بررسی فیلم «گرمای مرگبار» به کارگردانی فیلیپ لاکوت – Killer Heat
فیلیپ لاکوت (Philippe Lacôte)، کارگردانی با سابقه موفق در سینمای بینالمللی است که دو بار نامزد اسکار در بخش بهترین فیلم خارجیزبان شده است. فیلمهای «فرار» (Run) در سال ۲۰۱۴ و «شب پادشاهان» (Night of the Kings) در سال ۲۰۲۰ او را به شهرت رساندند. آثار او معمولاً به بررسی شرایط اجتماعی و روانشناختی میپردازند، و «گرمای مرگبار» نیز در همین راستا، ترکیبی از جنبههای اجتماعی و جنایی را با یک فضای نوآر به تصویر میکشد.
فهرست هنرپیشهها
- جوزف گوردون-لویت (Joseph Gordon-Levitt) در نقش نیک بالی (Nick Bali)
- شیلین وودلی (Shailene Woodley) در نقش پنهلوپه وارداکیس (Penelope Vardakis)
- ریچارد مدن (Richard Madden) در نقش لئو وارداکیس و الیاس وارداکیس (Leo Vardakis / Elias Vardakis)
- بابو سیسی (Babou Ceesay) در نقش پلیس محلی
- ابی لی (Abbey Lee) در نقش مونیک، همسر سابق نیک بالی
داستان فیلم
داستان فیلم «گرمای مرگبار» حول محور یک کارآگاه خصوصی به نام نیک بالی میچرخد که با گذشتهای پر از شکستهای شخصی و حرفهای، برای تحقیق در مورد مرگ مشکوک لئو وارداکیس، برادر دوقلوی یک فرد ثروتمند و بانفوذ در جزیرهای یونانی، استخدام میشود. لئو، که یک کوهنورد حرفهای بود، در حادثهای ناگوار در حین صعود از یک صخره کشته میشود، اما پنهلوپه وارداکیس، همسر الیاس، مشکوک است که این حادثه تصادفی نبوده و قتلی در کار است.
پنهلوپه، که پیش از ازدواج با الیاس با لئو رابطه داشت، از نیک میخواهد تا به صورت مخفیانه تحقیق کند، زیرا خانواده وارداکیس بسیار بانفوذ است و کنترل کامل پلیس و مقامات محلی را در دست دارد. نیک در این مسیر با فساد، خیانت و انگیزههای پنهان خانوادگی مواجه میشود و در حالی که خود درگیر مشکلات روانی و اعتیاد به الکل است، به دنبال کشف حقیقت میرود.
فیلم با بازگویی داستانهای پیچیده شخصیتها و روابط میان آنها، به تدریج به سمت پیچیدگیهای بیشتر سوق مییابد. نیک، با بازگشت به گذشته خود و مواجهه با زخمهای روانیاش، در تلاش است تا انگیزههای پنهان قتل را آشکار کند و بفهمد چه کسی پشت این حادثه است.
تحلیل فیلم و مفاهیم آن
«گرمای مرگبار» مفاهیم کلاسیک ژانر نوآر مانند حسادت، خیانت و قدرت را در فضایی جدید به تصویر میکشد. برخلاف نوآرهای سنتی که معمولاً در فضاهای تاریک و بارانی جریان دارند، این فیلم در یک جزیره آفتابی و زیبا در یونان میگذرد و فضایی روشن و پرنور دارد. این تضاد بین فضای روشن و داستان تاریک، فیلم را از دیگر آثار نوآر متمایز میکند.
نمادشناسی در فیلم نقش مهمی ایفا میکند؛ به ویژه استفاده از اسطوره ایکاروس که در داستان و شخصیتهای فیلم منعکس میشود. ایکاروس، که به دلیل نزدیک شدن بیش از حد به خورشید سقوط کرد، نمادی از تمایلات مخرب شخصیتهای فیلم است که به دنبال قدرت و کنترل بیش از حد هستند.
نقد فیلم
نقدهای مختلفی درباره فیلم «گرمای مرگبار» ارائه شده است. برخی منتقدان همچون بن گیبونز از «اسکرینرنت»، بازی جوزف گوردون-لویت را به عنوان نیک بالی تحسین کرده و معتقدند که این بازیگر توانسته است عمق شخصیت یک کارآگاه سرخورده و درگیر با مشکلات شخصی را به خوبی نشان دهد. همچنین برخی از منتقدان از نوآوری فیلم در بهکارگیری فضاهای روشن برای روایت یک داستان تاریک نوآر تقدیر کردهاند.
با این حال، فیلم از نظر فیلمنامه و تعلیقهای داستانی توسط برخی دیگر از منتقدان مانند برندان یو از «نیویورک تایمز» و بنجامین لی از «گاردین» به دلیل نداشتن هیجان و کشش لازم برای یک نوآر مدرن مورد انتقاد قرار گرفته است. آنها معتقدند که فیلم با وجود داشتن عناصر جذاب نوآر و حضور بازیگران توانمند، نتوانسته است به یک اثر برجسته در ژانر خود تبدیل شود و پیچشهای داستانی آن قابل پیشبینی هستند.
چرا باید این فیلم را دید؟
«گرمای مرگبار» با وجود نقدهای متفاوت، همچنان به دلیل انتخابهای بصری جذاب و بازی قدرتمند جوزف گوردون-لویت، یکی از تماشاییترین فیلمهای نوآر مدرن به حساب میآید. این فیلم به جای استفاده از کلیشههای سنتی نوآر، فضایی جدید و متفاوت را به ژانر اضافه میکند و تجربهای متفاوت برای علاقمندان به این نوع فیلمها فراهم میکند.
فیلیپ لاکوت با بهرهگیری از فضاهای زیبای یونان و ترکیب آن با داستانی تاریک و پیچیده، سعی کرده است تا بینندگان را به عمق روابط پیچیده و انگیزههای پنهان شخصیتها بکشاند. اگرچه ممکن است برخی از پیچشهای داستانی برای مخاطب قابل پیشبینی باشد، اما باز هم جذابیتهای بصری و بازیهای قوی فیلم دلیل کافی برای تماشای آن هستند.