چگونه ناملایمات دوران کودکی میتوانند مغز را با توقف رشد یا پیری مواجه کنند؟
تحقیقات جدید منتشرشده در مجله روانپزشکی زیستی نشان میدهد که انواع مختلف ناملایمات دوران کودکی میتوانند به الگوهای متفاوتی از رشد مغزی منجر شوند. این پژوهش نشان داده که کودکانی که دچار بیتوجهی عاطفی شدهاند، مغزهایی با ظاهر جوانتر دارند. از سوی دیگر، کودکانی که در معرض ناملایمات دیگری مانند مشکلات روانی والدین یا سختیهای اجتماعی-اقتصادی قرار گرفتهاند، مغزهایی با ظاهر پیرتر دارند. این یافتهها دیدگاههای جدیدی را درباره اینکه چگونه تجربیات متنوع دوران کودکی میتوانند به طرق مختلف بر مغز در حال رشد تأثیر بگذارند، ارائه میدهند.
تفاوت در تأثیر ناملایمات بر مغز
در حالی که مطالعات قبلی نشان داده بودند که مواجهه با ناملایمات میتواند ساختار و عملکرد مغز را تغییر دهد، بیشتر این تحقیقات بر یک نوع ناملایمت خاص مانند خشونت یا فقر متمرکز بوده یا انواع مختلف ناملایمات را تعمیم داده بودند. این رویکرد ممکن است تفاوتهای ظریف در تأثیرات انواع مختلف ناملایمات بر مغز را نادیده بگیرد. نویسندگان این پژوهش جدید بهمنظور رفع این محدودیتها، به بررسی چگونگی تأثیر ابعاد مختلف ناملایمات دوران کودکی بر رشد مغز پرداختهاند.
دکتر دنی بیک، پژوهشگر فوق دکترا در دانشگاه اسلو و بیمارستان دیاکون هیِممت (Diakonhjemmet) در اسلو، اظهار داشت: «علاقه اصلی من به این موضوع به دلیل افزایش تحقیقات در زمینههای مختلف بود که نشان میدهد انواع مختلف ناملایمات مانند بیتوجهی عاطفی یا فیزیکی و یا محیطهای تهدیدآمیز که در آنها کودک مورد سوءاستفاده فیزیکی یا جنسی قرار میگیرد، میتوانند تأثیرات متفاوتی بر مغز در حال رشد داشته باشند.»
استفاده از الگوریتم یادگیری ماشین برای پیشبینی سن مغز
در این پژوهش از دادههای مطالعه توسعه شناختی و مغزی نوجوانان (ABCD) استفاده شده که شامل نمونه بزرگی از کودکان و نوجوانان از سراسر ایالات متحده است. این مطالعه یک پروژه مداوم است که رشد و سلامت مغزی کودکان را در طول زمان پیگیری میکند. محققان از نمونهای تقریباً 11800 نفری از کودکان 9 تا 14 ساله استفاده کردند. معیار کلیدی بر تفاون رشد سنی مغز بود. فاصله سنی مغز به معنای تفاوت بین سن پیشبینیشده مغز با استفاده از الگوریتم یادگیری ماشین و سن واقعی کودک است.
محققان دریافتند کودکانی که بیتوجهی عاطفی را تجربه کردهاند، مغزهایی با ظاهر جوانتر داشتند. این یافته نشان میدهد که بیتوجهی عاطفی ممکن است رشد مغز را به تأخیر بیندازد، احتمالاً به این دلیل که عدم وجود حمایت عاطفی و اجتماعی رشد ساختارهای خاصی از مغز را کند میکند.
از سوی دیگر، کودکانی که در معرض ناملایمات شدیدتر مانند مشکلات روانی والدین، سختیهای اجتماعی-اقتصادی، خشونت خانوادگی و جدایی از والدین بیولوژیکی قرار داشتند، مغزهایی با ظاهر پیرتر داشتند. این یافته نشان میدهد که این نوع ناملایمات ممکن است رشد مغز را تسریع کنند، احتمالاً بهعنوان یک واکنش تطبیقی به محیطهای استرسزا یا خطرناک.
تأثیر طولانیمدت ناملایمات بر مغز
این پژوهش همچنین نشان داد که تأثیر برخی ناملایمات مانند مشکلات روانی والدین و خشونت خانوادگی با گذشت زمان تشدید میشود. این بدان معناست که با افزایش سن کودکان، فاصله سنی مغز آنهایی که این نوع ناملایمات را تجربه کرده بودند، افزایش مییابد و نشاندهنده افزایش انحراف از الگوهای رشد معمولی مغز است. این یافتهها نشان میدهند که تأثیرات این ناملایمات بر رشد مغز ممکن است با گذشت زمان افزایش یا شدت یابد.
محدودیتهای مطالعه
البته باید توجه داشت که نتایج این پژوهش بر اساس دادههای مطالعه ABCD به دست آمده است که شامل نمونهای بزرگ اما نسبتاً عمومی از کودکان است. یعنی نتایج ممکن است تأثیرات شدیدتر ناملایمات مانند سوءاستفاده یا بیتوجهی مزمن را بهطور کامل در بر نگیرد.
دکتر بیک توضیح داد که «نمونهای که ما استفاده کردیم از نظر مواجهه با ناملایمات غنی نیست» و در حالی که این امر برای تسهیل تعمیمپذیری نتایج مفید است، تحقیقات بیشتری بر روی کودکانی که در معرض ناملایمات شدیدتر هستند، مورد نیاز است. همچنین چالشهای دیگری مانند در نظر گرفتن تفاوتهای فردی در مقاومت (resilience) و همپوشانی بین انواع ناملایمات باقی مانده است.