ملکه سبا که بود؟

این زن افسانه‌ای خردمند و باهوش که به دربار سلیمان راه پیدا کرده بود

بیست‌وپنج سطر دربارهٔ او در کتاب پادشاهان از عهد عتیق آمده و همین مختصر افسانه‌های زیادی را موجب شده. ما می‌دانیم که او زنی خردمند و خوش فکر بوده. اما در اسناد باستانی جزئیات بیشتری از او ذکر نشده و نه چیزی از سن و سال او نمی‌دانیم، نه از گذشته‌اش و نه از شکل و شمایل او. حتی نام او هم مشخص نیست. او همانند شبحی نامعلوم از گذشته رخ می‌نماید.

بنابر روایات او باشنیدن خبر شهرت سلیمان نبی که بسیار خردمند و ثروتمند بوده و حوالی قرن دهم قبل از میلاد حکمروایی می‌کرده، به‌سوی سرزمین او سفر می‌کند و همراه خود کاروانی متشکل از شتران بسیار و خدم و حشم و مال فراوانی به راه می‌اندازد. ملکه سبا مقدار زیادی طلا و عطر و سندل و کافور و مشک و مر و سنگ‌های قیمتی به پیشگاه سلیمان تقدیم می‌نماید. شاه از اوسؤال‌های دشواری می‌پرسد تا هوش و خرد او را محک بزند، ملکه به همه سؤال‌ها، جواب‌های درست می‌دهد. سلیمان خشنود می‌شود و خواسته‌های تجاری او را برآورده می‌کند. ملکه بعد از مدتی به سرزمین خود باز می‌گردد.

بعضی از محققان اعتقاد دارند ملکه سبا قصد گشودن باب تجارت با سرزمین سلیمان و استفاده از بنادر تجاری او را داشته است. هنوز هیچ مدرک باستان‌شناسی در تأیید این نظریه به‌دست نیامده اما نشانه‌های زیادی به‌جا مانده که این سؤال‌های بی‌جواب را به شیوهٔ خود پاسخ می‌دهد اما معلوم نیست این افسانه تا چه حد ریشه در واقعیت دارند. در روایات اسلامی که سبا به هُدهُد (پرنده پیام‌بر) هم ارتباط پیدا کرده است.

سرزمین مادری ملکه

باستان‌شناسان مطالبی را در مورد ملکه سبا کشف کرده‌اند از جمله آن‌که او در سرزمین عربستان، نزدیک دریای سرخ می‌زیسته و نام شبا از شنم، نام یکی از فرزندان حضرت نوح گرفته شده است.

سبا یا شبا سرزمینی سبز و خرم بود. مردم این سرزمین در برابر سیلاب‌های ناگهانی بهارسدهای باستانی معاریب را ساخته و این آب‌ها را ذخیره می‌کردند و برای کشاورزی مورد استفاده قرار می‌دادند. از جمله محصولات اصلی این سرزمین کندر و مُر بوده که در دامنهٔ کوهستان‌ها می‌روییده. اهالی سبا انحصار تجارت این منطقه را در دست داشتند.

سرزمین سبا از نظر جغرافیایی، سرزمینی دور از دسترس بوده و به همین دلیل از تجاوز کشورهای دیگر در امان مانده از جمله از هجوم اسکندر مقدونی که به شمال آفریقا هم لشگر کشید. با این حال مورخان عهد باستان از جمله هرودوت و پلینی آن را می‌شناختند و نام آن را در آثارشان آورده‌اند اما نام این کشور را نخستین بار در قرن هشتم قبل از میلاد، دو قرن بعد از تاریخی که ملکه به دیدار سلیمان رفت می‌شنویم.

انعکاس صدای حبشیان

پیچک‌های زمان

یکی از جالبترین قسمت‌های افسانهٔ ملکه سبا ازدواج او با سلیمان و زاییدن پسری است که نام او را منلیک گذاشتند

بنابر افسانه‌های قرن چهاردهم، این پسر بعدها امپراتور حبشه شد و به درگاه پدرش رفت و تابوت عهد عتیق را- که ده فرمان موسی در آن نگهداری می‌شد- از پدرش گرفت (یا دزدید) و با خود به سرزمین حبشه برد. آخرین امپراتور حبشه، هیلاسلاسی در هنگام تاج‌گذاری اعلام کرد: «من پسر داود و سلیمان و این‌حکیم، پسر منلیک هستم.»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]