سریال The Sticky یا “چسبنده”: روایت سرقتی از شیره درختان، درامی از طعم شیرین زندگی و تلخیهایش
وقتی به کانادا فکر میکنیم، نخستین تصویر ذهنیمان احتمالاً برگ افرا و شربت شیرینش است، اما آیا تصور کردهاید این شیرینی بتواند زمینهساز یکی از عجیبترین و بزرگترین سرقتهای تاریخ شود؟ سریال “چسبنده” (The Sticky) که در سکوت برفی کبک روایت میشود، نه فقط داستان یک سرقت ساده بلکه سفری به اعماق آرزوهای انسانهایی است که در ناامیدی و فشار زندگی به ماجراجویی میپردازند. این سریال با طنزی تلخ، نگاهی است به زندگی انسانهایی که در آزمون مقاومت، یأس و امید هستند.
داستان سریال:
داستان از جایی آغاز میشود که روت کلارک، زنی میانسال و سرسخت، خود را در تنگنای اقتصادی و احساسی شدیدی میبیند. شوهرش، مارتین، که تمام اسناد مزرعه و شیرههای ارزشمند افرا به نام اوست، به دلیل کما قادر به انجام کاری نیست. مزرعه کوچک روت در محاصره قوانین سختگیرانه نهاد نظارت بر تولید و توزیع شربت افرا قرار گرفته است؛ نهادی که با رویکردی دیکتاتورانه، زندگی کشاورزان محلی را در دست گرفته و عملاً مالکیت بر تمام شیره تولیدی را در اختیار دارد. وقتی یکی از مأموران این نهاد لولههای جمعآوری شیره را از درختهای افرا جدا میکند، روت تصمیم میگیرد به هر قیمتی که شده، از مزرعه و زندگیاش دفاع کند.
همزمان با این ماجرا، رمی بوشار، نگهبان سادهدل و کمارزش انبار عظیم ذخیره شربت، در تلاشی برای اثبات تواناییهایش، نقشهای برای سرقت شیره از انبار در ذهنش میپرورد. او که از تحقیر مداوم رئیسش، لئونارد گوتیه، به ستوه آمده، با همدستی دوست خود، اوروال، بشکههای شیره را کمکم از انبار خارج میکند. اما وقتی رویای بزرگتری در ذهنش نقش میبندد، به سراغ مایک، جنایتکاری کوچک از بوستون، میرود که به عنوان رابط مافیا در منطقه فعالیت میکند.
مایک، در نگاه اول مردی ترسو و ناکام است که همیشه توسط رؤسایش در بوستون تحقیر میشود. اما او که از رابطهای قدیمی با مارتین بهرهمند است، با شنیدن مشکلات روت و پیشنهاد رمی، نقشهای جسورانه برای سرقت بزرگ مطرح میکند. این سه نفر، هر کدام با انگیزههای متفاوت، وارد شراکتی پرخطر میشوند. روت برای نجات مزرعه و زندگیاش، رمی برای اثبات خود، و مایک برای بهدست آوردن جایگاه و احترامی که همیشه از آن محروم بوده است.
سکانسهای پرتنش سریال در تلاشهای این گروه برای عملی کردن نقشه سرقت است؛ از وارد کردن شیرهها به بازار سیاه گرفته تا تقابل با سیستم نهاد نظارت که بهشدت از ذخایر خود محافظت میکند. در این میان، پلیسی سرسخت از مونترال، به نام والری نادو، وارد داستان میشود تا معمای مرگ مشکوک اوروال را حل کند؛ کسی که ناگهان در بشکهای از شیره پیدا میشود. با ورود پلیس، نقشه سرقت به اوج تنش میرسد و سه شخصیت اصلی در دامی از دروغ، خیانت و فشارهای روانی گرفتار میشوند.
نکات، ویژگیها و نقد سریال:
“چسبنده” بیش از آن که تنها داستانی از سرقت باشد، بازتابی از زندگی انسانهایی است که در میان آرزوهای برآوردهنشده و فشارهای اجتماعی اسیر شدهاند. شخصیت روت، با بازی درخشان مارگو مارتیندیل، نقطه قوت اصلی سریال است. او زنی است که در مرز ناامیدی و خشونت، با تصمیماتی جسورانه تلاش میکند خانوادهاش را حفظ کند. مارتیندیل با چیرهدستی تمام، شخصیت پیچیده روت را به تصویر میکشد؛ زنی که همزمان عاشق، مبارز و مجرم است.
سریال همچنین به زیبایی از محیط بومی کبک بهره میبرد. برفهای سنگین، سکوت روستاهای کوچک و معماری خاص منطقه، زمینهای قوی برای روایت داستان فراهم کردهاند. ترکیب لهجههای فرانسوی و انگلیسی، همراه با موسیقیهای محلی، فضایی اصیل و خاص ایجاد کرده که مخاطب را کاملاً به درون این دنیای سرد و پر از چالش میبرد.
با این حال، یکی از نقاط ضعف سریال، پیچیدگیهای بیش از حد و گاهی غیرمنطقی در خط داستانی است. انگیزههای برخی شخصیتها، بهویژه مایک، گاه واضح و موجه به نظر نمیرسند و برخی از تصمیمات او با شخصیتی که سریال از او میسازد، همخوانی ندارد. همچنین، گرچه طنز تلخ سریال در بخشهایی مؤثر است، اما در برخی لحظات، تضاد میان کمدی و درام، حس و حال داستان را کمرنگ میکند.
“چسبنده” با الهام از داستان واقعی، تلاش کرده تا نگاهی انسانی و انتقادی به نظامهای کنترلگر داشته باشد. نهاد نظارت بر تولید و توزیع شربت بهعنوان نمادی از قدرتهای دیکتاتورانه که بر زندگی مردم مسلطاند، در تقابل با شخصیتهای اصلی قرار دارد. این تقابل، لایهای اجتماعی و فلسفی به سریال افزوده که آن را از یک کمدی ساده فراتر میبرد.
پایان باز سریال، گرچه حس تعلیق را تقویت میکند، اما ممکن است برای برخی مخاطبان ناامیدکننده باشد. وعده فصل دوم میتواند نقاط ضعف داستان را جبران کند و به سؤالات بیپاسخ پاسخ دهد. اما اگر چنین اتفاقی نیفتد، “چسبنده” در نهایت همچون داستانی ناتمام باقی خواهد ماند.
در مجموع، “چسبنده” ترکیبی جذاب از طنز، هیجان و انتقاد اجتماعی است که با بازیهای قدرتمند و فضاسازی بومی، توانسته مخاطبان خود را جذب کند. هرچند که نقصهای جزئی در روایت و شخصیتپردازی دارد، اما تجربهای شیرین و فراموشنشدنی از دنیای تلویزیون ارائه میدهد.
این نوشتهها را هم بخوانید