کاراکتر سینمایی تره وررزنیک با بازی کریستین بیل در فیلم ماشینیست: بررسی و تحلیل – به مناسبت زادروز کریستین بیل

کارگردان: برد اندرسون
نویسنده: اسکات کوسار
بازیگران: کریستین بیل – جنیفر جیسن لی – جان شاریان – آیتانا سانچز-خیخون
ماشینچی یا ماشینکار The Machinist فیلمی در ژانر تریلر روانشناختی معمایی و محصول مشترک آمریکا و اسپانیا است که در سال ۲۰۰۴ میلادی اکران شد.
ترووِر رزنیک مکانیکی است که زندگی ناآرام و عجیبی را پشت سر میگذارد. تروور از بیماری بی خوابی رنج میبرد و به مدت یکسال است که موفق به خوابیدن نشده و به خاطر همین به حدی وزن کم کردهاست که به لاغری شدیدی رسیده است. ظاهر وحشتناک تروور و رفتار عجیبش منجر به دوری کردن همکارانش از وی شده …
در “ماشینیست”، با حذف چگونگی وقوع جنایت و فاعل آن از مجموعه اطلاعاتی که به تماشاگر داده میشود و ارائه تدریجی اطلاعات به شیوه رمان پلیسی، تماشاگر در تعلیقی طولانی قرار میگیرد که تقریبا تا واپسین سکانسهای فیلم پایدار میماند.
ترهور رزنیک در مخمصه عجیبی گرفتار است. او پاسخ معمای زندگیاش را میداند، اما سؤال معما را گم کرده است.
پاسخ معما باعث شده که او یک سال نتواند بخوابد. بله، رزنیک یک سال است که نخوابیده. و این بیخوابی مفرط به لاغری مفرط او منتهی شده (نقشی که کریستین بیل با از دست دادن ۱۵ کیلو وزن و تقلیل به وزن ۵۵ کیلو، یکی از حیرتانگیزترین نمونههای تغییر جسمانی متد اکتینگ را، در کنار نقشهای ماندگار دیگری مانند رابرت دنیروی گاو خشمگین و چارلیز ترون هیولا، رقم زد).
رزنیک نمیداند چرا نمیتواند بخوابد، اما چون مدام آدمهای مرموز سر راهاش قرار میگیرند، احتمال میدهد اتفاقی در گذشتهاش افتاده که خود از آن بیخبر است. حال او نیز مانند قهرمان فیلم یادگاری، باید در دنیای تاریک اطرافاش دنبال سرنخهایی باشد تا به نقطه آغازین معما پی ببرد.
هرگونه توضیح در مورد داستان فیلم ممکن است پایان فیلم را (که کلید داستان و حاوی یکی از تکاندهندهترین شوکهای تاریخ سینماست) لو بدهد، اما در جایجای فیلم نشانههایی هست که تماشاگر را بهطور غیرمستقیم از منشأ مشکل رزنیک آگاه میسازد. در قسمتی از داستان میبینیم که رزنیک کتاب ابله داستایوفسکی را به همراه دارد. وقتی او پسر یکی از آشنایان را به شهربازی میبرد، در تونل وحشت روی دیوار نوشته شده «جنایت و مکافات». نام یکی از شخصیتهای مرموز داستان که رزنیک مدام با او مواجه میشود، ایوان، یادآور شخصیتی به همین نام در برادران کارامازوف است.
آیا میتوان نام «رزنیک» را مخفف «راسکولنیکوف» دانست؟ رزنیک در گذشته گناهی مرتکب شده؛ گناهی بزرگ، که مانند شخصیت اصلی جنایت و مکافات داستایوفسکی، او را دچار ترس، پشیمانی، بدبینی بیمارگونه، و عذاب وجدان کرده است. لاغری مفرط رزنیک، نتیجه مستقیم گناهی است که مرتکب شده، و این تنبیه هم جسمانی است، هم از لحاظ سینمایی استعاری. البته فراموشی او کامل نیست، چون بخشهایی از زندگی گذشتهاش که در ناخودآگاهاش جای گرفته، در امور روزانهاش رخ مینمایانند. مشکل این است که او به درستی نمیداند کدامیک از وقایعی که از پیش چشماش عبور میکنند واقعی هستند، و کدام بخشهایی از زندگی فراموش شده قبلی.
جالب آنکه بسیاری فیلم ماشینیست را فیلمی فانتزی یا تخیلی میدانند. در حالی که مشکل رزنیک، مشکل کاملا حقیقی و مربوط به دنیای واقعی است، که همه انسانها از آن رنج میبرند؛ فقط بر خلاف رزنیک، کسی در دنیای روزمره نام بیماری روی آن نمیگذارد. درد او یادآور همان کاریکاتور بامزه یک کرگدن است، که چون همیشه شاخ پوزهاش وسط میدان دیدش قرار گرفته، در همه نقاشیهایش یک شاخ وسط تابلو میکشد؛ انگار که شاخ وسط مناظر، عنصر لاینفک دنیا ماست. رزنیک دنیا را از خاستگاه خاص خود میبیند؛ و هر تصویری، رنگ تاریک گناه عظیم گذشتهاش را به خود گرفته است. حال هر قدر برایاش استدلال بیاورند که تصویری که میبیند وجود ندارد، فایدهای ندارد: این دنیایی است که او با همان زاویه خاص خود میبیند. تنها فرق این است که این تجربه برای رزنیک در دنیای سینما اتفاق میافتد، و برای دیگر انسانها، در دنیای واقعی، تلاش برای متقاعد کردن آدمها به چیزی غیر از آنچه از زاویه دید خدشهدار خود میبینند، نتیجهای ندارد.