برد پیت مبتلا به بیماری پروسوپاگنوزیا یا کوری چهره شده است
برد پیت یکی از شناختهشدهترین چهرههای بازیگری است. ماه گذشته، این بازیگر برنده جایزه اسکار در مصاحبهای با GQ فاش کرد در تشخیص چهرهها به طور جدی دچار مشکل شده است.
تا به حال به طور رسمی علت مشکل او اعلام نشده، اما خودش معتقد است که دچار اختلال عصبی به نام prosopagnosia یا نابینایی صورت شده است.
البته خیلیها هستند که در تشخیص چهره و تمیز دادن آن دچار مشکل هستند و یک عمر با آن دست و پنجه نرم میکنند و نامش را نمیدانند.
مثلا یکی از کاربران توییتر در واکنش به این خبر نوشته: «شوهرم هم پروسوپاگنوزیا دارد. این امر روابط اجتماعی روزمره را آنقدر دشوار میکند که فقط شخصی که این بیماری را دارد یا نزدیک به آنهاست، واقعاً میتواند حجم مشکل را درک کند. و هیچکس هرگز باور نمیکند که این یک مشکل، یک چیز واقعی است.»
البته پیش از این در سال 2013 هم برد پیت به Esquire در مورد مشکلش گفته بود و این که در یک بازه زمانی، شدت علائماش آنقدر بد بود که از ترک خانهاش متنفر بود.
بر اساس موسسه ملی اختلالات عصبی و سکته مغزی (NINDS)، پروسوپاگنوزیا نتیجه از دست دادن حافظه، اختلال بینایی یا اختلالات یادگیری نیست. در عوض، این اختلال از ناهنجاریها و آسیب شکنج دوکی شکل fusiform سمت راست، بخشی از مغز که مسئول درک صورت و حافظه چهره است، ناشی میشود.
به عبارت دیگر، مشکلی در پردازش چهرهها به وجود میآید و نه حافظه.
شدت علائم متفاوت است. برحی حتی در تشخیص چهره اعضای خانواده خود مشکل دارند، در حالی که برخی از مبتلایان به این اختلال حتی قادر به تشخیص چهره خود نیستند!
اینکه چرا این مشکل در این قسمت مغز به وجود میآید تا به حالا شناخته نشده. دانشمندان قبلاً این اختلال را با سکته مغزی، زوال عصبی یا ژنتیک مرتبط میدانستند. اما این مشکل میتواند بدون هیچ آسیب مغزی آشکاری هم رخ بدهد.
برنامه درمانی اختصاصی خاصی برای این بیماری وجود ندارد، اما راههایی برای کمک به مبتلایان به نام «راهبردهای جبرانی» وجود دارد.
برد پیت گفته که بیشتر اوقات نگران است که چون نمی تواند چهره دیگران را تشخیص دهد، آنها فکر کنند که او گوشهگیر یا سرد است.
پس تاثیر بیماری بر روابط اجتماعی شخص، بی گمان زیاد است.
پروسوپاگنوزیا واژهای است که دو بخش دارد. بخش یونانی prósōpon به معنای «صورت» و agnōsía به معنای «عدم شناخت».
در پروسوپاگنوزیا سایر جنبههای پردازش بصری (به عنوان مثال، تشخیص اشیاء) و عملکرد فکری (مثلاً، تصمیم گیری ) دست نخورده باقی میمانند.
این بیماری میتواند به صورت مادرزادی رخ بدهد یا اکتسابی باشد. یک شکل «رشدی» بیماری هم وجود دارد.
پروسوپاگنوزی اکتسابی ناشی از آسیب لوب اکسیپیتو – تمپورال است و بیشتر در بزرگسالان دیده می شود. این بیماری به دو دسته پروسوپاگنوزی ادراکی و ارتباطی تقسیم می شود.
به این بیماران معمولا آموزش داده میشود که از تشخیص چهره آگاهانه به صورت «ویژگی به ویژگی» استفاده کنند تا از سرنخ هایی مانند لباس، راه رفتن، رنگ مو، رنگ پوست، فرم بدن و صدا هویت اشخاص را تشخیص بدهند.
پروسوپاگنوزیا همچنین با سایر اختلالات مرتبط با نواحی مجاور مغز مرتبط است: همیانوپسی چپ،آکروماتوپسی و مشکل در توپوگرافی.
جالب است که در نقظه مقابل این مشکل افرادی هستند که توانایی باورنکردنی در تشخیص چهرهها دارند که به آنها Super recogniser گفته میشود.
اولین بار در اوایل قرن نوزدهم چنین مشکلی به صورت مستقل مورد توجه قرار گرفت و در اسناد پزشکی از آن صحبت شد.
هاگلینگ جکسون و شارکو در این مورد مطالعه کرده بودند، اما اولین بار در سال 1947 ، یواخیم بودامر، یک متخصص اعصاب آلمانی، نام پروسوپاگنوزی را استفاده کرد . او سه مورد پزشکی را شرح داد، از جمله یک مرد 24 ساله که گلوله به سرش خورده بود و توانایی تشخیص دوستان، خانواده و حتی صورت خود را از دست داده بود. با این حال، او قادر به تشخیص و شناسایی آنها از طریق سایر روشهای حسی مانند الگوهای شنوایی، لامسه و حتی سایر الگوهای محرکهای بینایی (مانند راه رفتن و سایر رفتارهای فیزیکی) بود.
یک مورد بسیار جالب پروسوپاگنوزیا در مورد شخصب به نام”دکتر پ.” در کتاب الیور ساکس در سال 1985 در مقالهای به نام مردی که همسرش را با کلاه اشتباه گرفت، توصیف شده. البته این مورد، یک مورد آگنوزیای بصری کلی است. دکتر پی در مقاله به این صورت توصیف شده که نمیتوانست همسرش را از روی صورتش تشخیص دهد، اما میتوانست او را از روی صدایش تشخیص دهد.
جالب است که اولیور ساکس مبتلا به پروسوپاگنوزیا بود، اما تا مدت زیادی از آن خبر نداشت.
استیو وزنیاک -یکی از موسسان شرکت اپل- هم پروسوپاگنوزیا دارد.