آیا رزنبرگها جاسوس اتمی بودند؟

این زوج کمونیست به اتهام فاش کردن اسرار بمب اتمی به روسها به مرگ محکوم شدند اما آیا خانم رزنبرگ هم مقصر بود؟
در تابستان 1950، جولیوس و اِتل رزنبرگ که هردو نظریههای کمونیستی داشتند، به دلیل فروختن اسرار اتمی به شوروی، توقیف شدند. جولیوس در طی جنگ جهانی دوم، با سازمانهای اطلاعاتی روسیه ارتباط پیدا کرده بود. او شوهر خواهر خود دیوید گرین گلاس را که در برنامهٔ ساخت بمب اتمی با سمت مکانیک کار میکرد متقاعد کرد تا اطلاعاتی را برای او جمعآوری کند. به گرین گلاس در یک قوطی ژلهٔ میوهای را دادند و به او گفتند اطلاعات را به رابطی بدهد که نیمهٔ دیگر قوطی را در اختیار دارد. رابط، هری گلدنام داشت و اطلاعات را به الکساندر فلکیسوف یکی از کارکنان سفارت شوروی در نیویورک داد. همین نیمهٔ قوطی مدرکی شد تا رئیس سازمان اف.بی.ای، جی ادگار هوور، پرونده را «جنایت قرن» بنامد.
در دهه 1940، اف.بی.ای مطلع شده بود که جاسوسی در خاک آمریکا مشغول فعالیت است. آنها گلد و گرین گلاس را بازداشت کردند. گریس گلاس در اعترافات خو از رزنبرگ نام برد و گفت در استخدام اوست. جولیوس و همسرش بازداشت شدند. آنها در دادگاه که 23 روز طول کشید مجرم شناخته شدند و قاضی دادگاه آنها را به مرگ محکوم کرد. دو ماه بعد دادگاه عالی این حکم را تائید کرد و رزنبرگ و همسرش در یک روز و در زندان سینگ سینگ اعدام شدند.
عدهٔ زیادی اعدام آنها را محکوم کردند از جملهٔ آنها فیلسوف و نویسندهٔ فرانسوی ژان پل سارتر بود که این اقدام را «تصلیب قانونی» نامید. مقامات شوروی هرگونه ارتباط با رزنبرگها را انکار کردند. در خود آمریکا، این پرونده تا به امروز مورد مناقشه و بحثهای فراوانی بوده است. چینیهای آمریکا رزنبرگها را بیگناه میدانند. دست راستیها یقین دارند اقدامات آنها علیه منافع و امنیت ملی آمریکا بوده است.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
در 1990 اسناد محرمانه مربوط به دهه 1940 در آمریکا منتشر شد. این مدارک معلوم شد رزنبرگ جاسوس بوده اما در زمینهٔ صنعتی و نه اتمی.
الکساندر فلکیسوف به سال 1995 به آمریکا آمد و در مصاحبهای اعلام کرد که جولیوس برای اتحاد جماهیر شوروی جاسوسی میکرده است. او اعلام کرد جولیوس در طی 50 جلسه دیدار مدارک الکترونیکی نظامی را در اختیار او میگذاشته، اما تاکید کرد که همسر جولیوس، اتل رزنبرگ هیچ نقشی در فعالیتهای جاسوسی نداشته است. اتحاد جماهیر شوروی جاسوسانی در تاسیسات اتمی آمریکا داشته که از همه آنها مهمتر فیزیکدان آلمانی الاصل کلاوس فوخس از طراحان بمب اتمی بود. دستگیری او منجر به دستگیری گلد و گرین، کلاس و رزنبرگها شد.
یادداشتهای روزانه هیتلر
در 25 آوریل 1985 مجلهٔ هفتگی اشترن دنیا را با این خبر لرزاند: کشف 62 دفتر یادداشت که حاوی یادداشتهای خصوصی هیتلر است و در آن به شرح افکار، احساسات و تجارب او در طی سالهای 1932 تا 1954 پرداخته. این خبر، هیجانی عمومی پدید آورد. خبرنگاری به نام گرد هایدمن این یادداشتها را بهدست آورده بود و قرار شد در مجلههای نیوزویک و ساندی تایمز لندن به چاپ برسد. حق چاپ آن به 400000 دلار فروخته شد.
مورخان گیج شده بودند: هیچکس چیزی دربارهٔ این که هیتلر وقایع روزمرهٔ خود را یادداشت میکرده نشنیده بود، واقعیت این بود که او از نوشتن بدش میآمد و نامههای شخصی را به منشیاش دیکته میکرد. معهذا یادداشتها به نظر اصیل میآمد و کسانی که آنها را بررسی کرده بودند در اصیل بودنشان شکی نداشتد. این کشف، واقعهٔ بزرگ قرن محسوب میشد و فرصتی بینظیر بود تا با افکار و احساسات کسی آشنا شوند که خونبارترین جنگ تاریخ بشر رقم زده بود.
پایان سریع ماجرا
این ماجرا علناً بک شبه به آخر رسید. در یک همایش مطبوعاتی که در هامبورگ برگزار شد، مورخی به نام دیوید ایروینگ سؤالی اساسی را مطرح کرد: آیا عمر مرکبی که در نوشتن یادداشت به کار رفته مشخص شده است؟ نمایندهٔ مجلهٔ اشترن پاسخ داد: نه. به تدریج مشخص شد که هنوز هیچ بررسی دقیقی روی این یادداشتها انجام نشده است. نه دستخط تجزیه و تحلیل شده بود و نه مشخص شده بود تاریخ یادداشتها با وقایع تارخی هماهنگی دارد یا نه. کسی نمیدانست چرا هیچ یک از اطرافیان هیتلر هیچ اشارهای به وجود چنین یادداشتهایی نکرده است. داستان هایدمن هم که این یادداشتها را در مزرعهای زیر خاک- واقع در سوییس پیدا کرده به اثبات نرسیده بود. هایدمن مدعی بود در هجوم روسها به برلین به سال 1945، این یادداشتها به همراه مدارک دیگر با عجله در هواپیمایی جا داده شد. هواپیما در سوییس سفوط میکند و این یادداشتها به دست شخصی به نام کنراد کوچو میرسد و او آنها را به هایدمن میفروشد. این دو حدود 4 میلیون دلار سر مجلهٔ اشترن کلاه گذاشته بودند. اشترن هم به امید فروش بیشتر تیراژ مجلهٔ خود را افزایش داده بود. وقتی یادداشتها بررسی و معلوم شد که تقلبی هستند و به نحو ناشیانهای هم تقلب شده، متخصصان مجلهٔ نیوزویک اعلام کردند که روایتها با وقایع تاریخ همخوانی ندارند. برای مثال دستنوشتهٔ هیتلر در طی 12 سال کاملاً یکسان یود، حال آنکه هیتلر از 1943 به لرزش دست دچار شده بود. علاوه بر آن متخصصان آلمانی معلوم کردند روبانی که به دور دفترها پیچیده شده بودند و چسبی که در صحافی آنها به کار رفته همگی به دوران بعد از جنگ تعلق دارند.
سردبیر مجله ناچار به استعفا شد. کوجو و هایدمن به زندان فرستاده شدند. کوجو تحت فشار اعتراف کرد که یادداشتها را نوشته. او از ده سال قبل یادداشتهای تقلبی درست میکرده و میفروخته. یادداشتهای هیتلر بیپرواترین و بیشرمانهترین نقشهٔ او بود. آنچه مهم است علاقهٔ شدیدی است که مردم به گذشته نشان میدهند. جاذبهٔ وقایع اصیل گذشته باعث میشود آنها که در جستجوی تارخ هستند از جستجوی حقیقت غافل شوند.