چشمان آبی: نقش فناوری در درمان بیماریها

کافی است تکستبوکهای پزشکی چند سال قبل را با کتابهای حال حاضر مقایسه کنید، خواهید دید که تنها در عرض چند سال تحولات قابل توجهی در درمان بیماریها رخ دادهاند و بسیاری از درمانها و روندهای تشخیصی که زمانی تحقیقاتی یا لوکس محسوب میشدند، به صورت روتین در خدمت درمان بیماران قرار گرفتهاند، چندی قبل دو خبر خواندم که میتواند شاهدی بر مدعای پیشرفت روز افزون دانش پزشکی باشد، خبرهایی که شاید ما را متقاعد کنند که مردم در یکی دو دهه آینده به پزشکی حال حاضر به مانند طبابت قرن نوزدهی نگاه کنند!
خبر و داستان شگفتانگیز اول مربوط به شفا پیدا کردن یه دختربچه زیبای اهل ایرلند شمالی به نام «داکوتا کلارک» است. داکوتا ماه دیگر سه ساله میشود، داکوتا بیماریای به نام دسپلازی سپتو اپتیک دارد، در این سندرم که بیماری «دی مورسیه»، هم نامیده میشود، عصب بینایی تکامل لازم را ندارد، بیماران دچار کمکاری غده هیپوفیز هستند و شخص دیوارهای به نام سپتوم پلوسیدم را در مغزش ندارد.
در فرم شدید این بیماری، بیمار عوارض ناشی از کمبود هورمونهای هیپوفیز را دارد که باعث میشود، بیمار طیف بسیار گستردهای از علایم را پیدا کند، به علاوه این بیماران نابینا هستند و عقبماندگی ذهنی دارند. البته اشکال خفیفتری از این بیماری هم وجود دارند.
داکوتا هم مبتلا به عارضه نابینایی بود، پدر و مادر این دختر -ویلما و دارن- مطلع شدند که در چین از پیوند سلولهای بنیادی، برای بینا کردن این بیماران استفاده میشود. اما هزینه این درمان زیاد بود و باید 30 هزار دلار جمعآوری میشد، مارچ سال قبل یک روزنامه محلی به نام «ساندی لایف» از خوانندگانش خواست که به این خانواده کمک مالی کنند، خوانندگان هم به پدر و مادر داکوتا کمک کردند تا این مبلغ جمعآوری شود. ماه فوریه خانواده به بیمارستان «کینگدائو» رفتند تا بخت خود را بیازمایند.
در طی 4 هفته، داکوتا شش بار مورد تزریق سلولهای بنیادی قرار گرفت. در هر نوبت تزریق، 10 تا 15 میلیون سلول بنیادی که از بند ناف استحصال میشد به صورت داخل وریدی به داکوتا تزریق میشد.
به پدر و مادر داکوتا گفته شد که باید 9 ماه منتظر بمانند تا بببینند این درمان منتج به نتیجه میشود یا خیر. ولی والدین داکوتا، بعد از نخستین تزریق متوجه تغییراتی شدند و در کمال شگفتی بعد از دومین تزریق، داکوتا وقتی انگشتی جلوی چشمانش گرفته میشد، روی انگشت تمرکز چشمی میکرد.
در حال حاضر داکوتا میتواند اشیایی را در محدود 60 سانتیمتری میدان دیدش ببیند و تشخیص بدهد.
شادی مادر داکوتا غیر قابل توصیف است، او شادی خود را صدها بار بیشتر از مجموع شادی و نشاطی میداند که یک مادر بعد از دیدن نخستین دندان فرزندش یا نخستین گام برداشتنها و اولین کلمه به زبانآوردهاش، تجربه میکند.
اخیرا روزنامه بلفاست تلگراف، به والدین یک بیمار دیگر مبتلا به بیماری دیسپلازی سپتو اپتیک هم کمک کرده است تا برای درمان معجزهآسا به خاور دور بروند.
اما خبر دوم مربوط میشود به پیدا شدن راهی برای بینا کردن بیماران مبتلا به بیماریای به رتینیت پیگمنتوزا.
رتینیت پگیمنتوزا یک اختلال ارثی در لایه شبکیه چشم است. لایه شبکیه چشم، نوری را که دستگاه اپتیک چشم جمعآوری میکند، به یاری سلولهای عصبی مخروطی و استوانهای تبدیل به پیامهای عصبی میکند، این پیامها از طریق عصب بینایی به قشر پسسری مغز فرستاده میشوند.
در اشخاص مبتلا به رتینیت پیگمنتوزا این سلولهای عصبی دچار مشکل میشوند. نخستین علامت این بیماران شبکوری است، بعد از آن میدان دید بیماران محدود میشود، به این ترتیب که قسمتهای محیطی را نمیبینند و اصطلاحا دید تونلی پیدا میکنند:
این محدود شدن میدان دید، به تدریج بیشتر و بیشتر میشود، به طوری که با گذشت و سالها و دههها، بیماران تقریبا نابینا میشوند.
تا چند سال پیش راهی برای کمک به این بیماران وجود نداشت. اما پژوهشگران به این فکر افتادند که به نوعی یک شبکیه مصنوعی بسازند. یک شرکت آمریکایی به نام Second Sight، در مورد 18 بیمار این درمان را شروع کرده است.
پروتز شبکیهای که این شرکت ساخته است، چند قسمت دارد:
روی عینکی که به این بیماران داده میشود، یک دوربین کوچک قرار میگیرد، این دوربین اطلاعات دیداری را به پردازندهای که روی کمربند بیمار نصب شده میفرستد، اطلاعات پردازششده، سپس به یک فرستنده کوچک که روی عینک است، فرستاده میشوند. اطلاعات سپس به گیرندههای بسیار کوچکی که در شبکیه بیماران نصب شده، مخابره میشوند، گیرندهها به نوبه خود الکترودی را تحریک میکنند و باعث میشوند یک پالس الکتریکی به شبکیه فرستاده شود، شبکیه هم این پالس را به صورت پیام عصبی به عصب بینایی میفرستد.
البته دیدی که بیماران با این روش پیدا میکنند، تنها در حد طرحهایی از نور و سایه است. اما همین دید هم برای بیمارانی که شاید برای دههها هیچ چیز نمیدیدند، غنیمت است.
مطلب مرتبط: حالا داکوتا چشم دارد و ما؟
این نوشتهها را هم بخوانید
تو ایران که فکر نکنم کسی در این موقعیت ها کمک کنه ولی افراد خیر هم هستند که نسبت کمی از جامعه رو تشکیل می دهند
عزیزم شما خودت کمک کن به بقیه کار نداشته باش
سلام
خسته نباشید
یکی دو تا کتاب موبایل نیمه پزشکی خوب گذاشتم تو وبلاگم.
hormonal lone و how to sleep less and have more energy
به نظر خودم که خیلی خوب بودن
شما هم بخونید نظر بدید