معرفی فیلم مادادایو، آخرین ساختهٔ آکیرا کوروساوا Madadayo 1993

مادادایو، آخرین ساختهٔ آکیرا کوروساوا، عبارتی است به معنای «هنوز نه» که کودکان ژاپنی هنگام بازی قایم باشک بیان میکنند؛ چه اسمی بهتر از این برای یک فیلم آخر؟ فیلم آخری که داستانش هم درباره معلمی است که شاگردانش هر سال برای او تولد میگیرند و در مراسم تولدش یک صدا از او میپرسند «ماداکای؟»، یعنی «آمادهای؟» و معلم هر بار جواب میدهد «مادادایو». اگر هنوز عاشق فیلم نشدهاید شاید به جزئیات بیشتری نیاز دارید: داستان در ژاپن درگیر جنگ جهانی دوم و ژاپن بعد از جنگ میگذرد. معلم در جنگ خانهاش را از دست میدهد.
خانه پاتوق شاگردان است. معلم و همسرش مدتی در اتاقی نقلی زندگی میکنند و شاگردان معلم در همان دو وجب جا مینشینند و مینوشند و گپ میزنند. یکی از بامزهترین صحنههای سینمای شرق آسیا را میتوانید در همین اتاقک ببینید، جایی که معلم در اوج غم اشک میریزد و از دریوزگیاش در کهنسالی گلایه میکند و یکی از شاگردان میانسالش فریاد هیهات سر میدهد و شاگرد دیگر چنان از جا میپرد که سرش به طاقچهٔ اتاق تنگ وتار میخورد: کمدی در اوج تراژدی. مادادایو مرز کمدی و تراژدی را به هم میزند. انگار این دو را در هم میبافد. چیزی حدود یک سوم از فیلم درباره رنج و عزای معلم و همسرش در غم از دست دادن یک گربه است و نمیتوانید فیلمی بیابید که چنین در رثای یک گربه اندوهبار و همزمان دلپذیر باشد. مادادایو در ظاهر و باطن یک وصیت نامه سینمایی است حتی اگر کوروساوا چنین قصدی نداشته و به دنبال ادامه حیات سینماییاش بوده باشد. اما آیا مادادایو پس از ربع قرن جایگاه واقعیاش را میان سینما دوستان پیدا کرده است؟ جواب یک کلمه است: «مادادایو!»