همه چیز درباره سریال دیدن SEE – معرفی و بررسی

سریال See یکمجموعه تلویزیونی درام علمی تخیلی آمریکایی است که برای Apple TV+ تولید شده و جیسون موموآ و آلفر وودارد در نقش‌های اصلی بازی می‌کنند. این سریال در یک دیستوپیا پسا آخرالزمانی در آینده‌ای دور می‌گذرد که در آن یک قبیله نابینا معتقدند دو نفر از فرزندانش قدرت اسطوره‌ای دیدن دارند. این فیلم توسط استیون نایت نوشته شده و فرانسیس لارنس آن را کارگردانی کردهاست. همچنین سیلویا هوکس، هرا هیلمار، کریستین کامارگو، آرچی مادکوه، نستا کوپر و یدیرا گوارا-پریپ در این فیلم بازی می‌کنند. . تهیه‌کنندگان اجرایی عبارتند از نایت، لارنس، پیتر چرنین، جنو تاپینگ و کریستن کامپو. این سریال در تاریخ 1 نوامبر 2019 پخش شد و برای فصل دوم تمدید شد، اما فیلمبرداری به دلیل همه‌گیری COVID-19 به طور موقت به تعویق افتاد. فیلمبرداری در 18 مارس 2021 به پایان رسید و فصل دوم در 27 آگوست 2021 پخش شد. در ژوئن 2021، اپل اعلام کرد که سریال برای فصل سوم تمدید می‌شود.

در ژوئن 2022، اعلام شد که فصل سوم سریال را با هشت قسمت پایانی به پایان خواهد رساند. فصل آخر در 26 آگوست 2022 پخش شد. [2] [3]

در قرن بیست و یکم، یک ویروس بیشتر بشریت را از بین برد. کمتر از دو میلیون نفر زنده ماندند و هم آن‌ها و هم همه فرزندانشان بینایی خود را از دست داده‌اند. See چند قرن بعد اتفاق می‌افتد، در آن زمان جامعه راه‌های جدیدی برای تعامل اجتماعی، ساختن، شکار، و زنده ماندن بدون چشم انداز پیدا کرده است، البته در سطح اقتصادی بسیار پایین‌تر. [4] مفهوم رؤیت به افسانه تبدیل شده است و هرگونه ذکر آن بدعت محسوب می‌شود.

دانش دنیای قدیمی و بینا گم شده یا تحریف شده است و بشریت به جوامع قبیله‌ای شکارچی-گردآورنده و جوامع قرون وسطایی بازگشته است. اعتقاد بر این است که موادی مانند فلز، بتن و پلاستیک به طور ماوراء طبیعی توسط خدایان خلق شده‌اند.

در کوهستان، زنی حامله به نام مغرا به طایفه آلکنی پناه می‌برد. رئیس آلکنی، بابا ووس، که نتوانسته بچه دار شود، با او ازدواج می‌کند و فرزندانش را به فرزندی قبول می‌کند. پدر بیولوژیکی آن‌ها، جرلامارل، توسط ملکه پادشاهی پایان به دلیل بدعت “بینایی” (توانایی طبیعی دیدن) تحت تعقیب است. اخباری در مورد فرزندان جوان جرلامارل منتشر می‌شود که باعث شکار جادوگران برای جرلامارل و فرزندانش می‌شود. بابا ووس باید از خانواده و قبیله خود در برابر ارتش ملکه محافظت کند.

بازیگران و شخصیت‌ها

اصلی

  • جیسون موموآ در نقش بابا ووس، یک جنگجوی نترس و رهبر قبیله آلکنی. او شوهر ماغرا، برادر بزرگتر ادو ووس، و پدر خوانده کوفون و هانیوا است، فرزندانی که با حس بینایی که اکنون خفته به دنیا می‌آیند. او امنیت خانواده، دوستان و قبیله خود را به عنوان اولویت اصلی برای محافظت از آن‌ها در برابر جادوگران قرار می‌دهد.
  • سیلویا هوکس در نقش ملکه سیبث کین، حاکم پادشاهی پایان و خواهر بزرگتر ماگرا. او بی‌رحمانه از قدرت خود استفاده می‌کند و هر کسی را که در مورد حس بینایی بدعت منتشر می‌کند، می‌کشد.
  • هرا هیلمار در نقش ماغرا کین، که به عنوان یک غریبه به قبیله آلکنی پیوست، به زودی با بابا ووس ازدواج کرد. او خواهر کوچکتر سیبث و مادر کوفون و هانیوا است. مغرا که به شدت از خانواده خود محافظت می‌کند، هر کاری که لازم باشد برای زنده نگه داشتن آن‌ها انجام می‌دهد.
  • کریستین کامارگو در نقش تاماکتی جون، باجگیر سلطنتی و ژنرال جادوگر ارتش پایان. او که یک سرباز باهوش و خشن است، وظیفه دارد کسانی را که بینا هستند، به ویژه بچه‌های جرلامارل را بیابد.
  • آرچی مادکوه در نقش کوفون، پسر بابا ووس و ماغرا، و پسر بیولوژیکی جرلامارل، که توانایی دیدن دارد. متین، دقیق و باهوش، او نسبت به خواهر دوقلویش هانیوا محتاط‌تر می‌شود.
  • نستا کوپر در نقش هانیوا، دختر بابا ووس و ماغرا و دختر بیولوژیکی جرلامارل که توانایی دیدن را نیز دارد. او مغرور، مصمم و قوی‌تر از برادر دوقلویش کوفون سرکش‌تر می‌شود و در مورد منشأء واقعی آن‌ها کنجکاوتر می‌شود.
  • یدیرا گوارا-پریپ در نقش شیر کمان (فصل 1؛ فصل مهمان 2-3)، متحد سرسخت بابا ووس و یکی از اعضای قبیله آلکنی. او دختر رویاپرداز است و دارای مهارت‌های «جنگجوی سایه‌ها» است، که توانایی نادری برای حرکت بدون تشخیص صدا یا بو دارد.
  • آلفره وودارد در نقش پاریس (فصل 1-2)، یکی از اعضای بزرگ و خردمند قبیله آلکنی. خرد ذاتی او بابا ووس را به خصوص در مواقع بحران راهنمایی می‌کند و به عنوان یک شخصیت مادر برای او عمل می‌کند. او همچنین به عنوان شمن قبیله خدمت می‌کند.
  • ادن اپستاین در نقش رن (فصل 2-3)، یک ستوان باهوش و جاه طلب، کاپیتان بعدی ارتش تریوانتی، که توانایی دیدن را دارد و از نزدیکان ادو ووس است.
  • اولیویا چنگ در نقش شارلوت (فصل 2-3)، یک جنگجوی سرسخت و محافظ آلکنی. او فیلتری ندارد و از گفتن هر چیزی که در ذهنش است خجالتی نیست.
  • هون لی در نقش وزغ (فصل 2)، یک سرباز ماهر جادوگر. او معتقد است که بینایی شیطانی است که از بدو تولد در او ریشه دوانده است.
  • تام می‌سون در نقش لرد هارلان (فصل 2 تا 3)، حاکم شهر پنسا که سریع سخنگو، باهوش و حیله‌گر است. او برادر بزرگتر کریگان و دوست دوران کودکی ماغرا است.
  • دیو باتیستا در نقش ادو ووس (فصل 2)، برادر کوچکتر انتقامجوی بابا ووس و فرمانده ژنرال ارتش تریوانتی، پادشاهی رقیب پایان.
  • دیوید هیولت در نقش تورمادا (فصل 3؛ فصل 2 مهمان)، افسر ارشد علمی ارتش تریوانتی که شکل جدیدی و ویرانگر از سلاح‌های بینایی را توسعه می‌دهد.
  • مایکل ریموند-جیمز در نقش رنجر (فصل 3)، عضو سابق ملت‌گانیت، اکنون یک کوچ نشین و دوست بابا ووس.
  • فصل 1 (2019)
خیر

به طور کلی

شماره در

فصل

عنوانکارگردانی شده توسطنوشته شده توسطتاریخ انتشار اصلی[5]
11“Godflame”فرانسیس لارنساستیون نایت1 نوامبر 2019
در آینده‌ای دیستوپیایی که نژاد بشر حس بینایی خود را از دست داده است، دو نوزاد در ماغرا متولد می‌شوند – یک تازه وارد به قبیله آلکنی که برای نسل‌ها در یک چشم‌انداز جنگلی سرسبز ساکن شده‌اند. پاریس – یکی از همراهان گذشته‌اش – به او کمک می‌کند. در همین حال، ملکه کین – فرمانروای شهر کانزوآ و ارتش جادوگر، به ژنرال جادوگر خود، تاماکتی جون دستور داده است که هر به اصطلاح “جادوگر” را شکار کند – کسانی که مفهوم بینایی را ترویج می‌کنند یا دانش جرلامارل را گسترش می‌دهند. مردی با توانایی دیدن در شهرک آلکنی، رهبر قبیله بابا ووس – پدر خوانده نوزادان و شریک ماغرا – روستا را برای نبرد آماده می‌کند. گتر باکس، عضو قبیله، با افشای محل استقرار به تاماکتی جون، به آلکنی خیانت می‌کند. و همچنین به تولد نوزادان و شایعاتی مبنی بر اینکه پدر آن‌ها جرلامارل اسطوره‌ای است اشاره می‌کند. بابا ووس و آلکنی درگیر نبردی خونین برای دفاع از شهرک می‌شوند و از سنگ‌های افتاده برای سرکوب ارتش جادوگر استفاده می‌کنند. با به خطر افتادن موقعیت مکانی آن‌ها و ارتش جادوگر که اکنون در تعقیب هستند، بابا ووس و پاریس سرنخ‌های جرلامارل را دنبال می‌کنند و آلکنی را به سمت پل تازه کشف شده‌ای هدایت می‌کنند که گذرگاه قبیله را از دره فراهم می‌کند. بابا ووس پل را خراب می‌کند و از تعقیب‌کنندگان آن‌ها جلوگیری می‌کند. پس از چندین روز سفر، آلکنی‌ها منطقه جدیدی را برای ایجاد یک شهرک پیدا می‌کنند. بابا ووس و پاریس سرنخ‌های جرلامارل را دنبال می‌کنند و آلکنی را به پل تازه کشف‌شده‌ای هدایت می‌کنند که راه عبور قبیله را از دره فراهم می‌کند. بابا ووس پل را خراب می‌کند و از تعقیب‌کنندگان آن‌ها جلوگیری می‌کند. پس از چندین روز سفر، آلکنی‌ها منطقه جدیدی را برای ایجاد یک شهرک پیدا می‌کنند. بابا ووس و پاریس سرنخ‌های جرلامارل را دنبال می‌کنند و آلکنی را به پل تازه کشف‌شده‌ای هدایت می‌کنند که راه عبور قبیله را از دره فراهم می‌کند. بابا ووس پل را خراب می‌کند و از تعقیب‌کنندگان آن‌ها جلوگیری می‌کند. پس از چندین روز سفر، آلکنی‌ها منطقه جدیدی را برای ایجاد یک شهرک پیدا می‌کنند.
22“پیام در یک بطری”فرانسیس لارنساستیون نایت1 نوامبر 2019
در حین شکار در جنگل و حمل دو نوزاد، بابا ووس مورد حمله یک خرس قرار می‌گیرد اما توسط مردی ناشناس نجات می‌یابد. مرد خود را جرلامارل نشان می‌دهد. او از بابا ووس می‌خواهد تا فرزندانش را بزرگ کند و آن‌ها را تا بزرگ‌تر نگه دارد و به او اطلاع می‌دهد که جعبه‌ای حاوی “دانش” را در آبشاری نزدیک به عنوان هدیه به کودکان پنهان کرده است. بابا ووس جعبه‌ای را که حاوی ده‌ها کتاب است بازیابی می‌کند. در همین حال، گتر باکس همچنان به نارضایتی نسبت به رهبری ووس در آلکنی ادامه می‌دهد. به همراه عمه‌اش سوتر باکس، آن‌ها مخفیانه عضو قبیله دیگری را استخدام می‌کنند – شیر کمان که نقش سایه را بازی می‌کند. (فردی که در کسب اطلاعات به صورت مخفیانه مهارت دارد)، برای جاسوسی از پاریس. ماغرا، بابا ووس و پاریس متوجه می‌شوند که نوزادان – که اکنون کوفون و هانیوا نامیده می‌شوند – می‌توانند ببینند، و توافق می‌کنند که تا دوازده تابستان دیگر از این کشف صحبت نکنند. اگرچه Bow Lion به گتر باکس می‌گوید که پاریس و بابا ووس فقط در مورد نیاز‌های معمولی کودک صحبت می‌کنند، گتر باکس فکر می‌کند که ممکن است به او دروغ می‌گوید و پیامی را در یک بطری پایین رودخانه می‌فرستد به این امید که در نهایت به جادوگر برسد. دوازده تابستان بعد، پاریس برخلاف میل ماغرا پیش می‌رود و به کوفون و هانیوا اطلاع می‌دهد که جرلامارل پدر واقعی آنهاست و جعبه کتابی را در اختیار آن‌ها قرار می‌دهد تا بخوانند و از آن یاد بگیرند.
33“خون تازه”فرانسیس لارنساستیون نایت و هادی نیکلاس دیب1 نوامبر 2019
چند سال بعد، کوفون و هانیوا در آستانه بزرگسالی هستند و چند سال گذشته را صرف کسب دانش و مهارت از کتاب‌های جرلامارل کرده‌اند. در همین حال، ژنرال جادوگر تاماکتی جون که در جستجوی یافتن آن‌ها در طول سالیان متمادی شکست خورده بود، به کاخ ملکه کین باز می‌گردد و درخواست او برای کشتن خود را به جای اعدام به عنوان مجازات شکستش تأیید می‌کند. ملکه کین پیام گتر باکس را دریافت می‌کند که موقعیت آلکنی را گزارش می‌کند و نظرش نسبت به تاماکتی جون تغییر می‌کند، در عوض به او دستور می‌دهد یک بار دیگر بچه‌ها را شکار کند. در محل سکونت آلکنی، رابطه زناشویی گتر و سوتر باکس منجر به یک کودک مرده و بد شکل می‌شود. در پاسخ، بابا ووس، ماغرا و پاریس به همراه چندین آلکنی جوانتر به دنبال یک “جشنواره” در نزدیکی هستند. برای تشویق اعضای قبیله به جستجوی شرکای خارج از قبیله خود. کوفون و هانیوا که برای آن‌ها ناشناخته است، پشت سر می‌گذارند. گروه به جشنواره می‌رسند اما متوجه می‌شوند که شایعات جادوگر در مورد جادوگران منتشر شده و شاهد زنده سوزاندن افراد بی‌گناه هستند. کوفون توسط تاجران برده تسخیر می‌شود. هانیوا به پدر و مادرش اطلاع می‌دهد و گروه برده‌ها را به یک معدن معدن سابق تعقیب می‌کنند. بابا ووس شرم خود را از برده سابق بودن قبل از نجات خشونت‌آمیز کوبون برای خانواده‌اش فاش می‌کند. قبیله به شهرک آلکنی بازمی‌گردند تا ارتش جادوگر را در آستانه حمله کشف کنند. کوفون توسط تاجران برده تسخیر می‌شود. هانیوا به پدر و مادرش اطلاع می‌دهد و گروه برده‌ها را به یک معدن معدن سابق تعقیب می‌کنند. بابا ووس شرم خود را از برده سابق بودن قبل از نجات خشونت‌آمیز کوبون برای خانواده‌اش فاش می‌کند. قبیله به شهرک آلکنی بازمی‌گردند تا ارتش جادوگر را در آستانه حمله کشف کنند. کوفون توسط تاجران برده تسخیر می‌شود. هانیوا به پدر و مادرش اطلاع می‌دهد و گروه برده‌ها را به یک معدن معدن سابق تعقیب می‌کنند. بابا ووس شرم خود را از برده سابق بودن قبل از نجات خشونت‌آمیز کوبون برای خانواده‌اش فاش می‌کند. قبیله به شهرک آلکنی بازمی‌گردند تا ارتش جادوگر را در آستانه حمله کشف کنند.
44“رودخانه”آندرس انگستروماستیون نایت و هادی نیکلاس دیب8 نوامبر 2019
همانطور که ارتش جادوگر به شهرک آلکنی حمله می‌کند، بابا ووس، ماغرا، پاریس، کوفون و هانیوا همراه با شیر کمان فرار می‌کنند. بابا ووس گروه را به سمت رودخانه و کلکی که قبلاً مخفیانه ساخته بود هدایت می‌کند. گتر باکس یک بار دیگر به قبیله خیانت می‌کند و جادوگران را در تعقیب گروه قبل از ردیابی آن‌ها به رودخانه هدایت می‌کند. قبل از اینکه هانیوا گتر باکس را زخمی کند و قبیله از پایین رودخانه فرار کنند، گروه از خود در برابر حمله دفاع می‌کنند. در همین حال، پارلمان ملکه کین تشکیل جلسه داده و از میزان منابعی که برای یافتن فرزندان جرلامارل در طول سالیان متمادی استفاده شده است، ابراز ناامیدی می‌کند. اندکی پس از آن، دو عضو پارلمان – لرد دون و لیدی آن، برای قتل ملکه کین توطئه می‌کنند، اما این توطئه توسط بانوی منتظر ملکه شنیده می‌شود. نیری که طرح را فاش می‌کند. در پشت رودخانه، پاریس آخرین نامه پدرشان را به کوفون و هانیوا فاش می‌کند. این نامه مسیر‌های مکانی جرلامارل را ارائه می‌دهد. گروه به پیروی از دستورالعمل‌ها رأی مثبت می‌دهند و بعداً با آتش کمپ به شب رضایت می‌دهند. صبح روز بعد گروه متوجه مفقود شدن اسلحه خود و همچنین یک کیسه کوچک حاوی یک کالای با ارزش متعلق به مغرا می‌شود. در همین حال، ملکه کین که به دام افتاده بود، لرد دون و لیدی آن را با کمک نایری اعدام کرد. با قیام پیروانش علیه او، ملکه کین سد کانزوآ را بی‌ثبات می‌کند و باعث فروریختن سازه، زیر آب رفتن روستا می‌شود و قول می‌دهد که خودش جرلامارل را جستجو کند.
55“پلاستیک”آندرس انگسترومتله‌پخش  : استیون نایت و جاناتان ای استینبرگ

داستان  : استیون نایت و سو هیو

15 نوامبر 2019
با جاری شدن سیل دره به دنبال ریزش سد کانزوآ، ملکه کین و نیری فرار می‌کنند. در پشت رودخانه، بابا ووس، کوفون و هانیوا به دنبال اقلام گم شده می‌گردند و محل سکونت لاشخور را در نزدیکی پیدا می‌کنند. هانیوا به شهرک نفوذ می‌کند و آیتم‌های گم شده را پیدا می‌کند اما توسط یک شخصیت تنها مورد حمله قرار می‌گیرد. بابا ووس و کوفون به کمک او می‌آیند. مشخص می‌شود که سرنشین تنها مرد جوانی به نام بوتس است – یکی دیگر از فرزندان جرلامارل که توانایی دیدن را نیز دارد. بوتس به بابا ووس وفاداری خود را متعهد می‌کند به شرطی که بتواند در سفر آن‌ها به گروه ملحق شود. در همین حال، ملکه کین، نیری و راننده‌اش توسط دو جنگجوی سایه مورد حمله قرار می‌گیرند. نیری و راننده در حالی کشته می‌شوند که ملکه کین دستگیر می‌شود و به یک شهرک تولید ابریشم در نزدیکی شهر معروف به شهر کرم‌ها برده می‌شود، جایی که او را به رهبر آن، مردی به نام کاتر معرفی می‌کنند. کاتر بی‌اطلاع از هویت واقعی خود، ملکه کین را مجبور به بردگی می‌کند. در کنار رودخانه، هانیوا کیسه کوچک را به مغره برمی گرداند. این گروه بار دیگر توسط ارتش جادوگر شناسایی شده و مجبور به عقب نشینی در جنگل می‌شوند. ماغرا و پاریس در حالی پناه می‌گیرند که بابا ووس و بقیه گروه با تعقیب‌کنندگان خود مبارزه می‌کنند. ماغرا از مخفیگاه بیرون می‌آید و با ژنرال جادوگر، تاماکتی جون، روبرو می‌شود. مشخص می‌شود که آیتم داخل کیف ماغرا حلقه‌ای است که فقط خانواده سلطنتی آن را پوشیده است. با شنیدن صدای آشنای جغجغه حلقه، تاماکتی جون در مقابل ماغرا تعظیم می‌کند و او را شاهزاده ماغرا از هاوس کین خطاب می‌کند.
66“ابریشم”استفان سورجیکاستیون نایت و جاناتان ای. استاینبرگ و دن شاتز22 نوامبر 2019
ماگرا به تاماکتی جون فاش می‌کند که سال‌ها قبل، پدرش که در حال مرگ است، پادشاه سابق هاوس کین، او را به عنوان جانشین خود نسبت به خواهر بزرگ‌ترش که اکنون مشخص شده ملکه کین است، انتخاب کرد. ماغرا بدون هیچ مدرکی جز حرفش، به تاماکتی جون یادآوری می‌کند که رأی تعیین‌کننده او بود که ملکه کین را به‌عنوان پادشاه ظاهر کرد. در همین حین، در شهر کرمز، برده‌ای به نام کورا با ملکه کین اسیر دوست می‌شود که بعداً موقعیت سلطنتی خود را با خیال راحت فاش می‌کند. مشخص شد که کورا به دستور کاتر برای به دست آوردن اطلاعات عمل می‌کند. ملکه کین را قبل از اینکه کاتر طلسم سلطنتی را که در سینه او تعبیه شده است بردارد نزد او می‌آورند. در پشت رودخانه، بوتس به دروغ ادعا می‌کند که شاهد مرگ مغرا بوده و با هدایت آن‌ها به غاری که در آنجا در اسارت هستند به گروه خیانت می‌کند. زنی که ادعا می‌کند چکمه است مادر به گروه نزدیک می‌شود و به آن‌ها کمک می‌کند تا به شرطی که یکی از آن‌ها بوت را به دلیل اقدامات گذشته خود بکشد فرار کنند. بابا ووس با چندین نفر از اسیرکنندگان آن‌ها مبارزه می‌کند و به کوفون، هانیوا، پاریس و شیر کمان اجازه می‌دهد تا به سطح زمین برسند، قبل از اینکه خود بابا ووس به سختی زنده بماند. در همان نزدیکی، بوتس به خود اجازه می‌دهد که توسط ارتش جادوگر اسیر شود و به مغرا برده می‌شود. مدت کوتاهی پس از آن، پیام‌رسان‌ها یادداشتی باج از کاتر به تاماکتی جون می‌رسانند که در آن از زندانی شدن ملکه کین به همراه طلسم سلطنتی به عنوان مدرک هویت او مطلع می‌شود. بوتز از مغره درخواست می‌کند که به او اجازه دهد به عنوان ستوان او خدمت کند و پیشنهاد می‌کند که خواهرش را ردیابی کند. قبل از اینکه خود بابا ووس به سختی زنده بماند. در همان نزدیکی، بوتس به خود اجازه می‌دهد که توسط ارتش جادوگر اسیر شود و به مغرا برده می‌شود. مدت کوتاهی پس از آن، پیام‌رسان‌ها یادداشتی باج از کاتر به تاماکتی جون می‌رسانند که در آن از زندانی شدن ملکه کین به همراه طلسم سلطنتی به عنوان مدرک هویت او مطلع می‌شود. بوتز از مغره درخواست می‌کند که به او اجازه دهد به عنوان ستوان او خدمت کند و پیشنهاد می‌کند که خواهرش را ردیابی کند. قبل از اینکه خود بابا ووس به سختی زنده بماند. در همان نزدیکی، بوتس به خود اجازه می‌دهد که توسط ارتش جادوگر اسیر شود و به مغرا برده می‌شود. مدت کوتاهی پس از آن، پیام‌رسان‌ها یادداشتی باج از کاتر به تاماکتی جون می‌رسانند که در آن از زندانی شدن ملکه کین به همراه طلسم سلطنتی به عنوان مدرک هویت او مطلع می‌شود. بوتز از مغره درخواست می‌کند که به او اجازه دهد به عنوان ستوان او خدمت کند و پیشنهاد می‌کند که خواهرش را ردیابی کند.
77“جاده اسطوخودوس”فردریک EO Toyeاستیون نایت و رابرت لوین29 نوامبر 2019
تاماکتی جون پیام‌رسان‌های شهر کرم‌ها را شکنجه می‌کند تا مکان آن را فاش کند و آن‌ها را با کمک چکمه‌ها دستگیر کرده است. تاماکتی جون با پشت سر گذاشتن گروه کوچکی از سربازان برای جستجوی خانواده ماگرا، ماگرا، بوتز و بقیه ارتش خود را برای نجات ملکه کین می‌گیرد. Tamacti Jun با پیدا کردن شهر کرم‌ها، Boots را برای جستجوی منطقه می‌فرستد، سپس از اطلاعات برای نفوذ به سایت استفاده می‌کند. پس از کشتن نگهبانان، او ملکه مجروح را پیدا می‌کند، که کورا در جریان شلوغی به او کمک کرده تا بر کاتر غلبه کند و او را با زنجیر خفه کند. مغره به کمک خواهرش می‌آید که هویت او را کشف می‌کند. ملکه کین فاش می‌کند که سد کانزوآ را در حین فرار ویران کرده تا مخالفانش را بکشد. تاماکتی جون با عصبانیت به اقدامات خودخواهانه او واکنش نشان می‌دهد و به این فکر می‌کند که آیا مغرا جایگزین مناسب‌تری به عنوان پادشاه خواهد بود یا خیر. در همین حال، بقیه پیاده ادامه می‌دهند و در نهایت جاده اسطوخودوس را پیدا می‌کنند – مسیری که با لاوندر به‌عنوان مسیری به سمت مکان جرلامارل توصیف می‌شود. گروه هنگام تلاش برای عبور از گردنه کوهستانی با مقاومت روبرو می‌شوند و شیر کمان مجروح می‌شود. کوفون و هانیوا خود را به عنوان فرزندان جرلامارل نشان می‌دهند، اما تنها آن‌ها توسط نگهبانان اجازه عبور از پل به خانه روشنگری را دارند. بابا ووس اصرار دارد که کوفون و هانیوا ادامه دهند تا به سرنوشت خود ادامه دهند. بابا ووس با عقب نشینی با Bow Lion و پاریس، نشان می‌دهد که آن‌ها ترک نمی‌کنند و می‌خواهند به نزدیکی خود ادامه دهند. کوفون و هانیوا از روی پل ادامه می‌دهند، جایی که برای اولین بار در زندگی خود با چراغ‌های نقطه‌ای برقی روشن روبرو می‌شوند. در نهایت مکان‌یابی جاده اسطوخودوس – مسیری با ردیفی از اسطوخودوس که به عنوان مسیری به محل جرلامارل توصیف می‌شود. گروه هنگام تلاش برای عبور از گردنه کوهستانی با مقاومت روبرو می‌شوند و شیر کمان مجروح می‌شود. کوفون و هانیوا خود را به عنوان فرزندان جرلامارل نشان می‌دهند، اما تنها آن‌ها توسط نگهبانان اجازه عبور از پل به خانه روشنگری را دارند. بابا ووس اصرار دارد که کوفون و هانیوا ادامه دهند تا به سرنوشت خود ادامه دهند. بابا ووس با عقب نشینی با Bow Lion و پاریس، نشان می‌دهد که آن‌ها ترک نمی‌کنند و می‌خواهند به نزدیکی خود ادامه دهند. کوفون و هانیوا از روی پل ادامه می‌دهند، جایی که برای اولین بار در زندگی خود با چراغ‌های نقطه‌ای برقی روشن روبرو می‌شوند. در نهایت مکان‌یابی جاده اسطوخودوس – مسیری با ردیفی از اسطوخودوس که به عنوان مسیری به محل جرلامارل توصیف می‌شود. گروه هنگام تلاش برای عبور از گردنه کوهستانی با مقاومت روبرو می‌شوند و شیر کمان مجروح می‌شود. کوفون و هانیوا خود را به عنوان فرزندان جرلامارل نشان می‌دهند، اما تنها آن‌ها توسط نگهبانان اجازه عبور از پل به خانه روشنگری را دارند. بابا ووس اصرار دارد که کوفون و هانیوا ادامه دهند تا به سرنوشت خود ادامه دهند. بابا ووس با عقب نشینی با Bow Lion و پاریس، نشان می‌دهد که آن‌ها ترک نمی‌کنند و می‌خواهند به نزدیکی خود ادامه دهند. کوفون و هانیوا از روی پل ادامه می‌دهند، جایی که برای اولین بار در زندگی خود با چراغ‌های نقطه‌ای برقی روشن روبرو می‌شوند. گروه هنگام تلاش برای عبور از گردنه کوهستانی با مقاومت روبرو می‌شوند و شیر کمان مجروح می‌شود. کوفون و هانیوا خود را به عنوان فرزندان جرلامارل نشان می‌دهند، اما تنها آن‌ها توسط نگهبانان اجازه عبور از پل به خانه روشنگری را دارند. بابا ووس اصرار دارد که کوفون و هانیوا ادامه دهند تا به سرنوشت خود ادامه دهند. بابا ووس با عقب نشینی با Bow Lion و پاریس، نشان می‌دهد که آن‌ها ترک نمی‌کنند و می‌خواهند به نزدیکی خود ادامه دهند. کوفون و هانیوا از روی پل ادامه می‌دهند، جایی که برای اولین بار در زندگی خود با چراغ‌های نقطه‌ای برقی روشن روبرو می‌شوند. گروه هنگام تلاش برای عبور از گردنه کوهستانی با مقاومت روبرو می‌شوند و شیر کمان مجروح می‌شود. کوفون و هانیوا خود را به عنوان فرزندان جرلامارل نشان می‌دهند، اما تنها آن‌ها توسط نگهبانان اجازه عبور از پل به خانه روشنگری را دارند. بابا ووس اصرار دارد که کوفون و هانیوا ادامه دهند تا به سرنوشت خود ادامه دهند. بابا ووس با عقب نشینی با Bow Lion و پاریس، نشان می‌دهد که آن‌ها ترک نمی‌کنند و می‌خواهند به نزدیکی خود ادامه دهند. کوفون و هانیوا از روی پل ادامه می‌دهند، جایی که برای اولین بار در زندگی خود با چراغ‌های نقطه‌ای برقی روشن روبرو می‌شوند. بابا ووس اصرار دارد که کوفون و هانیوا ادامه دهند تا به سرنوشت خود ادامه دهند. بابا ووس با عقب نشینی با Bow Lion و پاریس، نشان می‌دهد که آن‌ها ترک نمی‌کنند و می‌خواهند به نزدیکی خود ادامه دهند. کوفون و هانیوا از روی پل ادامه می‌دهند، جایی که برای اولین بار در زندگی خود با چراغ‌های نقطه‌ای برقی روشن روبرو می‌شوند. بابا ووس اصرار دارد که کوفون و هانیوا ادامه دهند تا به سرنوشت خود ادامه دهند. بابا ووس با عقب نشینی با Bow Lion و پاریس، نشان می‌دهد که آن‌ها ترک نمی‌کنند و می‌خواهند به نزدیکی خود ادامه دهند. کوفون و هانیوا از روی پل ادامه می‌دهند، جایی که برای اولین بار در زندگی خود با چراغ‌های نقطه‌ای برقی روشن روبرو می‌شوند.
88“خانه روشنگری”سالی ریچاردسون-ویتفیلداستیون نایت و جاناتان تروپر6 دسامبر 2019
جرلامارل ظاهر می‌شود و از دوقلو‌ها در خانه روشنگری استقبال می‌کند – یک زندان سابق که به یک شهرک تبدیل شده با برق، آب گرم و یک کتابخانه وسیع. او آن‌ها را با نیم دوجین فرد بینا دیگر آشنا می‌کند – همچنین فرزندان او. این زوج متوجه می‌شوند که جرلامارل خود را ناجی بشریت می‌داند و خدا او را برای بازگرداندن بینایی به جهان انتخاب کرده است. در همان نزدیکی، بابا ووس و پاریس یک شیر کمان را که به شدت مجروح شده است را تحت مراقبت یک قبیله دیگر قرار می‌دهند. در همین حال، در شهر کرمز، تاماکتی جون با ماگرا موافق است که ملکه کین باید از سلطنت کناره‌گیری کند یا با عواقب بدی روبرو شود. بوتز توسط کورا نزدیک می‌شود و تلاش می‌کند بر او تأثیر بگذارد. ماغرا به ملکه کین اطلاع می‌دهد که انتخاب‌هایی برای او وجود دارد، اما در نهایت این تصمیم او نخواهد بود. بازگشت به خانه روشنگری، کوفون از خواب بیدار می‌شود و می‌شنود که جرلامارل مخفیانه در مورد تحویل دوقلو‌ها به سرهنگی از قبیله تریوانتی صحبت می‌کند که به نمایندگی از یک ژنرال مرموز به دنبال فرزندان بابا ووس عمل می‌کند. جرلامارل موافقت می‌کند که فقط هانیوا را تحویل دهد، که سرهنگ آن را می‌پذیرد. کوفون قبل از مواجهه با جرلامارل که موفق به متقاعد کردن کوفون از اعمالش نمی‌شود، کشف و زندانی می‌شود. کوفون به جرلامارل حمله می‌کند و سپس به نگهبانان دستور می‌دهد تا او را اعدام کنند. بیرون، کوفون توسط بابا ووس نجات می‌یابد و آن دو دوباره وارد شهرک می‌شوند. کوفون ژنراتور را خاموش می‌کند، در حالی که بابا ووس متوجه می‌شود که جرلامارل هانیوا را به ژنرال ادو ووس – برادر بابا ووس – تحویل داده است. بابا جرلامارل را در نبرد شکست می‌دهد و کور می‌کند قبل از اینکه او و کوفون فرار کنند و دوباره با پاریس متحد شوند. در شهر کرمز، تاماکتی جون و ماگرا به ملکه کین فشار می‌آورند تا پاسخ او را بدهد. قبل از اینکه بوتز ظاهر شود و تاماکتی جون را به شدت زخمی کند، ظاهراً با کورا همکاری می‌کند. ماگرا و ملکه کین ظهور می‌کنند – آن‌ها ارتش جادوگر را به عنوان حاکمان مشترک خطاب می‌کنند و اعلام می‌کنند تاماکتی جون از شرم خودکشی کرده است، قبل از اینکه ماگرا به ارتش دستور دهد به جاده اسطوخودوس برود تا به دنبال خانواده‌اش بگردد. بابا ووس، کوفون و پاریس با یک شهر متروکه بزرگ روبرو می‌شوند و عهد می‌کنند هانیوا را نجات دهند.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]