نرگس ، سریالی برای تحمیق خلق

اول – در بخش اورژانس : 25 ساله به نظر می‌رسید ، لاغر و رنگ‌پریده ، با همان نگاه اول معتاد بودنش مشخص بود ، با خودم گفتم حتما برای گرفتن دیازپامی ، چیزی آمده. روی صورتش ضایعات پوستی عجیب  و غریبی بود ، آدم ناخودآگاه به ایدز و عوارض پوستی‌اش فکر می‌کرد.
– دکتر برام سفالکسین نوشت ، گفت بخورمشون ببینم چطور می‌شم.
– آزمایشم دادی؟
– نه ، دکتر گفت ، ولی گرونن.
می‌دانستم که بدون ویزیت وارد مطب شده ، یعنی وضعیتش طوری بود که پول ویزیت هم نداشت و چه کسی با آن وضعیت اعتیادش می‌توانشت به او اعتماد کند و پول قرضش دهد؟

دوم – سریالی برای تحمیق خلق : نمی‌خواستم این مطلب را بنویسم ولی چاره‌ای نبود. راستش این مدت شب‌هایی که کشیک بودم ، دقایقی از سریال محبوب! نرگس را دیدم و راستی چقدر هم که این سریال طرفدار داشت. اینها نمونه شرح حال بیمارهایم است:
– داشتم سریال نرگس را نگاه می‌کردم که دیدم تنفسم تند شده …
– داشتیم سریال نرگس را نگاه می‌کردیم که یه دفه دیدیم مادرمون از حال رفته …
– قبل از نرگس ، یه چیزی خورده بودم دکتر …

همراهان مریض‌ها در اورژانش با چه شوق و علاقه‌ای نرگس نگاه می‌کردند. پرستارها مخصوصا پرستارهای زن ، از همه به این سریال معتادتر بودند. البته پرستارهای مرد دل خوشی از این سریال نداشتند ، گویا خانم‌هایشان بعد از اتمام سریال ، متوجه وجه پلید همه مردها می‌شدند و کم‌محلی‌ها شروع می‌شد! چه دشنام‌هایی که روانه جناب شوکت نمی‌کردند.

اینها را نوشتم تا تأکید کنم که به هر دلیل سریالی که ضعف‌های عمده داشت ، در جامعه ما اینقدر محبوب شده بود ، راستی جامعه‌شناسی نیست که بدسلیقگی مزمن جامعه ایرانی و چرایی جوگیر شدنش را آسیب‌شناسی کند؟ از نوشتن درباره همه ضعف‌های عمده  فیلم مانند نوع شخصیت‌پردازی ، نگاه سیاه و سفید ، عدم رعایت توازن و منطق ، آگهی‌های میان‌برنامه‌ای! صرف‌نظر می‌کنم.

اما از لحاظ پزشکی این سریال یک فاجعه تمام‌عیار محسوب می‌شد ، سریالی بود که یکسری باورها و اعتقادات غلط را ترویج می‌کرد ، شنیدن صدای جنین با گوشی معمولی پزشکی و پاره ای از موارد دیگر ، همه قابل اغماض بودند ، اما سریال وقتی بدآموز شد که نگاه ویژه‌اش را به ایدز دیدیم.

یکی از همکاران در وبلاگش در این باره می نویسد:
“آهان خیط شدین؟! ۷ سال پزشکی خوندین هنوز نفهمیدین خون دماغ نشونه اون مرض اسمشو نبر نیست؟! هنوز نفهمیدین خون دماغ و زخمای رو سر و صورت میتونه یکی از نشونه های افسردگی یا اضطراب باشه؟! چطور نمیدونستین؟! واقعا لعنت به اونی که به شماها این مدرکای دکتری رو داده! ضمنا درسته که اگه سه چهارم موهای یه نفر در عرض ۲۴ ساعت مث برف سفید بشه میتونه پروتوتایپ ایدز (آخ آخ ببخشید اسمشو اوردم…!) باشه٬ اما علت اصلیش همون خون دماغه که اونم مهم نیست و با ورزش خوب میشه (حاریصون ۲۰۰۰۶ صفحه پشت جلد). تازه من محض اطلاع توضیح بدم که دختر عموی بهروز هم (هووی نسرین) الحمد لله٬ بر اثر تصادف به ایدز مبتلا شده. دوستان اگه پرستاری خواستین که هم مراقب مریضتون باشه و هم ظرفاتون و رختاتون رو بشوره بفرمایید٬ سه سوت بفرستیم در خونه. سیگار هم خیلی چیز بدیه چون داماد بده از وقتی سیگار کشید بد شد و سیروس مقدم و حسن پورشیرازی و خیلیا دیگه هم اصن لب به سیگار نمیزنن. تو قسمت آخر نرگس٬ شوکت همه اموالشو به داماد خوبه بخشید؛ نه به نرگس! باز هم خدا رو شکر!”

در اینجا به پاره‌ای از اشکالات و خطاهای فاحش این سریال درباره ایدز و مسائل جانبی‌اش می‌پردازم:

– بیماری اسمشو نبر : چرا و به چه علت و با وجود تأکید‌های کاغذی و بخشنامه‌ای درباره آشنایی نسل جوان وعامه مردم با بیماری ایدز ، بازهم در یک سریال پرمخاطب ، یک بار هم از بیماری ایدز نام برده نمی‌شود؟ واقعیت این است که در کشورمان ایدز هنوز یک تابوست. بیماری‌ای است که باید بعد از شنیدن ابتلای یکی از نزدیکان به آن ، بدحال شد ، غش و حتی سکته کرد! بیماری است که هنوز شایسته است ، ایرانیان تنها از راه تزریق وریدی موارد مخدر به آن مبتلا شوند و اصلا مهم نیست که راه‌های دیگری هم برای ابتلا به آن وجود داشته باشد. بیماری است که “بهروز” باید ، آن را از همسر شرعی خود گرفته باشد. نه ، به راه‌های دیگر اصلا فکر نکنید! آخر “بهروز” گرچه یک جوان “خوب” ایرانی نیست ولی هر چه باشد ایرانی است.
سیروس مقدم پیش از این در سریال “پلیس جوان” تجربه وارد کردن یک بیمار مبتلا به ایدز را داشت که نقشش را “میترا حجار” بازی می‌کرد ، آن سریال هم در نوع خود فاجعه‌ای محسوب می‌شد.

– دادن اطلاعات غلط به مخاطبان : راستی علت تأکید بیش از حد نویسندگان این سریال به خون‌دماغ شدن (اپیستاکسی) بهروز چه بود؟ چرا باید همه شواهد و قرائن حاکی از ابتلای بهروز به HIV باشد و بعد بهروز تنها یک هاپوکندریاک (خودبیمارانگار) معرفی شود؟ اگر پزشکان به احتمال می‌دادند که بهروز بیماری جسمی ندارد ، پس چرا سی‌تی‌اسکنش کردند؟
(پی‌نوشت : سی‌تی اسکن در یک بیمار ایدزی به دلایل مختلفی می‌تواند اندیکاسیون پیدا کند ، مثلا تشخیص عفونت با
PCP ، یا تشخیص ضایعات CNS مثل توکسوپلاسموز ، لنفوم اولیه CNS یا PML )
این احتمال وجود دارد که پایان داستان به دلایلی دستکاری شده باشد.
اما ، یک فرد ناآشنا با علایم ایدز ، علایم بیماری‌ها و اختلالات روحی روانی و علل اپیستاکسی ، بعد از دیدن این سریال چطور این مباحث را با هم اشتباه نگیرد؟ جای یک مشاور پزشکی در سریال‌های و فیلم‌های ما کجاست؟

مجبورم ، واقعا مجبورم ، کمی درباره این موارد، بنویسم.
(پی‌نوشت : جدا داستان این سریال آنقدر سر در گم بود که از تفسیر جنبه‌های پزشکی آن پشیمان شدم!)

1- ربط ایدز و خون‌دماغ :
(پی‌نوشت : بدیهی است که اپیستاکسی جزو تظاهرات شایع بیماری ایدز و ترومبوسیتوپنی نیست. اما تنها استدلالی که برای ربط گودرز و شقایق می‌توانستم بیاورم ، همین بود!)
همانطور که می دانید عامل بیماری ایدز ویروسی است به نام
HIV و این ویروس هنگام تکثیر و گسترش در بدن باعث کاهش نوعی از گویچه‌های سفید خون به نام سلول‌های CD4 مثبت می‌شود ، کاهش این سلول‌هاست که باعث ضعف سیستم ایمنی و سهولت ابتلای بدن به انواع بیمار‌های عفونی می‌شود.
پلاکت‌ها یکی از اجزای مهم خون در فرایند انعقاد و بند آمدن خون هستند. پس هر گونه اختلال کمی و کیفی در آنها می‌تواند این فرآیند مهم بدن را مشکل مواجه کند.
کاهش تعداد پلاکت های خون یا ترومبوسیتوپنی
thrombocytopenia ، ممکن است یکی از عواقب زودرس عفونت HIV باشد. تقریبا 3 درصد بیماران غیردرمان‌شده‌ای که تعداد سلول‌های CD4 مثبتشان از 400 تا بیشتر است ، تعداد پلاکت زیر 150 هزار تا دارند.  بیمارانی که سلول‌های CD4 مثبتشان کمتر از 400 تا است ، 10 درصدشان پلاکت زیر 150 هزار تا دارند. با این همه ترومبوسیتوپنی به ندرت یک مشکل بالینی جدی در بیماران ایدزی است و این ترومبوسیتوپنی هم به خوبی به داروهای ضد ویروسی جواب می‌دهد.

2- رفتار پرخطر داشته‌ام و مشکوک هستم که ایدز داشته باشم ، باید منظر چه علایمی باشم که نشاندهنده ابتلای من به ایدز باشد : واقعیت این است که انتظار در این مورد مفهومی ندارد. علایم و نشانه‌های ابتلا به HIV مشابه خیلی از بیماری‌های ویروسی دیگر است. تنها راه مطمئن شدن از ابتلا به ایدز آزمایش است. خیلی از افرادی که با ویروس ایدز آلوده شده‌اند ، سال‌ها هیچگونه علایم و نشانه ای نداشته‌اند.
پس توجه داشته باشید که بین “بیماری ایدز” و “آلوده بودن با ویروس ایدز یا همان
HIV” تفاوت وجود دارد ، به عبارت دیگر بیماری ایدز یک مرحله بدون علامت دارد که مدت آن کاملا متغیر است و بعد از این فاز بدون علامت رفته‌رفته علایم و نشانه‌های بیماری ایدز تظاهر پیدا می‌کند.
در مرحله زودرس بیماری که علایم بیماری می تواند اینها باشند : تب ، سردرد ، خستگی ، تهوع ، اسهال و بزرگ شدن غدد لنفاوی. این علایم خود به خود بهبود می‌یابند ، خیلی از بیماران اصلا متوجه علایمشان در این فاز نمی‌شوند. مدتی بعد علایم اصلی بیماری تظاهر پیدا می‌کند. علامی مثل کاهش وزن ، تب و عرق شبانه ، سرفه‌های خشک ، احساس خستگی مزمن ، علایم پوستی و غیره.

3- خون‌دماغ متناوب دارم ، آیا ایدز دارم و یا به یک بیماری روحی‌روانی مبتلا شده‌ام؟ : نه! ، در بسیاری از موارد خون‌دماغ نشان‌دهنده ابتلا به بیماری خاصی نیست. خشکی مخاط بینی مخصوصا در فصل سرد سال ، دستکاری بینی و ضعف جدار رگ‌های بینی ، در بسیاری از موارد تنها علت خون‌دماغ هستند. با این همه در صورت تکرار خونریزی بینی باید بررسی بیشتری روی شما انجام شود.
بیماری روحی- روانی هم مستقیما هیچ ربطی به خون‌دماغ ندارد!

4–  آیا چیزی به نام خودبیمار‌انگاری داریم؟ در روانپزشکی دسته ای از بیماری‌های روحی-روانی تحت عنوان بیماری‌های شبه‌جسمی یا سوماتوفرم طبقه‌بندی می‌شوند. یکی از انواع اختلالت شبه‌جسمی ، اختلال خودبیمارانگاری یا Hypochondrial disorder است ، که تابلوی غالب این بیماران در این اختلال نگرانی ذهنی و مشغولیت دائمی در  مورد داشتن یک بیماری جسی است. این بیماران با وجود اینکه انواع تست‌های تشخیصی یک بیکاری را انجام داده‌اند و از جانب پزشکان به آنها اطمینان داده شده که مبتلا به بیماری مورد نظر نیستند ، قانع نمی‌شوند و همچنان از مطبی به مطب دیگر ، مراجعه می‌کنند.
(پی‌نوشت : مسلما علایم جسمی که شخصیت بهروز از خود نشان می داد ، نمی‌توانست با خودبیمارانگاری توجیه شود.)
بسیاری از شاهکارهای سینمای جهان در مورد بیماران مبتلا به اختلالات روانپزشکی شاخته شده ، معمولا این فیلم‌ها آنقدر عالمانه ساخته می‌شوند و بازیگران این فیلم‌ها آنقدر استادانه نقششان را بازی می‌کنند که از بخت زیادی برای بردن جوایز سینمایی برخوردارند.
این روند را مقایسه کنید با نگاه سینمای ایران به بیماران ، پزشکی و پزشکان.

66 دیدگاه

  1. salam!man hanuz yad nagereftam inja chejuri farsi benevisam :P faghat chonke khodam kheili shaba seriale nargeso negah kardam kahstam begam ke usulan va asasan,didane in serial neshundahandeye in nist ke babe tabe’ adame ya azash lezat mibare. mesle linkdoonie shoma ke be manzaleye taeede matalebe webloga nist! man doost dashtam ke hameye kahnevadam dore ham mishestim be bahaneye narges,ya ba ham sohbat mikardim ya khoraki mikhordim ya hata be seriale mikhandidim! ghaziye sare ine ke hamine ke hast! khob mage too oon moghe shab ke forsatye baraye dore ham boodan che choice haye azim o gostardei voojood dare ke asasan begim in seriale jak o javad mardompasand boode! entekhabi voojood nadare.

  2. هر چند این خوره‌ای که یکی دو ماه افتاد به جان خلق فقط به درد تحلیل‌های آسیب‌شناسانه‌ی اجتماعی می‌خورد، ولی… نه نمی‌توانم بگویم اطلاعات پزشکی‌ای که برایم تازگی داشت این پست را قابل تحمل می‌کرد… ای کاش این پست را ننوشته بودید آقای دکتر… تازه داشتم از پارانویای نرگس رها می‌شدم ولی داغ را تازه کردید!

  3. مطلب خیلی خوبی نوشتید خصوصا اینکه انتقادتون بصورت علمی و جالب توجه است . من خودم سریال رو از اواسط اون نگاه کردم ولی به چیزی هم بگم این نوع سریالها خوراک ما ایرانی هاست . احساساتی همه چیز کلیشه ای . بد مطلق و خوب مطلق . برای ما فقط گریوندن و خندوندن مردم مهمه و یک فیلمساز ایرانی به راحتی این کارو می کنه چون ایرانی ها کلا به راحتی می خندن و به راحتی گریه می کنن . عاطفی بودن این مردم باعث می شه خیلی از ایرادهای اصلی سریال دیده نشه . البته من نمی تونم بصورت علمی نظر بدم اما در کل از اینکه می بینم بسیار موشکافانه موضوع رو بررسی کردید برام جالب بود . موفق و موید باشید.

  4. یک پزشک عزیز؛ اپیستاکسی معمولا تظاهر اول ترومبوسیتوپنی نیست. خودت هم گفتی که کاهش پلاکت در عده کمی از بیماران ایدزی رخ میده و اگه در حدی باشه که انسان به خودی خود دچار خونریزی بشه (اون چیزی که معمولا با پلاکت زیر ۱۰۰۰۰ رویت میشه) علایم جدیتر خیلی زودتر سراغ بیمار رو گرفت.
    بیماریهای سایکوسوماتیک حال عمومی بیمار رو تحت تاثیر قرار میدن و گاه مث کانورژن علایم جدی پیدا میکنن اما دیگه نه خون دماغ!
    من درعجبم که کارگردان و تهیه کننده با چه وقاحتی در اون مصاحبه مطبوعاتی طلبکار شدن که معلومه ما از مشاوره متخصصین استفاده کردیم! اون از اون داستان روانشناس/روانپزشک و این از آخر ماجرا!!!

  5. واقعا خوشحالم از اینکه ایران نیستم و مجبور هم نیستم سریالهای جهت داری که (…) ببینم. هر وقت هم برمیگردم ایران بیشتر از دو دقیقه سیمای (…) را تحمل نمیکنم.

    جدااز این از وبلاگ خوب و مفید شما سپاسگزارم.

  6. موافقم داستان خوبی با توجه با جامعه ما میشداز توش در اورد اما خییل خرابش کردند خیلی ….در ره صورت به نظر من نرگس ِطاهر ه خانم اگه فضولی نکرده بود اینجوری نشده بود میذاشت اینا دوست باشند چی می شد فوقش بهم می خورد نه این همه فاجعه به وجود اورد خصوصا ایدز اخریش م که فکر کردیم هندی تر تموم می شه نسرین زن اون دوست سخنرانشون می شه

  7. مطلبت خیلی خوب بود مخصوصا که با دلیل بود.باید فیلم باغ فردوسو ببینی که چه جوری یه روان پزشک به طرز مسخره ای عاشق مریضش میشه اونم مریضی که مشکل روحی حاد داره و با چند تا تماس تلفنی دکتر خوب میشه و کار به جایی میرسه که در سکانس اخر دختر داره دکترو یه جورایی مشاوره میکنه!!
    اصلا قابل مقایسه هست چنین دیدگاههایی با فیلمای خارجی؟بخدا مارو چقدر یعنی احمق فرض کردند؟
    تو دبیرستانها داره راههای انتقال ایدز به بچه ها از طرف بهداشت تدریس میشه اونوقت تو صدا و سیما هنوز اسمشو نمیبرن این آقایون.
    خیلی حرصم گرفته.
    چه رفتم بالای تریبون:))

  8. خیلی خوب بود ممنون
    من با اجازه لینک بلاگتونو گذاشتم تو لینک دوستام
    و در ادامه
    من این سریال رو نمیدیدم اما جالب بود واسم عمه جونم میگفتن هر قسمت رو دوبار می بینن !!!!!!!!!!

  9. یادم شد بگم کتابخونه با حالی ام دارین چند قسمت بیل گیتس و شب های سپید رو تا حالا خوندم
    جالب بود که بعد از دیدن فیلم شب های روشن (فرزاد موتمن) خیلی دوست داشتم این اثر داستایفسکی رو بخونم
    آخه یه برداشت آزاد موتمن داشته روی اثر .

  10. سلام
    خیلی خوب گفتی.
    فقط من میخواستم بگم که پشت این سریالا نقشه های اساسی خوابیده.نتایج این سریالو از چند وقت دیگه میبینیم مثل بی حرمت کردن پدر و خیلی چیزهای دیگه.
    اگه یادتون باشه سالها پیش هم با سریال پدر سالار حرمت بزرگ خونواده رو شکستن و فرهنگ جدایی و آپارتمان نشینی رو هم جا انداختن.و در کل چون مردم ما در طول روز خیلی شادن و اتفاقات شادکننده براشون میوفته باید آخر شب این سریالا رو ببینن تا خوشی نزنه زیردلشون و با شادی کمتری بخوابن.شما ببینین تو این تلویزیون خرابشده چندتا سریال شاد داریم :(چندتا فیلم کمدی نشون میدنن هیچی.همش بدی و ناراحتی و بدبختی ای نسلشون بسوزه.

  11. با سلام
    واقعاً از اینکه با دید کاملا تخصصی ، فجایع این سریال را بازگو کردید، ممنون. سوالهای بسیاری در ذهنمون بود ولی به علت نداشتن اطلاعات کافی ، حسّ حماقت هم بهمون اضافه شده بود. ممنون.

  12. حرفتان در مورد بررسی جامعه شناختی بدسلیقگی ایرانیان بحثی جدی است که باید جدی گرفته شود اما از سوی چه کسی؟ برخی فقط به فکر تحمیق مردم هستند.

  13. سلام عزیز:

    خدا رو شکر در این خراب‌آباد یکی پیدا شد که رو در روی این سریال‌های تله‌ویزیونی بایستد. من که 7-6 سالی می‌شود که تله‌ویزیون را بوسیده‌ام ( که خیلی مودبانه‌اش است) گذاشتم کنار. خداش بیامرزد نیما را چهل سال پیش ( بیش و کم) چه فکری داشت که می‌گفت :

    غم این خفته‌ی چند/ خواب در چشم ترم می‌شکند. . .

  14. خب من خوشبختانه این سریال رو ندیدم.
    (یا شایدم متاسفانه:چون هیچ کدوم از این علائمی که در شخصیت بهروز گفتید را ندیده بودم ، و همش مجبور شدم از مامان بپرسم که اینطور بوده!!)..اما تحلیل خوبی روی این سریال و فیلمنامه کردید( نشستم و مامان کل سریال رو برام توضیح داد).من کلن از پست هایی که شما در مورد ضعف فیلم ها و سریال های ایرانی (یا بعضن خارجی ) می نویسید، خیلی لذت می برم!این پست هم خیلی جالب و مفید بود..ممنون!

  15. سلام! چه جالبه اینجا! من اتفاقی شما رو توی وبلاگ شبهای سرای دیدم. دانشجوی پزشکیم و وبلاگی دارم که فعلآ هرچی بخواید توش پیدا میشه جز طبابت و پزشکی!! :سفرنامه، بحث اجتماعی، فلسفه، عرفان،و… دوست دارم با اجازه تون اینجارو لینک کنم و البته وبلاگ چندتا پزشک دیگه رو هم میشناسم اگه خواستید…

  16. سلام.
    اون چیزی که مسلمه اینه که ما ایرانی ها دل به کار ندادیم و نخواهیم داد همینجوری کار رو سر هم بندی می کنیم تا تموم بشه. آخه فیلم سازی کجا و ما کجا. همین که ازدواج و گریه و این چیزها باشه کافیه برای ما ایرانی ها دیگه مسائل علمی و پزشکی و حرفه ای راهی نداره توی فیلم های ما.
    باز باید خدا را شکر کنیم که ایدز نداشت و الا می گفتن که سرطان داره. تا حالا کدوم فیلم را دیدی که مثل کشورهای دیگه حرفه ای باشه.
    یه چیز دیگه اینکه شما که مرد هستید یا زن البته فرقی نداره چطور می گویید که جنبه ی پلید مرد را نشان داده مگه مرد جنبه ی پلید مخفی داره اگه داره پس زن هم جنبه ی مخفی پلیدی به مراتب بدتر از مرد داره…
    دیگه از کی اشکال بگیرم:)

  17. علیرضا خان سلاممیدونی من اینجا رو خیلی دوست دارم اما این پست یکی از بهترین پستهاتون بود. ممنون. کلی کیف کردم. والله منم به عنوان یک پرستار معلم! ( یه چیزی تو مایه های شتر مرغ!) کلی حرص خوردم سر این فیلم. بیشتر از همه این که اینا یه را انتقال ایدز رو احتمالا بردن اسمش میدونن! از این که به شعور ادما توهین میکنن حرصم میگیره!لینک این پستتو میزارم که بچه ها بخونن خیلی خیلی جالب بود مرسی راستی یه جا بیماری رو بیکاری تایپ کردی ولی الان هر چی نگاه کردم پیداش نکردم!

  18. سلام آقای دکتر .. مطلبتون خیلی خوب بود .. من خودم به ناچار و تکه تکه در جریان بودم اتفاقا قسمت آخر گفتم یه بار درست حسابی بشینم ببینم آخرش چی میشه بالاخره. که واقعا مسخره تموم شد .. هول هولکی و یه دفعه .. آدم بدها سکته کردند و بدبخت شدند ..آدم خوب ها ( یا فضول ها ) خوشبخت شدند و نسرین هم به بهروز برگشت که واقعا کار احمقانه ای بود ..حالا اینها به کنار .. من خودم به عنوان پرستار اون تیکه که خواهر بهروز گفت این خانم پرستاره هم مراقبت از بهروز میکنه هم تو کار خونه کمک میبکنه !!! واقعا بهم برخورد .. ببخشید این مرتبه که کارگردان احمق سریال گفتن مخصوص خدمتکار هستش نه پرستار تحصیل کرده !! این از دید کارگردان به قشر پزشکی یا اون کارهای مسخره تو بیمارستان .. اگر بهروز مشکوک به ایدز یا هر بیماری دیگری که ناشناخته باشه هست باید اقدامات پیشگیرانه رعایت بشه چطور اتاق یک نفره ست اما پرستار و پزشک نه از دستکش و نه ماسک استفاده کردند !! .. قضیه خون دماغ رو خیلی درست گفتید .. اصلا این نشانه بیماری نیست و بهتر بود علائمی رو نشان میدادند که بیشتر به خودبیمار بینی بهروز برمیگشت نه ایدز یا چیز دیگر ! … به هرحال از این موارد کم در فیلم ها دیده نمیشود ولی متاسفانه مردم ما نآگاه تر از همیشه فقط سطح ماجرا را می بینند .

  19. واقعا خسته نباشید عالی بود:)خب جناب کارگردان هم میدونسته فیلمش رو هفتاد میلیون آدم نادان نگاه می کنن برای همین به خودش زخمت نداد و همینطوری فیلمش رو ساخت….هی هی!!

  20. من اولین بار هست که از سایتتون دیدن کردم و باید بهتون تبریک بگم سایت خوبی دارید من مطلبی رو که نوشتین قبول دارم و قبول دارم که این سریال نرگس یک سریال آبکی با مطالب کلیشه ای بود و خیلی ناراحت شدم که اسم ایدز رو نیاوردن و باهاش مثل یه تابو برخورد می کنن ولی یه چیز دیگه هم هست اگه می خواهیم انتقاد بکنیم خوب بکنیم اصلا اگه انتقاد نباشه هیچ پیشرفتی حاصل نمی شه ولی نه اینکه موقع انتقاد به همه چی پشت کنیم من خیلی ناراحت شدم که دیدم بعضی از دوستان به مردم توهین کردن و این که گفتن مردم بدسلیقه اند و یا اینکه نادانند مردم ما نادان و کج سلیقه نیستند بلکه وسعت انتخاب ندارند وقتی ماهواره ممنوعه اینترنت تصفیه شدست با سرعت زغالی(باز خدا رو شکر که اینترنت حرام نیست) شبکه های تلوزیون هم که وسیله سیاست بازی هستند یا عزاداریه یا فیلمهای تکراری و بریده شده غیر قابل فهم وکلی برنامه ی بدرد نخور دیگه، پس مردم مجبورن نرگس ببینن مردم میفهمن ولی راهی ندارن، ببخشین اگه زیاد حرف زدم

  21. راستش من از مردم این زمانه چندان دلخوشی ندارم، دلم پراست از بدفرهنگی‌ها، باورها، کارها و رفتارشان، چقدر دلم می‌خواهد یک شکم سیر ناسزا و بد وبیراه پیشکش ئی مردم کنم، خوشبختانه شما با نگرهای جانانه‌تان این کار را تا اندازه بسیار از دوشم برداشتید! از همتون سپاس‌گزارم!

  22. از هر نظر که به این سریال نگاه کنیم ،میتوانیم توهین به شعور بیننده را تماشا کنیم.
    نمایشنامه ای در سطح گلابی(پیام های چرند،بی ربط و تکراری در مورد کم کردن مصرف انرژی،ربط دادن سریال به (…) و …).کارگردانی بسیار ضعیف(همان چند تمشک همشهری جوان برای اثبات این مورد کافیست)دادن اطلاعات نادرست به مردم(نشر اکاذیب!)و…
    واقعا زیبا بود توضیحات شما.
    خوشحالم که تمام شد.حداقل میتونیم یه مسابقه ی فوتبال زنده ببینیم.

  23. علاوه بر توضیحاتی که شما دادید، چنین سرِیالهایی از جنبه‌های دیگر نیز قابل نقد هستند. مثلاً از جنبه شرعی سفر نرگس به دنبال خواهرش به آن شهر مرزی چون بدون اطلاع و اذن همسرش بوده حرام است و حتی در سفر باید نماز را کامل بخواند و روزه هم (در رمضان) بگیرد. یک دختری که در حد یک معصوم مبرا از خطا و گناه بود، چنان دنبال ازهم پاشاندن خانواده یک پدر زحمتکش و رنجکشیده(شوکت) افتاد که دشمنان خونی پدر کشته و قسم خورده شوکت هم این کار را نمی‌کردند.

  24. سلام
    سریال نرگس یک سریال خیلی خوبی بود البته مثل همه ی سریال های ایرانی دارای ضعف هایی بود که باید جبران شوند ومن اصل از نوشته های شما خوشم نیامد (…) یکطرفه و بدون منطق قضاوت نکنً

  25. تــلویزیونتـو بنداااز از پشت بوم خونه تو کوچه
    تــلویزیونتـو بنداااز هرچی نشون میده هیچ و پوچه

  26. سلام آقای دکتر از طریق سبا با اینجا آشنا شدم و از این آشنایی بسیار خوشحالم بخصوص اینکه با توجه به مثلث پزشک /آزمایشگاه/ مریض ما از لحاظ حرفه به هم نزدیک هستیم .چون رشته ی من میکروبیولوژی است و در آزمایشگاه کار می کنم…در مورد نرگس منم با شما موافقم و حرف های دلم را در مورد این سریال در پاپیتالی که اخیرا نوشته ام گفتم(پاپیتال اسم طنزهای انتقادیه که می نویسم) خوشحال می شم نظر شما رو در موردش بدونم…منتظرتون می مونم

  27. سلام
    آقای دکتر!
    تصور بنده این بود که شما معتقد به تبادل آزاد اطلاعات و آزادی بیان هستید! اما متاسفانه شما تحمل شنیدن حرف مخالف خودتان را نداشتید و مطلب مرا سانسور کردید!
    پاسخ نویسنده وبلاگ : کامنت هایی که حاوی عبارات اهانت امیز باشند و یا به نحوی از خطوط قرمز شناخته شده عبور کرده باشند ، تعدیل می شوند ، این حق برای نویسنده وبلاگ محفوظ است. در این مورد سخن بسیار است ، که به موقع جواب خواهم داد.

  28. خوشحالم که یک پزشک، سایت به این خوبی و پیام ‌رسان داره خصوصا که فیلم و سریال نقد می‌کنه اونم با آوردن دلیل و مدرک. راستش من هم مدتها بود سریال و از این حرفا نمی‌دیدم که یه شب هوس دیدنشو کردم و آنچه برام جالب بود(ماها یه کم داستان می‌خونیم و گاهی هم ای …) تعلیق داستان بود که فیلمنامه نویسی‌ ِ قوی را می طلبید اما از همون اوایل مشخص بود کارگردانی ِ زیاد خوبی نداره و بازیها غیر از پورشیرازی و عاطفه نوری، چنگی به دل نمی‌زد و خلاصه همه ماها که علاقه به اینجور تعلیق ها داریم و معمولا به راحتی می‌تونیم پایان هر داستان و سریال آبکی را حدس بزنیم، هرشب خیط می شدیم و رودست می‌خوردیم و احسنت به آقای بهبهانی‌نیا می گفتیم تا اینکه سناریو لو رفت و هر ننه قمری می گفت می‌دونید بهروز آخر سریال ایدز می‌گیره و شوکت می‌میره و … ؟ تا اینکه خبر به گوش خود آقایون هم رسید و در مصاحبه‌های مکرر اعلام فرمودند که اهالی بیکار ایران آخر سریال با همه حدسیات و شایعات شما متفاوته و در واقع خیطینا ! و تازه به اصرار صدا_سیما به جای 90 قسمت ، نزدیک 80 قسمتش می کنیم . همون روز من گفتم پس اگه اینطوره آقای مقدم خودت خیطینا چون هر چی باشه بین این همه میلیون آدم چند میلیونی می تونن باز حدس بزنن که چی می شه ! لابد یه هو آزمایش منفی در میاد و همه اون خون دماغها هم برای ما دماغ سوخته ها !
    و این چنین بودکه آقایون فقط و فقط برای رو کم کنی و یه کار خاص کردن و انگشت به دهن گذاشتن خلایق ( از بی مزگی البته)، زحمت همه دست اندکاران و حتی ما بیننده‌ها که هر روز صبح خواب آلوده راهی کار می‌شدیم رو به هدر دادن!

  29. سلام…با نظر شما موافقم.متاسفانه هم آقایان راه این تحمیق رو پیش گرفتن و هم این خلق اونها رو همراهی می کنن…موفق باشید.خوب می نویسید.

  30. سریال نرگس پر سوتی ترین سریالی بود که تو عمرم دیدم و دلیل پر مخاطب بودنش فقط مردن خانم گلدره بود

    سریال نرگس خیلی هم نکات آموزنده ای داشت: 1- معنی استراحت مطلق زن باردار را فهمیدیم!! 2- طریقه گوش دادن به صدای قلب جنین را فهمیدیم!! 3- اقتدار پلیس را درک کردیم (فردا صبح که از مرز رد شد، عکسشو به تمام “پلیسهای تهران” میدیم!!) 4- معنی وکیل زبردست را فهمیدیم (هدایت:شما هیچ مدرکی ندارید!!) 5- معنی بچه هشت ماهه به دنیا آمده را فهمیدیم تازه اونم با النگو!! 6- معنی ازدواج موفق را فهمیدیم (احسان : سمانه جان !من خستم می رم خونه تو پیش نرگس بخواب!)

  31. خوب بود اما وقتش کم بود را ستی مجریش هم زیاد حرف می زد عوضش کنین راستی کدوم شبکه نشون می داد؟ ………از شوخی که بگذریمنوشتتون خوب بود ای ولللللللللللللللللللللللللللللللللللللل

  32. اول می خواهم تشکر کنم از آقای دکتر که اینقدر خوب و جامع مساله رو باز کرده بودند
    من هم از جمله کسانی بودم که با دیدن چند قسمت این سریال واقعا تاسف خوردم مگر این کشور کارگردان و فیلم نامه نویس درست حسابی نداره که در یک رسانه عمومس این مزخرفات رو نشون می دن سریالی که به هیچ وجه با واقعیت هم خونی نداره بعد عم دلشون خوش می کنند به یک مشت انسان ساده و ابله که به به و چه چه می کنند و کلی هم به خودشون می بالند که پربیننده ترین سریال است آخه یکی نیست بگه اخه یه نگاه به مخاطبان واقعی اشون بنداز.
    (…)

  33. شاید موضوع خوبی داشت ولی کارشناس نداشت. مثل همیشه وقت برای ساختن سریالهای ایرانی کم بود(دلیل کارگردان)
    آقا اگر وقت نفکر و کارشناسی ندارید فیلم نسازید . بهتر از اینها در بالیود و سینمای قبل از انقلاب وجود دارد. در آخر بازی پوپک همه را جذب کرد.

  34. مزخرف ترین چیزی که می تونستند بسازند.ازمجموع کل قسمتها3ساعت بیشتر ندیدم اونم به اجبار . برای مثال خونه اقوام

  35. سلام و خسته نباشید.
    واقعا خدا پدر اونکه ماهواره درست کرده و ما رو نجات داده رو بیامرزه. ما مسیر ترک ست رو نگاه می کنیم با کلی سریال خوب که اصلا قابل مقایسه با این سریالها نیست (واقعا چقدر فیلمسازی در ترکیه متحول شده ولی متاسفانه در کشور عزیز ما همچنان داره در جا می زنه). الگوی فیلمها و البته سریالهای ما در غالب موارد فرم تغییر یافته و البته بدتر شده فیلمهای قبل از انقلابه و صد البته که مخاطب داشتن سریال به این دلیله که در زمان پخش این سریال کانالهای دیگه هیچ برنامه دیدنی ندارند.
    من فقط چند قسمت از این سریال رو وقتی تهران پیش دوستان رفته بودم نگاه کردم. جدای از هیچگونه غرض می گویم که واقعا سریالی است که متاسفانه بر این پایه که مردم ایران ناآگاه هستند ساخته شده و اصلا قابل مقایسه با سریالهایی که از ماهواره می بینم نیست. پرحرفی هایی که هیچ هدفی را دنبال نمی کنند و فقط برای پر کردن وقت هستند و حتی تکرار پی درپی آنها، تقسیم بندی افراد به دو گروه خوب و بد، ایجاد تفرفه بین اعضای خانواده مخصوصا بین پدر و اعضای دیگر خانواده و کم رنگ کردن نقش پدر، اشاره نادرست به مسائل اجتمایی روز و غیر علمی بودن آنها، … همه مشکلاتی بودند که من در این سریال دیدم (و البته سالهاست که در اغلب سریالها مشهود است). ای کاش دست اندرکاران این سریال این مطالب را ببینند تا اگر هم سعی در بهتر ساختن برنامه های آینده شان نمی کنند لااقل مردم را خدای نکرده نفهم به حساب نیاورند.

    1. سریالهای ماهواره تون رو هم دیدیم. سریالهای ترکی رو هم دیدیم. واقعاً براتون جالب بودن اونها؟! اکر بله، براتون متاسفم.

  36. ماها که از پزشکی هیچی سر درنمیاریم کلی حرص خوردیم از اطلاعات پزشکی این دوریالی. شماها که جای خود دارید. خیلی دلم می‌خواست از زبون یک پزشک هم علمی‌تر بشنوم که شنیدم. و برام خیلی جالب بود. ممنون.

  37. از توضیحات شما متشکرم. خوشبختانه من فقط 20 دقیقه از آن را دیدم و مثل اکثر سریالهای تلوزیونی چندش آور بنظر می رسید. وقتی هیچ یک از شبکه های تلوزیون برنامه خوبی نداشته باشند مردم مجبورند با این گونه سریالها وقت بگذرانند عده کمی هستند که سریالهای تلوزیون را از فهرست تفریحات خود خارج کرده اند. امیدوارم مردم نسبت به این گونه سریالها حساسیت بیشتری نشان دهند.

  38. سلام…
    تو رو خدا برای خندیدن هم که شده این نوشته ها رو بخونید البته نه به خاطر اینکه بخام پز بدم . فقط به خاطر اینکه من عاشق شدم …عاشق شدم … .
    من با این فیلم نماز خون شدم با هنر نمایی مرحومه پوپک گلدره (نقش مثبت )من ذیذم به دنیا عوض شد
    هر موقع که خانم پوپک رو میدیدم گریه می کردم
    نمی دونم چرا ولی انگار عاشق شده بودم به هر حال میدونستم که عاشق او شده بودم .
    خدایش بیامرزد .

  39. تنها چیزی که تونست این سریالو مهم کنه پخش هر شب اون و اینکه دقیقا ساعتی بود که هیچ کانالی برنامه ی جالبی نداشت بود نه چیز دیگه ما مردم کم صبری هستیم نمی تونیم یه هفته صبر کنیم و با هر چرتی فقط میخوایم سرگرم باشیم!(به تفاوت کاربرد اینترنت در ایران و دیگر کشورانگاه کنید!)

  40. chekideye seriyal dar onvane in matlab amadeh!!!!! va na tanha in seriyal balke aksare seriyalha va filmhaye television baraye tahmighe -va albate sooeestefade az zanha va khord kardane mardha- khalgh sakhte shodeand!!!
    ba tashakor az matlabe khoobetoon!!!
    ALI

  41. دکتر اینو اینجا نوشتم که بعد از هشت سال یه سری به این پستت بزنی و لحنت رو با نوشته های الانت مقایسه کنی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
[wpcode id="260079"]