کرگدنی در نورماندی، نبوغ یانکی موجب پیروزی در جنگ میشود
سال 1944 م
کرتیس کولین (Curtis culin) نمایندهٔ فروش کارخانهٔ مشروب سازی در نیوجرسی بود. او تنها یک اختراع به نام خود دارد, اما هیچ وقت فکر نکرد جوازش را به نام خودش ثبت کند و از فروش آن یک سنت هم به دست نیاورد, اگرچه اختراعش به متفقین بسیار کمک کرد تا بر آلمانها غلبه کنند.
سربازان متفقین, پس از آن که در سواحل نورماندی از کشتی پیاده شدند, به سختی توانستند راه خود را در مزارع باز کنند. قرنها بود که حصاری پوشیده از بوته زار و خار, این زمینها را احاطه کرده بود, تپههای خاکریز یک تا یک و نیم متر ارتفاع داشت و بوته زارهای انبوهی روی آنها را پوشانده بود. تمام اینها مشکلات غیر مترقبهای به وجود میآورد. تانکی که سعی میکرد از روی خارها و بوتهزارها عبور کند, قسمت زیر بدنهٔ آسیب پذیرش را در معرض خطر قرار میداد. گذاشتن و عبور تانک, یکباره ممکن نبود و به سه تا چهار بار تلاش نیاز داشت, به این ترتیب به آسانی در دید دشمن قرار میگرفت و اصل حملهٔ سریع و برق آسا از بین میرفت. آلمانیها نیز از این موقعیت استفاده کردند تا تهاجم متفقین را بسیار کند کنند.
در این هنگام بود که سرجوخه کولین, از دستهٔ عملیات اکتشافی صد و دوم, فکری به ذهنش رسید و جلوی تانک خو چنگکی جوش داد تا قدرت تانک را به زیر خارزارها منتقل کند. افسر تعمیرات و پشتیبانی دسته نیز با او همکاری کرد تا با استفاده از لوازم مانع ضد تانک آلمانی که به غنیمت گرفته بودند, نمونهٔ اولیهای بسازند. “کرگدن” چهار چنگال نوک تیز داشت. تانکی که مجهیز به یکی از این کرگدنها بود, میتوانست با سرعت و یکباره راه خود را از میان خارزارها باز کند.
ارتش ایالات متحده گروه جوشکاریاش را با هواپیما از انگلستان به این منطقه فرستاد و خط تولید و مونتاژ شبانه روزی راه انداخت تا تانکها را مجهیز کند. در مدت چند روز, بیش از پانصد تانک به این کرگدنها مجهز شد. دوایت آیزنهاور, فرمانده متفقین, این اختراع را “نعمتی غیر منتظره و موهبتی خدادادی” نامید. اختراع سرجوخه کولین کمک کرد نیروهای متفقین راه خود را در نبرد تا مرزهای نورماندی باز کنند و یک قدم به شکست هیتلر نزدیکتر شوند.
کولین برای این اختراع به دریافت نشان لیاقت مفتخر شد, گرچه همیشه پیشقدم میشد تا افتخار را به کسانی دهد که او را در این راه یاری کرده بودند. چند ماه بعد, پایش را در نبردی سهمگین در جنگل هورتگن (hurtgen forest) از دست داد و به ایالات متحده بازگشت. پس از جنگ, به کار قدیم خود در کارخانهٔ مشروب سازی برگشت و تا زمان مرگش در سال 1963 در آن جا به کار ادامه داد.
“روزی سرجوخهای رده پایین به نام کولین بود که فکری در سرش داشت.”
– ژنرال دوایت دی. آیزنهاور