چرا دیگر باید جدا از تماشای فیلمها و سریالهایی که دوستشان نداریم، خودداری کنیم؟

صبح دیدم که سایت cnet مقالهای با همین عنوان مقالهای که اکنون در حال خواندنش است، نوشته. در واقع مطلب اصلی در بخش LifeProTips سایت ردیت پنج روز پیش نوشته شده بود و با استقبال بسیار زیاد اعضای سایت ردیت مواجه شد. طوری که ۷۶ درصد آنها موافق این مطلب بودند و ۳۶۰۰ نفر برایش کامنت گذاشتند.
داستان چیست؟ مگر ممکن است ما فیلم و سریالی را ببینیم که دوستش نداشته باشیم؟!
باید بگویم که بله! و این مطلب دارد زیاد هم رخ میدهد.
اما چرا؟
۱- مبلغ اشتراکی که برای سرویسهای پخش جاری یا استریم میپردازیم و نمیخواهیم به اصطلاح حرام شوند!
شما میروید و حق اشتراک یک سرویس پخش جاری داخلی و خارجی را میخرید و بعد وقتی اپلیکیشن این سرویس را باز میکنید، این ندا در درونتان شکل میگیرد که نکند من این همه مبلغ اشتراک را فقط برای دو سه سریالی که دوست داشتم، دارم میپردازم، چرخی بزنم و چیزهای دیگری هم تماشا کنم تا بیخود این همه هزینه پرداخت نکرده باشم. با همین کار است که شما به قیمت تلف کردن وقت و ناخشنودیتان، سعی میکنید جلوی یک ضرر مالی را بگیرید.
۲- سریالی به نظرتان جذاب میآمده و چند قسمت ابتدایی را به امید قوام گرفتن خط داستانی و جذابتر شدنش دیده باشید و حالا دیگر حیفتان میآید، باقی سریال را نبینید!
این هم زیاد پیش میآید شما تحت تاثیر توصیه دوستان یا توصیههای سایتهای معتبر شروع به تماشای سریالی میکنید. بعد چند قسمت میبینید که چنگی به دل نمیزند. اما با خودتان میگویید که تا اینجای کار را که دیدهام، بگذارید ادامه بدهم! شاید بهتر شود. تجربه نشان میدهد که سریالی که حداکثر در دو سه قسمت برای شما جذاب نشود، بعید است که در ادامه بهتر شود. البته استثنا همیشه وجود دارد.
۳- سریال یا فیلم را با یکی از اعضای خانواده دیدهاید و نمیخواهید تجربه ادامه تماشای فیلم و سریال را با او از دست بدهید
این هم نکته متناقضی است. بله! برخی اوقات حتی اگر فیلم و سریالی را زیاد نپسندیم برای همراهی و احترام به یک شخص دیگر، بهتر است کمی از موضع خود پایین بیایم. اما تا یک جایی! اگر زیاد به خودمان فشار بیاوریم تا در تماشای فیلم و سریال با کسی همراهی کنیم، ممکن است حالت چهره یا جملاتی که حین تماشا بر زبان میآوریم، برخورنده شوند و طرف مقابل را بیشتر برنجانیم.
پس بهتر است با طرف مقابل صادق باشیم و بگوییم که به سلیقهاش احترام میگذاریم، اما دوست دارید که مثلا آن زمان را صرف کار دیگری کنید و در آن زمان در کنارش پادکست گوش کنیم یا کار دیگری انجام بدهیم.
۴- اجبار برای همرنگی با جماعت
مثال عرض میکنم. من بیشتر فیلمهای این چند ساله مارول یا اقتباسی از کامیک بوکها را نمیپسندم. اما وقتی میبینیم که در سایتهای فرنگی یا توییتر برای آمدنش ذوق میکنند، با خودم میگویم که نکند دچار جمود فکری شدهام. کمی کوتاه بیایم و فیلم را ببینم. نکند اجزایی از فیلم منطبق با سلیقه من باشند یا نکات خوبی داشته باشند.
اما تجربه مکرر من چیز جالبی نشان نمیدهد. مثلا همین دیشب بخش زیادی از فیلم جاودانگان یا اترنال مارول را دیدم و به جز یک نکته فلسفی و رؤیاپردازانه چیز خاصی از آن برداشت نکردم! بهتر بود وقتم را صرف چیز دلپذیرتری میکردم.
شما هم نمیتوانید به زور سلیقه خود را تغییر بدهید.
۵- میل مبهم ما برای دیدن تازهها ، علیرغم داشتن گنجینهای از به ظاهر قدیمیهای باارزش
شما اگر چند عمر هم قرض کنید نمیتوانید شاهکارهای سینمایی و تلویزیونی را با دقت و مرتب ببیند. حتی اگر مشکلپسند باشید، باز چند صد فیلم قدیمی منطبق با سلیقه هر کسی پیدا میشود. حالا اگر هر اثر را بخواهید با دقت ببینید و بعد تماشایش هم کمی در اینترنت بچرخید و دو سه نقد و تحلیل هم در مورد آن بخوانید، فکر میکنید به چقدر زمان نیاز دارید. اگر هم مثل من وبلاگنویس باشید، تازه هوس میکنید بعد دیدنش چیزی بنویسید و زمان بیشتری میخواهید.
اما بسیاری از ماها، با وجود داشتن یک هارد دیسک پر از فیلمهای ندیده، باز هم هر شب در سایتهای دانلود پلاسیم تا یک چیز نو پیدا کنیم.
چرا چنین چیزی رخ میدهد؟ یک عاملش در ذات همه ماست، میل به نوگرایی و عقب نیفتادن از جریان روز. عامل دیگرش هم میتواند ترس و فوبی نهادینه شده در ما از سالهای کودکی و نوجوانی باشد! آن زمان که رسیدن به محتوای سینمایی خیلی سخت بود و ما ولع زیاد از دست ندادن هیچ فیلمی را داشتیم. الان هم با گذشت سالهای زیاد تصور میکنیم که اگر چیزی را دانلود و ذخیره نکنیم، ممکن است از برای همیشه از دستمان برود!
۶- نداشتن یک برنامه زمانی برای تماشا فیلمها و سریالهای خوب
وقتی که در سایتهای به فهرستها خوب سینمایی برمیخوریم یا در پیجهای اینستاگرامی تکههای فیلمهای خوب گذاشته میشوند، بسیار پیش میآید که به خودمان قول میدهیم که منظم و مرتب همه آثار فلان کارگردان یا بازیگر را ببینیم، اما عملا به این قول ذهنی، بیوفایی میکنیم.
به نظرم بهتر است همهمان لااقل بخشی از برنامه فیلم و سریال دیدنمان را منظم کنیم. یک برنامه کتبی مدون برای خودمان در نظر بگیریم. محتواهای ویدئوی را در هارد دیسکی مرتب بچینیم.
اوایل کار شاید کمی سخت باشد. بعضی شبها آنقدر خسته هستیم که با خودمان میگوییم که تماشای فلان فیلم خوب را بگذاریم برای وقتی دیگر. اما آن وقت مناسب خیلی وقتها هرگز ایجاد نمیشود!
توهم است که تصور کنیم که در یک بازه زمانی همه چیز خوب و عالی میشود. ما باید در همین تگناها و خستگیها ببینیم و یاد بگیریم!
پینوشت: به غیر از عنوان پست، باقی همه نوشته شخص من بودند. دوست دارم نظر شما را هم بدانم!
من هم به این وضعیت مبتلا شدم؛ از طرفی گاهی فیلم یابی توی نت برام از فیلم دیدن هم جذابتره.
یکی از بهترین کارهایی که در زندگی سینمایی ام انجام دادم ندیدن سریال the walking dead از فصل چهارم به بعده کار خیلی سختی بود که از پسش بر اومدم اما بقیه سریال ها رو نتونستم تموم نکنم حتی اگر در حال شکنجه بودم به سختی می دیدم تا تموم بشه
من که مدتهاست تلاشی برای دیدن فیلمها و سریالهایی که دوست ندارم نمی کنم. با توجه به اینکه در دهه اخیر بخصوص در هالیوود یک فضای politically correct بودن آثار سینمایی و تلویزیونی ایجاد شده که شدید توی ذوق میزنه، اولا حتما قبل از انتخاب یک فیلم یا سریال تحقیق می کنم و نظرات و نقدهای مربوطه رو می خونم و چنانچه تشخیص بدم موضوع فیلم جذابیت کافی داره و موارد pc هم در اون زیاد نیست اون رو تماشا می کنم. دوما در حین تماشا هم چنانچه به موارد اینچنینی برخورد کنم یا متوجه بشم موضوع فیلم با تصوری که داشتم متفاوته و برام جذاب نیست تماشای اون رو قطع می کنم و فایلش رو هم حذف می کنم. هیچ حس منفی برای حجم اینترنت از دست رفته هم ندارم. تحت تاثیر تعریفهای دوستان یا نمرات منتقدین هم قرار نمی گیرم. نه وقت آزاد زیادی دارم برای دیدن محصولاتی که بهشون علاقه ای ندارم و نه ظرفیت خالی هارددیسک برای آرشیو کردن اونها و نه دلیلی برای تحمل بمباران ذهنم با یک خوراک نامناسب. ترجیح میدم اگر فیلم جدیدی برای دیدن نداشته باشم فیلمهای قدیمی تری که دوستشون داشتم رو برای چندمین بار ببینم.
سلام.تقریبا تمام چیزهایی که گفتید در مورد من صدق میکند??.امیدوارم بتونم به یک انسجام در دیدن فیلم ها برسم.
من با اینکه کلی تحقیق می کنم تا فیلم یا سریالی رو انتخاب کنم اما باز هم به دام آثار گول زننده می افتم. مثلا فیلم جدید ماتریکس که یک فاجعه بود، ولی خب تا آخر نگاه کردم به امید بهتر شدنش. فاجعه بودن بعضی از فیلم و سریال ها اینقدر واضح شدن که دیگه نمیشه بحث سلیقه رو پیش کشید. چندید ساله که همه فیلمبرداری های خوبه، صدا و موسیقی قابل قبولی استفاده میشه، بازیگرا خوب بازی می کنن، اما امان از نویسنگی. فیلم جدید ماتریکس علاوه بر زنده کردن کارکتر های مرده که همه قبول دارن یه نوع تنبلی در نویسنگی محسوب میشه، یه سری کارکتر ایجاد کرد که تا آخر فیلم یادش رفت ازشون استفاده کنه. لازم نیست آدم تحصیلات آکادمیک داشته باشه تا متوجه خراب بودن یک فیلم یا سریال بشه. ولی من همیشه به زور هم شده تا آخرش رو نگاه می کنم و باید بگم چند باری (کمتر تر از انگشتان دست) شده که به استثنا برسم اما بیشتر اوقات زجر بیهوده کشیدم. فیلم که نه ولی فقط یکبار مینی سریالی رو نصفه رها کردم. Big Little Lies که وسط سیزن آخر دیگه تحملم تموم شد. جالبتر اینکه در شبکه های اجتماعی فارسی و خارجی جوری قربون صدقه این سریال رفتند که من شک کردم نکنه من ورژن متفاوتی از این سریال رو دیدم.
من وظیفه شرعی خودم میدونم که فیلمی را که دانلود کرده ام ببینم. حتی اگر همون دقایق اول متوجه بشم که بدرد بخور نبوده!!!
چند بار هم سعی کرده ام که فقط فیلم یا سریالی را دانلود کنم که با تحقیق از منایع خوب شناسایی کردم. اما هنوز موفق به این کار نشدم.