فیلم شوهر آهو خانم (داود ملاپور،1347) – نقد و تحلیل و داستان کلی
«شوهر آهو خانم» نوشته علی محمد افغانی در زمره آن رمانهایی است که هر فیلمنامه نویس با استعدادی که قابلیتهای کتاب را بشناسد و با فرهنگ و رسوم مردمان جامعه خود کمابیش آشنا باشد با کمترین اشکالات و حد اقل دخل و تصرف میتواند آن را به فیلمی پاکیزه و پرمضمون درآورد؛ فیلمی که دردها و رنجهای آدمهای اجتماع ما به ویژه زنان را در دورهای که مدت زمان زیادی از سپری شدن آن نگذشته است نشان دهد.
داود ملاپور در سال 1347 که هفتاد فیلم به بازار سینمای ایران عرضه شده بود، براساس رمان نامبرده فیلمی به همین نام ساخت. فیلم ملاپور همان آدمهای داستان افغانی را دارد، اما فاقد بستری است که آدمهای داستان در آن پرورش یافته و دست به عمل میزنند و افغانی از ترسیم آنها به خوبی برآمده است. او کوشیده است در هجده فصل کتابش آن جریان اجتماعی را که آدمها در آن حرکت میکنند. شرح و توصیف دهد، اما در فیلم تقریبا نشانی از وضع موجود و جاری نیست.
نمای افتتاحیه فیلم از رمان اخذ شده است. سید میران سرابی در دکان خبازی خود است. زنی-که بعدا معلوم میشود هما نام دارد-به دکان او میآید تا نان بخرد. بدین ترتیب علی محمد افغانی و به تبع او داود ملاپور خواننده و بیننده را با دو تن از سه قهرمان اصلی رمان و فیلم آشنا میکنند: سید میران سرابی و هما. نفر سوم آهو خانم، همسر وفادار سید میران که زن و چهار فرزند قد و نیم قد دارد با دیدن هما به او دل میبازد.
موفقیت علی محمد افغانی نسبت به داوود ملاپور در این است که او از همان آغاز رمان، زمان و مکان را برای خوانندهاش روشن میکند: کرمانشاه، زمستان 1313. نویسنده این اطلاعات را در سطر اول فصل یکم داستان خود توضیح میدهد که اهمیت آن در اصالت بخشیدن به آدمها و ماجراها است. فیلم از این لحاظ میلنگد. فقط از لابهلای صحبتها آن هم در اواخر فیلم معلوم میشود که ماجرا در دوره سلطنت رضاشاه میگذرد. آنچه زمان را در فیلم مشخص میکند نام بلدیه (به جای شهرداری) و اسکناسهایی است که چهره رضاشاه بر آنها نقش شده است. مکان وقوع ماجراها در فیلم معلوم نمیشود. گویی کارگردان قصد ارائه کاری فراگیر داشته است؛ طرح موضوعی که به نقطه خاصی محدود نمیشود.
فیلم مانند رمان در تصویر کردن زندگی خانواده سنتی بیش و کم موفق است. البته از میان آدمهای جوراجور رمان همان سه قهرمان اصلی عمده میشوند، وگرنه در پرداخت سایر آدمها کوششی نشده است؛ مثلا معلوم نیست که آن دو زن مستاجر خانه سید میران چه کسانی هستند؛ شوهرانشان کیستند و از کجا امرار معاش میکنند. به همین دلیل حضور غیرمترقبه جوانکی (فرزند یکی از مستاجرهای سید میران) که میخواهد هما را در سر چاه مساعدت کند منطقی به نظر نمیرسد. کتاب از این حیث در ترسیم کردن آدمها و حضور آنها در بطن ماجراها موفقتر است. نویسنده این موفقیت را مدیون توصیفها و گفتوگوهای مکرر است. به قول یکی از منتقدان کتاب «آدمهای او آدمهایی هستند که در کجای داستان پیدا شوند و گوشهای از شخصیت آنها باز نموده شود، این گوشه با گوشههای دیگر که در جاهای دیگر دیدهایم چنان چفت میشود که از مجموع آنها آدم کامل و صحیح پدید میآید.»
فیلم همچنان در نشان دادن چهره دردمند زن ایرانی، رابطه دو هوو (آهو خانم و هما)، اعضای خانواده سید میران، آن مرد مطرب که هما مدتی در نزد او اقامت داشته، هم صنفهای سید میران ومانند اینها کاستیهای بسیار دارند: چرا هما از شوهرش جدا شده است؟ آیا میتوان به گفته او که شوهرش را مقصر میشناسد اعتنا کرد؟ با شناختی که در طول فیلم از او به دست میآید، حرفهایش به نظر ساختگی میرسد؛ مثلا شاید برای جلب توجه سید میران آن حرفها را زده است. چرا او خود را به پسر همسایه نزدیک میکند؟ گشت و گذارهای بیدلیل و آرایش کردنهای غیر معمول او از چه بابت است؟ چرا سید میران به رغم سبکسریهایش همچنان دل در گرو عشق او میبندد. آیا او مهرهمار دارد؟ شاید. چون روزی آهو خانم از هما میپرسد: «تو چه سرّی داری که حتی زنها هم عاشقت میشوند؟» آیا موجودی اثیری است؟ فیلم بیننده را به چنین نتیجهای رهنمون نمیکند.
انتقاد به ملاپور و فیلمش آنگاه پرمایهتر میشود که دریابیم علی محمد افغانی برای پاسخ گفتن به بسیاری از این پرسشها تلاش ورزیده است. او در نشان دادن حرکات و سکنات آدمها، اختلافهای زن و شوهر، دعواهای دو هوو و از همه مهمتر چهره زن ایرانی اغماض نکرده، بلکه فیلمساز بوده است که یا به اقتضای زمانه یا مسائل دیگر نخواسته استفادهای دقیق از منبع اقتباس خود بکند.
تعللهای ملاپور تا آنجا پیش میرود که ما حتی به دلایل ورشکسته شدن میران و ناچار شدن او به فروختن خانه و اسباب اثاثیهاش پی نمیبریم. در این خصوص کارگردان فقط به سطوری از نامه مفصلی که سید میران سرابی در فصل اختتامیه فیلم به آهو خانم به عنوان «شوهر گناهکار و روسیاه» نوشته، بسنده کرده است.
درفصل هجدهم کتاب، نویسنده برای بازگرداندن سید میران که اسباب و اثاثیه خانهاش را فروخته و با رها کردن زن و فرزندانش همراه هما قصد گریز دارد، شخصیت دیگرگونی از آهو خانم ترسیم میکند، او سوار بر درشکه سراسیمه به گاراژ شهر سر میزند میران و هما را که کنار ماشین فوردی هستند مییابد. نازسزاگویان یقه شوهر را میگیرد و به درشکه میکشاند و با خود میبرد. هما هم سوار بر اتومبیل راهی مقصدی نامعلوم میشود. فیلم از لحاظ نشان دادن تحول آهو خانم ناتوان است. آهو پس از اطلاع از فرار شوهر با درشکه به گاراژ میرود. شوهر و هما را میبیند. از فاصلهای دور او را نگاه میکند. راننده اتومبیلی که آنها با آن قصد رفتن داشتهاند میآید. سپس او به بهانه پاک کردن شیشهها نگاههای دزدانهای به هما میاندازد. هما به او لبخند میزند، در را میبندد و از راننده میخواهد -که با وجود کسری مسافر-حرکت کند. سید میران که بیرون از اتومبیل است، پس از عمل انجام شده لبخندی به آهو میزند و با او سر خانه و زندگی باز میگردد. پایانی غیر منطقیتر و تصنعیتر از اینچنین فیلمی نمیتوان سراغ گرفت.
از لابهلای سطور رمان درمییابیم که سید میران مدت هفت سال هما را به عنوان زن دوم در خانه خود نگاه داشته است. پایان ماجراهای او با هما سال 1320 و آغاز جنگ جهانی دوم است که خود ماجراهای دیگری دارد که هرچند نویسنده به آنها نپرداخته است، اما همان اشارههای گذرا کافی است که خواننده آتیه آن زن و شوهر را پیش خود مجسم کند؛ اما در فیلم حوادث به گونهای میگذرند که گویی سید میران و هما چند ماهی بیش در کنار هم زندگی نمیکنند و از این مهمتر لبخند رضایتمندی که بین او و آهو خانم رد و بدل میشود تصور خوشبختی آن دو را در زندگی جدید مجسم میکند.
با توجه به این موارد میتوان نتیجه گرفت که داوود ملاپور از رمانی رئالیستی و شیرین که با زبردستی نوشته شده، فیلمی معمولی و ابتدایی (از نوع مرسوم خانوادگی) ساخته است. «شوهر آهو خانم» در زمره رمانهایی است که دست کم نود درصد آن میتواند به تصویر بیاید و تبدیل به فیلمی ادبی با مایههای عمیق اجتماعی شود که بیننده به اندازه کتاب، بلکه بیشتر از خواندن آن، از دیدنش لذت ببرد. به همین دلیل باید اذعان کرد که اگر فیلم مذکور، فیلمی معمولی-و البته نه مبتذل-است، مقصر نه علی محمد افغانی و رمان او، بلکه ضعف صناعتی فیلم و عدم آشنایی داوود ملاپور به اصول فیلمنامهنویسی و برگردان تصویری رمان بوده است. البته ضعفهای اساسی فیلم او چیزی از نگاه صمیمانهاش به آن مسائلی که به آنها اشاره شد، نمیکاهد.
سخن آخر اینکه آنچه موجب شد بسیاری از منتقدان سینمایی وقت شوهر آهو خانم را «یک آغاز ستایشآمیز» و «یک فیلم واقعا ایرانی» بنامند ابتذال لجام گسیخته سینمای عامهپسند ایران بود.