شما خواهی نخواهی تا 47 سالگی در سیری پیوسته، افسرده میشوید! اما چطور جلوی اثرات منفی این روند را بگیریم
بله! درست است که خیلی وقت است که مشکلات اقتصادی، ناشادمان کرده، درست است که کرونا، زندگی عادی را مختل کرده. اما حتی اگر اینها هم نبودند، تصور میکنید که در زندگیتان مدام حس نشاط و شادی داشتید، یا خمودی و افسردگی؟!
حتما تجربه کردهاید که ما همیشه در آرزوی شادیهای دوران کودکی و نوجوانیمان هستیم. خیلیها مدام نوستالژیهای آن دوره را مرور میکنند و حتی سختیهای ناخوشایند آن روزگاران را با صفات خوب یادآوری میکنند.
جالب است بدانید که این روند، جهانشمول است. یعنی واقعا انتظار میرود که ما در سی سالگی، ناشادتر از 20 سالگی باشیم و در 40 سالگی غمگینتر از 30 سالگی.
خیلی هیجانانگیز است که بدانید در این مورد تحقیقی توسط استاد دانشگاه دارتموث به نام پروفسور دیوید بلنچفلاور انجام شده است.
او روی یکصد هزار نفر در 132 کشور دنیا تحقیق کرد و بر این اساس به یک منحنی به نام منحنی خوشبختی رسید.
منحنی خوشبختی به شکل حرف U است.
با بررسی این منحنی مشخص میشود که میزان احساس خوشبختی از همان 18 سالگی شروع به کاهش میکند و این روند تا سن 47.2 سالگی در کشورهای توسعهیافته و سن 48.2 سالگی در کشورهای توسعهنیافته ادامه پیدا میکند.
به عبارت دیگر بسیار نامحتما است که شما در 60 سالگی، به اندازه 18 سالگی احساس خوشبختی کنید.
بر اساس بررسیهای بلنچفلاور، ول و مسائل مالی روی این منحنی تاثیر نمیگذارند. یعنی چه در کشوری با وضعیت اقتصادی باثبات باشید و چه در کشوری ناآرام، باز هم این روند وجود خواهد داشت.
حتی چیزهایی مانند اضطراب، حس ناامیدی، کمخوابی، افسردگی، خستگی و تنش هم روی این شکل منحنی تاثیر نمیگذارند.
اینجا منحنی را میبینید. محور افقی در این نمودار سن را نشان میدهد و محور عمودی، میزان احساس غم را.
اما چه توضیحی در مورد این منحنی میتوان ابراز کرد؟
یک توضیح ساده این است که در 18 سالگی، دنیای به منزله یک صدف ناگشوده برای ماست و ما تصور میکنیم که به هر آرزویی که بخواهیم میتوانیم برسیم. اما پیشتر که میرویم متوجه مشکلات خارجی و ظرفیتهای واقعی خودمان میشویم و افسرده میشویم.
توضیح دیگر مقایسهای است که ما ناخودآگاه همیشه میکنیم و موفقیت و جایگاه خودمان را با دیگران مقایسه میکنیم. این امر در دهه سوم و چهارم و پنجم عمر خیلی زیاد میشود.
از آنجا که همیشه تعداد آدمهای موفقتر از ما، زیاد است، حس افسردگی و ناکارآمدی به ما منتقل میشود.
از حول و حوش 47 سالگی است که ما کم کم آماده پذیرش واقعیت زندگی میشویم و جنبههای دیگری از آن را کشف میکنیم. متوجه میشویم که برای احساس شادی و زندگی کردن واقعا لازم نیست به همه آن رویاها و ثروت و موقیتهای تخیلی 18 سالگی برسیم.
اما آیا میشود شکل این منحنی را تغییر داد؟ یعنی میشود کاری کرد که ما بحران میانسالگی را تجربه نکنیم و آن سه دهه جوانی را بیجهت در تشویش سپری نکنیم؟!
واقعیت این است که نمیتوان شکل این منحنی را تغییر داد، اما شیب منحنی را میتوان تا حدی کم کرد و منحنی را صاف کرد.
بر اساس مطالعه قلب دانشگاه فرامینگهام، آن دسته آدمهایی که دوستان نزدیک بیشتری دارندف بیشتر احساس خوشبختی میکنند
حتی دوستان مجازی و دور هم بد نیستند، اما اگر دوستان شما در محل زندگی و نزدیک شما باشند، تاثیر افزونتری دارند.
ترفند دیگر این است که همیشه خودتان را به جای مقایسه با دیگران با خودتان مقایسه کنید. ببینید که در شرایط دشوار خودتان، چقدر پیشرفت کردهاید و هر سال چقدر نسبت به سال پیش ارتقا پیدا کردهاید.
شما بهتر است که هدفی انتخاب کنید و با تلاش به آن برسید. بعد از رسیدن به هدف وقتی به همه آن روزهای سختکوشی فکر میکنید، وقتی میبینید که چطور تسلیمناپذیر بودهاید و به دلسردی، نه گفتهاید، حس و حالی پیدا میکنید که در نهایت شیب منحنی را کاهش میدهد.
مسلما اطرافیان هم میتوانند به شما کمک کنند و با پشتیبانی حس بهتری به شما بدهند.
بر اساس یک پژوهش دیگر مشخص شده که آن دسته افرادی که بیشتر حس قدرشناسی خود را نثار اطرافیان میکنند و تعامل بهتری با دیگران دارند، به صورت متقابل به خاطر دریافت حس و حال بهتر از دیگران، حس شادی بهتری خواهند داشت.