آیا ماجرای اسب تروآ واقعیت دارد؟

یک باستان‌شناس غیرحرفه‌ای شهری را کشف کرد که جنگ توریا در آن اتفاق افتاده بود، آیا دلیلی هست که ماجرای اسب ترویا به راستی اتفاق افتاده است؟

ایلیاد، حماسهٔ هومر شاعر یونانی، دربارهٔ جنگ ترویاست. سال‌هاست که دانشجویان غربی دربارهٔ جنگ خونین و طولانی ترویا و عاقبت آن مطالبی می‌خوانند. داستان ترویا، داستان بزرگی است اما آیا حقیقت داشته؟

بسیاری از مورخان دربارهٔ صحت و سقم روایاتی که از جنگ ترویا برجا مانده تردید دارند. مورخی به‌نام تئوسیدیدس عقیده دارد که جنگ ترویا به راستی اتفاق افتاده. اما او در 460 قبل از میلاد، 800 سال بعد از زمان وقوع این جنگ متولد شده، بنابراین نمی‌توان به طور یقین به گفته‌های او اعتماد کرد. سرانجام هومر تنها منبعی است که باقی می‌ماند اما هیچکس به درستی نمی‌داند هومر که بود، و از کجا روایات مربوط به جنگ ترویا را شنیده. اگر شخصی به‌نام هومر واقعاً وجود داشته، می‌باید حدود 900 تا 700 قبل از میلاد یعنی چهار صد سال بعد از این جنگ زیسته باشد.

بعضی از محققان حتی در وجود شهری به‌نام ترویا نیز شک داشتند. هیچ‌کس به درستی نمی‌دانست شهر درکجاو واقع شده و بعضی آن را ساختهٔ خیال‌پردازی گذشتگان می‌دانستند که آن را در برابر عظمت آتن علم کرده بودند.

جستجوی شلیمان

هاینریش شلیمان تاجر عبوس اما ثروتمند آلمانی که به باستان‌شناسی هم علاقه داشت توانست این معما را حل کند.

او بعد از جمع‌آوری ثروتی کلان در هجوم طلای کالیفرنیا و سپس در تجارت بین‌المللی، زندگی خود را صرف اثبات حماسهٔ بزرگ هومر شاعر یونانی کرد و به جستجوی شهر ترویا برآمد. او با استفاده از متون یونان باستان و کمک 100 کارگر در سال 1991 شروع به حفاری در تپهٔ حصارلیق ترکیه نزدیک ساحل دریای اژه کرد.

او به نه لایه متفاوت از بناهای متعدد برخورد که یکی بعد از دیگری در محل شهر ترویا بنا شده بود و تمدن‌هایی را کشف کرد که قدیمی‌ترین آن‌ها متعلق به عصر برنز در 2500 سال قبل از میلاد بود و شهرهای بعدی روی شهرهای ویران قبلی ساخته شده بود و سرانجام روزی شلیمان به اشیاء ساخته از طلا برخورد.

در 14 ژوئن سال 1873، یک روز قبل از زمانی که قرار بود کار حفاری را خاتمه دهند، شلیمان یکی از بزرگترین گنجینه‌های باستانی را که تا به حال کشف شده از جمله 8700 قطعه، شامل چندین جام جواهرنشان، انگشتر و دستنبند و سینه‌ریز را پیدا کرد. شلیمان این اشیاء را «گنج‌های پریام» نامید.

پریام، پدر پاریس و هکتور بود. پاریس در سفری به سرزمین مجاور عاشق زنی به‌نام هلن می‌شود و او را بی‌خبر از خانواده همراه خود به ترویا می‌برد. سر این ماجرا جنگ خونین و غم‌بار میان شهرهای دیگر یونان و ترویا درمی‌گیرد که ده سال به طول می‌انجامد. محاصره‌کنندگان شهر که از جنگ طولانی به ستوه آمده‌اند اسبی چوبین می‌سازند و دم دروازهٔ شهر رها می‌کنند و خود عقب‌نشینی می‌کنند. مردم شهر به تصور این‌که دشمن از محاصره خسته شده و اسب هدیه خدایان است دروازه‌ها را می‌گشایند و اسب را به درون شهر می‌برند، غافل از آن‌که در دل اسب تعدادی جنگجو پنهان شده‌اند. آن‌ها نیمه شب بیرون می‌آیند و دروازهٔ شهر را می‌گشایند و مابقی سپاهیان یونانی وارد شهر می‌شوند و دست به کشتار و ویرانی می‌زنند و عاقبتی غم‌بار نصیب مردمان شهر می‌شود، شاه شهر ترویا بود که نامش در ایلیاد آمده اما در واقعیت، اشتیاق شلیمان، دقت او را تحت‌تأثیر قرار داده بود و او و لایه‌های قبل از پریام را که متعلق به 1000 سال قبل بود حفر کرده بود. ترویایی که هومر از آن سخن گفته بود در میان توده‌های خاک و گلی که شلیمان زیرورو کرد از میان رفت. به هر حال کشف لایه‌های متعدد، وجود شهر باستانی ترویا را به اثبات رساند.

اما ثبات وجود ترویا به معنای آن نبود که جنگی میان شهرهای یونان اتفاق افتاده است. باستان‌شناسان دیوارهای بزرگی را کشف کرده‌اند که دورتادور شهر بنا شده بودو نشاندهندهٔ آن است که شهر حالتی تدافعی و نظامی داشته. اما با این حال نشانی در دست نیست که در بیرون از این حصار لشکری اردو زده بوده، چه برسد به آن‌که سپاهی به عظمت آن‌چه در ایلیاد آمده در محاصرهٔ این شهر دست داشته است و تعداد آن‌ها به 110،000 نفر می‌رسیده است. علاوه بر آن مورخان می‌گویند اگر هم جنگی اتفاق افتاده باشد نمی‌تواند 10 سال طول کشیده باشد. اداره کردن لشگری در آن مدت طولانی کاری ناممکن بوده و جنگ‌ها حداکثر چند ماه طول می‌کشیده و اقوام و سربازان مختلف نمی‌توانستند چنین زمانی دور هم جمع شوند.

نه اسبی و نه هلنی

بعد هم نوبت اسب معروف ترویا می‌رسد، اسب چوبی عظیم‌الجثه‌ای که یونانی‌ها خود را در آن پنهان کردند و اهالی ترویا آن را هدیه خدایان پنداشتند و سربازان دشمن به این طریق و مخفیانه وارد شهر شدند. هیچ مدرکی دال بر وجود اسب در مدارک تاریخی بر جا نمانده. حفاری‌ها هم چیزی در این مورد را روشن نکرد. نقش هلن، زیباروی یونانی که فرار او با شاهزاده پاریس موجب بروز این جنگ شد نیز روشن نیست. زیبایی او در داستان هومر، موجب می‌شود هزار کشتی جنگی راه ترویا را در پیش بگیرند، اما در مدارک باستانی هیچ‌نامی از چنین ملکه‌ای به چشم نمی‌خورند.

هومرشناسان اعتقاد دارند که گرچه بعضی از قسمت‌های ایلیاد شاخ و برگ‌هایی است که شاعر خود بدان افزوده اما اصل ماجرا واقعی بوده. این‌طور که پیداست این داستان سینه به سینه نقل شده و به هومر رسیده. احتمال دارد روایان قبلی مطالبی به آن افزوده و آن را تغییر داده باشند. شاید روایات دیگری از این داستان هم موجود بوده و هومر یکی از آن‌ها را به نظم درآروده. دست آخر، تنها کاری که ما در برابر این شاهکار ادبی عهد باستان می‌توانیم از خود نشان دهیم آن است که سوای واقعیت‌ها، از خواندن آن لذت ببریم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]