به مناسبت زادروز زادروز میگل دِ سِروانتِس: دن کیشوت

دن میگل د سِروانتِس ساآودرا نویسنده مشهور و برجسته اسپانیایی و خالق اثر مشهور و ماندنی دون کیشوت افتخار ادبیات سرزمین اسپانیاست.
سروانتس با نوشتن دون کیشوت فصل تازهای را در تاریخ رمان آغاز کرد و به تعبیری میتوان گفت که این اثر در بلندترین نقطه تاریخ رمان جهان قرار دارد و همه رمانها در سایه حضور دون کیشوت معنا میشوند.
میگل د سروانتس در بیست و نهم سپتامبر ۱۵۴۷ در الکالا دانارس نزدیک مادرید به دنیا آمد. او چهارمین فرزند رودریگر د سروانتس جرج و خانم لونور د کورتیناس بود.
وقتی ۴ ساله بود با خانوادهاش به والادلید valladolid نقل مکان کردند. «والادلید » در آن زمان شهری بود که پادشاه اسپانیا فیلیپ دوم در آن اقامت داشت. از کودکی سروانتس و شرایط تحصیلی او اطلاع زیادی در دست نیست در آن زمان چیزی به نام دانشگاه در دانشکده به شکل امروزی وجود نداشت اما او در مدارسی که زیر نظر کلیسا اداره میشد درس خواند و شاید به دلیل شرایط حاکم بر این مدارس بود که تنفر شدیدی نسبت به مدرسه و شهرش پیدا کرد.
سروانتس در بیست سالگی به ایتالیا رفت و در مدرسه کاردینال کاتولیکها مشغول به تحصیل شد. مدرسهٔ کاتولیکها در آن زمان حالت مدرسه نظام را داشت و در حین تحصیل به دانشآموزان آموزش نظامی میدادند.
سروانتس بعد از ترک کردن ایتالیا وارد ارتش اسپانیا شد و در سال ۱۵۷۱ در یکی از جنگهای اسپانیا شرکت کرد. آن جنگ زمانی بود که قدرت ترکها در مدیترانه کاهش مییافت و اسپانیا در آستانه یک پیروزی قرار داشت. در آن جنگ به جز نیروی دریایی اسپانیا ارتش واتیکان و ارتش ونیز هم شرکت داشتند. سروانتس در جریان همین جنگ به علت اصابت چند گلوله به سینه و بازوی دست چپش توانایی حرکت دست چپ را از دست داد و به همین علت بعدها او را به عنوان معلول جنگی «لپانتو» نامیدند.
در ۲۶ سپتامبر ۱۵۷۴ وقتی که سروانتس با کشتی به اسپانیا باز میگشت دزدان دریایی که در سواحل افریقای شمالی فعالیت میکردند به کشتی آنها حمله کردند و از بین همه مسافران سروانتس را به گروگان گرفتند و او را به الجزیره امروزی بردند. جایی که ۵ سال در اسارت قرار داشت و رنج بسیاری را تحمل کرد.
و سرانجام بعد از ۵ سال چند تن از راهبهای اسپانیایی با پرداخت مقداری پول سروانتس را آزاد کردند. او در سال ۱۵۸۰ در سن ۳۷ سالگی به اسپانیا و نزد خانوادهاش بازگشت و در همان سال در شهر تولیدو که در نزدیکی مادرید است با دختری به نام کاتالینا سالزار،۱۹ ساله ازدواج کرد.
سروانتس نخستین کتاباش را در سال ۱۵۸۵ منتشر کرد که موفقیتی برایش نداشت. سروانتس در آن زمان به دلیل مشکلات مالی به جنوب اسپانیا به منطقه اندلیسا رفت و به استخدام وزارت دارایی درآمد و به عنوان بازرس و ممیز مالیاتی مشغول به کار شد که متأسفانه به علت کم آوردن پول و اختلاف در حسابهایش به زندان افتاد.
سروانتس بعد از آزادی از زندان در سال ۱۶۰۵ اولین قسمت دون کیشوت را نوشت که مورد استقبال مردم قرار گرفت. او در سال ۱۶۰۶ از آندلیس در جنوب اسپانیا به مادرید برگشت و به دلیل وضع بسیار بد مالی مجموعه «هشداردهندهها» و چند کتاب دیگر را نوشت که بعدها چندان نامی از آنها به میان نیامد و همه آنها در سایه شکوهمند «دون کیشوت» به فراموشی سپرده شدند.
سروانتس در شعر و نمایشنامهنویسی هم دستی داشت اما در ایران در مورد آثار شعری او چندان صحت نشده و خوانندگان ایرانی فقط «دون کی خونه» یا «دون کیشوت» را به عنوان اثر سروانتس میشناسند این اثر را زندهیاد محمد قاضی به فارسی ترجمه کرده و یکی از درخشانترین نمونههای ترجمه ادبیرا از خود به یادگار گذاشته است.
سروانتس سرانجام در سال ۲۳ آوریل ۱۶۱۶ در مادرید درگذشت در حالی که یکی از درخشانترین آثار داستانی همه قرنها را برای مردم کشورش و مردم جهان باقی گذاشت، اثری که به عقیده منتقدان و اهل ادب، هنوز و همچنان درخشانترین و برجستهترین رمان جهان به شمار میرود.
منبع: شماره ۲۶ نشریه آزما