راه آهن را بیرون بیاور و هل بده
برای پنج سال بسیار کوتاه، ویلمینگتون، لس آنجلس، با یک راهآهن خیابانی به منطقه ویلمور در لانگ بیچ متصل شد که ابتدا توسط یک اسب و بعد توسط یک موتور بخار کشیده میشد. این راهآهن رسماً راهآهن ترانزیت سریع ویلمینگتون و لانگبیچ نام داشت، اما بیشتر به عنوان «راهآهن خروج و فشار» (GOPRR) شناخته میشد، زیرا لوکوموتیو کمتوان راهآهن اغلب برای غلبه بر بخشهای شیبدار مسیر به کمک مسافرانش نیاز داشت.
این خط توسط قاضی رابرتام ویدنی ساخته شد تا خریداران بالقوه را به زمین جدیدی منتقل کند که او و شریکش WE Willmore در کانتی لس آنجلس در حال توسعه آن بودند. ویدنی و ویلمور در سال 1882 زمینی به مساحت بیش از 10000 هکتار را با هدف تبدیل آن به یک شهر جدید به دست آوردند. این توسعه “مسیر مستعمره آمریکایی” نامیده شد، اما بعداً تصمیم گرفته شد که شهر را ویلمور سیتی بنامیم. این شهر قرار بود خیابانهایی به عرض 80 فوت در شرق و غرب داشته باشد و خیابانهایی به عرض 100 فوت در شمال و جنوب باشد. به غیر از زمینهای مسکونی، قرار بود قسمتهایی برای پارکها، کلیساها و مدارس در نظر گرفته شود.
در ابتدا، مهاجرانی که با قطار روزانه از لس آنجلس به ویلمینگتون رسیدند، با اسب و کالسکه به محل شهر ویلمور منتقل شدند. اما به زودی مشخص شد که بهبود حمل و نقل ضروری است، و قاضی ویدنی فکر کرد که ساخت یک خط تراموا با اسب در سراسر نمکزارها که شهر ویلمور را به مسیرهای اقیانوس آرام جنوبی در نزدیکی ویلمینگتون متصل میکند، ساده و مقرون به صرفه است.
پیشنهادی برای حق تقدم به شهرستان لس آنجلس ارائه شد و با اعطای آن، ویدنی بلافاصله شرکتی را برای ساخت راهآهن تأسیس کرد. ویدنی میخواست راه آهن را به تجارت شخصی خود تبدیل کند. بنابراین او تمام سهام شرکت را به ارزش 3000 دلار خریداری کرد، به جز چهار سهم با ارزش ترکیبی کمی بیش از 160 دلار.
مسیر راهآهن پیشنهادی از ایستگاه ویلمور، در خط اقیانوس آرام جنوبی در نزدیکی ویلمینگتون، به مدت سه و ربع مایل در یک خط کموبیش مستقیم به شهر ویلمور ادامه داشت. ویدنی تمام برنامههای ساخت راه آهن را خودش انجام داد و کار واقعی ساخت خط توسط سه نجار و دستیاران آنها انجام شد. ساخت و ساز در سپتامبر 1882 آغاز شد. کراوات چوب قرمز سه در چهار اینچی به فاصله 6 فوت از هم قرار داشت و در هر دو انتها بریدگی برای نگه داشتن ریلهای خردههای کاج سه اینچی که در شکافها گذاشته شده بود و به کراواتها میخزده بود، قرار داشت. ویدنی ماشینهای روباز کوچک را طراحی کرد و آنها را در شهر ویلمور توسط یکی از نجاران پیشگام شهر ساخت. چرخهای آهنی توسط یک کارخانه ریختهگری در لس آنجلس ریختهگری شد.
ویدنی تاریخ حراج لاتها را در پایان اکتبر تعیین کرده بود. با کمک چند کارگر اضافی، خط به موقع تکمیل شد. در روز حراج، ویدنی قطار ویژهای با شش واگن را از لس آنجلس به Willmore Junction ترتیب داد تا خریداران بالقوه را جذب کند. علیرغم اینکه این قطار «پر از مسافران مشتاق» بود، بسیاری از مردم نتوانستند جای خود را بگیرند و مجبور بودند منتظر قطار معمولی باشند.
وقتی ویدنی دید که جمعیت در تقاطع ویلمور پیاده میشوند، متوجه شد که راهآهن اسبکشی او ناکافی خواهد بود. حتی نجار او که در ساخت جاده کمک کرده بود، میترسید ریلهای چوبی زیر وزن ماشین شلوغ بشکند. بنابراین ویدنی چندین واگن مزرعه و چوب استخدام کرد تا تعدادی از مسافران را به محل حراج ببرد.
اولین دسته از مسافران به سمت شهر ویلمور حرکت کردند، اما قبل از رسیدن به شهر، ریلهای چوبی شکستند و مسافران مرد مجبور به پیادهروی و هل دادن شدند. پس از آن، راهآهن مستعمره آمریکا به طور عمومی «راهآهن بیرون بروید و فشار دهید» نامیده شد.
ویدنی در آن روز موفق شد تنها 36 لات بفروشد. در نوامبر آن سال، 9 خانه تکمیل شد، اما تنها شش خانواده برای زندگی به شهر آمدند. در طول زمستان دلخراش سال 1882، ساکنان شهر احساس میکردند که در یک جزیره زندگی میکنند و ارتباط با دنیای بیرون به طور ضعیفی توسط راه آهن کوچک ویدنی حفظ میشد. در آن زمستان، چند اصلاح در راه آهن انجام شد. مسیر صافتر شد، تعداد
کراواتها دو برابر شد، ریلهای کاج با استریپیرون پوشانده شد و دو واگن مسافربری جدید اضافه شد.
زمستان بعد به طور غیرعادی مرطوب بود و سیل دو بار خط راه آهن را از بین برد. با پیشرفت ضعیف ویدنی با فروش قطعات، این پروژه رها شد و زمین به مالکان اصلی، Bixbys، فروخته شد. با این حال، ویدنی مالکیت راه آهن را حفظ کرد.
مالکان جدید نام شهر ویلمور را به لانگ بیچ تغییر دادند و کمپین تبلیغاتی گستردهای را برای ایجاد لانگ بیچ به عنوان یک استراحتگاه تابستانی آغاز کردند. این شرکت همچنین یک هتل جدید ساخت، یک ساختمان پنج طبقه که بر فراز بلوف درست در جنوب پارک فعلی لینکلن قرار داشت، و ویدنی خط اسب سواری خود را تا درب هتل جدید گسترش داد. در طول تابستان، اسب سواری دو سفر رفت و برگشت روزانه از هتل به محل اتصال لانگ بیچ در راه آهن اقیانوس آرام جنوبی داشت. ویدنی که مشتاق افزایش ظرفیت راه آهن بود، تصمیم گرفت خط را به یک لوکوموتیو بخار ارتقا دهد.
ساخت راهآهن جدید در سپتامبر 1885 آغاز شد و تا اکتبر مسیرهای کافی برای تسهیل اجرای آزمایشی ایجاد شد. اما زمانی که موتور بخار کوچک مورد آزمایش قرار گرفت، مشخص شد که فشار بخار 100 پوندی که لوکوموتیو ایجاد میکند برای حرکت دادن خودروها بدون کمک کوچک با میله کافی نیست. حتی پس از تکمیل خط در سال بعد، مشکل با لوکوموتیو کم توان ادامه داشت و به همین ترتیب نام مستعار “برو بیرون و راه آهن را فشار بده”.
والتر اچ کیس در تاریخ لانگ بیچ و مجاورت نوشت:
موتور کوچک یک امر بسیار ابتدایی بود. آن چنان ساخته شده بود که باید با یک میله فلزی شروع به کار میکرد و با یک ژاکت چوبی پوشانده میشد که زمانی که دیگ به اندازه کافی داغ میشد آتش میگرفت تا بخار خوبی تولید کند. سپس، از آنجایی که باید از آب موجود در دیگ برای خاموش کردن آتش استفاده میشد، بخار پایین میرفت و موتور از کار کردن خودداری میکرد. مسافران مرد پیاده شدند و میله آهنی را با نیروی قابل توجهی اعمال کردند.
بلافاصله پس از تکمیل راه آهن، لس آنجلس تایمز آهنگی طنز منتشر کرد که قرار بود با آهنگ پدی دافی خوانده شود :
آه، آواز راه آهن بخوان، / به همین ترتیب هول آهنی،
از همه آنهایی که زیر آفتاب میدوند، / لانگ بیچ رئیس است.
با یک موتور سیزده گربهای، / که با یک میله بزرگ شروع میشود،
اوه، همه بیرون میآیند و هل میدهند / روی GOPRR
دو رگه زنگ، تودهای از گرد و غبار، / در میان مسیری دو متری،
با سرعتی افتضاح فضا را تاول میزنیم، / روزی دو مایل و نیم.
با ریل گیرههای سرد نورد شده، / و یک جعبه کفش برای ماشین،
آه، همه بیرون بروید و فشار دهید، / روی GOPRR
علیرغم عملکرد ضعیف موتور بخار کوچک، راهآهن به هدف خود عمل کرد زیرا سریعتر از واگنهای قدیمی بود. ساکنان لانگ بیچ نیز ماشینهای باز کوچک را پیدا کردند، «با صندلیهایی در اطراف و مکانی در مرکز برای چمدانها، یک روش حملونقل بسیار راحت».
در سال 1887 این خط توسط راهآهن اقیانوس آرام جنوبی تصرف شد. ریلهای سبک خارج شده و با ریلهای استاندارد جایگزین شدند. قبل از پایان سال، راه آهن لانگ بیچ به طور کامل توسط اقیانوس آرام جنوبی جذب شد و قطارها مستقیماً از لس آنجلس به لانگ بیچ حرکت میکردند. مسافران دیگر مجبور به بیرون آمدن و هل دادن نبودند.
این نوشتهها را هم بخوانید