فهرستی از چیزهایی که شاید تصور کنید که تنها شما را عصبی میکنند، اما عامل اضطراب خیلیها در کشورهای مختلف هستند

چند روز پیش یک کاربر سایت اجتماعی ردیت، سوالی مطرح کرد که در کمال شگفتی خیلی از آن استبال شد و پاسخهای متعددی برای آن گذاشته شد. سوال این بود که چه چیز خاص و ویژهای شما را عصبی میکند و صرفنظر اینکه بارها آن شرایط را تجربه کرده باشید، باز هم از آن عصبی و مضطرب میشوید.
فهرست جالبی شده. جالب از این نظر که برخی موقعیتها هستند که ما به ندرت در نزد دیگران فاش میکنیم که مواجهه با آنها پریشان و مضطربمان میکند، اما در واقع عامل اضطراب خیلیهاست، ربطی هم به کشور محل اقامت شما ندارد.
با هم تعدادی از این موقعیتها را مرور میکنیم:
- رئیس صدایتان میکند و میگوید که حرفی با شما دارم.
- راندن بین دو کامیون. حالا تصور کنید که بار هر دو کندههای بزرگ درخت هم باشد.
- خود را در یک جمع کاری معرفی کردن یا در یک مصاحبه کاری پاسخ به سوال تکراری و عذابآور: بگو برای این چه اینجایی؟!
- وقتی به یک سوپرمارکت میروید و هیچ چیزی نمیخرید!
- وقتی جلوی خودروی پلیس میرانید، بی دلیل عصبی میشوید.
- وقتی در یک مهمانی هستید که هیچ آشنایی در آن ندارید و میخواهید سر صحبت را باز کنید. بدتر از آن وقتی است که در یک مهمانی تنها یک نفر را میشناسید و همین یک نفر بیخیال است و هوایتان را ندارد.
- پاسخ دادن به زنگ در، وقتی انتظار کسی را ندارید.
- تلفن از محل کار
- برای خیلیها پاسخ به هر تماس ناشناس تلفنی
- وقتی کلید دستتان است و بالای یک در مشبک یک خروجی فاضلاب هستید
- وقتی کسی صحبتش را اینگونه با شما شروع میکند: میتوانم با شما صادق باشم …
- بعد از ساعات عذابآور کار روزانه یا وقتی کلا روحیه پایینی دارید، در آپارتمان را باز میکنید و با یک همسایه سمج و سر حال چشم به چشم میشوید که مرتب از شما سوال میپرسد!
- کلا دندانپزشکی!
- در یک خیابان خلوت، تصادفی پشت یک زن راه بروید. عجیب است، اما خیلی از مردان این موقعیت را دوست ندارند.
- کشتن عنکبوت و سوسک
شما تصور میکنید که چه اضطرابهای خاصی دارید؟ آیا فکر میکنید بقیه هم کمابیش آن را داشته باشند؟
این نوشتهها را هم بخوانید
ممنونم. خیلی لیست خوب و حال خوب کنی بود. چرا اینکه فکر کنیم چند نفری هم مثل من هستن که از «کلا دندان پزشکی» یا «وقتی کلید دستتان است و بالای یک در مشبک یک خروجی فاضلاب هستید»عصبی میشن، خیلی آرام بخشه؟ فکر اینکه «تنها من هستم که … مرا عصبی میکند» چرا اینقدر روی اعصابه؟
“در یک خیابان خلوت، تصادفی پشت یک زن راه بروید. عجیب است، اما خیلی از مردان این موقعیت را دوست ندارند”
دقیقا من هم همینطور هستم در کمتر از 30 ثانیه حتما مسیرم رو عوض میکنم به سمت دیگه کوچه یا خیابان یا سرعتم رو کم میکنم تا بره یا اگر بهش نزدیک باشم سرعتم زیاد میکنم ازش رد میشم
اصلا احساس خوبی ندارم وقتی پشت سر یک خانوم غریبه دارم راه میرم