۱۱ ترفند ذهنی برای پایان دادن به زیاد فکر کردن

لیدر بودن به اعتما به نفس، قاطعیت و تفکر سریع نیاز دارد.
هیچیک از این ویژگیها با زیاد فکر کردن درباره یک تصمیم و سناریو یا نگرانی درباره انجام یک کار سازگاری ندارند. همیشه یک بازه زمانی برای تفکر، یک بازه زمانی برای عمل کردن، یک بازه زمانی برای تامل و یک بازه زمانی برای حرکت به جلو وجود دارد.
تفکر بیش از حد (Overthinking) یک عادت بد است و باعث میشود ما مدت زمان زیادی به فکر فرو برویم و در حلقه بیتحرکی گیر کنیم. در این شرایط، یک واکنش مثبتی که میتوانستیم انجام دهیم؛ به یک نگرانی فلجکننده تبدیل میشود تا نه توان جلو رفتن داشته باشیم و نه به عقب بازگردیم!
اسکات موتز، بیش از سه دهه درباره عادت Overthinking و غلبه بر آن به مدیران، رهبران و لیدرهای شرکتهای بزرگ دنیا مشاوره و دستورالعمل داده است. این روانشناس ۱۱ ترفند روانی و ذهنی زیر را برای پایان دادن به زیاد فکر کردن و خارج شدن از این وضعیت منفعل، پیشنهاد کرده است:
۱- فقط زمانی درب را باز کنید که اطلاعات جدیدی از راه برسد
هنگامی دوباره سراغ فکر کردن به یک تصمیم و موضوع بروید که اطلاعات جدیدی درباره آن به دست شما رسیده باشد. در غیر این صورت، اینطور فکر کنید که به اندازه کافی درباره این تصمیم تفکر و دقت کردید و همه جوانب کار را سنجیدهاید و دیگر نیازی نیست بیش از حد فکر کنید.
۲- تفکر بیش از حد و حل مسئله یک چیز نیستند
برخی اوقات تصور میکنیم بررسی همه حالات و احتمالات یک مسئله و زیر و رو کردن سناریوهای مختلف، همان حل مسئله است و احساس خوبی از این کار دارید.
برای حل یک مسئله، باید فکر کنید، تشخیص دهید و سریع عمل کنید ولی شما در عادت Overthinking اصلا چنین کاری نمیکنید و فقط مشغول فکر کردن زیاد هستید.
۳- قانون ۱۰-۹۰ را به خاطر بسپارید
یک فرمول برای ارزشگذاری خود در اندیشیدن وجود دارد. ۹۰ درصد برای خودتان ارزش قائل باشید و ۱۰ درصد برای دیگران.
اگر این قانون را در تفکرات خودمان به خاطر داشته باشیم؛ هرگز گرفتار زیاد فکر کردن نمیشویم؛ چون دیگر احتمالات و سناریوهای دیگران برای ما پر ارزش و مهم نخواهند بود و بیشتر روی ارزشگذاری احتمالات و نتایج مربوط به خودمان تمرکز داریم و تصمیمگیری میکنیم.
وقتی شما بیش از حد فکر کنید؛ عملا این قانون را نقض و حتی برعکس کردید و به دیگران ۹۰ درصد ارزش دادهاید.
۴- حسن نیت داشته باشید
افرادی که زیاد فکر میکنند؛ همیشه به حسهای بد، درکهای بد، نیتهای بد و چیزهای بدی میرسند یا فکر میکنند چیزهای بد زیادی پیرامون آن تصمیم و موضوع وجود دارد.
با کمی حسن نیت میتوان به زیاد فکر کردن پایان داد. تصور اینکه اکثر سناریوها و اتفاقات میتواند مثبت باشد یا ما مثبت به آنها نگاه کنیم؛ دیگر دلیلی برای تفکر زیاد وجود ندارد و سراغ اقدام و عمل میرویم.
۵- نادانی را در آغوش بگیرید
شما نمیتوانید آینده را پیشبینی کنید؛ ذهن افراد را بخوانید و از همهچیز سر دربیاورید. پس، سعی نکنید بیشتر از حد روی آن فکر کنید و نتیجه را به آینده بسپارید.
۶- عدم اطمینان را در آغوش بگیرید
وقتی چیزی را نمیدانیم؛ معمولا در تلاشیم جاهای خالی را با یک سری باورها، عقاید و تفکرات بیارزش پر کنیم؛ چرا؟
چون بسیاری از ما ترجیح میدهیم ناراضی باشیم تا نامطمئن باشیم. این مفروضات بیارزش میتوانند مونولوگهایی درون ذهن ما شوند تا دائم بیشتر در فکر کردن فرو برویم و غرق در افکار خود شویم!
به عدم اطمینان احترام بگذارید و بیش از حد به آن واکنش نشان ندهید. وجود عدم اطمینان را تصدیق کنید و بپذیرید دوری از عدم قطعیت، اجتنابناپذیر است. بپذیرید عدم اطمینان مزایایی مانند آزاد شدن افکار و بروز خلاقیت و انعطافپذیری به همراه دارد.
۷- «بگذار ببینیم چه میشود» را جایگزین «چطور میشود اگر …» کنید
افرادی که زیاد فکر میکنند؛ به طور مرتب از خودشان خواهند پرسید «چگونه میشود اگر این اتفاق بیفتد؟». پاسخ دادن به سوال غیرممکن است.
پس، بهتر است این پرسش را در ذهنمان به «بگذار ببینیم چه میشود» تغییر دهیم. این راهی برای انتقال از گذشته به سمت پذیرش آینده است.
۸- بیرون بروید و بازی کنید
منظورمان این است که وقت زیادی را در ذهن خودتان نگذرانید. سعی کنید از درون افکار خود خارج شوید و به دنیای بیرون پا بگذارید. در محیط اطراف خود و آدمها و ارتباطات آن ها دقت کنید و لذت ببرید!
درون شما ممکن است سرد و تاریک و بیش از محافظهکارانه باشد ولی قطعا بیرون از شما یک دنیای رنگارنگ و پر از ارتباطات است.
۹- محاسبه کنید
فکر زیاد نشات گرفته از نگرانی زیاد درباره وقوع بدترین سناریو یا احتمال است. وضعیتی که هیچکس دوست ندارد آن را تجربه کند.
از خودتان بپرسید احتمال وقوع بدترین سناریو و احتمال چقدر است. مشغول محاسبه و ریاضیات شوید تا بفهمید واقعا درصد بسیار پایینی است و ارزش هیچ کاری نکردن فقط به خاطر نگرانی از آن را ندارد.
۱۰- از کاه، کوه نسازید
دقیقا باید کاری که انجام دهید؛ بزرگ نکردن برخی جزئیات یا احتمالات ساده و نادر است. یک مسئله کوچک را به یک سوال چالشبرانگیز بزرگ تبدیل نکنید.
به ذهن و افکار خود اجازه ندهید هر چیز کوچکی را بزرگ جلوه دهند تا به فاجعهبار بودن آن دامن بزنند یا وانمود کنند نتیجه فاجعهبار است.
۱۱- ارزیابی واقعی از نتایج یک اشتباه داشته باشید
ما غالبا احساس میکنیم باید زیاد فکر کنیم تا اشتباهات را به صفر برسانیم و به سادگی مرتکب خطایی نشویم؛ چون آثار و نتایج آن وحشتناک است.
اگر میخواهید در درایی شنا کنید که پر از کوسه است یا اگر میخواهید با موتور روی درهای بزرگ پرش کنید؛ شاید منطقی باشد درباره نتایج اشتباه بودن این تصمیم فکر کنید ولی لزومی ندارد بیش از اندازه نگران نتایج جلسه کاری دیروز و تصمیمی که گرفتید باشید!
در چنین لحظاتی از خودتان بپرسید هزینه واقعی این اشتباه چقدر است؟ وقتی متوجه شوید حتی اگر تصمیم اشتباهی گرفتید؛ اثر خیلی بدی ندارد؛ ذهن شما اقدام به عقبنشینی میکند و فکرتان کمتر مشغول آن خواهد بود.