زندگینامه وینستون چرچیل، سیاستمدار، دولتمرد و نویسنده بریتانیایی و نخست وزیر دوره جنگ جهانی دوم بریتانیا

وینستون چرچیل (1874-1965) سیاستمدار، دولتمرد و نویسنده بریتانیایی بود که در طول جنگ جهانی دوم به عنوان نخست وزیر بریتانیا خدمت کرد. او به عنوان یکی از بزرگترین رهبران تاریخ بریتانیا شناخته می شود و به خاطر سخنرانی های قدرتمند، سرسختی و رهبری خود در برهه ای حساس از تاریخ جهان شناخته می شود.
چرچیل در خانواده ای اشرافی به دنیا آمد و در هارو و سندهرست تحصیل کرد. او قبل از ورود به سیاست در اوایل دهه 1900 در ارتش بریتانیا و به عنوان خبرنگار جنگ خدمت می کرد. او قبل از اینکه در سال 1940 نخست وزیر شود، در مناصب مختلفی در دولت بریتانیا از جمله وزیر دارایی و وزیر کشور بود.
در طول جنگ جهانی دوم، چرچیل بریتانیا را در برخی از سیاهترین روزهایش رهبری کرد و ملت را گرد هم آورد و با سخنرانیهای خود به مردم الهام بخشید. او از نزدیک با دیگر رهبران متفقین، از جمله رئیس جمهور فرانکلین دی. روزولت و نخست وزیر شوروی جوزف استالین، برای پیروزی در جنگ همکاری کرد.
چرچیل همچنین نویسنده ای پرکار بود و در سال 1953 جایزه نوبل ادبیات را برای مجموعه آثارش دریافت کرد. از او به عنوان یک رهبر کاریزماتیک و الهام بخش یاد می شود که نقش مهمی در شکست آلمان نازی و آزادی اروپا ایفا کرد.
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
زندگی سیاسی چرچیل بیش از 60 سال طول کشید و در طی آن مناصب مهمی در دولت بریتانیا داشت. او یکی از اعضای حزب محافظه کار بود و به عنوان نماینده مجلس (MP) برای حوزه های مختلف انتخابیه خدمت کرد. او همچنین به عنوان اولین لرد دریاسالاری، جایی که نقش کلیدی در توسعه نیروی دریایی بریتانیا ایفا کرد، و به عنوان وزیر امور خارجه در امور جنگ و هوا، جایی که او بر تلاش های نظامی در طول جنگ جهانی اول نظارت داشت، خدمت کرد.
در طول دهه 1930، چرچیل به طور فزاینده ای از سیاست بریتانیا در قبال آلمان نازی انتقاد کرد و در مورد خطرات مماشات هشدار داد. او جمله معروفی را بیان کرد: “به شما حق انتخاب بین جنگ و بی ناموسی داده شد. شما بی ناموسی را انتخاب کردید و جنگ خواهید داشت.” هنگامی که جنگ در سال 1939 آغاز شد، چرچیل بار دیگر به عنوان اولین لرد دریاسالاری منصوب شد و سپس در سال 1940 پس از استعفای نویل چمبرلین، نخست وزیر شد.
چرچیل به عنوان نخست وزیر، نقش مهمی در تلاش جنگ ایفا کرد و بریتانیا را از طریق نبرد بریتانیا و بلیتز هدایت کرد و با سایر رهبران متفقین برای شکست آلمان نازی همکاری نزدیک داشت. او سخنرانیهای معروف بسیاری از جمله سخنرانی «ما در سواحل میجنگیم» را ایراد کرد که الهام بخش مردم بریتانیا برای ایستادگی در برابر تهدید نازیها بود.
پس از جنگ، چرچیل به عنوان یک چهره مهم در سیاست بریتانیا باقی ماند، اما محبوبیت او کاهش یافت زیرا کشور به سمت یک دستور کار سوسیالیستی تر روی آورد. او در انتخابات عمومی سال 1945 شکست خورد اما در سال 1951 بار دیگر به عنوان نخست وزیر به قدرت بازگشت. او در دوره دوم ریاست جمهوری خود بر استعمارزدایی امپراتوری بریتانیا نظارت داشت و نقش کلیدی در تشکیل ناتو داشت.
چرچیل همچنین نویسنده ای پرکار بود و در طول زندگی خود بیش از 50 کتاب و مقاله های زیادی تولید کرد. مشهورترین آثار او شامل تاریخ شش جلدی جنگ جهانی دوم، جنگ جهانی دوم، و خاطرات او از زندگی اولیه سیاسی او، زندگی اولیه من است. او در سال 1953 به خاطر نوشته ها و سخنرانی هایش که “از نظر آکادمی سوئد پیام آزادی و امید برای همه مردم را تشکیل می دهد” جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.
چرچیل در سال 1965 در سن 90 سالگی درگذشت و مراسم تشییع جنازه ایالتی برای او برگزار شد. او یکی از مشهورترین و مورد احترام ترین شخصیت های تاریخ بریتانیا است و به عنوان یک رهبر بزرگ زمان جنگ و نماد قدرت و انعطاف بریتانیا از او یاد می شود.
چرچیل علاوه بر دستاوردهای سیاسی و ادبی، به خاطر شوخ طبعی و شوخ طبعی نیز شهرت داشت. او خطیب ماهری بود و به خاطر هوش سریع و نقل قول های به یاد ماندنی اش معروف بود، مانند “من برای ملاقات با خالق خود آماده هستم.
چرچیل همچنین هنرمندی ماهر بود و بیش از 500 اثر را در طول زندگی خود نقاشی کرد. او از نقاشی به عنوان نوعی آرامش استفاده کرد و آن را به عنوان “فرار شاد و شاد از نگرانی های سیاست” توصیف کرد.
چرچیل علیرغم موفقیتهای فراوانش، بدون بحث نبود. او دیدگاههای محافظهکارانهای در مورد مسائل اجتماعی مانند نژاد و جنسیت داشت و به خاطر مدیریت قحطی بنگال در سال 1943 که باعث مرگ میلیونها نفر در هند شد مورد انتقاد قرار گرفت.
به طور کلی، از چرچیل به عنوان یک شخصیت برجسته در تاریخ بریتانیا یاد می شود، رهبری که نقش مهمی در شکست آلمان نازی و حفظ دموکراسی بریتانیا در زمان بحران داشت. میراث او منبع الهام باقی مانده است و سخنان او همچنان مورد مطالعه و تحسین سیاستمداران و محققان در سراسر جهان است.
یکی از معروف ترین سخنرانی های چرچیل سخنرانی «پرده آهنین» او بود که در سال 1946 در فولتون، میسوری ایراد شد. چرچیل در این سخنرانی نسبت به خطر فزاینده کمونیسم اتحاد جماهیر شوروی و نیاز ایالات متحده و بریتانیا برای ایجاد اتحادی قوی هشدار داد. مقابله با آن او به طور معروف اعلام کرد: “از استتین در بالتیک تا تریست در دریای آدریاتیک، پرده ای آهنین در سراسر قاره فرود آمده است.”
چرچیل همچنین در ایجاد سازمان ملل متحد نقش داشت و خواستار ایجاد یک سازمان بین المللی برای ترویج صلح و جلوگیری از جنگ شد. او در مذاکراتی که منجر به ایجاد سازمان ملل شد، نقش کلیدی داشت و به عنوان اولین نماینده بریتانیا در این سازمان خدمت کرد.
چرچیل علاوه بر دستاوردهای سیاسی و دیپلماتیک، یک ورزشکار و دوستدار حیوانات نیز بود. او از بازی چوگان، شکار و ماهیگیری لذت می برد و دارای یک باغ حیوانات خانگی از جمله گربه، سگ و پرندگان بود. او یک بار گفت: “سگ ها به ما نگاه می کنند، گربه ها به ما نگاه می کنند. خوک ها با ما مثل هم رفتار می کنند.”
میراث چرچیل همچنان موضوع بحث و گفتگو است. در حالی که بسیاری از رهبری او در طول جنگ جهانی دوم و نقش او در حفظ دموکراسی را تحسین می کنند، دیگران از دیدگاه محافظه کارانه او در مورد مسائل اجتماعی و مدیریت او با استعمار انتقاد می کنند. بدون توجه به نظر شخص، شکی نیست که چرچیل شخصیتی پیچیده و چندوجهی بود که تأثیری ماندگار در تاریخ بریتانیا و جهان بر جای گذاشت.
رهبری چرچیل در طول جنگ جهانی دوم او را به یک چهره جهانی تبدیل کرد و تحسین های زیادی را برای او به ارمغان آورد. او در سال 1941 به عنوان شهروند افتخاری ایالات متحده انتخاب شد و اولین کسی بود که این افتخار را دریافت کرد. او همچنین مدال طلای کنگره، بالاترین افتخار غیرنظامی در ایالات متحده را دریافت کرد. در سال 1953 از سوی ملکه الیزابت دوم لقب شوالیه را دریافت کرد و جایزه نوبل ادبیات را دریافت کرد.
زندگی شخصی چرچیل با تراژدی و پیروزی همراه بود. او در طول زندگی خود از حملات افسردگی رنج می برد که آن را “سگ سیاه” خود می نامید. او همچنین روابط پرفراز و نشیبی با پدرش داشت و در مقاطع مختلف شغلی با مشکلات مالی مواجه شد. با این حال، او با همسرش کلمنتاین و فرزندانش نیز رابطه نزدیک و محبت آمیزی داشت و به وفاداری و سخاوتش نسبت به دوستانش معروف بود.
چرچیل علیرغم موفقیت های فراوانش، هرگز حس شوخ طبعی و عشق خود را به زندگی از دست نداد. او یک بار گفت: “من به راحتی با بهترین ها راضی می شوم” و زندگی خود را به بهترین شکل گذراند و از غذا، نوشیدنی و همراهی خوب لذت برد. میراث او به عنوان یک رهبر، دولتمرد، نویسنده، و هنرمند همچنان الهام بخش مردم در سراسر جهان است.
یکی از برجسته ترین دستاوردهای چرچیل نقش او در نبرد بریتانیا بود. در این لحظه حساس در جنگ جهانی دوم، چرچیل با سخنرانی های الهام بخش خود، مردم بریتانیا را گرد هم آورد و از نزدیک با رهبران نظامی برای برنامه ریزی دفاع از کشور در برابر لوفت وافه آلمان همکاری کرد. سخنرانی معروف او، “ما در سواحل می جنگیم”، که در 4 ژوئن 1940 ایراد شد، یکی از بزرگترین سخنرانی های تاریخ مدرن محسوب می شود و به مردم بریتانیا در مواجهه با تهدید نازی ها کمک کرد.
چرچیل علاوه بر رهبری دوران جنگ، یکی از شخصیتهای مهم در سیاست داخلی بریتانیا نیز بود. او از اصلاحات رفاه اجتماعی، از جمله تأسیس سرویس بهداشتی ملی، حمایت کرد و از حمایت بیشتر دولت از هنر و علوم حمایت کرد. او همچنین برای ارتقای جایگاه بین المللی بریتانیا، حمایت از نقش این کشور در ناتو و تلاش برای تقویت روابط آن با دیگر قدرت های جهانی تلاش کرد.
چرچیل علیرغم دستاوردهای بسیارش، بدون نقص نبود. او دیدگاه های بحث برانگیزی در مورد نژاد و استعمار داشت و به دلیل برخی مسائل مانند قحطی بنگال در سال 1943 مورد انتقاد قرار گرفت. او همچنین به خاطر طغیان های گاه و بیگاه خشم و تمایلش به لجبازی معروف بود.
با این حال، میراث ماندگار چرچیل همچنان میراث رهبری است که به هدایت بریتانیا در یکی از چالشبرانگیزترین دورههایش کمک کرد و با گفتار و کردار خود به ملت الهام بخشید. جمله معروف او، “هرگز تسلیم نشو، هرگز تسلیم نشو، هرگز، هرگز، هرگز، هرگز – در هیچ چیز، بزرگ یا کوچک، بزرگ یا کوچک – هرگز تسلیم نشو مگر به اعتقادات شرافتمندانه و خوش فکری”، همچنان الهام بخش مردم اطراف است. جهان در برابر ناملایمات محکم بایستد.