بررسی فیلم «تله» (Trap): جدیدترین اثر ام. نایت شیامالان

ام. نایت شیامالان، کارگردانی که با فیلمهای پر از تعلیق و پیچشهای داستانی غیرمنتظره شناخته میشود، در سال 2024 با فیلم «تله» بازگشته است. این فیلم که یکی از آثار جدید شیامالان در دوره بازگشت هنری او به شمار میرود، با ترکیب عناصر تریلر روانشناختی، وحشت و معما، تلاشی است برای ادامه دادن مسیر منحصر به فرد این کارگردان در روایت داستانهایی که مخاطب را تا آخرین لحظه درگیر و متعجب نگه میدارد.
شیامالان: استاد روایتهای غیرمنتظره
شیامالان با آثاری مانند «حس ششم» و «دهکده» به شهرت رسید، فیلمهایی که نه تنها مخاطبان را با داستانهای پیچیده و پرپیچشهای غیرمنتظره جذب کردند، بلکه استاندارد جدیدی در ژانر تریلر روانشناختی ایجاد کردند. این کارگردان هندی-آمریکایی با استفاده از تعلیق (suspense)، ایجاد جو ترسناک و شخصیتپردازیهای عمیق، توانسته است فیلمهایی بسازد که به راحتی از ذهن مخاطبان پاک نمیشوند. با این حال، شیامالان در طول دوران کاری خود با افت و خیزهایی مواجه بوده است؛ از آثار تحسینبرانگیز مانند «شکستناپذیر» گرفته تا فیلمهایی که انتقادهای شدیدی را برانگیختند. اما او همیشه توانسته است با خلاقیت و نوآوری در سبک خود، مخاطبان را به سینماها بکشاند.
هنرپیشهها و نقشهای آنان در «تله»
جاش هارتنت در این فیلم نقش اصلی، یعنی کوپر، را بازی میکند. هارتنت، که بسیاری او را از فیلمهای موفقی همچون «پرل هاربر» و «شهر گناه» به یاد دارند، در این فیلم یک بار دیگر استعداد خود را در به تصویر کشیدن شخصیتهای پیچیده و چندلایه به نمایش گذاشته است. کوپر، در ظاهر یک پدر دلسوز و مهربان است که به همراه دختر نوجوانش، رایلی، به یک کنسرت پاپ میرود. رایلی، با بازی آریل دوناگیو، دختر نوجوانی است که به تازگی با مشکلات معمول دوران بلوغ دست و پنجه نرم میکند و از اینکه با پدرش به کنسرت برود، خوشحال است.
نقش لیدی ریون، ستاره پاپ مورد علاقه رایلی، را سالکا شیامالان، دختر کارگردان، بازی میکند. این نخستین حضور جدی او در یک فیلم بلند است و او علاوه بر بازیگری، آهنگهای فیلم را نیز اجرا کرده است. حضور او در این فیلم، همزمان به عنوان بازیگر و خواننده، جالب توجه است و نشان از تلاش شیامالان برای معرفی استعدادهای خانوادگی به دنیای سینما و موسیقی دارد.
داستان فیلم «تله»
فیلم «تله» داستان کوپر و رایلی را روایت میکند که برای گذراندن یک شب به یادماندنی به کنسرت لیدی ریون میروند. اما خیلی زود معلوم میشود که این کنسرت، چیزی بیش از یک اجرای معمولی است. فضای فیلم به سرعت از یک شب تفریحی به موقعیتی پرتنش و ترسناک تغییر میکند. کوپر متوجه حضور گسترده نیروهای پلیس در اطراف سالن میشود و در حالی که تلاش میکند هویت واقعی خود را از دخترش پنهان نگه دارد، متوجه میشود که هدف اصلی این عملیات، دستگیری اوست.
فیلم به تدریج از یک موقعیت آرام و خوشایند به یک بازی موش و گربه بین کوپر و نیروهای پلیس تبدیل میشود. کوپر، که در حقیقت یک قاتل زنجیرهای معروف به نام «قصاب» است، باید راهی برای فرار از این تله پیدا کند، در حالی که دخترش هیچ تصوری از هویت واقعی او ندارد. شیامالان با مهارت خاص خود، تعلیق و تنش را در طول فیلم حفظ میکند و مخاطب را درگیر میکند که آیا کوپر میتواند از این مهلکه فرار کند یا نه.
نقد فیلم «تله»
«تله» همانطور که از نامش پیداست، تلاشی است برای به دام انداختن مخاطب در دنیای پر از تعلیق و نااطمینانی. شیامالان در این فیلم تلاش کرده تا با استفاده از فضای محدود و تنگ سالن کنسرت، حس گرفتار شدن و ناتوانی در فرار را به خوبی به تصویر بکشد. این فضا به همراه بازی برجسته جاش هارتنت، که توانسته به خوبی دوگانگی شخصیت کوپر را نشان دهد، از نقاط قوت فیلم به شمار میروند.
جاش هارتنت با بازی در نقش کوپر، توانسته است شخصیت پیچیدهای را به نمایش بگذارد که از یک سو پدری مهربان و دلسوز به نظر میرسد و از سوی دیگر یک قاتل بیرحم و خطرناک است. او با استفاده از نگاهها و حرکتهای ظریف، موفق شده است تعلیق و تنش را در طول فیلم حفظ کند و مخاطب را با خود همراه کند. اما در مقابل، بازی سالکا شیامالان، هرچند در نقش یک ستاره پاپ توانسته است حضور قابل قبولی داشته باشد، اما در برخی لحظات احساسی فیلم نتوانسته است به اندازه کافی قوی ظاهر شود.
از دیدگاه فیلمنامه، «تله» در بخش اول فیلم موفق میشود مخاطب را با خود همراه کند و تنش را به خوبی بالا ببرد. اما در بخشهای پایانی، فیلم کمی از مسیر خود منحرف میشود و شاید نتواند انتظارات بالای مخاطبان را برآورده کند. پیچش نهایی داستان، اگرچه در سبک شیامالان است، اما نمیتواند همان تأثیر شگفتآوری را که از فیلمهایی مانند «حس ششم» انتظار میرود، ایجاد کند.
یکی از نقاط قوت فیلم، استفاده از کنسرت به عنوان صحنه اصلی فیلم است. این انتخاب به فیلم یک حس منحصر به فرد میدهد و تعلیق را بیشتر میکند. صدای موسیقی بلند، نورپردازیهای هیجانانگیز و جمعیت فراوانی که در سالن حضور دارند، همگی به حس ترس و اضطراب میافزایند. شیامالان توانسته است از این فضا به خوبی استفاده کند تا حس گرفتار شدن و ناتوانی در فرار را به مخاطب منتقل کند.
اما یکی از مشکلات فیلم، نحوه پرداخت به شخصیتهای جانبی و موقعیتهای ایجاد شده در داستان است. برخی از شخصیتها به درستی پرداخته نشدهاند و در نتیجه، تصمیمات و اقدامات آنها گاهی به نظر غیرمنطقی و ساختگی میآیند. این مسئله به ویژه در بخشهای پایانی فیلم بیشتر به چشم میخورد و ممکن است کمی از تجربه کلی فیلم بکاهد.
چرا باید «تله» را دید؟
با وجود نقدهایی که ممکن است به فیلم وارد باشد، «تله» همچنان یکی از آثار جالب توجه ام. نایت شیامالان است که میتواند برای علاقهمندان به ژانر تریلر و معما، تجربهای مهیج و جذاب باشد. این فیلم با استفاده از ترکیب فضای کنسرت و تعلیقهای روانشناختی، توانسته است داستانی پرتنش و پرپیچوخم را روایت کند که مخاطب را تا پایان فیلم درگیر نگه میدارد.
«تله» نه تنها به خاطر بازی برجسته جاش هارتنت و کارگردانی خاص شیامالان ارزش دیدن دارد، بلکه به خاطر استفاده هوشمندانه از فضا و موقعیتها نیز میتواند تجربهای متفاوت و به یادماندنی باشد. اگر به دنبال فیلمی هستید که شما را تا لحظه آخر در تعلیق نگه دارد و باعث شود بعد از پایان فیلم به آن فکر کنید، «تله» انتخاب مناسبی است. همچنین، این فیلم نشاندهنده تلاشهای شیامالان برای بازگشت به دوران اوج خود است و میتواند به عنوان یک نقطه عطف در کارنامه هنری او تلقی شود.