از فرش به عرش! از صدایی گنگ تا لذت سمفونیک
تالار سمفونی بوستون که در 1900 افتتاح شد یکی از بهترین سالهای اجرای موسیقی در دنیاست. اما این سالن در ابتدا، فضایی با کیفیتی کاملاً متفاوت بود.
5 سال پیش از آن، دانشگاه «هاروارد» موزهٔ «فاگ» را ساخته بود. سالن اصلی سخنرانی این موزه در ابتدا برای ورزش در نظر گرفته شده بود و به همین دلیل «آکوستیک» سالن در پایینترین حد ممکن و صدای بلندگوها غیرقابل تشخیص بود.
به یک تغییر اساسی نیاز بود!
هیئت رئیسهٔ هاروارد، دانشکدهٔ فیزیک را مسئول حل این معضل کرد. این کاری بود که هیچ کس مسئولیتش را نمیپذیرفت چون همه میدانستند که سرنوشتی جز شکست نخواهد داشت. در آخر کار را به کم سابقهترین عضو هیئت علمی سپردند. «والاس کلمنت سابین» هیچ تخصصی در زمینهٔ صدا نداشت اما کوشید مسئله را حل کند.
تا آن روز پدیدهٔ آکوستیک قاعدهمند نبود و بیشتر براساس حدس و انجام میشد. سابین تنها به وسیلهٔ چند ساز زمخت و بدصدا، هزاران بار آزمایش کرد تا بتواند برگشت صدا را اندازهگیری کند. او مجبور بود تمام این اندازهگیریها را در فاصلهٔ 2 تا 6 صبح انجام بدهد تا صدای عبور خودروها مزاحم کارش نباشد. هر شب دانشجویانش را میفرستاد تا مخفیانه بالشتک صندلیهای سالن تئاتر «سندرز» را بیاورند تا ببیند قرار دادن آنها در سالن چه تاثیری بر کیفیت صدا ایجاد میکند. (در نتیجه اولین وسیلهٔ جذب صدا یک متر از روکش بالشتک صندلیهای سندرز بود.)
سابین نه تنها مشکل سالن فاگ را حل کرد، بلکه یک تنه، دانش آکوستیک را در معماری پایهگذاری کرد. رئیس دانشگاه پیشنهاد کرد که او به عنوان مشاور در ساخت سالن سمفونی نظارت داشته باشد و معمار مشهور «چارلز مککیم» نیز استاد جوان را به همکاری پذیرفت. در نتیجه سالنی ساخته شد که «یو یو ما» نوازندهٔ مشهور ویولن سل دربارهٔ آن میگوید: «ساز و برگی است کمنظیر و به طرز خارق العادهای بینقص در نوع خود» این کلمات در گوش دانشمندی که ساختن این ساز و برگ را میسر کرده بود، همچون نوای دلنشین موسیقی بود.
یکی دیگر از تغییراتی که توسط سابین اعمال شد تغییر ساختمان ساز «اُرگن» بود. این پیشنهادات سازندهٔ ساز را خشمگین کرد. او میگفت: «من قبل از اینکه تو به دنیا بیای داشتم ارگ میساختم!» اما بعدها اذعان کرد که تغییرات پیشنهادی سابین باعث بهبود صدای ساز شده است.