پدیده جالب بادر ماینهوف چیست؟
حدود 10- 12 پیش بود که فیلم بادر ماینهوف را دیدم. DVDاش را که گذاشتم، فکر نمیکردم این فیلم از اولی ادل چندان بتواند جذب کند. خب، آن دوره زمانی یک عالم فیلم خوب برای دیدن داشتم، هنوز کلاسیکهای زیادی بود که ندیده بودم و مدام DVD تهیه میکردم، برعکس الان که هر شبم در کمبود فیلم سپری میشود!
اما صحنه ابتدایی فیلم بادر ماینهوف غافلگیرم کرد. دیدم فیلم با اعتراض چپهای آلمان غربی به ورود محمدرضاشاه پهلوی به آلمان آغاز شده. چیزی که از نظر تاریخ در آن زمان نمیدانستم. آن تظاهرات در دوم ژوئن سال ۱۹۶۷ به خشونت کشید و طی درگیریها جوانی به نام بنو اونهزورگ کشته شد.
دهه 1960 و 1970 دهه عجیبی بود و چپ بودن هم طبعا مد و در این میان گروه بادر میانهوف بسیار افراطی بود و راه خشونت را در پیش گرفته بود.
اما در این پست به صورت مشخص نمیخواهم در مورد چپگرایی در آن زمان یا این فیلم بنویسم، میخواهم به یک مشکل یا پدیده شناختی اشاره کنم که نام بادر ماینهوف به علتی رویش گذاشته شده است.
داستان از این قرار است که در سال 1994، روزنامهنگاری به نام تری مولن یک روز به تصادف نام این گروه را در منبعی مطالعه کرد. با فاصله 24 ساعت و به صورت کاملا تصادفی، به نام همین گروه در منبعی متفاوت برخورد.
او در ستون روزنامه اشاره کرد که گاهی چقدر جالب میشود که ما به مجرد آشنایی با یک اصطلاح یا رخداد کمتر شایع، میبینیم که به دفعات همان اسم از منابع دیگر به سمت مغزمان سرازیر میشود. انگار که مشکل همان گیر اولیه بوده و آن چیز، پشت یک سدی گیر کرده بود و بعد آن مدام به آن برمیخوریم.
خوانندگان این ستون هم بعد تجربیات خودشان را برای روزنامه ارسال کردند و از همینجا بود که نام پدیده بادر ماینهوف شکل گرفت. پدیده بادر میانهوف یا توهم تکرار، یک بایاس یا سوگیری شناختی است.
هیچ شده شما اصطلاح تازهای یاد بگیرید که قدری ناآشنا و کم کاربرد باشد و یک دفعه در روزهای بعد متوجه بشوید که بیمقدمه در تلویزیون، مجری از همان اصطلاح استفاده میکند، مقالهای در اینترنت حاوی همان کلمه است و حتی کتابی نوشته شده که در عنوانش آن کلمه وجود دارد؟
این طور اوقات از خودمان میپرسیم که آیا واقعا بقیه منتظر بودند که من این کلمه را یادبگیریم تا از آن استفاده کنند؟! یا اینکه به صورت زیرپوستی استفاده از آن مد شده است؟!
اجازه بدهید که دو اصطلاحی که خودم بعد از یادگیری معنی آنها، دچار پدیده بادر ماینهوف شدم، برایتان مثال بزنم:
یکیشان لویاتان بود و دیگر بوطیقا!
پس به صورت خلاصه پدیده بادر ماینهوف، یک مشکل شناختی و یک سوگیری است که باعث میشود به اشتباه تصور کنیم که به مجرد برخوردن به یک نام و اصطلاح یا پدیده، تواتر مواجهه با آن و استفاده از آن از سوی دیگران، بیشتر شده.