زندگینامه هلموت کهل – سیاستمدار آلمانی و صدراعظم آلمان از سال 1982 تا 1998

هلموت کهل یک سیاستمدار آلمانی بود که از سال 1982 تا 1998 صدراعظم آلمان را برعهده داشت. او یکی از اعضای حزب اتحادیه دموکرات مسیحی (CDU) بود و به طور گسترده به عنوان یکی از برجسته ترین چهره های سیاست آلمان و اروپا در دهه 20 میلادی شناخته می شود. قرن.

فعالیت سیاسی کهل در دهه 1950 آغاز شد و در سال 1959 به جوانترین نماینده بوندستاگ، پارلمان فدرال آلمان تبدیل شد. وی از سال 1969 تا 1976 به عنوان وزیر و رئیس جمهور راینلاند-فالتز خدمت کرد و سپس در سال 1973 رهبر CDU شد. او در سال 1982 به عنوان صدراعظم آلمان غربی انتخاب شد و در سال 1990 به دنبال فروپاشی دیوار برلین نقش بسزایی در اتحاد مجدد آلمان داشت.

کهل در دوران صدراعظم خود از حامیان جدی یکپارچگی اروپایی بود و نقشی اساسی در ایجاد اتحادیه اروپا داشت. او همچنین بر اصلاحات اقتصادی قابل توجهی در آلمان، از جمله خصوصی سازی شرکت های دولتی و معرفی واحد پول جدید، یورو، نظارت داشت.

سبک رهبری کهل با توانایی او در ایجاد اجماع و تشکیل ائتلاف در خطوط حزبی مشخص می شد. او همچنین به دلیل روابط شخصی قوی خود با دیگر رهبران جهان از جمله رئیس جمهور ایالات متحده رونالد ریگان و رئیس جمهور فرانسه فرانسوا میتران شناخته شده بود.

میراث کهل در سیاست آلمان متناقض است. در حالی که او به طور گسترده ای با رهبری آلمان در یک دوره تغییرات قابل توجه و کمک به استحکام موقعیت آن به عنوان یک بازیگر اصلی در صحنه جهانی شناخته می شود، سال های آخر ریاست او با رسوایی مربوط به کمک های مالی غیرقانونی کمپین خدشه دار شد. با این وجود، از او به عنوان یکی از تأثیرگذارترین چهره ها در تاریخ مدرن اروپا یاد می شود. کهل در سال 2017 در سن 87 سالگی درگذشت.

کهل در 3 آوریل 1930 در لودویگشافن آلمان به دنیا آمد و در یک خانواده محافظه کار کاتولیک بزرگ شد. او در دانشگاه فرانکفورت در رشته حقوق و علوم سیاسی تحصیل کرد و در آنجا وارد سیاست شد و به CDU پیوست.

حرفه سیاسی کهل در دهه 1970 آغاز شد، زمانی که او رهبر CDU شد و شروع به ساختن شهرت خود به عنوان یک مذاکره کننده ماهر و ایجاد اجماع کرد. او به دلیل توانایی خود در همکاری با سیاستمداران در سراسر طیف سیاسی شناخته شده بود، که به او کمک کرد تا در طول دوران ریاستش چندین دولت ائتلافی تشکیل دهد.

یکی از مهمترین دستاوردهای کهل نقش او در اتحاد مجدد آلمان بود. پس از فروپاشی دیوار برلین در سال 1989، کهل به‌رغم مخالفت‌های برخی اقشار، تلاش خستگی‌ناپذیری برای بازگرداندن آلمان شرقی و غربی به یکدیگر داشت. تلاش های او با امضای معاهده توافق نهایی با احترام به آلمان در سال 1990 به اوج خود رسید که رسماً به تقسیم آلمان پایان داد و راه را برای اتحاد مجدد هموار کرد.

میراث کهل در آلمان تا حدودی بحث برانگیز است، زیرا سال‌های پایانی ریاست او با رسوایی مربوط به کمک‌های غیرقانونی کمپین خدشه دار شد. او همچنین به دلیل رفتارش با اقتصاد آلمان، که در اوایل دهه 1990 با مشکل مواجه بود، و به دلیل عدم پیشرفت درک شده در مسائل اجتماعی مانند برابری جنسیتی، مورد انتقاد قرار گرفت.

با وجود این انتقادات، کهل همچنان به دلیل مشارکتش در سیاست آلمان و اروپا مورد احترام است. از او به عنوان یک رهبر قوی یاد می شود که نقشی محوری در شکل دادن به مسیر تاریخ مدرن اروپا ایفا کرد و میراث او امروزه توسط محققان و سیاست گذاران مورد مطالعه و بحث قرار می گیرد.

کهل طولانی ترین صدراعظم آلمان در قرن بیستم بود و به مدت 16 سال از سال 1982 تا 1998 در این سمت بود.

در طول دوران ریاست جمهوری خود، کهل بر تغییرات مهمی در جامعه آلمان، از جمله انجام اصلاحات اساسی در آموزش، مراقبت های بهداشتی و سیستم رفاه نظارت داشت.

کهل از حامیان سرسخت اتحادیه اروپا بود و نقشی اساسی در ایجاد معاهده ماستریخت ایفا کرد که اتحادیه اروپا را به شکل کنونی آن تأسیس کرد.

کهل روابط شخصی قوی با رونالد ریگان رئیس جمهور سابق ایالات متحده داشت و دو رهبر با هم برای بهبود روابط بین ایالات متحده و آلمان در طول جنگ سرد همکاری کردند.

در سال 1998، حزب کول CDU در یک انتخابات عمومی شکست خورد و او از سمت صدراعظم استعفا داد. جانشین او گرهارد شرودر از حزب سوسیال دموکرات شد.

پس از ترک پست، کهل همچنان در سیاست فعال بود و به حمایت از ادغام اروپا ادامه داد. او همچنین بنیاد کوهل را تأسیس کرد که تحقیقات و آموزش در زمینه ادغام اروپا را ترویج می کند.

کهل در 16 ژوئن 2017 در سن 87 سالگی دار فانی را وداع گفت و با تشییع جنازه ای دولتی در آلمان که با حضور بزرگانی از سرتاسر جهان برگزار شد، تجلیل شد.

نقش کهل در اتحاد مجدد آلمان به قدری مهم بود که اغلب از او به عنوان “صدر اعظم اتحاد” یاد می شد. بیل کلینتون، رئیس جمهور ایالات متحده، مدال آزادی ریاست جمهوری را به پاس قدردانی از کمک هایش در اتحاد مجدد آلمان و اتحاد اروپا به او اعطا کرد.

کهل همچنین به خاطر تعهد خود به دوستی فرانسه و آلمان شناخته شده بود و با رئیس جمهور فرانسه فرانسوا میتران از نزدیک برای ارتقای یکپارچگی اروپایی همکاری کرد. آنها با هم Eurocorps را تأسیس کردند که یک نیروی نظامی مشترک متشکل از نیروهای آلمانی و فرانسوی بود.

کار سیاسی کهل بدون بحث و جدل نبود. در اوایل دهه 1990، دولت او با رسوایی مربوط به کمک های مالی غیرقانونی مبارزات انتخاباتی مواجه شد که منجر به تحقیق پارلمانی شد و به اعتبار او لطمه زد. با این حال، کهل به انکار هرگونه تخلف ادامه داد و از ذکر نام اهداکنندگان خودداری کرد.

علیرغم این رسوایی، کهل یک چهره محبوب در آلمان باقی ماند و به عنوان نمادی از ثبات و تداوم در دوران تغییرات قابل توجه در اروپا دیده می شد. او چهار بار مجدداً به عنوان صدراعظم انتخاب شد و به دلیل توانایی اش در ایجاد اجماع و هدایت آلمان در دوران سخت مورد احترام قرار گرفت.

کهل همچنین به دلیل قد و قامت بدنی اش شناخته شده بود که به آلمانی لقب «بیرنه» یا «گلابی» را برای او به ارمغان آورد. او بیش از 6 فوت قد داشت و راه رفتن مشخصی داشت که او را به چهره ای قابل تشخیص در سیاست آلمان تبدیل کرد.

کهل علاوه بر دستاوردهای سیاسی، نویسنده ای پرکار نیز بود. او چندین کتاب در مورد سیاست آلمان و اروپا نوشت، از جمله خاطراتش، “Ich wollte Deutschlands Einheit” (“من اتحاد آلمان را می خواستم”) که در سال 1995 منتشر شد.

به طور کلی، هلموت کهل یک شخصیت برجسته در سیاست آلمان و اروپا بود که میراث او تا به امروز احساس می شود. او نقشی کلیدی در شکل‌دهی به مسیر تاریخ مدرن اروپا ایفا کرد و کمک‌های او در اتحاد مجدد آلمان و یکپارچگی اروپا به‌عنوان برخی از مهم‌ترین دستاوردهای او شناخته می‌شود.

کوهل یک هوادار پرشور فوتبال (فوتبال) بود و از تیم فوتبال آلمان حمایت می کرد. او به دلیل دعوت از تیم به خانه اش در لودویگشافن برای تماشای مسابقات با هم شهرت داشت.

کهل علاوه بر حرفه سیاسی خود یک مرد خانواده نیز بود. او در سال 1960 با همسرش هانلوره ازدواج کرد و صاحب دو پسر شدند. هانلوره کهل به خاطر فعالیت هایش در زمینه ترویج اهداف اجتماعی شناخته شده بود، اما در سال 2001 پس از سال ها تحمل یک بیماری پوستی نادر و دردناک به طرز غم انگیزی جان خود را از دست داد.

کهل حامی قوی روابط فراآتلانتیک بین آلمان و ایالات متحده بود. او از احساسات ضد آمریکایی که در برخی از بخش‌های جامعه آلمان در طول جنگ عراق پدیدار شد، انتقاد کرد و بر اهمیت مشارکت بین دو کشور تأکید کرد.

در مراسم خاکسپاری کهل در سال 2017 چندین رهبر جهان از جمله آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، بیل کلینتون رئیس جمهور سابق ایالات متحده و امانوئل مکرون رئیس جمهور فرانسه حضور داشتند. در ساختمان پارلمان اروپا در استراسبورگ فرانسه به عنوان نمادی از تعهد کهل به یکپارچگی اروپایی برگزار شد.

کهل به قدرت دیپلماسی و گفتگو برای حل منازعات معتقد بود. او نقشی کلیدی در مذاکره بر سر پیمان نیروهای مسلح متعارف در اروپا ایفا کرد که محدودیت هایی را برای تعداد و انواع سلاح هایی که ناتو و پیمان ورشو می توانستند در اروپا مستقر کنند، تعیین می کرد.

کهل یک کاتولیک معتقد بود و ایمان او نقش مهمی در زندگی شخصی و سیاسی او داشت. او اغلب از آموزه های اجتماعی کاتولیک به عنوان یک اصل راهنما برای سیاست های خود یاد می کرد و به دلیل تعهدش به عدالت اجتماعی و همبستگی شهرت داشت.

کهل مدافع قوی محیط زیست بود و در ایجاد وزارت محیط زیست آلمان در سال 1986 نقش اساسی داشت. او همچنین از حامیان انرژی هسته ای بود و معتقد بود که می تواند نقش مهمی در کاهش انتشار گازهای گلخانه ای داشته باشد.

کهل خطیب ماهری بود و به دلیل توانایی خود در برقراری ارتباط با مردم مشهور بود. او به ویژه در صحبت کردن به گویش های منطقه ای مهارت داشت و به استفاده از طنز برای شکستن یخ در موقعیت های پرتنش معروف بود.

سیاست‌های اقتصادی کهل بحث‌برانگیز بود و انتقادهایی را از سوی برخی بخش‌ها برانگیخت. او برنامه ریاضت اقتصادی و خصوصی سازی را دنبال کرد که منجر به از دست دادن شغل قابل توجه در برخی صنایع شد. با این حال، او استدلال کرد که این اقدامات برای رقابتی تر کردن اقتصاد آلمان و کاهش بدهی دولت ضروری است.

تعهد کهل به یکپارچگی اروپایی در تلاش های او برای ایجاد یک واحد پول مشترک اروپایی مشهود بود. او نقشی کلیدی در مذاکرات معاهده ماستریخت ایفا کرد که چارچوبی را برای منطقه یورو و یورو ایجاد کرد.

کهل از حامیان جدی ناتو بود و معتقد بود که یک اتحاد قوی ترانس آتلانتیک برای امنیت اروپا ضروری است. او از گسترش ناتو به کشورهای بلوک شوروی سابق حمایت کرد و استدلال کرد که این امر به ارتقای ثبات و دموکراسی در منطقه کمک می کند.

زندگی شخصی کهل علاوه بر از دست دادن همسرش با تراژدی همراه بود. پسر کوچکترش، والتر کهل، از او جدا شد و در سال 2011 کتابی منتشر کرد و پدرش را متهم به بی توجهی به خانواده و غایب بودن پدرش کرد. هلموت کهل هرگز به طور علنی درباره این کتاب اظهار نظر نکرد.

به طور کلی، هلموت کهل یک شخصیت پیچیده و بحث‌برانگیز بود که بحث مشارکت‌هایش در سیاست آلمان و اروپا همچنان ادامه دارد. او یک رهبر بصیر بود که نقش کلیدی در شکل دادن به مسیر تاریخ مدرن اروپا ایفا کرد و میراث او برای سال‌های آینده به یادگار خواهد ماند.

کهل به خاطر عشقش به فرهنگ آلمانی شهرت داشت و از حامیان سرسخت هنرها بود. او بنیاد فرهنگی فدرال آلمان را تأسیس کرد که بودجه ای برای برنامه های هنری و فرهنگی در سراسر آلمان فراهم می کند.

سبک رهبری کهل با تمایل او به ریسک کردن و تصمیم گیری جسورانه مشخص می شد. او ترسی از مخالفت با عقل مرسوم نداشت و مایل بود سیاست هایی را دنبال کند که در آن زمان محبوبیت نداشت اما در نهایت موفق شد.

کهل همچنین به خاطر عشقش به غذا معروف بود و از آشپزی آلمانی خبره بود. او اغلب غذاهای سنتی آلمانی را برای مهمانانش می پخت و از نوشیدن یک آبجو یا لیوان شراب خوب می شناخت.

در سال 1998، کهل به پاس کمک‌های او به یکپارچگی اروپا و تلاش‌هایش برای ارتقای صلح و ثبات در این قاره، از سوی اتحادیه اروپا به عنوان “اروپایی سال” انتخاب شد.

کهل از حامیان جدی سازمان ملل بود و معتقد بود که همکاری بین المللی برای حفظ صلح و امنیت در جهان ضروری است. او نقش کلیدی در مذاکره بر سر پیمان دیتون ایفا کرد که به جنگ بوسنی در سال 1995 پایان داد.

کهل نویسنده ای پرکار بود و چندین کتاب در مورد سیاست آلمان و اروپا منتشر کرد. او به خصوص به تاریخ اروپا علاقه مند بود و به طور گسترده در این موضوع نوشت.

در مجموع، هلموت کهل شخصیت پیچیده و جذابی بود که میراث او تا امروز در آلمان و اروپا احساس می شود. او یک رهبر رویایی بود که نقش کلیدی در شکل دادن به مسیر تاریخ مدرن اروپا ایفا کرد و کمک های او در اتحاد مجدد آلمان، ادغام اروپا و همکاری بین المللی برای سال های آینده به یادگار خواهد ماند.

کهل به دلیل دوستی نزدیک شخصی خود با میخائیل گورباچف، رئیس جمهور سابق اتحاد جماهیر شوروی شناخته شده بود. این دو رهبر در اواخر دهه 1980 و اوایل دهه 1990 چندین بار ملاقات کردند و کهل از حامیان قوی تلاش های گورباچف برای اصلاح اتحاد جماهیر شوروی بود.

سلامتی کهل در سال‌های پایانی زندگی‌اش به‌طور قابل‌توجهی کاهش یافت، و او از مشکلات سلامتی متعددی رنج می‌برد، از جمله سقوط در سال 2008 که باعث فلج نسبی او شد. با این حال، او در زندگی عمومی فعال باقی ماند و به صحبت در مورد مسائل مهم ملی و بین المللی ادامه داد.

کهل به خاطر تعهدش به دموکراسی و اعتقادش به اهمیت مشارکت سیاسی معروف بود. او اغلب بر لزوم مشارکت شهروندان در روند سیاسی و آگاهی از مسائلی که بر زندگی آنها تأثیر می گذارد تأکید می کرد.

کهل از طرفداران موسیقی کلاسیک بود و برای شرکت در اجراهای جشنواره بایروث، یک جشنواره موسیقی مشهور در آلمان شناخته شده بود. او همچنین از حامیان هنر و فرهنگ بود و چندین بنیاد برای ترویج ابتکارات فرهنگی در آلمان تأسیس کرد.

بحث میراث کهل امروزه در آلمان و اروپا همچنان ادامه دارد. در حالی که او به دلیل مشارکت در اتحاد مجدد آلمان و یکپارچگی اروپا به طور گسترده مورد احترام است، او همچنین به دلیل سیاست های اقتصادی و رسیدگی به رسوایی مالی مبارزات انتخاباتی در دهه 1990 مورد انتقاد قرار می گیرد.

در تشییع جنازه کهل بسیاری از رهبران و شخصیت های جهان از جمله آنگلا مرکل صدراعظم آلمان، بیل کلینتون رئیس جمهور سابق ایالات متحده و فرانسوا اولاند رئیس جمهور سابق فرانسه حضور داشتند. مرکل در مراسم تشییع جنازه مداحی کرد و در آن از کهل به عنوان یک آلمانی بزرگ و یک اروپایی بزرگ تمجید کرد.

کهل اولین صدراعظم آلمان بود که پس از پایان جنگ جهانی اول به دنیا آمد. او در آلمان پس از جنگ بزرگ شد که با فقر و عدم اطمینان همراه بود.

تعهد کهل به یکپارچگی اروپایی در تلاش های او برای ایجاد بازار مشترک اروپایی مشهود بود. او نقشی کلیدی در مذاکرات قانون واحد اروپایی ایفا کرد که پایه و اساس ایجاد بازار واحد اروپا را بنا نهاد.

کهل به خاطر جذابیت شخصی و توانایی اش در برقراری ارتباط با مردم معروف بود. او اغلب به عنوان یک “مردم” توصیف می شد و به خاطر شخصیت گرم و دوستانه اش شناخته می شد.

سبک رهبری کهل با توانایی او در ایجاد اجماع و تشکیل ائتلاف مشخص می شد. او از همکاری با سیاستمداران احزاب دیگر هراسی نداشت و برای رسیدن به اهدافش حاضر به مصالحه بود.

کهل حامی سرسخت ایالات متحده بود و معتقد بود که روابط ترانس آتلانتیک برای حفظ صلح و امنیت در جهان ضروری است. او از مداخله ناتو به رهبری ایالات متحده در کوزوو در سال 1999 حمایت کرد و استدلال کرد که برای جلوگیری از پاکسازی قومی و نسل کشی در منطقه ضروری است.

زندگی شخصی کهل با تراژدی همراه بود، از جمله از دست دادن همسرش هانلوره در سال 2001. پس از مرگ او، او به طور فزاینده ای منزوی شد و به دلیل بی توجهی به خانواده اش مورد انتقاد قرار گرفت.

به طور کلی، هلموت کهل شخصیتی جذاب و پیچیده بود که بحث میراث او امروزه در آلمان و اروپا همچنان ادامه دارد. او یک رهبر رویایی بود که نقش کلیدی در شکل دادن به مسیر تاریخ مدرن اروپا ایفا کرد و کمک های او در اتحاد مجدد آلمان، ادغام اروپا و همکاری بین المللی برای سال های آینده به یادگار خواهد ماند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]