معرفی کتاب کاندید (سادهدل)، نوشته ولتر
وقتی کتاب کاندید برای نخستین بار در ژانویهٔ ۱۷۵۹ م. روی پیشخوان کتابفروشیها قرار گرفت، نام ولتر، شاعر، تراژدینویس، تاریخدان و فیلسوفِ نامی بر آن سنگینی نمیکرد: کتاب همچون قهرماناش، فرزندی نامشروع بود و خود را اثرِ «دکتر رالف» معرفی میکرد و اگر نثر ولتر در سطر سطر کتاب خودنمایی نمیکرد، بیتردید امروز در زمرهٔ آثار بینام و نشان طبقهبندی میشد. ولتر در ایجاد جاروجنجال پیرامون مسایل و سپس پوشاندن آثار این جاروجنجالها استاد بود؛ نهتنها کتاب را بهنام دیگری چاپ کرد بلکه زمان و مکان چاپ اول کتاب هرگز معلوم نشد.
کتاب کوچک راه خود را یافت و نخست به خاطر جنبهٔ سرگرمکنندهاش بهسرعت همهگیر شد؛ بعدها بود که منتقدان آن را در فهرست «برترین کتابهای جهان» جای دادند و امروز هم که دیگر تبدیل به اثری کلاسیک شده است.
کاندید کتابی مفرح و همزمان بیرحم و ویرانگر است، کیفیتهایی که شاید آسانتر از آنچه فکرش را بکنیم در این کتاب کمحجم کنار یکدیگر قرار گرفتهاند، و همین دو جنبهٔ متناقض و ناساز سرزندگی غریب کاندید را میسازند. بیرحمی کتاب تلخ نیست و سرگرمکنندگیاش مدرن و مناسب است. منتقدان قدرت تخریب و ویرانسازی همه چیز و روش اجرای این ویرانسازی را از دلایل مدرن بودن کتاب دانستهاند. طنز موجود در تاروپود کتاب بیرحمی آن را تحملپذیر میکند: در طنز برای هرکسی چیزی وجود دارد و اثر را عامتر و انسانیتر میکند. همهٔ قهرمانانِ نویسندگانی چون آلدوس هاکسلی و قهرمانِ «بیگانهٔ آلبر کامو، قهرمانانی چون هاکلبریفین، شوایک سرباز پاکدل و همهٔ معصومهای تحقیر شده را کاندید دوم میدانند. میتوان به تأثیر پردامنهٔ ولتر بر نویسندگان آمریکای لاتین بهویژه ماشادو دِ آسیس نیز اشاره کرد. کاندید را بهخاطر اعتیاد پرتبوتاب و نیز شکاکیتاش به زندگی منطقی و نحوهٔ پرداخت آن، کتاب نمونهٔ اروپایی دانستهاند.
دربارهٔ نام کاندید و کونهگوند
کاندید از صفت فرانسوی به همین نام میآید که در انگلیسی نیز وجود دارد. هر دو از واژهٔ لاتین کاندیدوس (Candidus) گرفته شدهاند که معنی اولاش «سفید» است. برف، قو و سنگ از جمله اسمهایی بودند که رومیها این صفت را برای آنها بهکار میبردند. بعدها که قرار شد مردانِ برگزیده شده برای مجلس رداهای سفید آراسته بهتن کنند، معنای این واژه گسترش یافت که امروزه در واژهٔ کاندیدا همچنان به هستی خود ادامه میدهد. اما این واژه در جهتی دیگر نیز گسترش یافت: ویرژیل در آئنید، هم ملکه دیدو و هم الههٔ مایا را کاندیدا توصیف میکند که به معنی «زیبارو» است. هوراس نیز از این واژه به معنی بیطرف، صادق و منصف استفاده میکند.
رفتهرفته در ادبیات انگلیسی و فرانسوی سدههای بعد، این واژه هرچه بیشتر به معنی منصف و بیطرف بهکار رفت، چنانکه در منازعات مربوط به بیانیهٔ انقلاب آمریکا بهدفعات به عبارت «خوانندهٔ بیطرف و منصف (the candid reader)» برمیخوریم. همهٔ این معنیهای جنبی واژه به قهرمان ولتر میخورند: او آلودهٔ دنیا نمیشود، روحی پاکیزه دارد، کاملاً راستگو و قابل اعتماد است، و همیشه آماده است تا فلسفهٔ پانگلوس را (بخوانید فلسفهٔ لایبنیتز که ولتر در این کتاب پنبهٔ آن را میزند) به محکی دیگر بزند. او چنان موجود معصوم سپیدی است که گویی هرگز بزرگ نمیشود.
دوشیزه کونهگوند ــ که همیشه برای ولتر «دوشیزه» است ــ ناماش را از دو بانوی برجستهٔ سدهٔ یازدهم آلمان گرفته است. Kunigunde که دختر کنتِ لوکزامبورگ و همسر امپراتور روم مقدس بود و در پیمان زناشوییشان، به پیمان پاکدامنی تصریح شده بود (با کونهگوند داستان مقایسه کنید) و دیگری هم به همین نام که دختری اشرافزاده بود. بهنظر منتقدان دلیل اصلی استفادهٔ ولتر از این نام، آوای آرکاییک آن است.
چاپ دوم کتاب کاندید پیش روی شماست. از میان کتابهایی که تاکنون به فارسی برگرداندهام، این کتاب که اولین آنها نیز هست و اکنون با ویراست جدید منتشر میشود، برای من دلپذیرترین بوده است. کتابهای دیگر مربوط به عرصهٔ علوم اجتماعیـ سیاسیاند و ترجمهٔ آنها بیشتر از نوعی احساس ضرورت و انجام وظیفهٔ ترجمه برمیخیزد: انتقال دستاوردها از جوامع پیشرفتهتر به جامعهٔ ایرانی. اما ترجمهٔ این شاهکارِ سرشار از طنز در عالیترین درجه، همراه با فلسفهٔ انسانی و داستان پرکشش لذتی دیگرگونه و تجربهیی گرانبها بوده است.
رضا مرادی اسپیلی
کاندید (سادهدل)
نویسنده : ولتر
مترجم : رضا مرادی اسپیلی