به ما ارائه میدهد.
حدیث اوج و فرود تمدنها و امپراتوریها و ایدئولوژیها کمابیش شبیه هم هستند. کتاب را که ورق میزنید به همین نکته میرسید و متوجه میشوید که خردهروایتها چقدر تکراری به نظر میرسند، تکرارهایی که البته مقایسهشان با شرایط دیگر کشورها، بسی پندآموز و دارای نکته به نظر میرسند.
کمونیسم هم مانند بسیاری از ایدئولوژیهیا خرد و کلان با اندیشه نوسازی آدم پا به عرصه گیتی گذاشت. آزمایشگاهی که به وسعت یک کشور بنا نهاده شد، میخواست که انسان استاندارد شورویایی بسازد.
محصول این کارگاه اما چیز عجیبی شد و منجر به ایجاد چند نسل چندپاره شد. این چندپارگی حتی در ذهن تک تک احاد آن وجود داشت. از یک سو افتخار به حماسه دفاعی میهنی جنگ جهانی دوم و پیشرفتهای فضایی و اصول تئوریک و یک سوی دیگر گولاکها و تصفیهها و شرایط دشوار و فلاکت اقتصادی.
آدمهایی که در عین قربانی بودن به جهت همکاریهای بیش و کم در مستدام نگاه داشتن این کارخانه آدمسازی، در درون و در خفا یا به آشکار خود را گناهکار هم حس میکردند.
و سرانجام وقتی که به اصطلاح آزادی آمد، آن آزادی، گنگ و بدون شهد شیرینی بود! پس آرمانها چه شدند و رؤیاهای تازه باید چه باشند و آیا خانه ساختن و خودرو خریدن و یا همان احیای زندگی بورژوایی و زنده کردن لذتها مادی و شهوانی محدود شده، همان آزادیای بودند که در طی 72 سال، مردم خیالش را در سر داشتند.
بین آن آزادی که پدران در سر داشتند -یعنی نبود ترس و حق انتخاب- تا آن آزادی که نسلهای بعد به آن رسیدند، فاصله بسیار زیاد بود و بعد از اندک مدتی، ما با تینیجرهای روسی روبرو شدیم که تیشرت لنین و چهگوارا به تن داشتند و در بارهای به سبک غربی، جوانی میکردند و در عین حال برای احیای نوستالژی به کافههای به سبک شوروی میرفتند و آهنگها انقلابی آن دوران را گوش میکردند و همه اینها را با ناسیونالیسم قدیمی روسی، ترکیب میکردند.
کتابهای حرفها و خاطرات مردم کوچه و خیابان و آشپرخانهها، جلادها و قربانیها و افراد بین اینها، دبیران ناحیهای حزبی، پزشک و موسیقیدان و نظامی و آرشیتکت و دلدادگان عشقی آن دوران را با هم میآمیزد، برای اینکه فراموش نکنند و نکنیم!
تنها سایت به درد بخوری که من الان بهش دسترسی دارم سایت شماست دکتر می خوام برم تو مطالب قدیمی تون هم یه چرخی بزنم
بله خیال خام ساختن انسان تراز نوین شکست خورد اما نه کامل. هنوز هم در جاهایی (نام نمیبرم چون خودتان میدانید) کماکان دنبال میشود. کماکان برای همه چیز از اقتصاد و فرهنگ و روابط انسانها و جامعه و حتی طبیعت برنامه 4 ساله مینویسند و افق پیشرو می بینند. تا جزئیات همه چیز را کنترل می کنند. ولی این نمی تواند دوام پیدا کند. فرو خواهد پاشید چون خلاف طبیعت است و دوام نخواهد داشت.