فیلمی که دوستداران سلینجر و ناتور دشت باید ببینند: Rebel in the Rye یا یاغیای در دشت

بعضی شبها به هر دری میزنم فیلمی مطابق سلیقهام پیدا نمیکنم. نه فیلم کلاسیکی، نه فیلم دوبله شده قدیمیای و نه حتی فیلم سرگرمکنندهای.
بعضی شبها هم به صورت غیرمترقبه انتخابهایم زیاد میشوند و میمانم که بین یک مستند، پادکست خوب، فیلم قدیمی، فیلم گیشهای سرگرمکننده و یک فیلم عمیقتر کدام را باید ببینم (یا بشنوم.)
امروز هم وقتی دیدم نسخه با کیفیت نسبتا خوب Mark Felt و Justice League و Bright آمدهاند، امیدوار شدم.
اما هر شب آدم حال و هوای خاصی دارد، گاهی میخواهد بخندد یا چیزی برای دیدم موقع ورزش روی تردمیل داشته باشد؛ گاهی میخواهد بیاموزد و گاهی میخواهد به یاد بیاورد.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
در این حال و هوا بودم که دیدن تصویر کوین اسپیسی این روزها تحریمشده و عنوان جذاب فیلم Rebel in the Rye توجه من را به خود جلب کردم.
خوب نام فیلم باید شما را متوجه کرده باشد که میخواهم در مورد چه صحبت کنم. بله در مورد رمان مشهور ناتور دشت و خالق آن یعنی جی دی سلینجر.
یاد روزهای خوبی افتادم که وبلاگستان در اوج بود و نوشتن پستهایی در مورد کتاب، به اندازه جوکهای تلگرامی این روزها، برای خودش مخاطب داشت. البته در حد و اندازه تعداد کاربران اینترنت آن زمان.
فیلم یاغیای در دشت یا Rebel in the Rye داستان خلق ناتور دشت است. داستانی که حتی برای دسته زیادی از کسانی که این رمان را هم خواندهاند ناشناخته است و خود من هم تصور نمیکردم که سلینجر با چه دشواریای این کتاب را خلق کرده باشد و چه اندازه مرارت کشیده باشد.
نیکولاس هولت در این فیلم نقش کلیدی سلینجر را بازی میکند و کوین اسپیسی نقش ویت بارنت Whit Burnett را دارد.
نمیخواهم تأسف خود را از این همه استعداد سینمایی کوین اسپیسی که به خاطر لایههای شخصیتی دیگرش این روزها به محاق رفته، پنهان کنم. اجازه بدهید در این مورد قضاوت نکنیم و مثل خیلی از رویدادهای دیگر تکانهای سخن نگوییم …
فیلم Rebel in the Rye فیلمی نیست که هر کسی بپسندد. پیشنهاد میکنم اگر یک کتابخوان نیستید یا رگههایی از شوق نویسندگی تا در وجود شما ریشه ندوانده باشد؛ اصلا وقت خود را برای دیدن این فیلم تلف نکنید. چون در این صورت فیلم را کسلکننده خواهید یافت.
اما برای دستهای خاص؛ این فیلم اتفاقا میتواند بسیار جالب باشد.
Rebel in the Rye در مورد نویسندگی است. در مورد رنج و عیش مداوم آنها با آثارشان است. در مورد دورههای مکرر و تمامنشدنی آبستنیهای فکری زجرآور و سقطها و زایشهای موفقیتآمیز آنهاست.
این اثر خوب نشان میدهد که یک شخصی بااستعداد برای دگردیسی و کامل شدن چقدر باید رنجها را بر روح و تن خود هموار کند.
Rebel in the Rye نشان میدهد که سلینجر جوان، به جای اینکه یک نویسنده جاودان شود میتوانست یک فروشنده موفق گوشت خوک باشد! اما انتخاب او چیز دیگر بود.
Rebel in the Rye در بخشهایی نشاندهنده یک کمبود در جامعه ماست. اینکه نویسندگان جوان و بااستعداد ما فاقد آن اتمسفر لازم برای کامل شدن و رشد و راهنمایی هستند و آن بازار مخاطب خوب را ندارند.
بله! نویسندگی در همه جای دنیا دشوار است. اما در جاهایی مثل کشور خودمان میتواند به مانند سودای قهرمان اسکی شدن در عربستان باشد!
Rebel in the Rye به نقش مهم مرشدها و راهنماها اشاره میکند و روی نقشی که اسپیسی ایفاگرش است یعنی ویت بارنت، تأکید فراوان میکند. بارنت یک نویسنده و یک استاد نویسندگی بود که در دهههای میانی قرن بیستم با مجله معروف استوری؛ کمک زیادی به شناسایی و شکوفا شدن استعدادها کرد.
Rebel in the Rye نشان میدهد که کلنجار مداوم نویسندهها با ناشران گاه بیگانه با ادبیات چقدر میتواند دشوار باشد. این فیلم نشان میدهد که یک نویسنده چقدر باید با زمین و زمان و حتی خانوادهاش بجنگد تا دست آخر بتواند پیروز شود و موفقیت برسد.
تا امروز تصور من از خلق شخصیت دوستداشتنی هولدن کالفید در ناتور دشت؛ سلینجری بود که پست دستگاه تایپ در یک اتاق نمناک نشسته و پشت سر هم مینویسد و پاره میکند و دوبارهنویسی میکند، اما فیلم چیزی فراتر از این را نشان میدهد و به تصویر میکشد که واژگان؛ جملات و صفحات کتاب در چه برهههای حساسی از تاریخ خلق شدهاند.
کسی چه میداند شاید در روز حمله تاریخی متفقین به ساحل نورماندی؛ اگر سلینجر جوان دویست – سیصد متر در موقعیتیای متفاوت بود؛ ما هیچ تصوری از او نداشتیم و صفحات کتاب ناتور دشت که او در روزهای جنگ؛ همه جا در کولهپشتی همراه خود دشت؛ سوراخ سوراخ با گلولهها، در همان ساحل خمیر میشدند و از بین میرفتند.
وچه داستان ها که در سینه های به گلوله بسته شد ماند، در ذهن های خاموش شده و یا همین کاغذ های خمیر شده که شما کفتید و ما از ان بی خبر ماندیم. به قول لس براون با استعداد ترین مکان روی زمین یک قبرستان است!
من هم اشاره ی کوچکی کنم به جناب اسپیسی که واقعا بنظر میاد هجمه های متوجه ایشان سیاسی کاری و حذف هدفمند باشه، نه یک قصاص عرف و عادلانه، تقریبا تمام هالیوود کمر به قتل هنری این بازیگر فوقالعاده گرفته که در تاریخ رسوایی های اخلاقی هالیوود و حتی سیاست دولت مردان بی سابقه س.
ممنون از مطلب خوبتان، متوجه کمی دلسردی در کم کاری شما برای نشر مطلب و پاسخ های اخیرتان شدم، اما آقای مجیدی شما مخاطب خودتان رو خواهید داشت و محتوای ارزشمند با کثرت مخاطب ارزشمندتر نمیشه، هرچند حس مساعد تری میده، مطالب و هزینه ای که میکنید فارق از بازخورد من نوعی شخصیت و ارزش ذاتی دارد، امیدوارم بیشتر از شما بخونم. قلم ذهن و شورتان نویسا
ضمناً متوجه فیلم که شدم دانلود کردم و مشغول به دیدن میشم در اولین فرصت، بسیار ممنون
سپاس فراوان از لطف شما
ممنون بابت معرفی فیلم، در اولین فرصت میبینم.
به عنوان یکی از همون بلاگرها، سیصد و شصت هزار درصد با نوشته شما مخالفم، این فیلم یک فاجعه ی بصری هست و من در وبلاگ خودم دراین مورد نگاشتم!