15 حقیقت کمترشنیده‌شده از زندگی ماکسیم گورکی، نویسنده‌ای که مشهور روسیه

شاید سال‌ها فکر می‌کردید که نویسندگان انقلابی فقط شعار می‌دادند و کمتر از دل جامعه می‌نوشتند، اما ماکسیم گورکی (Maxim Gorky) استثنایی‌ست. او نه فقط با قلم، بلکه با رنج زیسته‌اش، روسیه‌ای دیگر را به ادبیات آورد. در جایی خواندم که اولین داستان‌های گورکی با دستان یخ‌زده‌اش روی کاغذهایی که از سطل‌های زباله جمع می‌کرد نوشته می‌شدند. گورکی، به‌معنای واقعی کلمه، نویسنده‌ای از دل مردم بود و برای مردم. او در سخت‌ترین شرایط زندگی کرد، اما همین رنج‌ها را تبدیل به رمانی کرد که حقیقت جامعه را فریاد می‌زد. کلمه کلیدی ماکسیم گورکی، در کنار نام‌هایی مثل داستایوفسکی و تولستوی، بخشی جدایی‌ناپذیر از تاریخ ادبیات روسیه است. اگر هنوز کتابی از او نخوانده‌اید، وقتش رسیده در این مطلب با زندگی و آثارش آشنا شوید.

دوستی نقل می‌کرد که در نوجوانی فکر می‌کرد گورکی فقط یک نویسنده حزبی و خشک است، تا وقتی که داستان «در اعماق» (The Lower Depths) را خواند. همان‌جا فهمید که این نویسنده چطور توانسته بی‌رحمانه‌ترین حقیقت‌ها را در زیباترین قالب‌ها بریزد. ماکسیم گورکی برخلاف بسیاری از نویسندگان هم‌دوره‌اش، ادبیات را ابزاری برای همدلی می‌دید، نه تبلیغ. در قصه‌هایش، کولی، کارگر، زندانی، بی‌خانمان و حتی قمارباز هم حق داشتند حرف بزنند. گورکی نشان داد که انسان‌بودن، یعنی دیدن آن‌هایی که کمتر دیده شده‌اند. کلمه کلیدی ماکسیم گورکی بارها در میان نقدهای ادبی به‌عنوان نقطه عطف رئالیسم اجتماعی (Social Realism) ذکر شده است. در این مطلب، از تولدش تا میراث ادبی‌اش، همراه هم پیش می‌رویم تا به‌جای شعار، حقیقت را بشناسیم.

تا به حال فکر کرده‌اید نویسنده‌ای که نامش را از واژه «تلخ» (Gorky به‌معنای تلخ) گرفته، چه سرنوشتی داشته است؟ او نام واقعی‌اش، الکسی ماکسیموویچ پشکوف (Alexei Maximovich Peshkov) را کنار گذاشت تا نام قلمی‌اش آینه‌ای باشد از رنج طبقه فرودست. از کودکی سخت، خیابان‌گردی، تا مبارزه‌های سیاسی و تبعید، گورکی هرگز از نوشتن دست نکشید. در دورانی که سانسور و خفقان بر ادبیات سایه انداخته بود، او با زبان استعاره و شخصیت‌های شکسته، درد زمانه را روایت کرد. حتی نویسندگانی مثل همینگوی و فاکنر به احترام گورکی سر خم کردند. در این مقاله ۵ فکت جالب و دقیق از زندگی ماکسیم گورکی را مرور می‌کنیم؛ فکت‌هایی که نه فقط درباره او، بلکه درباره خود ما هم حرف دارند.

۱- کودکی ماکسیم گورکی؛ از یتیمی تا خیابان‌گردی

ماکسیم گورکی در سال ۱۸۶۸ در شهر نیژنی نووگورود (Nizhny Novgorod) به دنیا آمد. پس از مرگ پدرش در کودکی و ازدواج مجدد مادر، به مادربزرگ و پدربزرگ سپرده شد. شرایط خانوادگی‌اش به‌شدت سخت و بی‌ثبات بود. در سن ۱۰سالگی بی‌خانمان شد و مجبور به کارگری در مشاغل مختلف از جمله نانوایی، کشتی‌رانی و دست‌فروشی گردید. کودکی او سراسر رنج، تنهایی و تلاش برای بقا بود. این رنج‌ها بعدها پایه‌گذار نگاه انتقادی او به ساختارهای اجتماعی شد. او در خیابان‌ها زندگی کرد، با گدایان، کولی‌ها و کارگران همراه بود و آن‌ها را به‌خوبی شناخت. همین تجارب خیابانی، بعدها در داستان‌هایش با دقت بی‌نظیری بازتاب یافت. حتی الفبای نوشتن را با تلاش شخصی و بدون آموزش رسمی آموخت. نام «گورکی» را هم از همین تلخی دوران کودکی‌اش انتخاب کرد.

۲- سال‌های آغازین نویسندگی و شکل‌گیری سبک گورکی

در اواخر دهه ۱۸۸۰، گورکی نوشتن را با داستان‌های کوتاه درباره زندگی مردمان فرودست آغاز کرد. اولین داستانش به‌نام «ماکار چودر» (Makar Chudra) در سال ۱۸۹۲ منتشر شد. این داستان با استقبال مخاطبان روبه‌رو شد و آغازگر سبک خاص گورکی در روایت زندگی ستمدیدگان بود. سبک او، چیزی میان رئالیسم خشن و خیال‌پردازی‌های عاطفی‌ست. شخصیت‌های داستان‌هایش معمولاً شکسته، فقیر، اما دارای کرامت انسانی‌اند. گورکی در همین دوران، با نویسندگان بزرگی مثل تولستوی (Tolstoy) و چخوف (Chekhov) آشنا شد. این آشنایی‌ها، قلم او را پخته‌تر و فلسفی‌تر کرد. آثار اولیه‌اش مثل «چلپاس» (Chelkash) و «کهنه‌سرباز» به سرعت او را در میان روشنفکران روس مطرح کردند. او از ابتدا در پی خلق ادبیاتی بود که درد را بگوید، نه آن‌که پنهانش کند. سبک منحصر‌به‌فردش، او را از دیگر نویسندگان سوسیالیست متمایز کرد.

۳- دستاوردهای جهانی و محبوبیت ماکسیم گورکی در اروپا

با انتشار رمان‌هایی مانند «مادر» (Mother) و نمایشنامه «در اعماق» (The Lower Depths)، گورکی به شهرتی جهانی رسید. رمان «مادر» به بیش از ۲۰ زبان زنده دنیا ترجمه شد و یکی از نخستین نمونه‌های رئالیسم سوسیالیستی (Socialist Realism) در ادبیات بود. نمایشنامه‌اش توسط کنستانتین استانیسلاوسکی (Stanislavski) در تئاتر هنر مسکو به روی صحنه رفت. نویسندگان اروپایی از جمله رومن رولان (Romain Rolland) و برنارد شاو (Bernard Shaw) او را تحسین کردند. گورکی سفری به آمریکا و اروپا داشت و در محافل روشنفکری بسیاری سخنرانی کرد. در آلمان و فرانسه، آثارش را به‌عنوان سندی از رنج کارگران روسی مطالعه می‌کردند. منتقدان، او را صدای خفه‌شدگان جامعه روسیه می‌نامیدند. فروش کتاب‌هایش در کشورهای اروپایی بی‌سابقه بود. گورکی توانست از مرزهای زبانی و سیاسی عبور کند و صدای خود را به گوش جهان برساند.

۴- ماکسیم گورکی و رابطه پیچیده‌اش با انقلاب و قدرت

ماکسیم گورکی ابتدا از انقلاب روسیه ۱۹۰۵ حمایت کرد، اما بعدها نسبت به خشونت‌های انقلابی موضع گرفت. او با لنین (Lenin) رابطه‌ای نزدیک داشت، اما به‌خاطر سانسور و سرکوب روشنفکران از او انتقاد کرد. گورکی مدتی در تبعید در ایتالیا زندگی کرد و از آن‌جا به نقد حکومت بلشویکی پرداخت. این انتقادات باعث شد گاه محبوب و گاه منفور نظام سیاسی روسیه باشد. استالین (Stalin) بعدها او را با وعده‌هایی به شوروی بازگرداند. رابطه گورکی با استالین بسیار پرابهام و پر از تناقض بود. از یک سو، به او لقب «نویسنده مردم» داده شد، و از سوی دیگر، گاه برای پروپاگاندا (Propaganda) از نامش سوءاستفاده شد. برخی معتقدند گورکی هیچ‌گاه کاملاً با سیاست‌های استالین هم‌داستان نشد. این کشمکش درونی میان نویسنده و قدرت، در بسیاری از آثار آخر عمرش نیز انعکاس یافته است. او هم صدای انقلاب بود و هم وجدان معترض آن.

۵- مرگ ناگهانی ماکسیم گورکی و میراث ماندگارش

ماکسیم گورکی در سال ۱۹۳۶، در حالی که ۶۸ سال داشت، درگذشت. علت مرگ او همچنان محل بحث است؛ برخی آن را طبیعی دانسته‌اند و برخی گمانه‌زنی‌هایی درباره مسمومیت یا قتل مطرح کرده‌اند. تشییع‌جنازه‌ای باشکوه برای او برگزار شد که استالین شخصاً در آن حضور داشت. اما بعدها اسناد محرمانه‌ای منتشر شد که احتمال دخالت رژیم در مرگ او را افزایش داد. با این حال، آثار گورکی همچنان جزو متون درسی و مرجع ادبیات روس باقی مانده‌اند. نام او بر خیابان‌ها، شهرها و دانشگاه‌هایی در سراسر اتحاد جماهیر شوروی نقش بست. در دوران پسااستالینی، ارزیابی تازه‌ای از آثار و مواضع سیاسی‌اش صورت گرفت. گورکی امروز به‌عنوان نویسنده‌ای پیچیده، چندلایه و متعهد شناخته می‌شود. آثارش در قالب‌های تئاتر، اقتباس‌های سینمایی و ترجمه‌های ادبی هنوز هم بازتولید می‌شوند. او نه فقط یک نویسنده، بلکه وجدان بیدار یک دوران پرتنش بود.

۶- نقش گورکی در بنیان‌گذاری رئالیسم سوسیالیستی

ماکسیم گورکی از نخستین نویسندگانی بود که پایه‌های سبک رئالیسم سوسیالیستی (Socialist Realism) را بنا گذاشت. این سبک بعدها به رویکرد رسمی دولت شوروی در ادبیات و هنر تبدیل شد. هدف رئالیسم سوسیالیستی، نمایش رنج طبقات پایین در کنار امید به آینده‌ای روشن و انقلابی بود. گورکی با آثاری چون «مادر» و داستان‌های کوتاه کارگری، الگوی اولیه این رویکرد را ارائه داد. او به قدرت بازنمایی فرد معمولی در روایت اجتماعی باور داشت. با این‌که بعدها برخی نویسندگان از این سبک فاصله گرفتند، گورکی همچنان به آن وفادار ماند. رئالیسم سوسیالیستی نه‌تنها در روسیه بلکه در بسیاری از کشورهای بلوک شرق از آثار گورکی تأثیر گرفت. حتی در چین و کره شمالی نیز کتاب‌های او به‌عنوان نمونه‌های ادبی الگو تدریس می‌شدند. این سبک با نام گورکی گره خورده و جایگاه او را در تاریخ ادبیات سیاسی تثبیت کرده است.

۷- سفرهای گسترده گورکی و نقش آن‌ها در شکل‌گیری جهان‌بینی‌اش

گورکی بخش زیادی از زندگی‌اش را در سفر گذراند و این تجربه‌ها نقش مهمی در وسعت دیدگاه‌های اجتماعی و ادبی او داشتند. او علاوه بر روسیه، به فرانسه، ایتالیا، آلمان، انگلستان و ایالات متحده سفر کرد. در این سفرها، هم با نویسندگان و روشنفکران جهانی آشنا شد و هم از نزدیک با نظام‌های سیاسی مختلف برخورد داشت. سفر به آمریکا برای او فرصتی بود تا با جامعه صنعتی و سرمایه‌داری از نزدیک آشنا شود. او در نامه‌هایش، تناقض میان ثروت و فقر را در نیویورک به‌شدت نقد کرد. در ایتالیا، سال‌ها در جزیره کاپری زندگی کرد و با نویسندگان تبعیدی روس رابطه نزدیک داشت. این تنوع فرهنگی، قلم او را انعطاف‌پذیر و چندلایه کرد. تأثیر جهان‌دیدگی‌اش در آثار متأخرش کاملاً مشهود است. گورکی نویسنده‌ای منزوی نبود؛ بلکه ناظری جهانی بود که رنج انسان را فراملی می‌دید.

۸- گورکی و دوستی عمیقش با آنتون چخوف

ماکسیم گورکی با آنتون چخوف (Anton Chekhov) یکی از صمیمی‌ترین روابط ادبی و انسانی را داشت. آن‌ها نخستین‌بار در اواخر قرن نوزدهم با هم آشنا شدند و خیلی زود رابطه‌ای بر پایه احترام متقابل شکل گرفت. چخوف، با نگاه انسانی و مینی‌مالیستی‌اش، بر رویکرد احساسی‌تر گورکی تأثیر گذاشت. گورکی همواره چخوف را «استاد خاموش اما عمیق» می‌نامید. در نامه‌های متعددی که میان این دو رد و بدل شده، می‌توان رشد فکری و ادبی گورکی را دنبال کرد. چخوف به گورکی توصیه می‌کرد که با جملات کمتر، احساس بیشتری منتقل کند. پس از مرگ چخوف، گورکی برای مدتی دچار افسردگی شدید شد و در نوشته‌هایش بارها از چخوف یاد کرد. این دو، هرچند در سبک متفاوت بودند، اما در نگاه به انسان و رنج‌هایش، هم‌افق بودند. دوستی آن‌ها نمادی از گفت‌وگوی ادبی میان دو نسل متفاوت نویسندگی‌ست.

۹- نقش گورکی در تربیت نویسندگان نسل بعدی

در سال‌های پایانی عمر، گورکی نقش فعالی در هدایت نسل جوان نویسندگان شوروی داشت. او در تأسیس اتحادیه نویسندگان شوروی (Union of Soviet Writers) نقشی کلیدی ایفا کرد. این نهاد بعدها به مرکز تصمیم‌گیری در سیاست‌های ادبی شوروی تبدیل شد. گورکی با نوشتن پیشگفتار، نقد و نامه‌های تشویقی، جوانان مستعد را به نوشتن ترغیب می‌کرد. بسیاری از نویسندگان معروف شوروی مثل شولوخوف (Sholokhov) از حمایت‌های مستقیم او بهره‌مند شدند. در کلاس‌ها و انجمن‌های ادبی، گورکی همواره تأکید داشت که «نویسنده باید چشم بینای مردم باشد». او گاهی حتی برای نویسندگان جوان امکانات مالی یا اقامت فراهم می‌کرد. البته برخی از منتقدان، نقش او را در ایدئولوژیزه کردن ادبیات جوان نیز منفی می‌دانند. با این حال، گورکی بدون شک یکی از چهره‌های کلیدی در انتقال ادبیات کلاسیک به نسل‌های بعدی بود.

۱۰- خانه‌موزه گورکی؛ نماد میراث فرهنگی یک نویسنده

پس از مرگ گورکی، خانه او در مسکو به موزه‌ای ادبی تبدیل شد که هنوز هم بازدیدکنندگان بسیاری دارد. این خانه که توسط معمار معروف فئودور شختل (Fyodor Shekhtel) طراحی شده، نمونه‌ای باشکوه از سبک آرت نوو (Art Nouveau) در روسیه است. دکوراسیون داخلی خانه، کتابخانه وسیع، میز تحریر و یادگارهای شخصی گورکی، فضای خاصی به آن داده‌اند. بسیاری از اشیای داخل خانه، اصل و متعلق به خود او هستند. در این خانه‌موزه، اسناد، نامه‌ها، عکس‌ها و دست‌نوشته‌های او نگهداری می‌شود. اتاق کار او که با نور طبیعی روشن شده، اغلب محل تأمل بازدیدکنندگان است. تورهای فرهنگی در آن برگزار می‌شود که شامل قرائت آثار گورکی و تحلیل زندگی‌اش است. این مکان نه‌فقط موزه‌ای فیزیکی، بلکه نوعی زیارتگاه ادبی برای دوستداران ادبیات روسی محسوب می‌شود. خانه‌موزه گورکی، یکی از معدود مکان‌هایی‌ست که روح یک نویسنده را در دیوارهایش حفظ کرده است.

۱۱- تأثیر آثار ماکسیم گورکی بر تئاتر و نمایش‌نامه‌نویسی مدرن

نمایشنامه‌های گورکی، به‌ویژه «در اعماق» (The Lower Depths)، تحول بزرگی در تئاتر روسیه و حتی اروپا ایجاد کرد. این نمایش، که برای نخستین‌بار در سال ۱۹۰۲ توسط استانیسلاوسکی (Stanislavski) به روی صحنه رفت، نگاهی بی‌پرده به فقر، انزوا و فروپاشی اخلاقی داشت. شخصیت‌های این نمایش برخلاف قهرمانان کلاسیک، انسان‌های شکسته و خاکستری‌اند. اجرای این اثر در تئاتر هنر مسکو باعث شد سبک رئالیستی در نمایش‌نامه‌نویسی تثبیت شود. بعدها نویسندگانی مثل ژان پل سارتر و برتولت برشت از فرم و درون‌مایه‌های گورکی الهام گرفتند. گورکی با آوردن طبقه پایین به روی صحنه، ساختار نمایشی سنتی را شکست. دیالوگ‌های ساده اما عمیق او، الگویی برای «درام اجتماعی» در قرن بیستم شدند. حتی در ایران نیز اقتباس‌هایی از این نمایشنامه اجرا شد. گورکی نه‌فقط نویسنده بود، بلکه معمار تئاتر مدرن محسوب می‌شود.

۱۲- اقتباس‌های سینمایی از آثار گورکی در اتحاد شوروی و جهان

در دهه‌های ۳۰ تا ۸۰ میلادی، آثار گورکی بارها در سینمای شوروی اقتباس شدند. معروف‌ترین آن‌ها سه‌گانه زندگی‌نامه‌ای اوست: «کودکی من» (My Childhood)، «در میان مردم» (Among People)، و «دانشگاه‌های من» (My Universities). این فیلم‌ها توسط مارک دانسکوی (Mark Donskoy) کارگردانی شدند و تحسین جهانی دریافت کردند. سبک ساده اما انسانی فیلم‌ها، بازتابی وفادار از زبان گورکی بودند. حتی برخی منتقدان این آثار را نمونه‌هایی از «سینمای شاعرانه رئالیستی» می‌دانند. در اروپا نیز اقتباس‌هایی آزاد از آثار او ساخته شد، هرچند نه به گستردگی شوروی. در دهه ۶۰ میلادی، موج نوی فرانسه از سبک توصیفی گورکی الهام گرفت. آثارش به‌عنوان پایه‌ای برای ساخت مستندهای اجتماعی نیز به‌کار رفتند. گورکی با قدرت روایتش، منبع الهام مهمی برای سینماگران متعهد باقی ماند.

۱۳- نقش گورکی در ادبیات مترقی ایران پیش از انقلاب

در دهه‌های ۱۳۳۰ تا ۱۳۵۰ خورشیدی، آثار گورکی به‌شدت در میان نویسندگان و مترجمان ایرانی محبوب شدند. مترجمانی چون به‌آذین، سروش حبیبی و رضا سیدحسینی آثار او را به فارسی برگرداندند. نگاه اجتماعی و انتقادی گورکی، در فضایی که ادبیات متعهد در حال رشد بود، بسیار تأثیرگذار شد. نویسندگانی مثل علی اشرف درویشیان، صمد بهرنگی و غلامحسین ساعدی از او تأثیر گرفتند. همچنین گروه‌های تئاتری روشنفکر آن زمان، نمایشنامه‌هایش را روی صحنه بردند. در نشریات ادبی آن دوره، نام گورکی مترادف با «عدالت»، «مقاومت» و «صدای مردم» بود. حتی در دانشگاه‌ها نیز آثارش تدریس و تحلیل می‌شد. تأثیر او تنها در ادبیات، بلکه در تفکر اجتماعی و سیاسی زمانه نیز دیده می‌شد. گورکی در ایران، صدایی از آن‌سوی تاریخ بود که مردم ایران را هم خطاب قرار می‌داد.

۱۴- روایت زندگی گورکی در رمان‌های خودزندگینامه‌ای

ماکسیم گورکی یکی از پیشگامان ژانر «رمان خودزندگینامه‌ای» (Autobiographical Novel) در ادبیات روسیه بود. سه‌گانه معروف او شامل «کودکی»، «در میان مردم» و «دانشگاه‌های من» تصویری بی‌واسطه از زندگی سخت او ارائه می‌دهد. برخلاف بسیاری از نویسندگان که خودزندگی‌نامه را با تحریف همراه می‌کنند، گورکی با صداقت و تلخی روایت کرد. سبک نوشتار در این سه‌گانه، همزمان شاعرانه و خشونت‌آمیز است. او با توصیف دقیق فضای روسیه قرن نوزدهم، نه‌فقط زندگی خود، بلکه زندگی میلیون‌ها نفر را مستند کرد. این آثار به‌عنوان سندهای اجتماعی ارزشمند شناخته می‌شوند. مخاطب در این کتاب‌ها، همزمان شاهد رشد فکری و روحی یک نویسنده است. استفاده از زبان عامیانه در کنار توصیف‌های فلسفی، ترکیبی منحصربه‌فرد خلق کرده است. این سه‌گانه هنوز هم در بسیاری از دانشگاه‌های جهان تدریس می‌شود. گورکی، زندگی‌اش را مثل رمان نوشت؛ تلخ، صادق و الهام‌بخش.

۱۵- بازنگری دوباره در جایگاه گورکی پس از فروپاشی شوروی

پس از فروپاشی اتحاد شوروی در سال ۱۹۹۱، نگاهی تازه و گاه منتقدانه به ماکسیم گورکی شکل گرفت. برخی مورخان او را به همکاری با حکومت استالین متهم کردند و نقش او در ترویج رئالیسم سوسیالیستی را زیر سؤال بردند. شهر نیژنی نووگورود که به‌نام گورکی تغییر یافته بود، دوباره به نام اصلی خود بازگشت. با این حال، در سال‌های بعد، موجی از بازخوانی آثار گورکی بدون پیش‌داوری‌های ایدئولوژیک آغاز شد. پژوهشگران نشان دادند که گورکی بیشتر از آن‌که ابزار قدرت باشد، راوی رنج انسان بود. نسل جدید نویسندگان و منتقدان به زبان، تصویرسازی و انسان‌گرایی گورکی علاقه‌مند شدند. ترجمه‌های جدیدی از آثار او منتشر شد که جنبه‌های زیبایی‌شناسی آثارش را برجسته کرد. اکنون گورکی نه به‌عنوان نویسنده دولتی، بلکه به‌عنوان هنرمندی پیچیده و چندلایه بازشناسی می‌شود. میراث او همچنان محل گفتگو و تحلیل است. هرچند زمانه‌اش تغییر کرده، اما صدای تلخ و دقیق گورکی هنوز شنیده می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]