انیمیشن آلیس در سرزمین عجایب – خلاصه داستان، نقد و بررسی – Alice in Wonderland 2010
[تویدلدی خطاب به آلیس: ((میبینی تویدلدام دارد تو را خواب میبیند. اما اگر دیگر خواب تو را نمیدید. فکر میکنی کجا بودی؟)) آلیس: ((معلوم است، همین جا که الان هستم!))
تویولدی: ((ابدا؛ تو هیچ جا نبودی چون تو مثل فکری در خواب او هستی.))]
کارگردان: تیم برتون. بازیگران: میا واسیکوفسکا (آلیس)، جانی دپ (مد هاتر)، هلنا بونهم کارتر (ملکهٔ سرخ)، آن هاتاوی (ملکهٔ سفید)، استیو فرای (صدای گربهٔ چشایر)، مت لوکاس (صدای تویدلدی و تویدلدام). ۱۰۸ دقیقه، درجهٔ نمایشی. PG
فیلم تازهٔ تیم برتون، آلیس در سرزمین عجایب، بر اساس دو داستانی که لوئیس کارول (بانام واقعی چارلز لاتویج داجسون) نویسندهٔ انگلیسی (۱۸۹۸- ۱۸۳۲)، تحت عنوان آلیس در سرزمین عجایب و از ورای آینه به ترتیب در سالهای ۱۸۶۵ و ۱۸۷۱ منتشر کرد، ساخته شده است. نویسندهٔ این دو داستان کودکان، در قالب یک کارشناس ماهر در روانشناسی کودک، و به شکلی کاملا غیرقراردادی، مسائل گوناگونی را از نگاه کودکان و با طرز تفکر آنها و بدون پیش داوری و آزادانه و غالبا بیهیچ ترحمی در برابر سنتها و قواعد معمول اجتماعی مطرح میکند، نسخهٔ سینمایی در خط روایی خودش تفاوتهایی با منبع اصلی دارد. ما ابتدا آلیس را در شش سالگی میبینیم که در پی افتادن به داخل سوراخی که لانهٔ یک خرگوش است ((همهٔ آن مخلوقات عجیب و غریب را میبیند اما به زودی پدر از راه میرسد و مهربانانه به دختر کوچولوی خود توضیح میدهد که آنچه وی دیده تماما خواب و خیال وی بوده و واقعیت ندارد.
بار دیگر که آلیس را میبینیم نوزده ساله است. او حالا زن جوان زیبایی است (با بازی میا واسیکوفسکا) که همراه مادرش عازم شرکت در یک گاردن پارتی است. آلیس کم وبیش یک دختر شورشی به شمار میرود. او در راه رفتن به مهمانی خبر ندارد که خانوادهاش بدون اطلاع وی تصمیم گرفتهاند که وی را با پسری آشنا کنند که قرار است شوهر آیندهٔ وی باشد. اما دیری نمیگذرد که بر همای ما و همین طور بر آلیس روشن میشود که شوهر آیندهٔ وی، همیش اسکات (لئو بیل)، آدم نامناسب و نفهمی است. در ادامهٔ ماجرا، آلیس در لحظهٔ تصمیمگیری برای زندگی زناشویی آتیاش فرار میکند و این بار در یک سوراخ دیگر – لانهٔ خرگوش دیگری – سقوط میکند. این سوراخ در واقع در ورودی به
سرزمین عجایب است؛ سرزمینی که موجودات عجیب و غریباش و حتی گلهایش حرف میزنند و از افکار و احساسات خود سخن میگویند. اهالی سرزمین عجایب، تیپهای کاراکترهای متفاوتی هستند: تویولدی و تویولدام (مت لوکاس)، گربهٔ چشایر (استیون فرای)، مد هاتر (جانی دپ)، جابر واکی (کریستوفر لی)، کاتریپلار (آلن ریکمن)، خرگوش سفید (مایکل شین) و.. در ادامهٔ داستان، معلوم میشود که نیروهای شر به رهبری ملکهٔ سرخ (هلنا بونهم کارتر) و نیروهای نیکی به رهبری ملکهٔ سفید (آن هاتاوی) در سرزمین عجایب با یکدیگر درگیر هستند. اما اهالی سرزمین عجایب بر اساس یک پیشگویی مقدس منتظرند که آلیس رهبری آنها را در نبردشان علیه ملکهٔ سرخ بر عهده بگیرد. الیس ابتدا متذکر میشود که وی اصولا برای چنین کارهای خشنی ساخته نشده اما در حلقهٔ پایانی فیلم، آلیس، ژاندارکوار به جنگ لشکر بدها میرود و…
یکی از ایرادهای عمدهای که به فیلم آلیس در سرزمین عجایب گرفته شده همین حلقهٔ پایانی فیلم است که در واقع چیزی نیست جز صحنههای اکشن و تعقیب وگریز کامپیوتری که در بسیاری از فیلمها نمونهٔ مشابه آن را دیدهایم. به قول راجر ایبرت، فیلمی که دارای چنین کاراکترهای جاندار و طرح داستانی منسجم و خوبی اصولا نیازی به این پایانبندی اکشن نامتناسب ندارد. تبدیل شدن الیس به یک جنگجوی مونث تمام عیار بدجوری به یکدستی فیلم تیم برتون لطمهزده مشکل دیگر فیلم شیوهٔ سه بعدی آن است. برتون به روال معمول و همیشگی خودش فیلم را ابتدا به صورت دوبعدی فیلمبرداری کرده و بعدا آن را به سه بعدی تبدیل کرده، این شیوهٔ کار در قیاس با شیوهای که جیمز کامرون در فیلم آواتار به کار برده، بسیار قدیمی و منسوخ جلوه میکند. خیلیها معتقدند که استادی و هنر برتون در خلق تصاویر جادویی و تخیل برانگیزش در سبک و سیاق دوبعدی نمود و زیبایی بیشتری دارد تا در قالب سه بعدی. به هر حال باید پذیرفت که البس در سرزمین عجایب را نمیتوان جزو بهترین کارهای تیم برتون قلمداد کرد؛ هر چند که استقبال تماشاگران از این فیلم نسبتا خوب بوده است.
منبع: نشریه دنیای تصویر