رازهای حیرتانگیز تمدن مایا ؛ نگاهی به شکوه، فروپاشی و رمز و رازهای این امپراتوری باستانی

شاید سالها فکر میکردید که تمدنهای باستانی فقط در مصر و بینالنهرین شکل گرفتهاند، اما واقعیت این است که در دل جنگلهای انبوه آمریکای مرکزی، تمدنی سربرآورد که از نظر پیچیدگی فرهنگی، دانش نجومی و معماری، چیزی از آن تمدنها کم نداشت. تمدن مایا (Maya Civilization) یکی از درخشانترین و در عین حال رازآلودترین تمدنهای تاریخ بشریت است. این تمدن، که قرنها پیش از ورود اروپاییها شکوفا شد، هنوز هم در قالب شهرهای متروک، خطوط مرموز تقویمی و سنگنوشتههایی رمزآلود زنده است. در جایی خواندم که باستانشناسان، مایا را «دانشمندانی با شمشیرهای آتشین» مینامند؛ ترکیبی از جنگجویانی خونریز و متفکرانی دقیق. اگر پای گفتوگو با یک پژوهشگر حوزهی مایا بنشینید، خواهید دید که هر بنای آنها، هر تقویم، و هر پیکرهی سنگی، جهانی از رمز و معنا را در خود جای داده است. تمدن مایا نهفقط با شکوه بود، بلکه درونش لایههای فلسفی و کیهانی پیچیدهای نیز پنهان شده بود. دانستن درباره مایا، سفریست از جنگل تا ستارهها.
از کسی شنیدم که میگفت وقتی به شهر متروکه «تیکال» (Tikal) در گواتمالا سفر کرده بود، احساس کرده وارد دنیایی شده که نه با زمان امروز بلکه با نبض زمین و آسمان میتپد. واقعاً وقتی مقابل معابد پلهپلهای آنها بایستید و به نقشهای حکشده بر سنگها نگاه کنید، میفهمید این مردم چقدر به ریتم طبیعت حساس بودهاند. تمدن مایا تنها یک فرهنگ محلی نبود؛ بلکه مجموعهای بود از امپراتوریهای شهری، آیینهای رازآلود، ریاضیات پیشرفته و نبردهای خونبار. تقویمهای خورشیدی و قمری آنها هنوز هم برای بسیاری از محققان مبهم و شگفتانگیز است. نقش پررنگ نجوم در زندگی روزمرهی مایاها، آنها را از دیگر تمدنهای همعصر متمایز میکند. تمدن مایا با وجود سقوط نظامهای سیاسیاش، در حافظه زمین و مردم محلی باقی مانده و همچنان زنده است. چه در گواتمالا و مکزیک، چه در ذهن و زبان محققان، این تمدن همچنان حضور دارد.
تا به حال فکر کردهاید چرا برخی تمدنها با همه قدرت و دانششان، ناگهان فرو میپاشند؟ مایاها با آن همه عظمت و پیشرفت، در زمانی نامعلوم بهناگاه شهرهایشان را ترک کردند و بسیاری از معابدشان را در دل طبیعت رها کردند. این راز هنوز هم یکی از بزرگترین معماهای تاریخ است. فرضیههایی چون خشکسالی، جنگ داخلی، شورش اجتماعی یا حتی تغییرات نجومی برای این فروپاشی مطرح شدهاند، اما هیچکدام قطعی نیستند. تمدن مایا به ما یادآوری میکند که حتی پیچیدهترین نظامها هم میتوانند آسیبپذیر باشند. امروزه، پژوهش درباره مایا فقط یک موضوع تاریخی نیست، بلکه درسیست درباره چرخههای صعود و افول در تاریخ بشر. شاید راز مایاها، بیشتر از هر تمدنی، به ما آینهای از خودمان نشان دهد.
۱- پیدایش تمدن مایا و گستره جغرافیایی آن
تمدن مایا از حدود ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد در منطقهی آمریکای مرکزی ظهور کرد و تا حدود قرن شانزدهم میلادی ادامه یافت. این تمدن در مناطق گستردهای از جنوب مکزیک، گواتمالا، بلیز، هندوراس و السالوادور امروزی گسترش داشت. مایاها در ابتدا در روستاهای کشاورزی کوچک زندگی میکردند و بهمرور شهرهای بزرگ و سازمانیافته ساختند. شهرهایی چون «تیکال» (Tikal)، «پالنکه» (Palenque)، «کالاگمول» (Calakmul) و «کوپاک» (Copán) از مهمترین مراکز شهری مایا بودند. برخلاف امپراتوریهایی که از مرکز اداره میشدند، تمدن مایا متشکل از دولتشهرهای مستقل بود که گاه با هم متحد و گاه درگیر جنگ میشدند. این تمدن در سه دوره اصلی طبقهبندی میشود: پیشکلاسیک، کلاسیک، و پساکلاسیک. دوره کلاسیک (۲۵۰ تا ۹۰۰ میلادی) اوج شکوفایی فرهنگی و علمی مایا بهشمار میآید. جمعیت این تمدن در اوج خود به میلیونها نفر میرسید و زیرساختهای شهری پیچیدهای داشتند. مایاها از نخستین مردمان قاره آمریکا بودند که خط نوشتاری کامل و نظام عددی پیشرفتهای داشتند. این پایههای تمدنی، بستر شکوفایی بعدی آنها را فراهم ساخت.
۲- نظام نوشتاری و خط تصویری تمدن مایا
مایاها دارای یکی از پیچیدهترین نظامهای نوشتاری (Writing System) در میان تمدنهای باستانی بودند. خط مایایی بهصورت هیروگلیف (Hieroglyph) یا نگارهنگار بود، یعنی ترکیبی از علائم تصویری و آوایی. بیش از ۸۰۰ نماد مختلف از این خط کشف شده که در قالب نوشتههای سنگی، نقاشیهای دیواری و کتب دستنویس بر جای ماندهاند. این خط به آنها اجازه میداد تا اطلاعات مربوط به تاریخ، آیینها، ریاضیات، نجوم و حتی زندگی پادشاهان را ثبت کنند. برخی از این متون بهصورت تقویمهای طولانی، افسانهها و وقایعنگاریهای سیاسی نوشته شدهاند. خط مایایی تا قرنها بهدست فراموشی سپرده شده بود تا اینکه در قرن بیستم، رمزگشایی تدریجی آن آغاز شد. دانشمندانی چون یوری کنوروزوف (Yuri Knorozov) در شکستن رمز این خط نقش کلیدی داشتند. امروز ما به لطف این رمزگشایی، اطلاعات دقیقی از تاریخ و ساختار فکری مایاها در اختیار داریم. خط تصویری مایا، نمونهای از نبوغ ارتباطی یک فرهنگ باستانیست. مطالعه آن همچنان ادامه دارد و هر سال رازهای تازهای از دل سنگها بیرون میآید.
۳- تقویم مایایی و مفهوم زمان در تمدن مایا
مایاها از نظام تقویمی بسیار پیچیده و پیشرفتهای استفاده میکردند که بر مبنای مشاهدات نجومی دقیق بود. آنها دو نوع تقویم اصلی داشتند: «تقویم خورشیدی» (Haab) با ۳۶۵ روز و «تقویم آیینی» (Tzolk’in) با ۲۶۰ روز. همچنین تقویم سومی به نام «تقویم شمارش بلند» (Long Count Calendar) داشتند که برای ثبت تاریخهای طولانیتر به کار میرفت. این تقویمها با هم ترکیب میشدند و چرخههای زمانی پیچیدهای را بهوجود میآوردند که برای پیشبینی رویدادهای آسمانی و مذهبی به کار میرفت. برخلاف درک خطی از زمان در فرهنگهای دیگر، مایاها زمان را بهصورت چرخهای و بازگشتی درک میکردند. این دیدگاه باعث شد بسیاری تصور کنند که آنها پایان دنیا را پیشبینی کردهاند، بهویژه با پایان یک چرخه در سال ۲۰۱۲. اما در واقع آن تاریخ، صرفاً پایان یک دوره ۵۱۲۵ ساله و آغاز چرخهای تازه بود. این سوءتفاهم، جنبهای عامهپسند از یک دانش عمیق و فلسفی بود. تقویم مایا نهتنها ابزار زمانسنجی، بلکه سندی از ذهنیت کیهانی و آیینی آنان بود.
۴- دستاوردهای علمی و معماری در تمدن مایا
مایاها در زمینههای علمی همچون ریاضیات، نجوم و مهندسی معماری پیشرفتهای چشمگیری داشتند. آنها مفهوم عدد صفر (Zero) را قرنها پیش از اروپاییها در نظام عددی خود بهکار بردند. در نجوم، مایاها توانسته بودند گردش سیارهها، خصوصاً زهره (Venus) را با دقت بالا محاسبه کنند. تقویمهای ستارهای آنها بر اساس رصدهای منظم از رصدخانههای سنگی در معابد ساخته شده بود. معماری مایایی شامل معابد پلکانی، هرمهای بلند، میدانهای ورزشی و بناهای تزئینشده با نقشهای پیچیده بود. ساخت این بناها بدون ابزار آهنی یا چرخ، نشان از مهارت خارقالعادهی مهندسان مایا دارد. بسیاری از این معابد با خورشیدگرفتگیها یا اعتدالین هماهنگ ساخته شدهاند. طراحی صوتی و نورپردازی در برخی هرمها هنوز هم باعث شگفتی محققان میشود. آنها بناهایی میساختند که در یک روز خاص از سال، نور خورشید بهطور خاصی در آن میتابید. این پیوند میان علم و آیین، یکی از ویژگیهای شگفتانگیز تمدن مایا بود.
۵- علل احتمالی سقوط تمدن مایا و میراث برجایمانده
علت فروپاشی تمدن مایا هنوز هم یکی از موضوعات مورد بحث در میان مورخان و باستانشناسان است. برخی نظریهها، خشکسالی شدید (Drought)، کاهش منابع غذایی و تغییرات اقلیمی را عامل اصلی میدانند. نظریههای دیگر بر نقش جنگهای داخلی، شورشهای اجتماعی و فروپاشی نظامهای حکومتی تأکید دارند. در هر صورت، شهرهای بزرگ یکییکی متروک شدند و مردم به سکونتگاههای کوچکتر رفتند. این سقوط ناگهانی اما کامل نبود، زیرا بازماندگان مایا هنوز هم در منطقه حضور دارند. امروزه میلیونها نفر از نژاد مایا در مکزیک، گواتمالا و بلیز زندگی میکنند. آنها هنوز به زبانهای مایایی صحبت میکنند و آیینها و سنتهای خود را حفظ کردهاند. بناها، متون، نقاشیها و دستساختههای بهجامانده، بخشی از میراث غنی این تمدن هستند. تمدن مایا از نظر سیاسی افول کرد، اما از نظر فرهنگی و تاریخی همچنان پابرجاست. و شاید بزرگترین میراث آنها، یادآوری پیوند انسان با آسمان و زمین باشد.
۶- نقش دین و آیینهای مذهبی در تمدن مایا
دین در تمدن مایا جایگاهی بسیار مهم و فراگیر داشت و تقریباً تمام جنبههای زندگی روزمره با آیینهای مذهبی درآمیخته بود. آنها خدایان متعددی داشتند که هرکدام مسئول بخشی از طبیعت یا زندگی انسانی بودند؛ مانند خدای باران (Chaac)، خدای ذرت و خدای خورشید. کاهنان (Priests) در این تمدن، نقشی همزمان دینی، علمی و سیاسی ایفا میکردند. بسیاری از مراسم مذهبی با تقویم آیینی و رویدادهای نجومی هماهنگ میشد. آیین قربانی انسان (Human Sacrifice) نیز در برخی دورهها رایج بود و معمولاً برای خشنود ساختن خدایان انجام میشد. این قربانیها گاهی در بالای معابد و در مناسبتهایی چون خورشیدگرفتگی صورت میگرفتند. مایاها باور داشتند که خون انسان، قدرت حیاتی خدایان را تجدید میکند. جشنوارههای آیینی گاهی با رقص، موسیقی، ماسک و آتشبازی همراه بود. دین در مایا نهتنها ابزاری برای کنترل اجتماعی، بلکه راهی برای درک هستی و آشتی با نیروهای طبیعت بود.
۷- نقش زنان در جامعه مایا؛ فراتر از خانه و خانواده
اگرچه تمدن مایا ساختاری نسبتاً مردسالار داشت، اما زنان نیز در برخی حوزهها نقش پررنگ و تأثیرگذاری ایفا میکردند. شواهدی از زنان حاکم (Queens) در کتیبههای برخی شهرها مانند «نارانخو» (Naranjo) و «دوس پیلَس» (Dos Pilas) دیده شده است. در هنرهای مایایی، تصاویر زنان در حال انجام مناسک دینی، با پوشش سلطنتی و نشانههای قدرت دیده میشود. زنان اشرافی میتوانستند در مراسم آیینی، دیپلماسی و حتی جانشینی پادشاهان نقش داشته باشند. در سطح جامعه نیز، زنان در کشاورزی، بافندگی و مدیریت خانه حضور فعالی داشتند. پوشش و زیورآلات آنان نشان از جایگاه فرهنگی و اقتصادی مهمشان دارد. آموزش دختران در خانوادههای مرفه رایج بود، بهویژه در زمینه آیینها، دوختودوز و موسیقی. برخی نوشتهها به نقش شفادهندهها و گیاهدرمانهای زنانه نیز اشاره دارند. حضور مؤثر زنان در هنر و آیین، تصویر یک جامعه کاملاً مردمحور را به چالش میکشد. جامعه مایا، در دل ساختارهای سنتیاش، امکانهای متنوعی برای نقشآفرینی زنان فراهم کرده بود.
۸- ورزش سنتی «بال گیم»؛ بیش از یک بازی در تمدن مایا
یکی از رسوم برجسته و منحصربهفرد تمدن مایا، ورزش آیینی «بال گیم» (Ball Game) بود که با نام محلی «پوکتاپوک» (Pok-ta-pok) نیز شناخته میشود. این بازی در زمینهای سنگی مخصوص با دیوارههایی بلند برگزار میشد که هنوز بقایای بسیاری از آنها در شهرهای باستانی مایا باقی ماندهاند. بازیکنان باید با استفاده از ران، لگن یا شانه، توپ لاستیکی سنگینی را از میان حلقهای سنگی عبور میدادند. بازی بهشدت فیزیکی و گاه خطرناک بود و در برخی روایات آمده که تیم بازنده قربانی میشد. اما در برخی دیگر از منابع آمده که تیم برنده به افتخار قربانی میشد، که نشان از پیچیدگی و اهمیت آیینی بازی دارد. این بازی تنها ورزش نبود، بلکه آیینی نمادین از تقابل تاریکی و روشنایی، مرگ و زندگی بود. طراحی زمین بازی بهگونهای بود که صداها را بازتاب میداد و جنبههای نمادین فضا را تقویت میکرد. بازی با موسیقی و تشریفات مذهبی همراه بود و گاه در حضور پادشاهان برگزار میشد. این بازی، پیوند میان جسم، آیین و جامعه را در تمدن مایا بهزیبایی نمایش میداد. و همچنان در فرهنگ بومی برخی جوامع منطقه، نشانههایی از آن باقی مانده است.
۹- نقش ذرت در فرهنگ، دین و اقتصاد تمدن مایا
ذرت (Maize) در تمدن مایا فقط یک محصول کشاورزی نبود، بلکه عنصر مرکزی در اسطورهها، آیینها و زندگی روزمره آنان بهشمار میرفت. در اسطوره آفرینش مایایی، خدایان انسان را از ذرت ساختند و از اینرو ذرت، نماد حیات و خاستگاه بشری تلقی میشد. خدای ذرت یکی از مهمترین ایزدان بود و پرستش آن در مراسم متعدد انجام میگرفت. کشاورزی ذرت پایه اصلی اقتصاد و تغذیه مردم بود و نظامهای آبیاری و تقویمهای کاشت بر همین اساس تنظیم میشد. در مراسم آیینی، نان ذرت، نوشیدنیها و حتی نقوش برگرفته از ذرت حضوری دائمی داشتند. خانهها و میدانها در نزدیکی مزارع ذرت ساخته میشدند تا زندگی روزمره با چرخه رشد این گیاه هماهنگ باشد. لباسها، ظروف و اشیای مذهبی با طرحهایی از ذرت تزئین میشدند. نقش ذرت آنقدر گسترده بود که برخی پژوهشگران تمدن مایا را «تمدن ذرت» مینامند. هنوز هم در فرهنگ مردمان بومی، ذرت جایگاهی مقدس دارد و در دعاها و افسانهها دیده میشود. ذرت برای مایاها، هم غذا بود، هم خدا، هم نشانه هویت.
۱۰- بازماندگان تمدن مایا در دنیای امروز
اگرچه امپراتوری مایا قرنها پیش فروپاشید، اما فرهنگ، زبان و آیینهای آن همچنان در میان بازماندگان این تمدن زندهاند. بیش از شش میلیون نفر در کشورهای مکزیک، گواتمالا، بلیز و هندوراس به زبانهای مایایی صحبت میکنند. این زبانها همچنان در زندگی روزمره، آموزش محلی و حتی ادبیات شفاهی حفظ شدهاند. بسیاری از مراسم آیینی همچون بزرگداشت فصلها، جشنهای باران و سنتهای کشاورزی، ریشه در باورهای مایایی دارند. لباسهای سنتی، بافتههای رنگارنگ و نمادهای خاص، هنوز در میان جوامع مایایی استفاده میشوند. سازمانهای فرهنگی و آموزشی در تلاشاند تا زبانها و آیینهای مایا را ثبت و ترویج دهند. دانشگاهها و موزهها نیز همکاری نزدیکی با جوامع بومی برای حفظ این میراث دارند. امروزه، هویت مایایی نهفقط یک پیشینه تاریخی، بلکه عنصری زنده از زندگی اجتماعی مردم منطقه است. احیای غرور فرهنگی و زبانی در میان نسل جوان مایایی، نشانهای از تداوم تمدنی در دل دنیای مدرن است. تمدن مایا هنوز زنده است، اگرچه در شکلی دیگر.
۱۱- نقش نجوم در زندگی دینی و سیاسی تمدن مایا
مایاها از پیشرفتهترین ستارهشناسان دنیای باستان بودند و نجوم (Astronomy) جایگاهی بنیادین در ساختار دینی و سیاسی آنان داشت. آنها مسیر حرکت خورشید، ماه، زهره و دیگر اجرام آسمانی را با دقت بالا رصد میکردند. معابد بزرگ بهگونهای طراحی میشدند که در روزهای خاصی از سال، نور خورشید از زوایای دقیق وارد آنها شود. بسیاری از تصمیمهای حکومتی مانند زمان جنگ، تاجگذاری یا اجرای مراسم قربانی، بر اساس رویدادهای نجومی گرفته میشد. رصد حرکت سیاره زهره (Venus)، بهویژه برای زمانبندی جنگها اهمیت زیادی داشت. سنگنگارهها و تقویمهای ستارهای نشان میدهد که مایاها حتی اختفای خورشید و ماه را پیشبینی میکردند. نجوم برای آنها صرفاً علم نبود، بلکه راهی برای درک اراده خدایان و هماهنگی با نظم کیهانی بود. ستارهها در آیینهای مذهبی، اسطورههای خلقت و معماری نقش داشتند. این پیوند میان آسمان و زمین، قلب اندیشه مایایی را شکل میداد.
۱۲- معماری صوتی در برخی معابد و کاربردهای شگفتانگیز آن
معماری معابد مایا تنها به شکوه ظاهری محدود نمیشد، بلکه در برخی موارد ویژگیهای آکوستیکی (Acoustic Architecture) بسیار عجیبی داشت. برای نمونه، در معبد مشهور «کُکولکان» (Kukulkan) در چیچن ایتزا (Chichen Itza)، اگر در پای پلهها کف بزنید، انعکاس صدا شبیه صدای پرنده مقدس مایایی، کوئتزال (Quetzal)، شنیده میشود. این ویژگی احتمالاً بهصورت عمدی طراحی شده تا تجربه آیینی را تقویت کند. در برخی نقاط دیگر، ساختارهای سنگی بهگونهای چیده شدهاند که صدای کاهن بدون نیاز به فریاد به تمام حیاط مرکزی میرسیده است. این قابلیتها نشان از فهم دقیق مایاها از بازتاب و تقویت صدا دارد. چنین طراحیهایی نهفقط برای کاربرد عملی، بلکه بهعنوان بخشی از تجربه آیینی و روحانی فضا استفاده میشدند. ارتباط میان صدا، آیین و معماری در تمدن مایا، بُعدی کمتر دیدهشده اما مهم است. این فضاها ذهن مخاطب را درگیر و او را به حالت مراقبه و احترام نسبت به خدایان میبردند. مایاها با دانش خود، معابد را به سازههایی زنده و الهامبخش بدل کرده بودند.
۱۳- تجارت گسترده و مسیرهای بازرگانی در تمدن مایا
بر خلاف تصور رایج، تمدن مایا صرفاً جامعهای بسته و منزوی نبود، بلکه دارای شبکههای پیچیده بازرگانی (Trade Networks) در سراسر آمریکای میانه بود. آنان با مناطق دوردستی چون کوهستانهای مکزیک، خلیج مکزیک و سواحل دریای کارائیب ارتباط داشتند. کالاهایی چون نمک، عقیق، یشم (Jade)، کاکائو، پارچه، صدف، پر طاووس، و ابزارهای سنگی میان این شهرها مبادله میشد. یشم، بهویژه در آیینها و بهعنوان زینتافزار، بسیار ارزشمند بود. برخی مسیرهای بازرگانی زمینی، از جنگلهای انبوه میگذشتند و نیازمند زیرساختهایی چون پل و راه بودند. همچنین از مسیرهای آبی در رودخانهها و دریاچهها برای حملونقل استفاده میشد. بازارهای شهری، مرکز تبادل کالا، اطلاعات و آیینها بودند. تجارت، عامل تبادل فرهنگی و گسترش نفوذ اقتصادی میان شهرهای مستقل مایا بود. این پویایی اقتصادی، جامعهای پیچیده، متصل و پرتحرک پدید آورد.
۱۴- نظام آموزشی و تربیت نخبگان در تمدن مایا
در تمدن مایا، آموزش تنها محدود به اشراف نبود و در برخی شهرها ساختاری نیمهسازمانیافته برای تربیت نسل آینده وجود داشت. کاهنان، آموزگاران اصلی بودند و مفاهیم دینی، ریاضی، نجوم و نمادهای نوشتاری را آموزش میدادند. پسران خانوادههای اشرافی اغلب برای فراگیری علوم مقدس، مناسک آیینی و مدیریت سیاسی آموزش میدیدند. تمرکز آموزش بر حفظ سنتها، نگارش کتیبهها و درک نظم کیهانی بود. دختران نیز، بهویژه در خانوادههای مرفه، در زمینه موسیقی، دوخت، آیینهای خانوادگی و گاه درمان سنتی آموزش میدیدند. نظام آموزشی رسمی، برخلاف مدارس امروز، بیشتر مبتنی بر انتقال شفاهی و تمرین عملی بود. خطوط نوشتاری و ریاضی در میان آموزشهای تخصصی جایگاه ویژهای داشت. از میان این شاگردان، کاهنان، ستارهشناسان، تاریخنگاران و وقایعنویسان بیرون میآمدند. این نخبگان حافظ حافظه فرهنگی و پیونددهنده نسلها بودند. آموزش، ابزاری برای بقا و تداوم تمدن مایا به شمار میرفت.
۱۵- پیشبینیهای تقویمی و مفهوم چرخههای کیهانی در مایا
مایاها جهان را نه بهصورت خطی، بلکه به شکل چرخههایی تودرتو درک میکردند که از دل تقویمهای آیینی و نجومی شکل میگرفتند. این چرخهها شامل دورانهایی با آغاز، اوج، زوال و پایان بودند که با دورههای شمارش بلند (Long Count) سنجیده میشدند. طبق این تقویم، هر چرخه بزرگ شامل حدود ۵۱۲۵ سال بود و پایان یک چرخه بهعنوان لحظه دگرگونی کیهانی شناخته میشد. برخلاف برداشت رایج، مایاها هرگز پیشبینی نکرده بودند که دنیا در سال ۲۰۱۲ پایان مییابد، بلکه آن تاریخ فقط پایان یک چرخه و آغاز چرخهای جدید بود. هر آغاز تازه، فرصت نوسازی اخلاقی و آیینی در نظر گرفته میشد. برخی معتقدند که مراسمی خاص در آن زمان برای تجدید عهد با خدایان برگزار میشده است. درک چرخهای از زمان، به مایاها بینشی درباره نظم هستی و تکرار تاریخ میداد. این دیدگاه در اسطورهها، مناسک و ساختار اجتماعیشان بازتاب یافته بود. تفکر چرخهای، آنها را به تأملگرانی فلسفی بدل کرده بود که جهان را همزمان در حال زایش و فرسایش میدیدند.