کتاب چگونه در این دنیای مزخرف، انسان بمانیم؟ تمرینات مراقبه برای رسیدن به یک زندگی واقعی – نوشته تیم دزموند

0

رنج‌های زیادی در دنیای ما وجود دارد و بهترین راه برای گذراندن زندگی این است که در این جهان از خودمان ردپای مثبت بگذاریم. این انگیزه نیروی محرکی است در بهتر کردن وضعیت سلامت و زندگی. نویسنده در صومعه بودائیان به مدیتیشن مشغول شد و جنبش‌های اجتماعی به راه انداخت. سازمان خیریه تاسیس کرد و شرکتی نوپا در گوگل تاسیس کرد برای سلامت ذهن. هدف نویسنده از نوشتن این کتاب آن است که هرچه یاد گرفته با دیگران به اشتراک بگذارد و درجهان برای زیبایی تلاش کند.


کتاب چگونه در این دنیای مزخرف، انسان بمانیم
تمرینات مراقبه برای رسیدن به یک زندگی واقعی
نویسنده: تیم دزموند
مترجم: الهه علوی
کتاب کوله پشتی


دو کا (رنج) اتفاق می‌افتد وقتی بودا به آرامش ذهن و کمال رسید، چند هفته‌ای را با خودش خلوت کرد. بعد از آن نزد دوستانش در جنگل رفت و برای آن‌ها توضیح داد که به چه چیزهایی دست یافته است. اولین چیزی که به دوستانش تعلیم داد، چهار حقیقت فاخر بود.

اکثر مردم معتقد هستند این تعلیم اولین و آخرین تعلیم بودا قبل از مرگش بود. ترجمه‌های زیادی برای چهار حقیقت فاخر بیان شده است، اما ترجمه مورد علاقه من که تیک نات هان آن را انجام داده این است:

هرکس از چیزی رنج می‌برد (حقیقت فاخر رنج بردن). هر رنج علتی دارد (حقیقت فاخر علت). راه رهایی از هر رنجی امکان پذیر است (حقیقت فاخر رهایی). رهایی هم علت‌هایی دارد (حقیقت فاخر راه). دوکا، لغتی است از زبان پالیا که معمولا «رنج» ترجمه می‌شود و اکثر مردم معتقد هستند که این واژه برای توصیف حالت نامساعد انسان‌ها به کار می‌رود. سوکا” به حالتی اطلاق می‌شود که چرخ زندگی انسان به درستی روی محورش قرار می‌گیرد. دوکا به حالتی گفته می‌شود که این چرخ درست روی محورش قرار نگیرد؛ بنابراین نتیجه می‌گیریم که منظور بودا از واژه دوکا به معنای رنجی واقعی که در جهان تجربه می‌کنیم نیست. مفهوم او از این واژه، داشتن یک زندگی پرفرازونشیب است.

چرا دوکا باید اولین تعلیم بودا باشد؟ چرا «رنج بردن انسان‌ها باید تا این حد اهمیت داشته باشد؟ من معتقد هستم یکی از دلایلش این است که ما معمولا از احساساتمان در لحظه‌های مختلف بیخبر هستیم، مخصوصا وقتی که با اوضاع نابسامان زندگی دست و پنجه نرم می‌کنیم.

برای مثال، من همیشه فعالان سیاسی را در توییتر دنبال می‌کنم. وقتی توییتی از یک انسان بیگناه می‌بینم که پلیس به او ظلم کرده، اولین چیزی که به ذهنم می‌رسد این است: «چه دنیای مزخرفی.» آنگاه در مقابل تمام کسانی که اجازه می‌دهند تا وقایعی مانند این اتفاق بیفتند پر از خشم می‌شوم و ایده‌هایی درباره اینکه مردم چه کارهایی می‌توانند انجام دهند تا مانع این وقایع شوند، یکی پس از دیگری به ذهنم خطور می‌کنند.

وقتی در خشم غرق شوم دیگر قادر نیستم رنج خودم را ببینم و کور می‌شوم. ناآگاهی از رنجم باعث می‌شود که رنج مرا کنترل کند و انسانیتم را به یغما ببرد. اکثر ما رنج می‌کشیم و این رنج زندگی‌های ما را تحت کنترل خودش در می‌آورد؛ چون از وجود آن آگاه نیستیم. اگر ندانیم که رنج می‌کشیم، هیچ راهی وجود ندارد که بتوانیم آن را ماهرانه کنترل کنیم.

این الگو همیشه در اختلافات میان فردی رخ می‌دهد. اگر با خاله یا عمه‌ات در مورد مسائل سیاسی بحث می‌کنی، قطعا فکر می‌کنی که او دارد اشتباه می‌کند. احتمالا از اینکه از دست او عصبانی هستی و از حس بیزاری ای که نسبت به او داری آگاه نیستی؛ پس وقتی در این حالت قرار بگیری، هیچ شانسی وجود ندارد که بتوانی او را کمی درک کنی.

اگر نخواهیم رنج ما را به اسارت خود درآورد، باید کم کم به این درک برسیم که چه زمانی این رنج درون ما حضور پیدا می‌کند. فقط در صورتی که از رنج خود آگاه باشیم می‌توانیم واکنش مؤثری نشان دهیم. پس باید خودمان را تعلیم دهیم تا لحظه به لحظه به حس‌های فیزیکی ای که در بدنمان رخ می‌دهد توجه کنیم.

اکثر ما تا وقتی که شدت عصبانیت، ناراحتی یا ترسمان به درجه هشت از ده نرسد، از این احساسات آگاه نمی‌شویم. تا آن زمان این رنج ما را کاملا احاطه می‌کند. حتی گاهی تا وقتی که آن احساس به ما صدمه نزند، نمی‌توانیم برایش اسم بگذاریم. آن موقع است که به اطرافمان نگاه می‌کنیم و می‌گوییم: «وای! حتما حسابی از کوره دررفتم.» اما باید یاد بگیریم که تا وقتی این احساسات کم رنگ هستند به آن‌ها توجه کنیم. اگر ترس شما سه از ده باشد خیلی راحت‌تر می‌توانید با مهارت کامل به آن واکنش نشان دهید.


در چهاردهم نوامبر ۲۰۱۶، درست شش روز بعد از اینکه دونالد ترامپ برنده انتخابات شد، همسرم آنی نیمه شب با درد شدیدی از خواب بیدار شد. وقتی به بخش اورژانس بیمارستان رفتیم، مشخص شد سرطانی که یک سال با آن جنگیده بود در کل شکمش پخش شده و یک تومور راه کلیه چپش را بسته است. چند ساعت بعد او را در حالی که یک لوله پلاستیکی در کنار شکمش وصل کرده بودند تا ادرارش داخل کیسه خالی شود، از اتاق عمل خارج کردند. دکتر به او گفته بود این لوله را باید تا آخر عمر با خودش حمل کند. قبل از اینکه پسر سه ساله‌مان را به دیدن مادرش ببرم به او یاد داده بودم که به لوله مادرش دست نزند.

همان لحظه بود که توانستم صدای یأس را به وضوح بشنوم. به من گفت: «زندگی افتضاح است. همه چیز به هم ریخته است. بهترین گزینه برایت این است که یک گوشه کز کنی.»

در همان لحظه سخت یاد داستانی افتادم که راهب بودائی ویتنامی و فعال صلح، تیک نات هان، در بیست سالی که با او مدیتیشن و مراقبه انجام میدادم بارها برایمان تعریف کرده بود. این داستان در مورد یک درخت موز بود: یک روز تیک نات هان در حال مدیتیشن در یکی از جنگل‌های ویتنام بود که درخت جوان موزی را با سه برگ دید. اولین برگ کاملا رسیده، صاف و پهن بود و رنگ سبز تیره‌ای داشت. دومین برگ هنوز کمی زیر برگ اول پیچ و تاب خورده بود و سومین برگ رنگ سبز بسیار روشنی داشت، کاملا شکننده و کم کم در حال باز شدن بود.

اواسط جنگ ویتنام بود و تیک نات هان سازمان بسیار بزرگی متشکل از افراد جوان را رهبری می‌کرد تا به دهکده‌هایی که با بمب‌های ناپالم ویران شده بودند، کمک کنند و آن‌ها را بازسازی کنند. او تقریبا هر روزش را با روستاییان سر می‌کرد که جنگ زندگی‌شان را ویران کرده بود و شاهد مرگ چندین تن از دوستان نزدیکش بود. در آن زمان سؤالی ذهنش را درگیر کرده بود: «در حالی که این همه انسان زجرکشیده به کمک نیاز دارند، من چگونه می‌توانم مراقبه کنم؟ » او می‌دانست برای غرق نشدن در یأس و ناامیدی، باید حتما تمرینات مراقبه‌اش را انجام دهد، اما چگونه می‌توانست به آرامش و لذت درونی برسد، در حالی که انسان‌های دیگر داشتند در جنگ می‌مردند؟

این سؤال در ذهنش می‌چرخید و به درخت موز نگاه می‌کرد تا اینکه برایش مکاشفه شد. به ذهنش خطور کرد که پیرترین برگ، از زندگی‌اش به عنوان یک برگ کاملا لذت می‌برد. او نور آفتاب و باران را جذب می‌کند و زیبایی و آرامش را ساطع می‌کند. باوجوداین سایر برگها را رها نکرده است تا دنبال خوشبختی خودش برود. در واقع همان طور که از اشعه‌های نور خورشید استفاده می‌کند، برگهای جوان تر، درخت موز و کل جنگل را هم تغذیه می‌کند. همان جا بود که متوجه شد انسان‌ها هم درست همین گونه هستند. وقتی ما خودمان را با آرامش و خوشی تغذیه کنیم، می‌توانیم انسان‌های دیگری را که در زندگی‌مان حضور دارند نیز به سعادت و آسایش برسانیم.

وقتی در اتاق بیمارستان به همسر و پسرم نگاه می‌کردم، نتوانستم به اینکه چقدر به من نیاز دارند فکر نکنم. البته آن‌ها نیاز نداشتند برایشان کار خاصی انجام دهم؛ بلکه نیاز داشتند کنارشان بمانم و کمک کنم مطمئن شوند که تنها نیستند که زندگی هنوز ارزش زندگی کردن دارد. اگر می‌توانستم به هر نحوی راهی پیدا کنم تا ارتباطم را با زیبایی‌ها و لذت‌های زندگی از دست ندهم – اگر می‌توانستم سطحی عمیق‌تر از یأس را درک کنم – پس برای انسانهایی که عاشقشان بودم چیزی برای ارائه داشتم.


اگر خواننده جدید سایت «یک پزشک»  هستید!
شما در حال خواندن سایت یک پزشک (یک پزشک دات کام) به نشانی اینترنتی www.1pezeshk.com هستید. سایتی با 18 سال سابقه که برخلاف اسمش سرشار از مطالب متنوع است!
ما را رها نکنید. بسیار ممنون می‌شویم اگر:
- سایت یک پزشک رو در مرورگر خود بوک‌مارک کنید.
-مشترک فید یا RSS یک پزشک شوید.
- شبکه‌های اجتماعی ما را دنبال کنید: صفحه تلگرام - صفحه اینستاگرام ما
- برای سفارش تبلیغات ایمیل alirezamajidi در جی میل یا تلگرام تماس بگیرید.
و دیگر مطالب ما را بخوانید. مثلا:

ایده‌های خوب و خلاقانه برای دکوراسیون و منظره‌سازی فضای بیرونی خانه‌های و مجتمع‌های مسکونی و اداری

آیا تا به حال به دنبال الهام گرفتن برای دکوراسیون و منظره‌سازی فضاهای بیرونی منزل خود بوده‌اید. آیا دوست داشته‌اید بتوانید به نوعی طبیعت را در فضاهای کوچک حیاط آپارتمان یا خانه ییلاقی خود ادغام کنید.در این صورت مجموعه این پست می‌تواند…

طراحی‌ها و معماری‌های نبوغ‌آمیز و عالی که باید تحسین‌شان کرد

همان طور که در برخی پست‌های قبلی از طراحی‌ها و معماری بد گفتیم (در اینجا و اینجا برای مثال) سوی مخالف آنها هم وحود دارد. یعنی طراح یا معماری صنعتی به کاربرد و جنبه زیباشناختی اماکن و اشیا دقیقا فکر کرده و چیزی دلخواه و هماهنگ با محیط پدید…

تصور کنید که این شخصیت‌های مشهور سینمایی توسط بازیگر مشهور دیگری بازی می‌شدند – پاسخ میدجرنی

در حاشیه فیلم‌های بزرگ همیشه می‌خوانیم که قرار بوده که نقص اصلی یا یک نقش فرعی مهم را کس دیگری بازی کند و آن بازیگر به سبب اینکه فیلم را کم‌اهمیت تلقی کرده یا درگیر پروژه دیگری بوده یا مثلا دست‌آخر ترجیح کارگردان، هرگز به نقش رسیده است.…

عمو حاجی -کثیف‌ترین مرد جهان- چند ماه پس از نخستین حمام برای اولین بار در ۶۰ سالگی، سال پیش درگذشت!

عمو حاجی (۱۹۲۸–۲۰۲۲) مردی ایرانی بود که بیش از ۶۰ سال به حمام نکردن شهرت داشت. عمو حاجی نام واقعی او نبود بلکه لقبی بود که به این فرد مسن داده می‌شد. او در روستای دژگاه فارس در آلونک و چاله‌ای در زمین زندگی می‌کرد.از آنجایی که او…

این عکس‌های تاریخی را یا ندیده‌اید یا احتمالش کم است که دیده باشید!

پسرک «بانجو» نوا» با سگش -  تقریباً در اوایل دهه 1900جورج لوکاس قبل از تکامل جلوه‌های کامپیوتری، 1984فضای داخلی خطوط قطار اورینت اکسپرس،  سال 18831947. دختری در حال بازی با ماشین اسباب‌بازی، شهر نیویورک، عکس از فرد…

کشف خانه‌ای متروکه در فرانسه که پر از عروسک‌های به ظاهر شیطانی است!

برایان سانسیرو می‌نویسد که خانه‌ای متروک در فرانسه کشف کرده که به‌طور کامل توسط درختان انگور پوشانده شده  بود و گویی از دنیا پنهان بود. خود خانه عادی است، اما برخی آن را می‌توانند بدترین کابوس خود بدانند. اتاق‌ها مملو از چیزهای غیرعادی…
آگهی متنی در همه صفحات
دکتر فارمو / کلینیک زیبایی دکتر محمد خادمی /جراح تیروئید / پزشکا /تعمیر فن کویل / سریال ایرانی کول دانلود / مجتمع فنی تهران / دانلود فیلم دوبله فارسی /خرید دوچرخه برقی /خرید دستگاه تصفیه آب /موتور فن کویل / شیشه اتومبیل / نرم افزار حسابداری / خرید سیلوسایبین / هوش مصنوعی / مقاله بازار / شیشه اتومبیل / قیمت ایمپلنت دندان با بیمه /سپتیک تانک /بهترین دکتر لیپوماتیک در تهران /بهترین جراح بینی در تهران / آموزش تزریق ژل و بوتاکس / دوره های زیبایی برای مامایی / آموزش مزوتراپی، PRP و PRF /کاشت مو /قیمت روکش دندان /خدمات پرداخت ارزی نوین پرداخت / درمان طب / تجهیزات پزشکی / دانلود آهنگ /داروخانه اینترنتی آرتان /اشتراك دايت /فروشگاه لوازم بهداشتی /داروخانه تینا /لیفت صورت در تهران /فروش‌ دوربین مداربسته هایک ویژن /سرور مجازی ایران /مرکز خدمات پزشکی و پرستاری در منزل درمان نو / ثبت برند /حمل بار دریایی از چین /سایت نوید /پزشک زنان سعادت آباد /کلاه کاسکت / لمینت متحرک دندان /فروشگاه اینترنتی زنبیل /ساعت تبلیغاتی /تجهیزات پزشکی /چاپ لیوان /خرید از آمازون /بهترین سریال های ایرانی /کاشت مو /قیمت ساک پارچه ای /دانلود نرم افزار /

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.