وقتی این چیزهای اغراقآمیز و غیرواقعی را در فیلمها و سریال در مورد حرفهمان میبینیم، عصبی میشویم، اما بعد از پایان تماشا، یادمان میرود که آنها را با هم در میان بگذاریم

قرار نیست که دنیای فیلمها و سریالها واقعی باشد، آنها همیشه حوادث واقعی را دراماتیک میکنند یا سرزمینها و آدمهایی به کلی تخیلی را میآفرینند.
اما واقعا وقتی یک فیلم و سریال غیرفانتزی را میبینیم، انتظار داریم که به منطق و روابط دنیای واقعی تا حدی احترام بگذارد. اما عملا متوجه میشویم که کارگردان و فیلمنامهنویس گویا اصلا در برخی از محیطها نبوده، از برخی از حرفههای سررشتهای ندارد و چیزی که درست کرده مضحک یا دلآزار از آب درآمده است.
وضعیت وقتی بدتر میشود که وقتی مثلا حرفهای یک رشته باشید، حوادث تخیلی همان رشته کاری را در فیلمی ببینید. متوجه میشوید که چقدر تفاوت دارد. مثلا وقتی پزشک باشید، متوجه میشوید که شرایط بیمارستان و روابط با آن دنیاهای تخیلی فاصله دارد و به همین صورت اگر در مهندس مثلا شبکه و امنیت باشید!
در این پست تعدادی از چیزهایی از این قبیل را که در فیلمها و سریالها روی اعصاب هستند، مرور میکنیم:
-------
علت و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟
1- چه کسی گفته که راحت میشود از کانال هوا وارد یک ساختمان شد و در اتاقهای مختلف جابجا شد یا در آنها پنهان شد؟ امتحان کردهاید؟ در عمل شما با صفحاتی که تاب وزن شما را ندارند و بدتر از آن پیچهایی که هر آن ممکن است در گوشت تنتان فرو روند، مواجه میشوید!
2- نه! بیمارستانها و اورژانسها جای هیجانانگیزی که در آنها هر دم تشخیص عجیبی گذاشته شوند و درمانهای دراماتیکی وجود داشته باشند یا پرسنل بسیار جذاب داشته باشند، نیستند! بیشتر اوقات روندهای کاری خستهکننده و روتین هستند. فقط این وسط هر از چند گاه کیسهای بیماری عجیب و غریبی هم ظاهر میشوند که در فیلمها و سریالها همین کیسها را با تخیل ترکیب میکنند.
3- نوازندههای موسیقی رستورانها و بارها معمولا آدمهای افسرده و به انتهای خط رسیده تصور میشوند. در صورتی که اتفاقا خیلیهاشان کارشان را دوست ندارند و فکر نمیکنند که موسیقیدان بزرگی بودهاند که به حقشان نرسیدهاند!
4- محیط کاری متخصصان طب قانونی در فیلمها معمولا بسیار لوکس و پر از تجهیزات فناورانه تصور میشود. در صورتی که خیلیهاشان در ساختمانهای بسیار فرسوده و تجهیزات قدیمی کار میکنند.
5- دلیلی ندارد که هر ریاضیدانی که در هر بخشی از این دانش کار میکند، توانایی محاسبه ذهنیاش با اعداد هم خارق العاده و سریع باشد!
6- وکیل بودن هم اغلب آن طوری که در فیلمها و سریالها به رخ کشیده میشود، نیست. شما در دنیای متفاوتی نسبت به ماجراهای جالب سریال «بهتره با ساول تماس بگیری» زندگی خواهید کرد. انبوهی کار کاغذی و تحقیق و کلنجار با مواد قانونی و خیلی از پروندهها کسلکننده، راحت میتوانند سه ماه وقت شما را بگیرند!
7- جدا نمیتوانید با HTML و یا آن طور که زمانی در سریالهای ایرانی مد بود با تغییر تنظیمات ویندوز، هک پیچیده انجام بدهید!
8- کارکنان بایگانیها همیشه لباس فرم با دستکشهای سفید به دست ندارند و با وسواس اوراق و سندها را با وسواس جابجا نمیکنند.
9- کارکنان بارها دائم دستمال به دست در حال پاک کردن پیشخوان یا برق انداختن ظروف نیستند!
10- معمولا در کمتر فیلم یا سریالی عملیات احیای قلب و ریه به درستی نشان داده میشود. باور کنید که شوک دادن در هر CPR ای لازم نیست و ریتم قلب بیمار باید از نوع خاصی باشد که به شوک پاسخ بدهد. مثلا شوک قلبی برای کسی که قلبش اصلا نمیزند و در حالت آسیستول است، اصلا لازم نیست و تغییری در وضعیتاش ایجاد نمیکند. در ضمن بسیاری از جلسات احیا، طولانی میشوند و آن طور که در فیلمها نشان داده میشود در یکی دو دقیقه کار تمام نمیشود!
11- کتابدارها در هنگام کار، همه وقتشان را به خواندن کتابها نمیگذرانند.
12- عملیات خنثی کردن بمبها هم معمولا بسیار غیرواقعی در فیلمها به تصویر کشیده میشوند. مخصوصا در دنیای کنونی، خیلی از کارها با روباتها انجام میشود و معمولا تا وقتی که ممکن نباشد، یک متخصص جوان را برای قطع کردن سیم قرمز نمیفرستند!
13- و نگرانی همیشگی ما در مورد اینکه کاراکترهای فیلمها واقعا چطور پول درمیآورند. در شرایطی که برای تراز کردن دخل و خرج، بیشتر آدمها نیاز به کار روزانه و تماموقت دارند، برخی از کاراکترها بدون درآمد خاص و منبع درآمدی ویژه، به راحتی به مسافرتهای پرخرج و طولانی میروند و استرس صورتحسابهای آنها، ما را فرامیگیرد!