زندگینامه تیم رابینز -بازیگر مشهور سینما – و حقایقی از زندگی‌اش

تیم رابینز نه فقط یک بازیگر است، بلکه چهره‌ای است که ردپایش در دنیای سینما فراتر از قاب تصویر گسترده شده. خیلی‌ها او را با نقش جاودانه‌اش در فیلم «رهایی از شاوشنک» می‌شناسند، اما زندگی حرفه‌ای و شخصی‌اش قصه‌ای پرفراز و نشیب دارد. در جایی خوانده‌ام که نوجوانی از علاقه‌اش به بازیگری می‌گفت و برای الگو گرفتن از یک هنرمند، تیم رابینز را انتخاب کرده بود. آیا تا به حال فکر کرده‌اید چرا برخی بازیگران بیشتر از نقش‌هایشان، خودِ واقعی‌شان الهام‌بخش‌اند؟ تیم رابینز در سینما همان‌قدر جدی و عمیق است که در زندگی واقعی‌اش دغدغه‌مند و چندلایه. با نگاهی به گذشته‌اش، درمی‌یابیم که مسیر او نه صرفاً ستاره شدن، بلکه جست‌وجوی حقیقت بوده. او همیشه بین نقش‌های بزرگ و مسئولیت اجتماعی، راهی میانه و معنادار برگزیده است. در این مقاله، نگاهی دقیق و تحلیلی خواهیم داشت به آن‌چه تیم رابینز را به شخصیتی فراتر از یک بازیگر تبدیل کرده است.

گاهی پیش می‌آید که تصور ما از یک بازیگر، تنها به لبخندها و اشک‌هایش روی پرده سینما محدود می‌شود. اما تیم رابینز از آن دسته است که وقتی وارد زندگی‌اش می‌شوی، لایه‌هایی پنهان را کشف می‌کنی که چندان در مصاحبه‌ها یا تیترهای خبری دیده نمی‌شوند. دوستی نقل می‌کرد که پس از تماشای یکی از فیلم‌های رابینز، برای مدتی ذهنش درگیر دغدغه‌های اجتماعی فیلم شد، نه فقط بازی بازیگر. این ویژگی، امضای غیرقابل تقلید رابینز است؛ انتخاب نقش‌هایی که چیزی بیشتر از سرگرمی صرف عرضه می‌کنند. او در زندگی‌اش، چه در قالب یک فعال اجتماعی و چه به عنوان یک فیلم‌ساز مستقل، همیشه به دنبال تغییر بوده است. سینما برای او تنها یک ابزار بیان است، نه صرفاً یک صحنه نمایش. شاید همین نگرش باعث شده تا حتی در دوران کم‌کاری، همچنان الهام‌بخش باقی بماند.

خیلی از مخاطبان تیم رابینز، او را با بازی‌های قدرتمندش در دهه نود میلادی به یاد می‌آورند. اما آیا می‌دانستید که او در کنار بازیگری، نویسنده، کارگردان و حتی موسیقیدان نیز هست؟ شاید سال‌ها فکر می‌کردید که تنها نقطه اوج او، بازی در «شاوشنک» بوده، ولی واقعیت فراتر از آن است. تیم رابینز همیشه در جست‌وجوی معنا بوده؛ چه در سینمای مستقل، چه در تئاتر و چه در پروژه‌های فرهنگی خارج از هالیوود. او از آن دست بازیگرانی‌ست که برایش جوایز و افتخارات مهم‌اند، اما مهم‌تر از آن، اثری‌ست که روی ذهن و دل تماشاگر باقی می‌گذارد. در ادامه با پنج فکت جالب و کمتر شنیده‌شده درباره‌ی زندگی و حرفه‌ی تیم رابینز آشنا خواهیم شد.

۱- تولد در دل هنر؛ خانواده‌ای که مسیر بازیگری را هموار کرد

تیم رابینز (Tim Robbins) در تاریخ ۱۶ اکتبر ۱۹۵۸ در شهر وست‌کووینا (West Covina) ایالت کالیفرنیا به دنیا آمد. پدرش گیل رابینز (Gil Robbins) نوازنده و خواننده‌ای حرفه‌ای بود که عضو گروه معروف فولک «های‌لایترز» (The Highwaymen) بود، و مادرش مری رابینز بازیگر و هنرمند بود. تیم در یک خانواده‌ی هنری بزرگ شد که فضای موسیقی، تئاتر و سیاست همیشه در خانه‌شان جاری بود. آن‌ها بعداً به نیویورک مهاجرت کردند، جایی که تیم جوان در تئاتر تجربی آغاز به کار کرد. حضور در چنین محیطی باعث شد او از کودکی با بیان هنری آشنا شود و به شکل طبیعی به سمت بازیگری کشیده شود. تیم بعدها در دانشگاه کالیفرنیا، مدرسه فیلم و تئاتر، تحصیل کرد. ارتباط نزدیک با هنرمندان و اندیشه‌ورزان باعث شد تا نگاه او به هنر از ابتدا اجتماعی و متعهد شکل بگیرد. در جوانی، بیشتر وقت خود را به نوشتن نمایش‌نامه، اجرای تئاتر و کارگردانی آثار تجربی گذراند. همین پیش‌زمینه خانوادگی بود که پایه‌های شخصیت چندوجهی او را ساخت.

۲- نقشی که جهان را تکان داد؛ «رهایی از شاوشنک» و محبوبیت جهانی تیم رابینز

در سال ۱۹۹۴، تیم رابینز با نقش‌آفرینی در فیلم «رهایی از شاوشنک» (The Shawshank Redemption) به کارگردانی فرانک دارابونت (Frank Darabont)، به یکی از ماندگارترین چهره‌های سینما تبدیل شد. او در نقش اندی دفریْن (Andy Dufresne) بازی کرد، مردی آرام و فرهیخته که به اشتباه به حبس ابد محکوم شده بود. این فیلم اگرچه در زمان اکران موفقیت گیشه‌ای زیادی نداشت، اما به تدریج تبدیل به اثری کالت (Cult) شد و در فهرست IMDb برای سال‌ها در صدر بهترین فیلم‌های تاریخ قرار گرفت. بازی رابینز در کنار مورگان فریمن (Morgan Freeman) نمونه‌ای از هماهنگی عمیق بین دو بازیگر حرفه‌ای بود. او با ظرافت خاصی شخصیت اندی را از مردی شکننده به انسانی مقاوم و امیدوار تبدیل کرد. پس از موفقیت این فیلم، تیم رابینز به چهره‌ای تثبیت‌شده در سینمای جدی تبدیل شد. در مصاحبه‌ای گفته بود که این فیلم نه تنها مسیر حرفه‌ای‌اش را تغییر داد، بلکه نگاهش به عدالت و سیستم قضایی را نیز دگرگون کرد.

۳- جایزه اسکار برای نقشی درخشان در فیلمی تلخ و اجتماعی

در سال ۲۰۰۳، تیم رابینز با بازی در فیلم «رودخانه مرموز» (Mystic River) ساخته‌ی کلینت ایستوود (Clint Eastwood) توانست جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را دریافت کند. او در این فیلم نقش دیو بویل (Dave Boyle) را ایفا کرد، مردی با گذشته‌ای تلخ که کودکی‌اش قربانی سوءاستفاده شد و تأثیر آن تا بزرگ‌سالی‌اش ادامه داشت. این نقش به شدت احساسی و درونی بود و رابینز با قدرت بازیگری خود، به شخصیت عمق و ابعاد روان‌شناختی پیچیده‌ای بخشید. فیلم همچنین نامزد دریافت جوایز متعدد از جمله اسکار بهترین فیلم شد. بازی رابینز تحسین منتقدان را برانگیخت و او را به‌عنوان بازیگری توانمند در نقش‌های تاریک و پیچیده تثبیت کرد. این موفقیت، نقطه‌ی اوج دیگری در کارنامه‌اش بود که نشان می‌داد او صرفاً به دنبال شهرت نیست، بلکه به دنبال معنا و چالش هنری است. نقش دیو بویل از آن نقش‌هایی‌ست که سال‌ها بعد هنوز هم از ذهن بیننده پاک نمی‌شود.

۴- شریک زندگی‌اش سوزان ساراندون بود؛ زوجی ماندگار اما بی‌ازدواج

تیم رابینز سال‌ها با بازیگر مشهور سوزان ساراندون (Susan Sarandon) رابطه عاشقانه داشت، رابطه‌ای که از سال ۱۹۸۸ تا ۲۰۰۹ ادامه پیدا کرد. آن‌ها هیچ‌گاه با یکدیگر ازدواج نکردند، اما زندگی مشترک و حرفه‌ای بسیار نزدیکی داشتند. این دو ستاره در چندین فیلم با هم همکاری کردند، از جمله در فیلم «بول دورهام» (Bull Durham) که آغازگر رابطه‌شان بود. بسیاری از منتقدان آن‌ها را یکی از تاثیرگذارترین زوج‌های هنری هالیوود در دهه نود میلادی می‌دانند. جدایی این دو در سال ۲۰۰۹ خبری مهم بود و هواداران زیادی را غافلگیر کرد. با وجود پایان رابطه، هر دو با احترام از یکدیگر یاد کرده‌اند. زندگی عاشقانه‌شان از آن‌دست روابطی بود که بیش از عقدنامه، بر پایه درک متقابل و اشتراکات هنری استوار بود. آن‌ها صاحب دو فرزند شدند و همچنان در حوزه هنر فعال ماندند. این رابطه یکی از بخش‌های مهم زندگی شخصی تیم رابینز است که بر نگاه او به عشق، آزادی و هنر تأثیر عمیقی گذاشت.

۵- فعال سیاسی و هنرمند مستقل؛ جایگاه امروزی تیم رابینز در جهان هنر

در سال‌های اخیر، تیم رابینز بیشتر از بازیگری، بر فعالیت‌های فرهنگی، کارگردانی و تولید فیلم‌های مستقل تمرکز کرده است. او همواره موضع‌گیری‌های سیاسی و اجتماعی شفافی داشته و از هنرمندانی‌ست که در موضوعات مربوط به حقوق بشر، عدالت اجتماعی و ضدجنگ فعال بوده است. او از جمله کسانی بود که در برابر جنگ عراق ایستاد و در مراسم اسکار با صراحت موضع‌گیری کرد. تیم رابینز همچنین موسس «Actor’s Gang» است؛ یک گروه تئاتری پیشرو در لس‌آنجلس که به آموزش بازیگری به زندانیان نیز می‌پردازد. او باور دارد که هنر می‌تواند ابزار تحول باشد و در همین راستا همواره پروژه‌هایی را انتخاب می‌کند که دارای پیام اخلاقی و انسانی هستند. امروزه، او نماد سینمای متعهد و هنرمندی مستقل شناخته می‌شود، کسی که شهرت را وسیله‌ای برای رساندن پیام می‌داند، نه هدف. اگرچه کمتر در فیلم‌های تجاری ظاهر می‌شود، اما ردپای حضورش همچنان در جریان روشنفکری سینما قابل احساس است.

۶- کارگردانی فیلمی متفاوت با درون‌مایه موسیقی و سیاست

تیم رابینز در سال ۱۹۹۵ نخستین فیلم بلند خود را به عنوان کارگردان با نام «مرده در پیاده‌رو» (Dead Man Walking) ساخت. این فیلم بر اساس کتابی واقعی درباره راهبه‌ای است که با یک محکوم به اعدام رابطه انسانی و اخلاقی برقرار می‌کند. سوزان ساراندون در نقش اصلی ظاهر شد و برای این نقش برنده اسکار شد. شان پن نیز نقش قاتلی محکوم به اعدام را بازی کرد و بازی‌اش تحسین منتقدان را برانگیخت. رابینز با این فیلم نشان داد که توانایی کارگردانی آثاری با مضمون‌های انسانی و اخلاقی را دارد. فیلم به طور مشخص به نقد مجازات اعدام و نابرابری‌های اجتماعی می‌پردازد. موسیقی فیلم نیز از نکات قابل توجه آن بود و هنرمندانی چون بروس اسپرینگستین (Bruce Springsteen) در آن مشارکت داشتند. این فیلم موفق شد در گیشه و محافل جشنواره‌ای بدرخشد و رابینز را به عنوان کارگردانی جدی و دغدغه‌مند معرفی کند. این تجربه، نقطه آغاز فعالیت‌های مستقل‌تر او در عرصه کارگردانی بود.

۷- حضور مؤثر در تئاتر؛ بنیان‌گذار گروهی با مأموریت اجتماعی

در سال ۱۹۸۱، تیم رابینز گروه تئاتری «Actor’s Gang» را تأسیس کرد، که به مرور تبدیل به یکی از مهم‌ترین گروه‌های تئاتری لس‌آنجلس شد. هدف اولیه این گروه، تولید نمایش‌های نوگرا و چالش‌برانگیز بود که به مسائل سیاسی و اجتماعی روز واکنش نشان دهند. رابینز معتقد بود که تئاتر می‌تواند ابزار بیداری و آموزش باشد، نه فقط تفریح. این گروه بارها نمایش‌هایی درباره زندان، نابرابری، و خشونت ساختاری روی صحنه برده است. آن‌ها همچنین برنامه‌های آموزشی برای زندانیان برگزار می‌کنند و باور دارند که هنر می‌تواند موجب اصلاح و بازسازی شخصیت انسان‌ها شود. تیم رابینز به‌عنوان مدیر هنری گروه، هم در اجرای نمایش‌ها و هم در آموزش فعالانه نقش دارد. بسیاری از آثار این گروه الهام‌گرفته از سنت تئاتر اپیک برشت (Bertolt Brecht) و تکنیک‌های بیان فیزیکی هستند. تلاش‌های رابینز در این زمینه بارها مورد تحسین جوامع فرهنگی قرار گرفته است. او با این فعالیت‌ها وجه دیگری از شخصیت متعهد خود را به نمایش گذاشته است.

۸- نقش‌آفرینی در آثار طنز؛ از کمدی‌های سیاسی تا طنزهای موقعیت

اگرچه تیم رابینز بیشتر با نقش‌های درام شناخته می‌شود، اما در فیلم‌های طنز نیز کارنامه‌ای درخشان دارد. یکی از نمونه‌های شاخص، بازی او در فیلم «بازیکن» (The Player) به کارگردانی رابرت آلتمن (Robert Altman) در سال ۱۹۹۲ است. او در این فیلم نقش تهیه‌کننده‌ای هالیوودی را بازی می‌کند که گرفتار جنایتی پیچیده می‌شود. این فیلم نوعی طنز تلخ (satire) درباره فساد و سطحی‌نگری در صنعت فیلم‌سازی آمریکاست. رابینز با زیرکی توانست لایه‌های شخصیتی کاراکتر خود را به نمایش بگذارد. همچنین در فیلم‌های سبک‌تر مانند «آستین پاورز: جاسوسی که مرا تکان داد» (Austin Powers: The Spy Who Shagged Me) نیز ایفای نقش کرده است. او با بازی در این آثار نشان داد که از انعطاف‌پذیری بالایی در انتخاب نقش‌ها برخوردار است. توانایی‌اش در ایفای نقش‌های طنز، باعث شد که نه‌تنها جدیت، بلکه شوخ‌طبعی زیرپوستی‌اش نیز دیده شود. حضورش در این فیلم‌ها تجربه‌ای متفاوت برای مخاطبانش بود.

۹- نویسنده‌ای با نگاه اجتماعی؛ آثار مکتوب رابینز در حوزه نمایشنامه و فیلمنامه

تیم رابینز نه‌تنها بازیگر و کارگردان، بلکه نویسنده‌ای توانمند نیز هست که آثاری جدی در زمینه فیلمنامه و نمایشنامه از خود بر جای گذاشته است. او بخش عمده‌ای از نمایش‌های «Actor’s Gang» را خود نوشته یا بازنویسی کرده است. سبک نگارش او اغلب تلفیقی از واقع‌گرایی اجتماعی و طنز تلخ است. در نوشته‌هایش، از تأثیر مستقیم رویدادهای سیاسی و اجتماعی روز استفاده می‌کند تا مخاطب را با خود درگیر کند. یکی از ویژگی‌های اصلی آثارش، شخصیت‌پردازی پیچیده و استفاده از دیالوگ‌هایی چندلایه است. او همچنین در نوشتن فیلمنامه‌های فیلم‌هایی چون «مرده در پیاده‌رو» نقش اصلی را داشته است. نثر او ساده ولی عمیق است و به گونه‌ای نوشته می‌شود که مفاهیم پیچیده انسانی و اخلاقی را قابل لمس سازد. نوشته‌های رابینز معمولاً با بازخورد مثبت منتقدان همراه بوده‌اند. همین فعالیت‌هاست که او را به عنوان هنرمندی چندوجهی مطرح کرده است.

۱۰- منتقد رسانه و سیاست رسمی؛ صراحت در مصاحبه‌ها و موضع‌گیری‌های جسورانه

تیم رابینز همیشه به عنوان یکی از هنرمندان منتقد ساختار رسمی آمریکا شناخته شده است. او بارها در مصاحبه‌های خود از نقش رسانه‌ها در گمراهی افکار عمومی انتقاد کرده است. همچنین مواضع صریحی علیه جنگ، سانسور و سیاست‌های مهاجرتی ایالات متحده داشته است. در دوران ریاست‌جمهوری بوش، از معدود هنرمندانی بود که آشکارا با جنگ عراق مخالفت کرد. همین مواضع باعث شد که مدتی مورد هجمه رسانه‌های محافظه‌کار قرار گیرد. او باور دارد که هنرمند باید صدای بی‌صداها باشد و در برابر ظلم سکوت نکند. در جشنواره‌ها و رویدادهای مختلف، سخنرانی‌های او همواره با واکنش‌های مثبت و گاه جنجالی همراه بوده است. رابینز از هنر به عنوان ابزاری برای نقد قدرت و آگاهی‌بخشی استفاده می‌کند. همین دیدگاه جسورانه، بخشی جدایی‌ناپذیر از هویت او به شمار می‌رود.


فهرستی از ۱۵ فیلم شاخص تیم رابینز (Tim Robbins)

1. The Shawshank Redemption – 1994
روایت مردی آرام و روشن‌فکر به نام اندی دفریْن که به اشتباه به حبس ابد محکوم شده و سال‌ها در زندان شاوشنک به سر می‌برد. فیلم داستان مقاومت، امید و رستگاری در دل تاریکی است. حال‌وهوای فیلم سنگین، تأمل‌برانگیز و در عین حال سرشار از ایمان به رهایی درونی است. بازی رابینز در نقش اندی یکی از ماندگارترین نقش‌آفرینی‌های تاریخ سینماست. این فیلم حالتی روحی عمیق به تماشاگر منتقل می‌کند و هنوز در صدر فهرست IMDb قرار دارد.

2. Mystic River – 2003
تیمی از سه دوست قدیمی که یک اتفاق تلخ در کودکی سرنوشت‌شان را برای همیشه تغییر می‌دهد. وقتی دختر یکی از آن‌ها به قتل می‌رسد، گذشته دردناک دوباره زنده می‌شود. رابینز در نقش مردی آسیب‌دیده از دوران کودکی ظاهر می‌شود که همدلی و تردید را در بیننده برمی‌انگیزد. فیلم فضایی تاریک، روان‌کاوانه و سنگین دارد. داستان جنایی‌اش پر از پیچش و لایه‌های احساسی پنهان است.

3. Dead Man Walking – 1995
روایت رابطه‌ای انسانی میان یک راهبه و مردی که در آستانه اعدام قرار دارد. فیلم به مسئله مجازات مرگ و بخشش انسانی می‌پردازد. رابینز کارگردان این فیلم است و موفق شد با آن نامزدی اسکار بهترین کارگردانی را کسب کند. حال‌وهوای اثر تلخ، انسانی و عمیق است و به‌شدت مخاطب را درگیر می‌کند. داستانش درباره مواجهه وجدان با قانون است.

4. The Player – 1992
یک تهیه‌کننده سینما پس از دریافت تهدیدهای یک فیلمنامه‌نویس ناشناس، به طور تصادفی مرتکب قتل می‌شود. فیلم طنزی تلخ از پشت‌پرده هالیوود است. رابینز در نقش اصلی درخشان ظاهر می‌شود و شخصیتی متکبر، عصبی و در عین حال آسیب‌پذیر را به تصویر می‌کشد. فضای فیلم پوچ‌گرایانه، پرزرق‌وبرق و منتقدانه است. داستان به طور مستقیم صنعت سرگرمی را به چالش می‌کشد.

5. Bull Durham – 1988
داستان بازیکن حرفه‌ای بیسبال که در روزهای پایانی دوران بازی خود با یک بازیکن جوان‌تر و زنی باهوش وارد روابط پیچیده‌ای می‌شود. رابینز نقش بازیکن جوان و پرشور را ایفا می‌کند. فیلم ترکیبی از طنز، رمانس و فضای ورزشی است. حال‌وهوای آن سبک و در عین حال پرشخصیت است. این فیلم یکی از اولین کارهای مهم رابینز در هالیوود بود.

6. Jacob’s Ladder – 1990
سربازی که از جنگ ویتنام بازگشته، دچار توهمات، فلش‌بک‌های کابوس‌وار و احساس تعقیب توسط نیروهای ناشناخته می‌شود. فیلم در ژانر روان‌شناختی و ترسناک ساخته شده و ذهن تماشاگر را به بازی می‌گیرد. رابینز در نقش مردی شکننده و درگیر با توهمات ظاهر می‌شود. فضای فیلم وهم‌آلود، تیره و سورئال است. داستان درباره هویت، مرگ و واقعیت است.

7. Arlington Road – 1999
استاد دانشگاهی که همسرش در عملیات پلیسی کشته شده، به همسایه‌اش مشکوک می‌شود که شاید تروریست داخلی باشد. فیلمی هیجانی و پر از تعلیق درباره بی‌اعتمادی و پارانویا در جامعه آمریکایی. رابینز نقش همسایه‌ای مرموز و چندلایه را بازی می‌کند. فضای فیلم پرتنش و پر از سوءظن است. داستان به دغدغه‌های پس از جنگ سرد و تهدیدهای داخلی می‌پردازد.

8. Bob Roberts – 1992
رابینز در این فیلم طنز سیاسی، نقش خواننده‌ای را بازی می‌کند که تبدیل به یک سیاستمدار راست‌گرا می‌شود. او همچنین نویسنده و کارگردان فیلم است. داستان به نقد تبلیغات سیاسی و فساد پشت پرده قدرت می‌پردازد. فضای فیلم مستندنما و کنایه‌آمیز است. یکی از جسورترین آثار سیاسی رابینز به‌شمار می‌آید.

9. Short Cuts – 1993
فیلمی اپیزودیک به کارگردانی رابرت آلتمن که چند داستان به‌ظاهر بی‌ربط را در لس‌آنجلس به هم پیوند می‌زند. رابینز یکی از شخصیت‌های کلیدی این شبکه داستانی است. فضای فیلم زندگی روزمره، رازها و بحران‌های شخصی را با لحن تلخ و گزنده به تصویر می‌کشد. نقش او به‌عنوان یک پلیس خیانت‌کار پر از تضاد است. فیلم درباره فاصله بین ظاهر و باطن آدم‌هاست.

10. Code 46 – 2003
فیلمی علمی-تخیلی درباره آینده‌ای که در آن روابط انسانی به واسطه نظارت شدید و محدودیت ژنتیکی تحت کنترل است. رابینز نقش مردی را بازی می‌کند که درگیر رابطه‌ای ممنوعه با زنی از طبقه پایین می‌شود. حال‌وهوای فیلم سرد، مینیمال و فلسفی است. داستان پرسش‌هایی درباره هویت و آزادی را مطرح می‌کند. این اثر کمتر دیده‌شده اما تماشایی است.

11. War of the Worlds – 2005
در این بازسازی علمی‌-تخیلی به کارگردانی استیون اسپیلبرگ، رابینز در نقش کوتاه اما فراموش‌نشدنی مردی پارانوئید ظاهر می‌شود. او با تام کروز همبازی است و نقش مردی را دارد که در دل فاجعه فضایی به مرز جنون رسیده. فضای فیلم پرتنش، پر از صحنه‌های فاجعه‌بار و آخرالزمانی است. رابینز در این نقش کوتاه تأثیر زیادی بر روند داستان دارد. فیلم درباره ترس از ناشناخته‌ها و بقاست.

12. Human Nature – 2001
کمدی‌ای عجیب درباره رفتار انسان‌ها، غرایز و تضاد میان طبیعت و تمدن. رابینز نقش دانشمندی را دارد که می‌خواهد انسان را از وحشی‌گری پاک کند. فیلم فضایی فانتزی، طعنه‌آمیز و غیرقابل پیش‌بینی دارد. کاراکتر او سرد، کنترل‌گر و متناقض است. این فیلم محصول ذهن خلاق نویسنده «درخشش ابدی یک ذهن پاک» است.

13. Catch a Fire – 2006
درام سیاسی درباره مبارزات ضدآپارتاید در آفریقای جنوبی. رابینز نقش مأمور اطلاعاتی را ایفا می‌کند که میان وظیفه و اخلاق درگیر شده. داستان واقعی‌ست و تنش سیاسی آن بالا است. فضای فیلم تاریخی، متعهد و احساسی است. فیلم درباره ظلم ساختاری و بیداری انسانی است.

14. IQ – 1994
یک فیلم کمدی عاشقانه که تیم رابینز در آن با مگ رایان همبازی است. او نقش مکانیکی را دارد که عاشق خواهرزاده آلبرت انیشتین می‌شود. انیشتین و دوستانش برای کمک به او نقشه‌ای می‌کشند تا قلب دختر را به‌دست آورد. فضای فیلم سبک، دلنشین و پر از شوخی‌های فکری است. رابینز در اینجا چهره‌ای گرم و دوست‌داشتنی دارد.

15. Green Lantern – 2011
در فیلم ابرقهرمانی «گرین لنترن»، رابینز نقش یک سناتور بانفوذ و فرصت‌طلب را بازی می‌کند. هرچند فیلم به‌طور کلی با استقبال خوبی مواجه نشد، اما حضور رابینز در آن قابل توجه بود. او در میان شخصیت‌های سیاست‌زده، چهره‌ای منفعت‌طلب و حساب‌گر دارد. فضای فیلم فانتزی و اکشن است. این نقش شاید کوتاه باشد، اما تضاد جالبی با آثار جدی‌تر او دارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]