چطور با شکست عشقی کنار بیاییم: ۷ گام برای غلبه کردن بر طرد شدن توسط عشقتان

نوشته لور یدبلیو هولندر:
اولین جلسه درمانی ما شروع شد…
روزی که پیام او را در تلفن شوهرم پیدا کردم، روزی است که هرگز فراموش نمیکنم. تمام زندگی من در یک لحظه تغییر کرد. مات و مبهوت بودم و در ناباوری. فکر کردم: “آیا این واقعاً برای من اتفاق میافتد؟ ”
دوباره خواندمش او نوشت: «بیشتر از همیشه دوستت دارم. نمیتوانم صبر کنم تا دوباره با هم باشیم. »
قلبم شروع به تپیدن کرد که انگار قرار است منفجر شود. احساس میکردم کسی با مشت به شکمم زد. ذهنم شروع به مسابقه کرد: «این زن کیست؟ چرا به شوهرم پیام میدهد که او را دوست دارد؟ آیا او واقعاً تقلب میکند؟ ما ۱۷ سال با هم بودیم. فکر میکردم خوشحالیم. »
بهش زنگ زدم بلافاصله از سر کار به خانه آمد. آن روز صبح به طور تصادفی تلفنش را در خانه جا گذاشته بود. وقتی رسید، نمیتوانست به چشمان من نگاه کند. او گفت: «من قصد نداشتم اینطور بفهمی. »
من جواب دادم: “نمیخواستی بفهمم چی؟ ”
او گفت: «من میروم. من تو را دوست دارم، اما دیگر عاشق تو نیستم. »
افکارم شروع به چرخیدن کردند. کلماتش در ذهنم نقش بست: “دیگر عاشقت نیستم. ” آنها دور و بر میچرخیدند و متوقف نمیشدند.
“چه زمانی این اتفاق افتاد؟ ” من پرسیدم.
او پاسخ داد: “چند سال است که خوشحال نیستم. ” “تو خیلی روی بچهها تمرکز کردی. احساس تنهایی میکردم. »
“من خیلی روی بچهها تمرکز کردم؟ ” با عصبانیت برگشتم “بله، من بودم! آیا این کاری نیست که من قرار بود انجام دهم؟ »
او گفت: “من دیگر آن احساسات را نسبت به شما ندارم. ” “متأسفم. ”
اشک ریختم درد قلبم را سوراخ کرد. به سختی میتوانستم نفس بکشم. درد طاقتفرسا بود. احساس کردم به میلیونها تکه تکه تکه شدهام. زندگی من هرگز مثل قبل نخواهد شد.
در چند هفته بعد با هم صحبت کردیم و گریه کردیم. از احساس خشم و نفرت نسبت به او به این احساس رسیدم که نمیتوانم بدون او زندگی کنم. از او خواستم بماند و مشاوره بگیرد. هر چی گفتم تصمیمش گرفته بود.
از زن دیگر پرسیدم. او البته کسی بود که با او کار میکرد. آنها با هم سفرهای کاری داشتند. او گفت که او نیز در یک “ازدواج ناراضی” بود. آنها نزدیک به یک سال بود که با هم رابطه داشتند.
روزی که از خانه نقل مکان کرد، وحشتناک بود. بچهها به هم ریخته بودند. او قول داد که هنوز در کنار آنها خواهد بود.
یک سال گذشت اما انگار دیروز اتفاق افتاد. هنوز احساس میکنم خیلی طرد شدهام.
تنها زمانی که ذهن من استراحت میکند زمانی است که با بچهها یا سر کار مشغول هستم. هزاران بار از خودم پرسیدهام: «چرا به اندازه کافی خوب نبودم؟ من چه اشتباهی کردم؟ چه کاری میتوانستم انجام دهم تا او بماند؟ او چه چیزی دارد که من ندارم؟ چه مرگمه؟ ”
آیا او زیباتر، جذابتر، جالبتر، سرگرمکنندهتر است؟ البته او هست. او جدید است. بچه دار نشده آنها با هم زندگی نمیکنند. او لباسهایش را نمیشست. آنها مجبور نیستند با بچهها و کارپولها سر و کار داشته باشند. او یک سال است که او را میشناسد. ما ۱۷ سال ازدواج کردیم. شاید او از من و زندگی مشترکمان خسته شده است. »
طرد شدنی که افراد در هنگام ترک شریک زندگی برای شخص دیگری احساس میکنند میتواند دلهرهآور باشد. آنها نه تنها از دست دادن، صدمه و پوچی را احساس میکنند، بلکه باید با دانشی که «جایگزین شده» شدهاند کنار بیایند. مهم نیست که چگونه آن را برش دهید، پیام این است: «شما دیگر به اندازه کافی خوب نیستید. من شخص بهتری را پیدا کردم. »
وقتی یک شریک زندگی را ترک میکند، چند هفته اول میتواند بسیار دردناک باشد. مردم با نخوردن، نخوابیدن، گریه کردن، کنارهگیری و به طور کلی احساس میکنند که تهنشین شده پاسخ میدهند. آنها ممکن است احساس غیر واقعی بودن داشته باشند، مثل اینکه یک شخصیت در یک نمایشنامه هستند. انکار و کفر وجود دارد.
اغلب، بدترین قسمت رفتن به رختخواب است. ذهن به جایی میرود که درد طرد شدن در آن ساکن است. فرار سخت است. افکار همچنان میآیند. وقتی خواب بالاخره فرا میرسد، گیجکننده است. صبح بیدار شدن بهتر نیست. این یک روز جدید است و درد دوباره شروع میشود.
چگونه یک فرد از درد عظیم طرد شدن در یکی از مهمترین زمینههای زندگی بهبود مییابد و بر آن غلبه میکند؟ در اینجا هفت مرحله وجود دارد که ممکن است به شما کمک کند تا از ویرانی طرد شدن توسط یک شریک زندگی خود را درمان کنید.
احساسات را حس کنید
به خودتان اجازه دهید آنها را تجربه کنید. سعی نکنید از آنها پنهان شوید یا آنها را دور کنید. بگذار بیایند. آنها را احساس کنید. آنها را رها کنید. ممکن است نگران باشید که آنها هرگز متوقف نخواهند شد، اما به خود یادآوری کنید که بهتر خواهد شد. مهم نیست چقدر گریه میکنیم، در یک نقطه متوقف میشویم.
درک کنید مراحل غم را پشت سر خواهید گذاشت
از دست دادن یک رابطه مانند مرگ است. احساس ناباوری، شوک،عصبانیت، جراحت، چانه زنی، غم،ترس و افسردگی طبیعی است. وقتی یک شریک برای شخص دیگری ترک میکند، اندوه میتواند حتی پیچیدهتر شود. ضرر رخ میدهد، اما فرد هنوز آنجاست. آنها یک تصمیم هدفمند برای رفتن گرفتند. احساسات خود را بپذیرید، آنها را یادداشت کنید و آنها را آرام کنید.
به دردت مثل موج فکر کن
مواقعی وجود خواهد داشت که برای مدت کوتاهی ممکن است آن را «فراموش کنید» – و سپس دوباره به شما ضربه خواهد زد. اگر با این احساس مبارزه کنید و سعی کنید آن را از خود دور کنید، شما را سختتر خواهد گرفت. خود را در حال فرو رفتن در موج عاطفی تصور کنید. بگذارید بیاید، آن را مشاهده کنید و بگذارید روی شما بشوید. رهایش کن.
سیستم پشتیبانی خود را در اطراف خود جمع کنید
ممکن است احساس کنارهگیری داشته باشید. ممکن است انرژی کمی برای دیگران داشته باشید. ممکن است بخواهید در رختخواب بمانید. به هر حال به سراغ دیگران بروید. اجازه دهید مردم در کنار شما باشند. بگذار گوش کنند. یک روز، ممکن است این فرصت را داشته باشید که آن را پس دهید. بگذارید آسایش را فراهم کنند.
دست از سرزنش خود بردارید.
طبیعی است که تقصیر را به گردن خود بیندازید و بپرسید چه اشتباهی انجام دادید، چرا به اندازه کافی خوب نبودید. به یاد داشته باشید که تقصیر شما نیست. برای اینکه یک رابطه به نتیجه برسد دو نفر نیاز دارند و فقط یک نفر برای پایان دادن به آن. شما میتوانید یک شریک را دعوت کنید تا با شما به درمان برود، اما آنها باید برای شرکت انتخاب کنند. شرکا به دلایل زیادی ترک میکنند. ممکن است بیشتر به چمدان آنها مربوط باشد تا آنچه در رابطه شما اتفاق افتاده است.
مراقبت از خود را تمرین کنید
سعی کنید خوب غذا بخورید و استراحت کافی داشته باشید. قدم زدن. کارهایی را انجام دهید که به آرامش شما کمک میکند – مدیتیشن،تکنیکهای آرام سازی، تغییر افکار منفی، دعا. این زمانی است که دوباره “خود” خود را پیدا کنید. با خودت مهربان باش. با افرادی که شما را دوست دارند وقت بگذرانید.
یک درمانگر پیدا کنید که بتواند کمک کند
سفر بهبودی پس از رفتن شریک زندگی به زمان، حمایت و صبر نیاز دارد. اگر با از دست دادن شریک زندگی خود دست و پنجه نرم میکنید، با یک درمانگر تماس بگیرید. ما اینجا هستیم تا در چنین بحرانهایی از شما حمایت کنیم و به شما کمک کنیم بر درد طرد شدن غلبه کنید.
“از دست دادن عشق به اندازه مقاومت ما در برابر پذیرش آن دردناک نیست. ” – ببر لوو