عکس دستجمعی با جسد فرد درگذشته، عجیب نیست!
این عکس در قرن نوزدهم گرفته شده. عکسهای شبیه این عکس بسیار است. عکسهایی که در آن اعضای یک خانواده یا دوستان و آشنایانش، با جسد او عکسی به یادگار میگرفتند.
گاهی پیکر فرد درگذشته، پیراسته میشد و لباس رسمی شیک و به تعبیر خودمانی پلوخوری به تنش میکردند و ماهرانه در موقعیت عمودی قرارش میداند، طوری که در نگاه اول گاهی دشوار است که چیز غیرطبیعی را در این عکسهای تشخیص بدهیم.
خب، در زمانی که در دوره زندگی یک شخص، گاهی فقط یک یا چند عکس از او گرفته میشد، طبیعی بود که به عنوان یادگار، اشخاصی که گاه هیچ عکس مشترکی با هم نداشتند، به این ترفندهای عجیب دست میزدند. به این شاخه از عکاسی اصطلاحا Post-mortem photography گفته میشد.
فراتر از آن از نظر روانی، تصور میشد که عکسهای شاید بتوانند لایهای از حیات را به صورت شعیفی مستدام نگه دارند.
در حال حاضر که ما میتوانیم با گوشیهای موبایل خود عکسهای باکیفیت پرتره و دستجمعی بگیریم، چنین کاری خیلی عجیب به نظر میرسد.
اما شاید هم نه!
شاید عجیب این باشد که گاهی ما در همه عمر در جوار همسر یا عضوی از خانواده زندگی میکنیم و هیچ شناختی از هم پیدا نمیکنیم و به جز حرفهای روزمره، هیچ فرصتی برای کشف امیدها و آرزوها و ایدهآلها و امیال پنهان، به هم نمیدهیم.
روزها از پی هم میگذرند و آن زمان مطلوبی که باید صرف صحبت عمیق و شناخت بشود، به دست نمیآید و گاه این عدم توفیق در شناخت، متاسفانه به مرگ منتهی میشود.
کاش مثل همین ترفند عکس دستجمعی با متوفی، راهی بود که بعد از مرگ بشود، بتوان دستکم بعد از مرگ با اندیشه یک شخص آشنا شد.
برخی از ماها دستکم نوشتههایی داریم که این کار را میسر میکنند. اما خیلیهایمان هم روزگار را سپری میکنیم، بیآنکه عاقبت کسی حتی در یک برهه زندگی، پی به زویایی متفاوت روح ما برده باشد و در پرتره افکار ما حاضر باشد!