وقتی بشقابمان بیش از انداز پُر است!
فرانک مجیدی: «وای خدا، یک دنیا کار روی سرم ریخته، وقت هم که ندارم! چه کار کنم؟» همهی ما کم و بیش این جمله را در روز تکرار میکنیم. بهعنوان یک دانشجو، این موضوع را به این نحو تجربه کردهام: هرچه بیشتر از نیمسال تحصیلی میگذشت، هماهنگ ماندن با درسها و تکالیف سختتر میشد. اگر ماجرای تحویل تحقیقات اضافه و حل تمرینهای وقتگیر نبود، بالاخره میشد درسها را خواند. تازه برخی از دوستانم، کار دانشجویی هم میکردند. با این وضع، تنها راه برای ما بیدار ماندن تا دیروقت بود تا بهقول خودمان، بیشتر درس بخوانیم و به کارهای دانشگاه برسیم. این تاکتیک، تا مدت اندکی جواب میداد. بعد از آن از شدت خستگی مفرط دیگر نمیتوانستیم کاری بکنیم، حتی اگر واقعاً میخواستیم و امتحان میانترم هم نزدیک بود. حالا باید یکی را انتخاب میکردیم: خواب عزیز یا نمرهی میانترم!
متأسفانه وقتی به منابع این نوشته دست پیدا کردم، که دیگر دوران کارشناسی تمام شدهبود و کارها در دوران ارشد، سادهتر بودند. اما خب، همهی شما که این موقعیتها را پشتسر نگذاشتهاید و هنوز در برخی موارد که سرمان از کارهای مختلف شلوغ میشود، میتواند به دردمان بخورد. همهچیز دربارهی سادهتر کردن زندگی است. وقتی که میگوییم «سرمان شلوغ است»، یعنی در مسیرهای مختلفی همزمان مشغول کار شدهایم و برای هیچیک از کارهای پیشِرو، وقتی را که باید و شاید، نداریم. زمانیکه در شروع این مسیرهای گوناگون هستیم، دلمان میخواهد که نقشمان را به نحو احسن انجام دهیم. در نهایت اینقدر زمان کم میآوریم که تمام کارها بی کیفیت و بد از آب در میآیند.
این حالت، مثل این است که بیش از ظرفیتمان، بشقابمان را پر کرده باشیم. تنها راه برای خلاصی از این اوضاع این است که یاد بگیریم بهموقع بگوییم نه!
دلایلی برای «نه» گفتن
باید حداقل به چند کار در لیستمان «نه» بگوییم. کارهای بیاهمیت، مهم و اهمّ را تشخیص دهیم و برای تمرکز روی اهمّ کارها، به کارهای پیشپاافتاده یا برخی کارهای مهم «نه» بگوییم. بنابراین ممکن است که مجبور شویم به برخی پروژههای مهم، گروههای اجتماعی، کمیتهها یا برخی از انجمنهای اولیا و مربیان «نه» بگوییم. میدانم که خیلی از این کارها، ارزش معنوی زیادی دارند و انجام دادنشان واقعاً خوب است و همین، نه گفتن را برای اغلب ما سخت میکند. خب، باید انتخاب کنیم. می توانیم همهی این کارها را بپذیریم و در نهایت، به نتیجهای نامطلوب در تمام آنها برسیم، مدام دچار اضطراب دربارهی کارهای بعدی باشیم و نتوانیم روی کاری که در آن زمان انجام می دهیم، تمرکز نماییم. وقتی کار زیادی داشته باشیم، زمان کمی برای خواب داریم. کمخوابی باعث فقدان تمرکز در ما می شود و استرس، بر وخامت اوضاع میافزاید.
برای این که خود را مجبور به انجام کار میدانیم، در همین حالات ناخوشایند باقی خواهیم ماند. با این ایده کلی کار را شروع کردیم که در همگی آنها فوقالعاده خواهیم بود و در هر مسیری که اراده کنیم، موفق میشویم. ما اغلب فراموش میکنیم که ما هم انسان هستیم، با همهی نقصها و محدودیتهای طبیعیمان. باید این فکر را کنار بگذاریم که از پسِ هر کاری، آن هم به نحو احسن، بر میآییم. ما میتوانیم چند کار محدود را خیلی خوب انجام دهیم، یا تعداد زیادی کار با بازده ضعیف ارائه دهیم.
چند کار محدود، ولی با کیفیت انجام دهیم
بهطور ایدهآل، ما میتوانیم روی یک کار بهخوبی تمرکز کنیم و با موفقیت آن را به اتمام برسانیم. باید آن کار را که مهمتر است برگزینیم و به باقی کارها، نه بگوییم و تمام تمرکزمان را روی این کار بگذاریم. این کار مهم میتواند در زمینهی تحصیلات و یا یک پروژهی کاری باشد. مهم این است که بتوانیم اولویتبندی درستی داشتهباشیم و مهمترین کار را تشخیص دهیم. می توانیم با کمی ممارست در آن کار بسیار خوب ظاهر شویم و به خود و دیگران کمک کنیم.
با اینحال، ما اغلب نمیتوانیم «همه» کارها را برای انجام یک کار رها نماییم. میتوانیم برای مثال دو کار دیگر انجام دهیم که نتیجهی خوبی به دنبال داشته باشد و در یک کار نتیجهای عالی بگیریم. با تمرکز در این کارها، با به اندازهی انجام یک کار، متمرکز نخواهیم بود و به اندازهی قبل، نخواهیم آموخت، اما همچنان قابل انجام است. اما وقتی تعداد کارهای مان را بیشتر کنیم، تمرکزمان کاملاً از دست میرود و نتیجهی مطلوبی به همراه نخواهد داشت.
بنابراین، بیاییم دو کار خیلی مهم پیشرو را تعیین کنیم و فقط روی انجام آنها تمرکز نماییم. باید شجاعت گفتن حرفمان را داشتهباشیم. باید با مدیران و مسئولان سایر پروژهها تماس بگیریم یا به ملاقاتشان برویم و بگوییم واقعاً مایل به همکاری با آنها هستیم، اما «بشقابمان را بیش از اندازه پر کردهایم.» نمیتوانیم همکاری مطلوبی با آن ها داشتهباشیم و بنابراین به ادامهی کار، نه بگوییم.
وقتی سر خود را با کارهای زیاد شلوغ نمیکنیم، زمان مناسبی برای انجام همهی کارها در اختیار خواهیم داشت. میشود چند ساعتی را به هر یک از کارها اختصاص داد. نباید همزمان اقدام به انجام دو کار کنیم. (برای یکی ایمیل بزنیم، مطلبی دربارهی یکی دیگر اماده کنیم) اینطور، تمرکز کافی را برای انجام خوب همین کارهای محدود را هم نخواهیم داشت. وقتی قرار است یکی اتز کارها را انجام دهیم، باید تمام و کمال در اختیار همان کار باشیم.
نه گفتن به پروژههای متفرقه، و رها کردن این ایده که ما قادر به انجام تمام کارها هستیم، موضوعی دشوار است، اما نه دشوارتر از آنکه خود را درگیر کارهای بیربط و بسیار کنیم و از خوابمان بزنیم و مدام در استرس باشیم. نه گفتن، سخت است اما به آن معنا است که ما به تمرکز و تعقل، «بله» گفتهایم.
این نوشتهها را هم بخوانید
سلام دکتر
راستش تبلیغات لازمه و شاید برای ادامه کار ضروری ولی پوسته جدید و نوع تبلیغات و نحوه نماش انها ظاهر سایت رو داره بصورت سایت زرد در میاره. لطفا بجای پر کردن بیش از نصف سایت از تبلیغات اونم با فونت بزرگتر از متن اصلی نزار اون حس خوبه و قدیمیه از بین بره. به نظرم تبلیغات ظریف و جمع جور قطعا هم طرفدار بیشتری خواهد داشت و هم کیفیت بالاتر و در نتیجه درامد بیشتر(سایت مثل چهره خانوما اگه ارایش بد و زیاد زشتشون میکنه و ارایش لایت و زیر پوستی زیبا) فقط کاری نکن که زمانی با یه ذره بین دنبال مطلب بگردیم. و در واقع این بر میگرده به این که خودتم یه کم به این همه چیزای خوبی که از زیبایی و هنر و بازاریابی و… نوشتی دقت کنی و بکار ببریشون . دوست داریم دکتر جان
لایک مرتضی جان، لایک
با داشتن یه برنامه درست و حسابی برای روز آینده، هفته آینده و به همین ترتیب و البته قبول کردن اون برنامه پیش خودمون به راحتی میتونیم به اغلب کارهامون برسیم. کاری که باید هر کسی که میخواد یه روز پربازده داشته باشه انجام بده اینه که برنامه ریزی کنه و برنامشو اولویت بندی کنه. البته خود اینکار یه هنر محسوب میشه!
خانم مجیدی خیلی ممنون بابت مطلب عالیتون.
گفتنش راحته ، ولی خیلی از مواقع دست خود ادم نیست.
از قدیم گفتن که با یه دست نمیشه چند تا هندوانه برداشت!!!!
خانم مجیدی من فیلم Yes Man رو پیشنهاد می کنم . اگر این فیلم رو دیدید که فبها اگر هم که ندیدید حتما تماشا بفرمایید.
چرا محتویات پستهاتون در فید مثلا فیدلی نشون داده نمیشه ؟ فقط تیتر پست میاد درحالی که تا هفته پیش محتواشم نشون داده میشد و ما راحتتر میخوندیم
من هم همیشه از فیدلی استفاده میکنم. دوست من اینکار مدیر سایت بنظرم برای بالا بردن بازدید مستقیم از سایت، بالا بردن رنک و در نتیجه جذب تبلیغات بیشتر. خوب شاید چاره دیگه ای ندارن، اگه بشه یه راهکار علمی هم برای اینکار پیدا کرد که چه بهتر و الا چاره ای نداریم، چون بشخصه نمی تونم از مطالب مفیدی که تو این سایت درج میشه، بگذرم.
نمونه عملی نه گفتن ، استیو جابز در شرکت اپل بود. در سالهای آخر عمرش این توصیه رو به موسسین شرکت گوگل (نمی دونم پیج یا برین بود )هم کرد.
خب این راهنمایی برا درس ها و دوره دانشجویی به درد نمیخوره چون اگه به یکی از درس ها و پروژه ها نه بگیم نمره نمیگیریم. تو این دوره کارها و پروژه ها تحمیلی هست نه انتخابی
خیلی خوب گفتید. در سایت درسنامه، دورهای هست که مربوط به مدیریّت زمان میشه و در اون به خوبی، مولتی تسکینگ یا چندوظیفگی را تشریح کرده و معایب آن را برشمرده. من بعد از اینکه این دوره را گذراندم،تا چندین ماه، بسیار زیبا عمل میکردم. زیبا از این جهت که خودم هم لذّت میبردم از پیشرفت کارهایم و آسایش خوبی را برای خودم رقم زده بودم. متأسفانه، مسائل زیادی رخ داد و دیگرانی در کارهایم وارد شدند و اتفاقاتی از لحاظ سلامتی برایم افتاد که مدّتی چند ماهه از همه چیز دور شدم. این وقفه و افکار بد و منفی، منو دوباره به دوران جاهلیّت برنامهریزی و مدیریّت زمانم برد. با خواندن این مطلب، یاد آن دوران افتادم و با توجّه به مشغلهی فراوان این روزهایم، تصمیم دارم مجدّداً آن دورهی درسنامه را مرور کنم و با استفاده از تکنیکهای خوب آن، راحتتر قدم بردارم. به همه نیز این دوره را توصیه میکنم. البته از زندگی شخصی آقای دکتر باخبر نیستم اما حضور مجازی ایشان در طول سالها و به صورت مدام و درج روزانه چند مقاله، نشان از این دارد که شما یک الگوی عالی برنامهریزی و مدیریّت زمان در کنارتان دارید.
متاسفانه اگر دچار کمال گرایی باشی کنترل این چیزا واسه آدم سخته!
من خودم به شدت سرم شلوغه و انگار مرض کار درست کردن برای خودم رو دارم! پایان نامه، کارمندی، کارایی که تو خونه گرفتم، کارایی که خودم برای فروش محصولاتم دارم، مدیریت و هماهنگی یه خیریه کوچیک و درس خواندن برای کنکور!
علاوه بر این ها که تقریبا هر هفته هم برنامه کوه و جنگل دارم!
تازه ناراحت هستم که چرا وقت ندارم باشگاه ورزشی هم ثبت کنم، و این که نمیتونم برم کلاس شنا و موسیقی!
این کامنت صرفا یک تبلیغ است از برای پست “خاطره بازی با یک پزشک”
http://oneblogger.ir/memory-1pezeshk/
چرا تو فید دیگه مطلب کامل نیست؟ از یک پزشک بعید بود به خاطر کشوندن بازدید کننده به سایت این کارو بکنه.
ای ملت چیزخوان؟؟؟؟باباجان شما از مریخ اومدید/؟؟؟؟هزارباره این بنده خدا میگه دارم قالب سایت روتغییر میدم ومشکلاتی برامون پیش اومده. دلیلش هم یک فونت فارس وتفاوتش با انگلیسیه.چپ به راست وراست به چپ . دوباره زیر همون مطلب یکی میناله دکتر اینحوریه اونجوریه .بس کنیددق کشش کردید.اون بخاطر شما ها ومن تبلتی وفیدی ه داره اذیت میشه .کمی حیا هم خوبه چرا تهمت میزنید بخاطر اگهی؟؟؟اون پزشکه بخواد پول دربیاره احتیاجی به وب نداره تو مطب بشینه خیلی در میاره. . الله واکبر
من قبلا هم در پلاس نوشتم، پروژه تم سایت من خیلی هم به تأخیر افتاده بود. بعضی از سایتهای دیگه خودشون یک تیم فنی دو سه نفره دارن که خیلی در موارد کمککارن، ولی من چنین تیمی ندارم. هر وقت میخوام تم تغییر بدم، مزاحم یکی دو نفر میشم و این دوستان هم پارهوقت کار میکنن.
نه گفتن به خیلی چیزا از اون چیزی که فکرشومیکنید سخت تره خودمم قبلاهمین مشکلوداشتم ولی الان خیلی تونستم کنترل کنم خودم رو
سلام خسته شدیم انقدر توی پیام ها خواندیم که چرا فقط تیتر می آید و نظریه های عجیب و غریب
یک پیشنهاد ساده دارم و اون هم اینکه: لطفن یک ایمیل با توضیح در مورد اینکه در حال تغییر هستید و
قراره به زودی مطالب سایت به همون صورت قبلی برای همه ارسال بشود برای تمامی اعضا ارسال کنید
تا هم خودتون از توضیح واضحات خلاص شوید و هم انرژی برای ارسال پیام و خوانش و پاسخگویی
هدر نرود.
سلام خسته نباشید از خونه تکونی
ولی نمی دونم چرا این پوسته جدید بهم حس خفگی میده
ولی به نظر من قالب جدید خیلی بهتر از قبلیه
مشکل فایرفاکس هم حل شد
ممنون دکتر
تم جدید مبارکه قشنگه ولی فیدش ایراد داره محتوا رو نشون نمیده تو inoreader
ببخشید ولی به نظر منم قالب جدید خوب نیست. من که قبلا خیلی راحت صفحه تون رو باز می کردم و می خوندم، الان اول یک بسم الله می گم از بس که احساس ناخوشایندی بهم میده. فونت و عکسها غالبند بر محتوا و متن. البته اینم بگم که چون سایت شما رو دوست دارم و همیشه مطالب خوندنی داره بلاخره هرطوری هست زحمت بسم الله رو می کشم و میام تو.