نقاب
بعد از مدتها یک فیلم ایرانی دیدم : فیلم نقاب.
وقتی داریم یک فیلم ایرانی نگاه میکنیم ، مسلما باید سطح
انتظار خودمان را پایین بیاوریم و انتظار بازیگری ، فیلمبرداری و جلوههای ویژه و
یک فیلمنامه ماهرانه را نداشته باشیم.
فیلم «نقاب» مسلما با بازیگرانی که برای ایفای نقشهایش انتخاب
شده یعنی پارسا پیروزفر ، امین حیایی ، شریفینیا ، درصدد جلب گیشه بوده است ،
هرچند با کپی میلیونی این فیلم قبل از اکران فیلم ، ضربهای جبرانناپذیر به فروش
فیلم وارد آمد. حذف شدن بعضی از سکانسها هم باعث میشود ، تماشاگر ، دیدن نسخه
تعدیلنشده را ترجیح بدهد.
بین ساخت و اکران این فیلم ، سه سال وقفه افتاده است ، «نقاب»
در ابتدا قرار بود عنوانهای «پوکر» یا «شطرنج» داشته باشد که با این اسامی
موافقت نشد.
در معیارهای ایرانی ، فیلمنامه فیلم ، نقطه برجسته آن است و
چیزی که فیلمنامه را برجسته میکند ، تعلیق و پیشپینیناپذیر بودن داستان ان تا
نیمه فیلم است. اما متأسفانه در نیمه دوم فیلم نویسنده فیلمنامه-قاسمخانی- داستان
را دچار آشفتگی کرده و در انتها ، این آشفتگی و غیرمنطقی بودن فیلمنامه به اوج خود
رسیده است.
فیلمنامه و نوع بازیگری نتوانسته ، کاراکتر یک خواهر انتقامجو
را به درستی به تصویر بکشد.
داستان فیلم گستاخانه انتخاب شده است. عشق یک زن شوهردار به
مردی دیگر که در نیمه اول شاهد آن هستیم. اما همین موضوع ممنوعه باعث میشود که
مخاطب حدس بزند باید کاسهای زیر نیمکاسه باشد و روال داستان ناگزیر ، نباید به
همین شیوه پیش برود.
بازیها چندان برجسته نیستند ، به جای سارا خوئینیها میشد از
بازیگر تواناتری متناسب با نوع نقش استفاده کرد ، در فیلم به روال نقشهایی که قبلا
خوئینیها بازی کرده تأکید بیش از حد روی چشم و ابرو شده است!
به اسکرینشاتها و دو قطعه کوتاه ویدئویی از
این فیلم در ادامه این پست ، توجه کنید:
من خودم اصلا حوصله فیلم دیدن تو سینما رو ندارم..هیچ فیلم ایرانی هم نتونسته منو جذب کنه ولی به نظرم این فیلم فوق العاده بود..اصلا نمیشد حدس زد که قراره آخرش چی بشه(و این همون چیزیه که تو فیلمای ایرانی کاملا ضعف داره)بهرحال من که تقلبیشو دیدم اما به نظرم اونقدر خوب اومد که نتونم جلوی خودمو برای کامنت گذاشتن راجبش بگیرم;)
من فیلم رو دیدم و اقرار می کنم فقط به خاطر پارسا پیروزفر رفتم سینما . خوشبختانه انتظار فیلم آنچنانی نداشتم که بخوره تو ذوقم ولی تنها نقطه ی قوت فیلم فقط و فقط سوپه ی نابش بود و بس . بازی ها افتضاح . فیلنامه افتضاحتر و …
در مورد فیلمنامه فکر کنم قاسم خانی بی تقصیر باشه چون اینقدر طرح عوض شد و جرح و تعدیل شامل حالش شد که قاسم خانی تصمیم گرفت اسمش رو از روی طرح برداره.
خانوم خوءینی ها هم که پیشنهاد تهیه کننده بود( بخونید تحمیل)
از میان فیلمهای ایرانی که طی دو سه سال گذشته دیدم، تنها چهارشنبه سوری خوب بود.
سالهاست که در تلویزیون و سینما با دلیل و بی دلیل شاهد بی وفائی و خیانت مردها به زنانشان هستیم اما زنها حتی حق اعتراض هم ندارند چطور شد که تا ماجرای خیانت زنان در یک فیلم مطرح شد آن را گستاخانه میدانید؟؟ خیانت مرد به زن گستاخی تلقی نمی شود؟؟؟!!! اگر امکان دارد پاسخ دهید…
چرا باید چهره ی یک فیلم عادی رو با نظراتمون انقدر مخدوش کنیم؟
من همین امشب سی دیش رو دیدم و بنظرم راضی کننده بود…
رقابت و نقاب خونین “بازی با عشق” و سرانجامش که همه رو تو خودش غرق کرد میتونه مهمترین پیام یا شاید دکوپاژ زیبای این فیلم باشه…
واقعاً فیلم دیدنی ای بود، توصیه می کنم.
به نظر من فیلم مفرحی بود، من معمولا فیلم های ایرانی را با وجود سبک بودنشون دوست دارم و می بینم ،و فیلم خارجی را هم بیشتر از اون، باید قبول داشت که در محدودیتهای بیشمار ما انتظار یک فیلم کامل بی معنی هست کمانکه فیلمهای خارجی مطرح هم ضعفهایی دارند…
با این تفاصیر “نقاب” فیلم دور از انتظار و پر مخاطبی بود و
نقطه ضعف فیلمنامه بیشتر از بازیهی بود ضمن آنکه بازس “حیایی” روان و خوب بود والبته “پیروز فر” ولی “خوئینی ها”
به دلیل مشکل فیلمنامه نتوانست آنطور باید وشاید، نقش بازی کند.
فیلم عالی بود.البته با بازی پارسا پیروزفر