فیلم مگس – خلاصه، تحلیل و نقد – The Fly (1958)

کشور تولیدکننده : آمریکا
محصول : فاکس قرن بیستم
کارگردان : کورت نیومان
فیلمنامهنویس : جیمز کلاول، برمبنای داستانی نوشته جرج لانگلان.
فیلمبردار : کارل استروس
آهنگساز(موسیقی متن) : پل ساتل.
هنرپیشگان : آل هدیسن، پاتریشا اوئنز، وینسنت پرایس، هربرت مارشال و کاتلین فریمن.
نوع فیلم : رنگی، ۹۴ دقیقه.
دانشمندی بهنام “آندره” (هدیسن) راهی برای انتقام ماده از جائی به جای دیگر، از طریق تجزیه آن به اتمهای مجزا، توسط “دستگاه انتقال” مخصوصش اختراع میکند. در جریان این تحقیق ابتدا اجسام متفاوتی را به کمک دستگاهش منتقل میکند و بعد نوبت به حیوانات میرسد. سرانجام تصمیم میگیرد که خودش را منتقل کند. در جریان این کار، اتمهای او با اتمهای جسم مگسی که بهطور اتفاقی همراه او وارد دستگاه شده، در هم میآمیزد. “آندره” با ظاهری نیمهمگس از دستگاه بیرون میآید و مگس هم با سری شبیه انسانی میگریزد. آندره از همسرش، “هلن” (اوئنز) میخواهد که او را نابود کند. “هلن” برای حفظ اعتبار شوهر ش و پنهان کردن قضیه، گناه قتل او را به گردن میگیرد، تا اینکه تحقیقات “بازرس کاراس” (مارشال) به کمک “فرانسوا” (پرایس)، برادر مقتول، واقعیت را آشکار میکند و به رهائی “هلن” میانجامد.
فیلم را میتوان نسخه مدرن مسخ فرانتس کافکا دانست، که در رئوس کلی به داستان وفادار است. درون مایه اصلی، مثل فرانکنستاین مریشلی مخاطرات دستکاری انسان در طبیعت و دستگاه آفرینش است. صحنه گرهگشائی ماجرا که در داستان فقط اشارهای به آن شده، با پرداختی درخشان بهصورت مؤثرترین صحنه فیلم درآمدهاست. نخستین تجربه فیلمنامهنویسی کلاول. دنبالهها: بازگشت مگس (ادوارد ل. برندز، ۱۹۵۹)، نفرین مگس (دان شارپ، ۱۹۶۵). بازسازیها: مگس (دیوید کراننبرگ، ۱۹۸۶) و مگس ۲ (کریس والاس، ۱۹۸۹).