معرفی کتاب: اگر اشتباه کرده باشیم، چه؟ نوشته چاک کلاسترمن

اگر در مورد همهی نظراتی که خیلی وقت است پذیرفتهایم و درونمان نهادینه شده است در اشتباه باشیم چه؟ آنقدر که دیگر خود را در جایگاهی نبینیم که بخواهیم به اشتباه بودنشان حتی یک لحظه هم فکر کنیم؟
درباره نویسنده
چاک جان کلاسترمن (متولد 5 ژوئن 1972) نویسنده و مقالهنویس آمریکایی است که بیشتر آثارش روی فرهنگ عامیانهی آمریکا متمرکز است. او تاکنون برای خیلی از مجلات مطرح جهان مطلب نوشته است (نیویورکتایمز و اسکوائر). کلاسترمن علاوه بر آثار غیرداستانیاش همچنین دو رمان نیز با نامهای جغد پایینشهری و مرد مرئی به رشتهی تحریر درآورده است.
مقدمهی مترجم (نوشین سلیمانی)
آشنایی من با اثرِ شگفتانگیز چاک کلاسترمن کاملاً تصادفی بود و حال که ترجمهی این کتاب را به اتمام رساندهام خدا را شکر میکنم این آشنایی (ولو تصادفی) شکل گرفت. همیشه به ترجمهی آثار داستانی گرایش داشتهام، اما اگر اشتباه کرده باشیم چه؟ برای من به عنوان خوانندهای صِرف، آنچنان کششی داشت که فقط چند صفحه خواندن از آن کافی بود تا تصمیم بگیرم رسالت انتقال مفاهیم آن به خوانندگان فارسیزبان را خود بر عهده گیرم. البته این را هم بگویم که اساساً موضع جانبدارانهی فمینیستی ندارم؛ با این حال شاید دیدن اینکه چاک در کلِ کتابش هرگاه میخواست به ضمیری اشاره کند از واژهی «She» استفاده میکرد در علاقهام به ترجمهی این اثر منحصر به فرد بیتأثیر نبوده باشد.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
و اما برویم سراغ اگر اشتباه کرده باشیم چه؟. با یک نگاه به جلد اصلی این کتاب- که در ماه ژوئن 2016 به چاپ رسید- هم میتوان فهمید قرار است چه اعجوبهای باشد. مبنای این کتاب بر پایهی اشتباه بودن است: اشتباه کردن انسانها در مورد درک همهی چیزهایی که شاید همیشه آنها را به عنوان معیارهایی استاندارد و فرضیاتی بدیهی در زندگی پذیرفته بودند. و حال تمرکز کلاسترمن بر این است که طوری به زمان حال نگاه کنیم که گویی زمان گذشته است تا شاید بشود کمی بیشتر به اشتباهات خود پی برده و دیگر هر چیزی را همان طور که هست چشم بسته نپذیریم. بگذارید خیالتان را راحت کنم: محال است این کتاب را بخوانید و وقتی شب روی تخت دراز کشیدهاید فکرتان به ایدههای قلقلکآمیزش مشغول نشود. کلاسترمن از تاریخ نظریههای علمی گرفته تا درک ما از نابغههای تاریخی و علاقهی جمعی به سرگرمی و ورزشهای حرفهای همهچیز را با طنزی بیسابقه به چالش میکشد و درست همان لحظه که فکر میکنید در اشتباه بودید، شما را به همان پلهی اول بازمیگرداند. این شما و این هم جهان دیوانهی چاک که در آن، چهرههای برجسته، جهانهای موازی، زمان، رؤیاها، دموکراسی، نمایشهای تلویزیونی، ورزش، موزیک و … از هم باز شده و دوباره از نو چیده میشوند.
درباره کتاب
ما در فرهنگی از اطمینانِ موقتی زندگی میکنیم. صرف نظر از اینکه تیرِ این اطمینان هر چند وقت یک بار به سنگ میخورد، اوضاع همیشه به همین منوال بوده است. اگرچه هیچ نسلی قبول ندارد دیگر چیزی برای یاد گرفتن باقی نمانده است، اما هر نسلی به طور ناخودآگاه فرض میکند چیزی که از پیش تعریف شده و مورد اقبال قرار گرفته (احتمالاً)، قرار است تا ابد به چشم یک واقعیت دیده شود. و حال این را در نظر بگیرید که زمان گذراست؛ نظرها دستخوش تغییر میشوند؛ عقاید برمیگردد؛ آنچه زمانی به نظر معقول میآمده، درنهایت بی معنا جلوه خواهد کرد و جای خودش را به دیدگاه های مدرنی خواهد داد که حتی انکارناپذیرتر و قابل اطمینانتر به نظر میرسد، البته تا جایی که بالاخره روزی آنها هم دیگر چنین نباشند. اگر اشتباه کرده باشیم چه؟ جهان معاصر را طوری در پیش چشم نمودار میکند که گویی متعلق به سال های بسیار دور است. چاک کلاسترمن سؤالاتی مطرح میکند که گرچه به نظر ساده، اما بسیار عمیقاند: تا چه میزان نسبت به درک خود از نیروی جاذبه اطمینان داریم؟ تا چه میزان نسبت به درک خود از زمان اطمینان داریم؟ پانصد سال آینده چه خاطرهای از موزیک راک به جا میماند؟ تا چه میزان باید نسبت به درکمان از محتوای خوابهایی که میبینیم جدی باشیم؟ تا چه میزان باید نسبت به درکمان از تلویزیون جدی باشیم؟ آیا همهی رشتههای ورزشی دست آخر روزی منقرض خواهد شد؟ آیا این احتمال وجود دارد که برجستهترین هنرمندِ زمان ما کاملاً گمنام باشد (و یا حتی عجیبتر از آن، کاملاً نامی باشد، اما مورد بیاحترامی قرار بگیرد)؟ آیا ممکن است به «دموکراسی» اهمیتی بیش از اندازه داده باشیم؟ و یا از همه زجرآورتر این سؤال که آیا ممکن است جادهی دانش به بن بست خورده باشد؟ اگر اشتباه کرده باشیم چه؟که به طیف وسیعی از پرسش های عینی و ذهنی میپردازد برپایه ی مصاحبه هایی است که با متفکرین خلاقِ مختلف از جمله جورج ساندرز، دیوید برن، جاناتان لتم، کاترین شولز، نیل دگراس تایسون، برایان گرین، جانوت دیاز، آماندا پتروسیچ، رایان آدامز، نیک بوستروم، دان کارلین و ریچارد لیکلاتر و بسیاری از افراد دیگر صورت گرفته است. البته بخشهایی از این کتاب نیز تحلیلهایی غیرسنتی با چاشنیِ طنزِ خود نویسنده به تحریر درآمده است؛ کاری که فقط چاک جرئت انجام دادنش را داشت. اگر اشتباه کرده باشیم چه؟ دستاوردی به ظاهر غیرممکن است: کتابی است در مورد چیزهایی که نمیتوانیم بدانیم. چیزهایی که جوری توضیح داده میشوند که گویی قبلاً انجامش دادهایم؛ یک جور راهنما برای نشان دادن نحوهی زندگیمان که یک زمان «حال» بوده و به تازگی به «گذشته» تبدیل شده است.
بخشی از متن کتاب
اگر در مورد همه ی نظراتی که خیلی وقت است پذیرفتهایم و درونمان نهادینه شده در اشتباه باشیم چه؟ آنقدر که دیگر خود را در جایگاهی نبینیم که بخواهیم به اشتباه بودنشان حتی یک لحظه هم فکر کنیم؟ نظراتی که آنچنان در ما ریشه کرده است که آگاهی جمعیمان به ما میگوید حماقت محض است بخواهیم در مورد چنین چیزهایی سؤالی مطرح کنیم و دچار شک شویم. برخی اوقات چنین سؤالاتی به ظاهر شبیه سؤالاتیاند که بچهها میکنند، زیرا بچهها زیر فشار توافق و عقل سلیم شستوشوی مغزی نمیشوند و این چیزها غافلگیرشان نمیکند. همین ناسازگاری است که اجتنابناپذیرترین تناقضهای فکری را موجب میشود. اگر از افراد باهوش بپرسید آیا این را باور دارند که روزی در نهایت خلافِ ایدههای اصلی که این روزها همگی قبول دارند و فرهنگ نیز آنها را پذیرفته است ثابت میشود، در پاسخ می گویند: «بله البته که باور داریم. حتماً چنین چیزی وجود دارد. این پدیده را هر نسلی که آمده و رفته است تجربه کرده… وجودی به قدمتِ ظهورِ انسان.» و بعد به همانها فهرست بلندبالایی از ایدههای مشابه امروزی را بدهید و خواهید دید که وسوسه خواهند شد همهی آن ها را از دم رد کنند. محال است سؤالاتی که از پاسخ دادن به آن ها امتناع میکنیم مورد بررسی قرار دهیم و البته در این نقطه است که دیگر یک جای کار خواهد لنگید.
آدرس اینستاگرام نوشین سلیمانی، مترجم این کتاب:
https://www.instagram.com/nooshimani/