خصوصیات روانی نوجوانان را بهتر بشناسیم
نوشته دکتر مهرناز شهرآرای
متخصص در تعلیم و تربیت و روانشناسی رشد
افراد در دوره بلوغ و نوجوانی از لحاظ روانی دچار تغییر و تحولاتی میشوند و حالتهایی در بعضی از آنها به وجود میآید که گاه پدر و مادر و مربیان آنها را نگران و ناراحت میکند و باعث میشود که برای مشاوره و راهنمایی مراجعه کنند.
بسیاری از رفتارهای نوجوانان با توجه به تغییرات جسمانی و وضعیت محیط زندگی آنها طبیعی و اکثرا گذرا هستند. نوجوانان با شناخت بهتر از این خصوصیات میتوانند به نحو شایستهتری با این تغییرات روانی روبهرو شوند و والدین، مربیان و افراد دیگری که با نوجوانان سر و کار دارند قادر خواهند شد که نوجوانان را در جهت تکامل روشی درست یاری و پشتیبانی کنند. هدف این مقاله فراهم آوردن چنین شناختی برای نوجوانان، پدر و مادر، مربیان و … است.
از جمله مهمترین خصوصیات روانی نوجوانان میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- تمایل به انزوا و گوشهگیری
در دوران بلوغ و آغاز دوره نوجوانی، بسیاری از افراد درونگرا می شوند و ترجیح میدهند که تنها باشند و به خود و مسائل خود بیندیشند. آنها میخواهند با شناخت بیشتر خود، به حقیقت و فلسفه زندگی دست یابند.
گوشهگیری در کسانی که امنیت کمتری احساس میکنند و نیز در افرادی که از ظهور علایم بلوغ ناراحت هستند بیشتر مشاهده میشود.
توصیه
*نوجوانان نیاز به تفکر دارند و نباید از تمایل آنان به گوشهگیری- در حد اعتدال- نگرانی داشت.
*به نوجوانان باید فرصت داد که ساعاتی را به تنهایی صرف کنند. در چنین وضعیتی بهتر است آرامش آنها را بر هم نزد، زیرا این وضع باعث گسستن رشته افکار آنها و احیانا عصبانیت خواهد شد.
*چنانچه گوشهگیری شدت یابد و گسترده شود باید علل مختلف را بررسی کرد:
- اگر عدم پذیرش دوستان و همسالان باعث انزوا و گوشهگیری است، باید علت را شناخت و در رفع مشکل، نوجوانان را یاری کرد.
- اگر نوجوانان به علت ظهور علایم بلوغ و نگرانیهای مربوط به آن منزوی شدهاند، با دادن اطلاعات صحیح و لازم، باید نگرانیهای آنها را تخفیف داد و ناامنی و نگرش منفی آنان را نسبت به خود تغییر داد.
- اگر انزوای نوجوانان به علت احساس ناامنی است میتوان از روشهای زیر استفاده کرد:
الف) از توانایی و شایستگیهای آنان استفاده کرد و با فراهم آوردن تجربههای موفقیتآمیز، تدریجا احساس ناامنی را از بین برد.
ب) به نوجوانان باید کمک کرد تا احساسات مختلف خود را بیان کنند. با پذیرش این احساسات میتوان ناامنی را کاهش داد.
- عدم تمایل به کار
یکی دیگر از خصوصیاتی که بعضی از افراد در دوره بلوغ و اوایل نوجوانی از خود نشان میدهند، عدم تمایل به کار کردن، و به خصوص عدم توجه و نداشتن دقت کافی در انجام کارهای مربوطه به مدرسه است.
مدرسه از این نظر که فضایی اجتماعی است، برای جوانان اهمیت دارد، زیرا به آنها فرصت میدهد که بعضی از نیازهای عاطفی و اجتماعی خود را اقناع کنند
بسیاری از نوجوانان خود را به راه های مختلف، از جمله شرکت در فعالیتهای فرهنگی، هنری، ورزشی و کارهای خارج و داخل خانه، مشغول میسازند و بدین ترتیب از انجام تکالیف درسی- که نسبت به گذشته جاذبه کمتری دارد- سرباز میزنند. بعضی از شاگردان ممتاز صرفا به قبول شدن قانع میشوند و شاگردان ضعیف نیز نسبت به درس بیعلاقهتر و کمتوجهتر میشوند و برخی به فکر ترک مدرسه میافتند. این وضع در افرادی که تغییرات جسمانی بلوغ و نوجوانی در آنها سریعتر پدیدار میگردد، بیشتر مشاهده میشود.
*چنانچه عدم تمایل به انجام تکالیف درسی صرفا ناشی از کم شدن انرژی بدن نباشد، باید علل دیگری را شناخت و نوجوانان را در راه از بین بردن عوامل کمک و پشتیبانی کرد. باید دید این عدم تمایل، ناشی از ناتوانی نوجوانان است یا به علت نبودن انگیزه کافی است.
- اگر عدم تمایل به دلیل وجود ناتوانایی های واقعی یا خیالی در نوجوانان است، باید با کمک آنها، علتها را یافت و در حل مشکل اقدام کرد.
*عدم تمایل نوجوان را نباید «تنبلی» خواند و آنان را ملامت و تحقیر کرد، زیرا احساساتی منفی نسبت به درس، پدر و مادر و مربیان در آنها به وجود میآید و عدم تمایل به کار و فعالیتهای درسی افزایش مییابد و نوجوانان را نسبت به ادامه تحصیل بیعلاقه تر میسازد.
- مخالفت اجتماعی
مخالفت با افراد مختلف، در خانه و خارج از آن، از جمله خصوصیاتی است که در بسیاری از نوجوانان دیده میشود.
در خانه، نوجوانان به مخالفت و انتقاد از والدین و به خصوص مادر میپردازند و او را مسبب بسیاری از ناکامیها و مشکلات خود میدانند. با بالا رفتن سن نوجوانان، در روابط آنان با مادر بهبود تدریجی مشاهده میشود ولی نوجوانان برخورد بیشتری با پدر خود پیدا میکنند.
برخورد میان نوجوانان و والدین آنها غالبا بر سر روشهای تربیتی والدین، رفتار انتقادگرانه نوجوانان نسبت به والدین و دیگر افراد خانواده و مسائلی چون انتخاب معاشران، پوشاک، وضع ظاهری نوجوانان و … پیش میآید.
نوجوانان معمولا به خواهد یا برادر بزرگتر، حسادت میورزند، زیرا معتقدند که بزرگترها مزایایی دارند که آنها از آن محروم هستند.
در خارج از خانه نیز مخالفت با دوستان و گاه مربیان دیده میشود. بسیاری از نوجوانان بر سر موضوعهایی جزئی با دوستان خود به بحث و مجادله میپردازند. آنها در مخالفتجویی با دوستان، بعضی از کلمات زشت و تحقیرکننده را به کار میبرند و سعی میکنند احساسا ت دوستان را جریحهدار کنند.
مخالفت اجتماعی نه تنها در رابطه با پدر و مادر، خواهران، برادران و دوستان، بلکه همچنین با افراد بزرگتر خانواده و کسانی که به نظر نوجوانان دارای قدرت هستند دیده میشود.
مخالفت اجتماعی به دلایل مختلف، از جمله تغییر و تحولات فیزیولوژیکی بدن، امر و نهیهای مکرر بزرگسالان، عدم تفاهم میان نوجوانان و بزرگسالان، میل به رقابت، عدم تطابق با محیط به علت توجه به آینده و توجه نداشتن به زمان حال، خود محوری (مقصود از خودمحوری آن است که فرد خود را محور و مرکز قرار دهد و نمیتواند مسائل را از دید دیگران ببیند، یعنی میان واقعیت شخصی و واقعیت عینی تمایز قایل نیست)، حسادت، نداشتن اعتماد به نفس لازم، ناکامی و اثبات شخصیت و برتریجویی است.
توصیه
*پدر و مادر و مربیان باید از امر و نهی زیاد و آزاردهنده بپرهیزند، زیرا چنین وضعی سبب میشود نوجوانان فکر کنند که آنها را کودک تلقی میکنند و به آنها اعتماد و اطمینان کافی ندارند، به علاوه، تکرار امر و نهی موجب میشود که نوجوانان به شنیدن چنین دستورهایی عادت کنند و نسبت به آن بیتفاوت شوند.
*نظارت شدید و محدودیت بدان مفهوم است که آنها هنوز کودک هستند و به نظارت و کنترل شدید نیاز دارند. محدودیت بیش از حد با استقلال و آزادی که نوجوانان نیاز دارند مغایر است و سبب عصبانیت و ناکامی میشود که معمولا به پرخاشگری و مخالفت میانجامد.
*در وضعیتی که ناکامی اجتنابناپذیر است، با تقویت روحیه نوجوانان و به خصوص تکیه بر تواناییهای مثبت آنها، باید روشهای مناسب مواجهه با ناکامی را به آنها آموخت.
*باید توجه داشت که محیط خانواده صحنه جنگ نیست و بزرگسالان نباید همیشه در روابط خود برنده، مسلط و نوجوانان بازنده و مطیع باشند.
- نوسانهای روانی
از جمله خصوصیات بارز دوران بلوغ و نوجوانی بدخلقی، زودرنجی، احساساتی بودن و اصولا داشتن نوسانهای شدید روانی است. به اصطلاح، گفته میشود که نوجوانان دوگانگی روانی دارند.
نوجوانان زود تحت تاثیر هیجانهای مثبت و منفی قرار میگیرند. محبت و توجه از جانب افراد مورد علاقه آنها، آنان را جلب و گاه دلباخته میکند، و به خاطر دلباختگی نیز حاضر به هر گونه گذشت و فداکاری هستند همین طور، مخالفت و انتقادی کوچک آنها را به سختی میرنجاند و بدخلق میکند. معمولا گفتهها و اعمال دیگران را شخصی تلقی میکنند و واکنش شدید نشان میدهند.
بسیاری از دخترها عواطف خود را به صورت بهانهجویی، بدخلقی و گهگاه گریه کردن بروز میدهند. بعضی از مواقع، دلشان به حال خودشان میسوزد و خود را بیچاره و بدبخت میدانند و فکر میکنند که مورد ظلم قرار گرفتهاند.
گاه پسرها و دخترها به اتاقی پناه میبرند یا خانه را ترک میکنند و نزد اقوام و دوستان میروند.
توصیه
*تضاد و دوگانگی به علت آن است که فرد در برزخی میان کودکی و نوجوانی قرار دارد. از این رو، نوجوانان و بزرگسالان باید آن را به عنوان یک تحول طبیعی که نتیجه اش معمولا پختگی بیشتر است بپذیرند و در مورد آن نگرانی نداشته باشند.
*بزرگسالان برای تخفیف یا رفع دوگانگی در نوجوانان، باید:
- در رفتار خود دوگانگی نداشته باشند، یعنی گاه نوجوان را به صورت کودکی و در مواردی دیگر او را به صورت فردی بالغ تلقی نکنند.
- روشهای هماهنگی را در تربیت نوجوانان به کار برند، برای مثال، مادر نوجوان را کاملا آزاد نگذارند و پدر او را تحت نظارت و کنترل شدید قرار ندهد.
- علتهای مختلف بروز دوگانگی در خود و نوجوانان را بشناسند و با بهسازی خود و ساختن نوجوانان سعی در رفع آنها کنند.
- ناآرامی
بسیاری از نوجوانان علایق گذشته خود را از دست میدهند و هنوز فعالیت یا کاری که بتوانند جایگزین آنها شود پیدا نمیکنند، از این رو با ناآرامی از فعالیتی به کار دیگر روی میآورند. بسیاری از مواقع، از کارهایی که انجام میدهند کاملا راضی نیستند و در جستجوی پیدا کردن فعالیتی هستند که لذت و خوشباشی تجربیات قبل از بلوغ و نوجوانی را در آنها زنده کند.
*ناآرامی پایه و اساس فیزیکی دارد. بدین معنی که چون رشد به سرعت و با ناهماهنگی انجام میگیرد، نوجوان فردی ناآرام میشود و نمیتواند وضعیتی را در حالت نشسته و ایستاده برای مدت طولانی حفظ کند. این حالت زودگذر است و نباید نگران استمرار آن بود.
- بیحوصلگی
بعضی از نوجوانان فعالیتهایی را شروع و بدون رسیدن به نتیجه، آنها را به علت بیحوصلگی رها میکنند. نوجوانان در مورد بسیاری از کارهایی که قبلا با علاقه و پشتکار انجام میدادهاند مانند بازی با دوستان، فعالیتهای تفننی و کارهای مربوط به درس و مدرسه و سرانجام فعالیتهای اجتماعی کم حوصله میشوند و آنها را بچهگانه و گاه احمقانه میخوانند. بیحوصلگی در مواردی پیشرفت میکند و در بعضی به صورت بیحوصلگی نسبت به همه چیز و همه کس در میآید.
*بیحوصلگی در این سنین طبیعی و زودگذر است. لذا، بناید نگران استمرار آن شد.
*به نوجوانان باید کمک کرد تا علایق جدید و سازندهای بیابند و آنها را دنبال کنند.
- جلب توجه کردن و برتریجویی
برتریجویی و خود را از دیگران بهتر دانستن که ناشی از نیاز نوجوانان به کسب استقلال است، از جمله خصوصیات روانی بلوغ و نوجوانی محسوب میشود.
بسیاری از نوجوانان تصور میکنند که زندگی را کاملا تجربه کردهاند و میتوانند هر کاری را بهتر از دیگران انجام دهند. لاف زدن و نسبت دادن کارهای بزرگ به خود نیز غالبا به منظور جلب توجه است. تمایل به جلب توجه همسالان و بزرگسالان سبب علاقه و گرایش نوجوانان به فعالیتهای علمی- ورزشی- هنری- فرهنگی نمیتوانند جلب توجه دیگران را کنند از راههای منفی استفاده کرده و به رفتارهای ضد اجتماعی رو میآورند.
*نوجوانان را باید یاری کرد تا از راه های مثبت مانند پیشرفت در درس، انجام ورزشهای مفید، همکاری در فعالیتهای فرهنگی، هنری، کمک به دیگران و …. شخصیت خود را نشان میدهد.
- ایدهآلی بودن
در تلاش برای پیدا کردن و ساختن خود جدید، بسیاری از نوجوانان در جستجوی کمال مطلوب و دینای ایدهآلی هستند که بتوانند جوابگوی نیازها و خواستههای آنها باشد. بعضی از آنها قهرمانانی واقعی یا تخیلی برای خود در نظر میگیرند که محدودیتها و اشکالات افراد را در دنیای واقعی نداشته باشند.
ایدهآلی بودن معمولا سبب میشود که نوجوانان با پافشاری بر روی افکار و عقاید خود، به بحث و مجادله بپردازند. آنها معمولا انعطاف کمی نشان میدهند. چون میخواهند محیط را با خود سازگار کنند ولی چون این وضع همیشه مقدور نیست از اوضاع موجود ناراحت میشوند و گلایه و انتقاد میکنند. بعضی منکر وجود صفا، صداقت، دوستی و … در دنیا میشوند و میپندارند که همه چیز ظالمانه و بد است.
برای دست یافتن به ایدهآلهای خود در زندگی، بعضی از نوجوانان به فعالیتهای اجتماعی، فرهنگی و ذوقی علاقهمند می شوند و برخی نیز به مذهب، فلسفه و اخلاق علاقه بیشتر پیدا میکنند. بعضی به گفتن شعر و شنیدن موسیقی میپردازند یا دوستدار طبیعت میشوند.
بعضی از نوجوانان که به ایدهآلهای خود دست پیدا نمیکنند به رفتارهای ضد اجتماعی رو میآورند، و بدین ترتیب سعی میکنند نشان دهند که برای هیچ یک از اصول و ارزشهای اجتماعی اعتبار و احترامی قائل نیستند.
توصیه
*مقدار زیادی از ایدهآلی بودن نوجوانان از مقاومت آنها در برابر بزرگ شدن سرچشمه میگیرد. اگر بزرگساالن در برابر آنها مقاومت و مخالفت نکنند و تدریجا امکاناتی برای مستقل و مسئول شدن د ر اختیارشان قرار دهند از ایدهآلیسم نوجوانان کاسته خواهد شد.
*اعتراض و حمله نوجوانان غالبا ناشی از دست نیافتن آنها به ایدهآلهایشان است. لذا، نباید آنها را مورد سرزنش قرار داد. بلکه باید با یاری و پشتیبانی آنها، به آنان کمک کرد تا به ایده آلهای معقول خود دست یابند.
- رویایی شدن
یکی از خصوصیات دوران بلوغ و نوجوانی رویایی شدن است. نوجوانان در رویاها و تخیلات خود، گاه خود را در نقش یک قهرمان ایدهآلی و بعضی از مواقع نیز در نقش یک مظلوم و قربانی مجسم میکنند که از طرف پدر و مادر درک نمیشوند و دوستان، مربیان و دیگر افراد اجتماع نیز اعتبار و ارزش لازم را برای آنها قائل نیستند.
نوجوانان در تخیلات خود دوست، شغل و همسر آرمانی خود را جستجو میکنند و وقتی متوجه میشوند که تخیلات آنها با واقعیتها وفق نمیدهد، منصرف و گاه نیز نومید و افسرده میشوند.
توصیه
*نخیل در حد متعادل و معقول بسیار مفید و سازنده است، بر وسعت ذهنی میافزاید و بعضی از نگرانیهای عاطفی را کاهش میدهد. در چنین وضعیتی نباید مانع تخیلات نوجوانان شد.
*بهتر است نوجوانان با برنامهریزی صحیح، اوقات فراغت خود را صرف مطالعه، فعالیتهای فرهنگی، اجتماعی، هنری و سایر سرگرمیهای سازنده و سالم نمایند، به نحوی که تمام وقت آنها صرف تخیلات و به خصوص رویاهای غیر سازنده نگردد.
- نداشتن اعتماد به نفس لازم
موجود که در دوران کودکی بسیاری از کارها را با اطمینان انجام میداد، در دوران بلوغ و نوجوانی اطمینان و اعتماد به نفس خود را از دست میدهد و احساس ناامنی میکند. در چنین وضعیتی، بسیاری از نوجوانان از اتخاذ تصمیم در موارد مختلف سرباز میزنند یا با تبعیت از نظرات دیگر- بزرگسالان و همسالان- اظهار نظر میکنند. در بسیاری از موارد عدم اعتماد به نفس به صورت حسادت بروز میکند. برای مثال نوجوان احساس میکند که پدر و مادر فرزند دیگر خانواده را بیشتر دوست دارند و به او مزایا و امتیازات بیشتری میدهند.
*نداشتن اعتماد به نفس کافی در این سنین به دلایل مختلف از جمله کم شدن مقاومت فیزیکی بدن، زیاد شدن فشارهای اجتماعی و انتقاد بزرگسالان است.
*کم شدن مقاومت فیزیکی بدن- که ناشی از رشد جسمانی سریع است- سبب میشود که کارهای معمولی و گاه کوچک، بزرگ و غیر قابل اجرا تلقی شوند. لذا، باید کارهایی به نوجوانان محول شود که انگیزه و انرژی لازم برای انجام آن را داشته باشند.
*انتقاد بزرگسالان و به خصوص پدر و مادر سبب میشود که بعضی از نوجوانان اعتماد به نفس کمتری در خود حس کنند. وقتی که مرتبا به نوجوانان گفته میشود که هنوز بچه هستی و قدرت تصمیمگیری نداری، یا حافظهات خیلی ضعیف شده و یا بیشخصیت هستی، نمیتوان انتظار داشت که اعتماد به نفس داشته باشد. به جای تکیه بر محدودیتها و ناتوانیها، بهتر است بر تواناییهای نوجوانان تکیه کرد و با یاری و پشتیبانی آنها، کمک کرد تا به تجربههای موفقیتآمیز دست یابند.
* با اعتقاد و اطمینان به نوجوانان، باید برای گفتار، کردار و پندار آنها احترام و اعتبار قائل شد و با حمایت و راهنمایی لازم و صحیح، آنها را متوجه محدودیتهای شخصی و اجتماعی کرد. پذیرش صمیمانه این محدودیتها از طرف بزرگسالان، به نوجوانان کمک خواهد کرد تا ضمن کسب موفقیت در زمینههایی که توانایی دارند، به محدودیتهای خود نیز فکر کنند و در پی تغییر و اصلاح آنها برآیند.