ویژگیهای شخصیتهای هری پاتر
1- هری پاتر: شخصیت هری نوعی ناجی محسوب میشود که دارای خصوصیاتی چون شجاعت، لجبازی، مهربانی، غرور و در مواردی خشم است. او نماینده قشری از جامعه است که خودشان قصد ندارند درگیر حوادث روزگار شوند ولی شرایط اجتماع آنان را مجبور به زندگی پر دردسر کرده و آنان را به قهرمان تبدیل میکند. اگر در شخصیت هری دقت کنیم متوجه میشویم که شخصیت هری در مجموعه کتابهای هری پاتر به خوانندگانهای این مجموعه درس ایثار و محبت را میآموزاند.
2- ولدمورت: شخصیتی پلید که تمام جادوگران جهان از او وحشت دارند و این در حالی است که او سعی میکند خود را جاودانه نشان دهد ولی با وجود اینکه روح خود را تکه تکه کرده و با جرم و جنایت احساس خود را نابود کرده نمیتواند جلوی مرگ خود را بگیرد. این شخصیت به خوانندگان کتاب نشان میدهد که افرادی که با دزدی و چپاول اموال دیگران و ظلم به اطرافیان زندگی میکنند هیچگاه جاودانه نیستند و مرگ سراغ آنان نیز خواهد آمد.
3- آلبوس دامبلدور: دامبلدور یکی از جالبترین شخصیتهای کتاب است. او در عین خونسردی دارای قدرت زیاد و عاطفهای سرشار است و در عین حال اعتماد زیادی به دیگران دارد. دامبلدور به خوانندگان مجموعه هری پاتر میآموزاند در مواقع خطر و مشکلات خونسرد باشند و تا حد لازم به دیگران اعتماد داشته باشند و در رازداری، امین و وفادار باشند.
4- رون ویزلی: شخصیتی بسیار بامحبت، وفادار به هری و وابسته به خانواده خویش است هر چند که مقادیری حسادت و در بعضی موارد انعطاف پذیر نبودن در مشکلات، این شخصیت را کمی منفی میکند. از شخصیت رون ویزلی و یا ویزلیها (خانم و آقای ویزلی، چارلی و فرد و جرج و …) میتوان درس گرفت که اگر وضعیت مالی خانوادهای بد بود باز هم باید محبت و احترام را در خانواده حفظ کرد.
5- هرمیون گرنجر: او نماینده قشری از جامعه است که اجتماع در مورد آنها قضاوت اشتباه میکند و این گروه را فقط به خاطر ویژگیهای خانوادگی آنان، ناتوان قلمداد میکند. (در اینجا منظورم ولدمورت و طرفداران جادوگران اصیل است که مشنگ زادهها فاقد جادو میدانند) این در حالی است که هرمیون گرنجر در این مجموعه داستانها با زیرکی و باهوشی نشان میدهد که نه تنها ناتوان نیست بلکه قویتر و باهوشتر از بسیاری از جادوگران عصر خویش است.
6- سوروس اسنیپ: شخصیتی که نه میتوان به آن اعتماد کرد و نه میتوان او را مطمئن خواند. این در حالی است که در دو کتاب آخر این مجموعهها اسنیپ مورد اعتماد دامبلدور به یک شخصیت منفی و قاتل خود دامبلدور تبدیل میشود. شخصیت اسنیپ به خوانندگان کتاب میآموزد که حتی در شرایطی که برادری و همکاری فردی به همه ثابت شده است باز هم نباید به او اعتماد کامل کنیم زیرا ممکن است غیر قابل اعتماد گردد. کسانی چون شخصیت اسنیپ که در کودکی توسط دوستانشان مورد اذیت و آزار قرار گرفته و کینه دوستانشان در دلشان باقی مانده است کم نیستند.
7- سیریوس بلک: شخصیتی که سعی میکند با وجود اینکه تحت بدترین شرایط قرار دارد علاقه خود را به دوستاناش نشان دهد و میکوشد برای آنان مفید باشد و برای هری پدر خواندهای با محبت نمود کند. سیروس بلک به مخاطبین نشان میدهد که یک دوست خوب در زندگی چقدر مثمر ثمر است و کمبود آن در عرصه زندگی یک خلا بزرگ محسوب میشود.
ساختن یک دنیای تخیلی برای همه ما امکان پذیر است. ممکن است هر کدام از ما دنیای تخیلی خاصی برای خود داشته باشیم ولی دنیای مجازی رولینگ چنان جذابیتی دارد که دنیای تخیلی حدود یک میلیارد نفر در جهان شده است. از نظر من به سه دلیل این جذابیت به وجود آمده است:
1- رولینگ در داستانهای خود در عین خیال پردازی، جذابیتهایی که در دنیای واقع وجود دارند را به گونهای در دنیای خیالی خود جا داده است. (مثل مفهومی به نام ورزش گوییدیچ که شاید رولینگ آن را به جای فوتبال یا بسکتبال در دنیای خیالی خود استفاده کرده است)
2- رولینگ با آوردن شخصیتهای قابل اعتمادی چون دامبلدور به خواننده حس وجود سرپناهی برای شخصیت اصلی داستان یعنی هری را میدهد، این در حالی است که زمانی که هری افرادی چون دامبلدور را از دست میدهد حس ترس به خواننده منتقل میشود.
3- رولینگ با شخصیت پردازی بسیار قوی خود (که متاسفانه در فیلمهای هری پاتر بسیار ضعیف جلوه میکنند) توانسته حسی را در مخاطب القا نماید که زمانی که یکی از شخصیتهای خوب داستان میمیرد، خواننده خوشحال شود.