معرفی و خلاصه کتاب ۴۸ قانون قدرت | نوشته رابرت گرین
کتاب ۴۸ قانون قدرت نوشته رابرت گرین است که با ترجمه فاطمه باغستانی منتشر شده است. این کتاب پرفروشترین کتاب برای آنانی است که خواهان قدرت هستند یا میخواهند خود را در برابر قدرت دیگران تجهیز کنند.
رابرت گرین این اثر را در سال ۱۹۹۸ منتشر کرد که پس از مدت بسیار کوتاهی تبدیل به یکی از آثار پرفروش بینالمللی در زمینه موفقیت شد. رابرت گرین حدود بیست سال درباره قدرت، تحقیقات گستردهای کرده است و تمام نتایج آن در قالب چندین کتاب منتشر شده است.
او در تمام تحقیقات خود دنبال پاسخ این سؤال بود که چرا برخی افراد در طول تاریخ به قدرت میرسند و سرنوشت خود و دیگران را دگرگون میکنند.
گرین در کتاب ۴۸ قانون قدرت خلاصهای از تاریخ ۳۰۰۰ساله قدرت چهرههای تاریخی بزرگ مانند ماکیاولی، سان تزو، ملکه الیزابت، هنری کیسینجر و دیگر شخصیتهای مشهور را در قالب ۴۸ فصل بیان کرده است و هر فصل را به یک قانون اختصاص داده است.
اگر باور دارید که جهان امروز، دربار پرتوطئه بزرگی است که درونش به دام افتادهاید، تلاش برای خروج از بازی فایدهای ندارد. این تلاش مذبوحانه بیشتر شما را غرق میکند و در بیثباتی فرو میبرد پس بهجای جنگیدن با موارد اجتنابناپذیر و بحث و جدل، بهتر است بهجای گله و شکایت، قدرتتان را افزایش دهید. بهواقع هر چه قدرتمندتر باشید، به دوست، عاشق، همسر و شهروندی بهتر تبدیل خواهید شد.
کتاب ۴۸ قانون قدرت
نویسنده: رابرت گرین
مترجم: فاطمه باغستانی
انتشارات نسل نواندیش
برای تسلط بر احساساتتان، باید ابتدا بتوانید از لحظه حال فاصله بگیرید و بیطرفانه نسبت به گذشته و آینده فکر کنید. مانند ژانوس از خدایان روم که دو چهره داشت و نگهبان دروازهها بود، باید قادر باشید همزمان به هر دو جهت نگاه کنید تا بهتر بتوانید با خطراتی که از هر سو روبهرو میشوید، مقابله کنید. باید دو چهره برای خود خلق کنید، یک چهره همواره به سوی آینده و چهره دیگر به سمت گذشته.
سالها بعد، یک نفر ژاپنی به دیدار مائو آمد و بابت حمله هموطنانش به چین عذرخواهی کرد. مائو حرف او را قطع کرد و گفت: «به جای آن، باید از شما تشکر کنم زیرا هیچ آدمی بدون یک دشمن مقتدر، نمیتواند قویتر شود.»
اگر به هر دلیلی احساس کردید کسی به شما دروغ میگوید، طوری رفتار کنید انگار تمام حرفهایش را باور کردهاید. این کار شهامت او را زیاد میکند. او به ادامه دادن تشویق میشود و لحظه به لحظه بیشتر چهره واقعی خود را فاش میسازد و بدین ترتیب به خود خیانت میکند.
پادشاه سرزمین پارس، دو مرد را به مرگ محکوم کرد. یکی از آنها که میدانست سلطان عاشق اسب خود است، پس پیشنهاد کرد در مقابل جانش، طی یک سال به اسب پادشاه پرواز کردن بیاموزد. سلطان که در خیالش خود را سوار بر تنها اسب پرنده جهان تصور کرده بود، پذیرفت.
تهدید و ارعاب شاید برای چند روز جواب دهد اما در نهایت دیگران را علیه شما میشوراند. به جای تهدید کردن کاری کنید که دیگران ترغیب شوند که از شما پیروی کنند. کسی که با محبت اغوایش کنید، به غلامی حلقه بهگوش و مطیع تبدیل میشود.
در سال ۱۹۳۷، ژاپن به چین حمله کرد و جنگ داخلی بین کمونیستهای مائوئیست و دشمنانشان که ملیگرایان بودند، متوقف شد. برخی از رهبران کمونیست از این میترسیدند که مبادا ژاپن آنها را از صفحه روزگار محو کند. آنها عقیده داشتند که بهتر است ملیگرایان را آزاد بگذارند تا آنها وارد جنگ با ژاپن شوند و کمونیستها از این زمان برای تجدید نیرو استفاده کنند. مائو در مخالفت با این نظر، گفت: «محال است که ژاپنیها بتوانند کشور بزرگی مانند چین را برای مدتی طولانی شکست دهند و تحت اشغال درآورند. ژاپنیها بالاخره کشور را ترک میکنند اما اگر کمونیستها چندین سال از میدان جنگ دور بمانند، فرسوده میشوند و دیگر آمادگی لازم را برای شروع مجدد درگیری با ملیگرایان نخواهند داشت. او اعتقاد داشت که جنگیدن با یک دشمن سرسخت مانند ژاپنیها، بهترین آموزش برای ارتش ناهماهنگ کمونیستهاست. سرانجام نقشه مائو پذیرفته شد و نتیجه داد. درنهایت وقتی ژاپنیها عقبنشینی کردند، کمونیستها تجربه لازم را در جنگ به دست آورده بودند. این تجربه به آنها کمک کرد تا بر ملیگرایان پیروز شوند
محض خارج شدن کلمات از دهانتان دیگر نمیتوانید آنها را سر جایشان برگردانید. کلمات را تحت کنترل خود درآورید. به ویژه حواستان به سخنان طعنهآمیز باشد. رضایت زودگذری که از گفتن جملات نیشدار به دست میآورید، شاید برایتان بسیار گران تمام شود.
قانون یک: هرگز بیشتر از رئیستان ندرخشید همیشه طوری رفتار کنید که افراد بالادست شما احساس برتری کنند. هیچ وقت برای اینکه آنها را تحت تأثیر قرار دهید، استعدادهایتان را به رخ نکشید زیرا در این صورت نتیجهای معکوس خواهید گرفت. این کار شما موجب ترس و ناامنی آنها میشود. رئیس خود را برتر از آنچه هست، نشان دهید و کاری کنید در کنار شما حس قدرتمندی داشته باشد.
قصد و نیت خود را پنهان کنید هرگز هدف و قصد خود را رو نکنید. دیگران را در وهم و تردید نگه دارید. دلیلی ندارد اهدافی که در ذهن دارید، برایشان فاش سازید. اگر آنها افکار شما را ندانند، نمیتوانند برای دفاع آماده شوند. آنها را طوری هدایت کنید که از مسیر اصلی شما دور شوند. اجازه دهید وقتی متوجه قصدتان شوند که دیگر کاری از دستشان برنمیآید.
میگویند وقتی قرص ماه کامل باشد، صدف نیز کامل باز می شود. وقتی خرچنگ صدف را باز شده مییابد، سنگ یا علف دریایی به درون آن میاندازد و صدف دیگر نمیتواند بسته شود و خوراک خرچنگ می شود. این سرنوشت کسی است که دهانش را بیش از حد باز میکند و خود را به تمامی در اختیار شنونده قرار می دهد. لئوناردو داوینچی
همه افراد احساس ناامنی دارند. وقتی خودتان را به جهان نشان میدهید و استعدادهایتان را به نمایش میگذارید، قطعاً هیجاناتی مانند خشم، حسادت و دیگر عوامل بروز ناامنی را بر میانگیزید. پس باید انتظار چنین واکنشهایی را داشته باشید. نمیشود آدمی تمام عمرش را با نگرانی برای رفتارهای نامناسب و بیاهمیت دیگران بگذراند. اما این مسئله در مورد بالادستیهایتان فرق میکند. وقتی قدرت در میان است، بیشتر از مقام بالاتر درخشیدن، خطرناکترین اشتباه است.
بدانید چه طور از دشمنانتان به نفع خود بهره بگیرید. بیاموزید خنجر را از لبهاش نگیرید که دست خودتان را ببرد، بلکه آن را از دستهاش بگیرید تا به راحتی از خود دفاع کنید. سودی که انسان عاقل از دشمنانش میبرد، بیشتر از سودی است که یک احمق از دوستانش میبرد.
قدرت، مستلزم توانایی تظاهر است. باید یاد بگیرید که نقابهای بسیاری بر چهره بزنید و ترفندهای فریبنده بسیاری را بیاموزید. نباید حیلهگری، رندی و تغییر قیافه را زشت و غیراخلاقی بدانید. تمام تعاملات انسانی در سطوح مختلف به حیلهگری نیازمند است و به نوعی آنچه انسان را از حیوان متمایز میکند، توانایی او برای دروغگویی و فریبندگی است. براساس افسانههای یونانی، سرودههای حماسی هندی و نیز براساس حماسه گیلگمش، آنچه موجب برتری خدایان بود، خدعه و نیرنگهایشان بود.
ویروس دیده نمیشود بلکه بدون هیچ هشداری به روشهای مختلف به بدنتان راه مییابد و در سکوت و آرامش همه جا پخش میشود. در ضمن، پیش از آنکه متوجه عفونت آلودگی شوید، در اعماق وجودتان نفوذ میکند. سخن بزرگان افراد خوشبخت را شناسایی کنید تا با آنها همراه شوید و افراد بدشانس را شناسابی کنید تا از معاشرت با آنها دوری کنید. دلیل بدشانسی، اغلب حماقت است و هیچ نوع بیماریای، واگیردارتر از آن نیست. هرگز در را روی کسی که فکر میکنید، نسبت به بقیه کمتر بدبخت است، باز نکنید زیرا در این صورت بقیه بدبختها هم به دنبال او میآیند. بالتازار گراسیان (۱۶۵۸- ۱۶۰۱)
آبراهام لینکلن در یکی از سخنرانیهایش در زمان جنگ داخلی، جنوبیها را انسانهایی خطاب کرد که در اشتباه به سر میبرند. همان لحظه بانویی میانسال اعتراض کرد که چرا آنها را دشمنانی سرسخت که باید نابود شوند، خطاب نمیکنید. لینکلن پاسخ داد: «به گفتن نیازی نیست، آیا وقتی دشمنانم را به دوستانم تبدیل کنم، نابودشان نکردهام؟»
آنها شعار میدهند که با تمامی افراد در هر مقام و شرایطی باید یکسان رفتار شود اما اگر این گونه باشد، یک مشکل اساسی به وجود میآید. تکلیف آنهایی که بهتر از بقیه هستند، چه میشود. اگر یکسان رفتار کنیم، یعنی تفاوتها را در نظر نگرفتهایم و به افرادی که مهارت زیادی ندارند، بیشتر از افراد ماهر بها دادهایم پس افراد خبره و کارشناس را سرکوب کردهایم.
سلطان و وزیر وزیری سی سال به ارباب خود خدمت کرد و همیشه به خاطر وفاداری، درستکاری و خداپرستی تحسین میشد. همین امر باعث شده بود در دربار دشمنان زیادی پیدا کند. دشمنانش شایعه کردند که وزیر ریاکار است و در امانت شاه، خیانت کرده است. آنها شب و روز در گوش پادشاه خواندند و سرانجام سلطان به او بدگمان شد و دستور داد وزیر خوش خدمت سی سالهاش را اعدام کنند. در آن زمان، محکومان به مرگ را دست و پا بسته به لانه سگهای شکاری وحشی پادشاه میانداختند. سگهای گرسنه هم بلافاصله قربانی را تکهتکه میکردند.
ادیسون نقطه مقابل تسلا بود. او در واقع بیشتر از یک متفکر علمی یا مخترع نبود و یک بار گفت که لزومی ندارد ریاضیدان باشد زیرا همیشه میتواند یک ریاضیدان استخدام کند. این روش اصلی ادیسون بود. او واقعاً تاجر و تبلیغاتچی بود و با دیدن فرصتها، بهترین فرد را در آن زمینه استخدام میکرد تا آن کار را برایش انجام دهد. او از هیچ چیزی نمیترسید حتی اگر مجبور میشد، فرصتها را از چنگ رقیبانش درمیآورد. با اینکه تسلا به مراتب باهوشتر از او بود، این نام ادیسون بود که به واسطه اختراعات تسلا، دهان به دهان میچرخید.
اندی راهول در جوانی اثبات کرد که محال است، بتوان با زیادهگویی، افراد را به انجامدادن کاری واداشت. آنها نسبت به شما موضع میگیرند، آرزوهایتان را به باد میدهند و به بدترین شکل ممکن از خواستهها و دستورات شما سرباز میزنند.
مهندس نظامی اهل بحث بود، شخصیتی که در اطرافمان زیاد میبینیم. این قبیل افراد یاد نگرفتهاند که کلمات خنثی و بیطرف نیستند و وقتی با مقامی بالاتر بحث میکنند، به نوعی بر بیخردی طرف مقابل صحه میگذارند. آنها حتی درک نمیکنند با چه کسی بحث میکنند. از آنجا که همه ما باور داریم، حق با ماست به ندرت به واسطه کلام قانع میشویم. در این صورت بحث کردن، آب در هاون کوبیدن است. پس بهتر است از غرق کردن خود در چاه بپرهیزیم. وقتی در طرف مقابل احساس ناامنی و حقارت ایجاد کنیم، حتی بلاغت سقراط هم کاری از پیش نمیبرد. مسئله تنها این نیست که از بحث با مقامات بالادستتان خودداری کنید. همه ما معتقدیم که در نظریهپردازی و منطق، استاد هستیم. در این صورت، باید یاد بگیریم چطور درستی و برحق بودنمان را به طور غیرمستقیم نشان دهیم.
سرایت عفونت: از افرادی که زانوی غم بغل میکنند و بداقبال هستند، اجتناب کنید شاید دلتان به حالش میسوزد اما یادتان باشد این عواطف به اندازه یک بیماری عفونی واگیردار خطرناک هستند. شاید احساس کنید که باید به کسی که در حال غرق شدن است، کمک کنید اما با این کمک، خودتان را به ورطه مصیبت میاندازید. افراد بد اقبال یاد گرفتهاند با کلام و رفتار خود، بدبختی عالم را به سوی خویش بکشانند و این بدبختی کمکم گریبان شما را هم میگیرد. پس تا جایی که میتوانید با آدمهای شاد و خوشبخت رفت و آمد کنید.
مائو مخالفت چینیها با جماهیر شوروی و ایالات متحده امریکا را برانگیخت و معتقد بود، اگر کمونیستها دشمنی مقتدر و محکم نداشته باشند، مفهوم کمونیسم در چین برای مردمش رنگ میبازد. او بر این باور بود که یک دشمن شناخته شده، استدلالی محکم برای برانگیختن حس وطندوستی مردم است و شما میتوانید علیه او هزاران کلمه، پشت سر هم قطار کنید و حقانیت خود را اثبات نمایید. هیچ گاه اجازه ندهید، حضور دشمن، افسرده یا آشفتهتان کند. وقتی دشمن خود را بشناسید، بهتر میتوانید با او رفتار کنید. انسان قدرتمند عاشق درگیری و مبارزه است. او از دشمنانش بهره میگیرد تا اعتبار خود را به عنوان جنگجویی دلاور و استوار تقویت کند تا ملتش در هر زمان به او اتکا کند.
اگر یک پیروزی موقت را از طریق بحث و مجادله به دست آوردهاید، بدانید که زیانش بیشتر از منافعش است. خشم و انزجاری که پس از مجادله ایجاد کردهاید، بسیار ماندگارتر از آن پیروزی موقتی است. پس بهتر است بیآنکه کمترین لافی بزنید با عمل خود به دیگران اثبات کنید که موفق و پیروز هستید.
هرگز هدف و قصد خود را رو نکنید. دیگران را در وهم و تردید نگه دارید. دلیلی ندارد اهدافی که در ذهن دارید، برایشان فاش سازید. اگر آنها افکار شما را ندانند، نمیتوانند برای دفاع آماده شوند. آنها را طوری هدایت کنید که از مسیر اصلی شما دور شوند. اجازه دهید وقتی متوجه قصدتان شوند که دیگر کاری از دستشان برنمیآید.