ویژهنامه نوروزی «یک پزشک»- قسمت ۵: چرا ناخودآگاهانه از ایدههای خلاقانه میترسیم؟

آیا جامعه واقعا برای خلاقیت ارزش قائل است؟ ممکن است مردم به ما بگویند که جامعه عاشق آدمها خلاقی با ایدهها و راهحلهای نوآورانه است، اما آیا واقعا این طور است؟
شاید خودتان تجربه کرده باشید که معلمها چندان میانهای با دانشآموزان خلاق ندارند. در تحقیقی هم که در سال ۱۹۹۵ انجام شد، همین مطلب اثبات شد. البته شاید این مسئله به خاطر باشد که دانشآموزان خلاق، عموما سرکشتر هستند و دوست ندارند از قوانین روتین تبعیت کنند.
اما این مسئله تنها منحصر به مدرسهها نیست، در صنعت، اقتصاد و دانشگاهها هم وضعیت مشابهی حکمفرماست، مثلا در حالی که رؤسای سازمانها میگویند که خواستار ایدههای خلاق هستند، شواهد نشان میدهند که به سبب محبوبیت نهانی پیروی از روتینها و همرنگی با جماعت، اندیشههای خلاق طرد میشوند.
در تحقیقی که در سال ۲۰۱۱ انجام شد، پژوهشگران پی بردند که گرچه ممکن در مقام حرف مردم خلاقیت را بستایند، اما به صورت ناخودآگاه، فکر دیگری در مورد خلاقیت دارند و درست مثل اندیشههای نژادپرستانه که به صورت مخفی در ذهن ما آشیانه دارند، ما در نهان نسبت به خلاقیت مقاومت داریم.
در جریان تحقق یادشده، مولر و همکارانش دریافتند که عدم اطمینانی که فکر کردن در مورد خلاقیت در سر مردم ایجاد میکند باعث میشود که اندیشههای منفی در مورد خلاقیت در سرشان ایجاد شود و آنها را از پیروی کردن از ایدهها بازمیدارد.
این تحقیق تأییدکننده این مسئله است که مردم به خاطر افزایش حالت عدم اطمینان که ایدههای خلاقانه ایجاد میکند، میانهای با این ایدهها ندارند و ناخودآگاه چنین تفکری در ذهن مردم شکل میگیرد:
ما میدانیم که چگونه کارهایی را که قبلا عادت به انجام دادنشان داشتیم، انجام بدهیم. چیزهایی جدید مرموز و مبهم هستند. چگونه میتوانیم به آنها دست بیابیم؟ آیا انجام آنها عملی است؟ اکر اشتباه کنیم، چه میشود؟ و …
کلا ما از عدم اطمینان خوشمان نمیآییم و دوست داریم از این حالت بگریزیم.
متأسفانه در جریان روند خلاقیت از آنجا که ما بیاد کاری را انجام بدهیم که قبلا انجام نشده، نوعی عدم اطمینان ذاتی وجود دارد.
ما دوست داریم که به صورت عادتی تصمیمگیری کنیم و انتخابهایی کنیم که به نظرمان عملیتر میآیند.
جناب مجیدی زیاد نوشتن غلطهای املاییتون رو خیلی زیاد کرده. ولی مطالبتون با ارزش هستند.
یکی از مشکلات ما اینه که می خواهیم همه جا مدیریتمون رو به رخ بکشیم اقای عزیز به اندازه کافی مدیران نمونه داریم شما زحمت بکشید و از مطلب استفاده کنید.
البته ما ایرونی ها با فکر کردن هم مشکل داریم چه برسه به خلاقیت!
بطور کلی اینرسی مغزی امری غیر قابل اجتناب است… ولی تمرین ها و مکانیزمهایی وجود داره که میتونه این مانع رو کم اثر و یا حتی حذف کنه… اثربخشی این مکانیزمها توی کودکان بیشتر هست ولی خب برای خلاقیت و دستیابی به روشهای خلاقانه جدا از روشها شناخته شده ای مانند TRIZ، تغییر پارادایم ذهنی از همه مهمتر هستش… خود شما هم مطمئناً بارها خبری رو شنیدید و با تعجب مشاهده کردید که فکر و ایده ای مشابه اون رو توی ذهنتون داشتید ولی اون اراده اولیه و اعتماد به نفس و عملکرد جسورانه توی شما وجود نداشته که اون فکر رو تعقیب و محقق کنید…
مطلبهاتون عالی هستند دکتر… عالی
یادمه کلاس پنجم بودم و دانشمند کتابی به نام تراخنبرگ منتشر کرده بود…پدرم یک جلد سفارش داده بود…جلد سرمه ای تیره…در اون موقع کتابی بود بسیار هیجان انگیز…اولین تکنیکش ضرب عدد دوازده در هر عددی بود که بسیار ساده بود. فرداش با ذوق و شوق رفتم مدرسه با همکلاسیام درمیون بذارم…زنگ تفریح رفتم پای تخته گفتم بچه ها روشی هست به اسم فلان واسه محاسبه و بسیار ساده بدون وقت کشی در محاسبات معمولی…مثلا واسه عدد دوازده اینجوریه…هر عددی رو بگین در کسری از ثانیه میشه حساب کرد…اومدم بنویسم که نمیدونم خانم معلم کجا بود حرفامو شنید…انگار منتظر بود تا له ام کنه…
بد تحقیر کرد بد…
سر افکنده بین اونهمه بچه ها رفتم نشستم پشت میزم…
با پوزخندی عصبی هی تکرار میکرد:
واسه من پروفسور شده!
.
.
.
هیچ وقت از خاطرم پاک نمیشه…
حضرت علی (ع):
مردم دشمن چیزی هستند که آن را نمی دانند.(نمی شناسند)
کوتاه بود .انتظار توضیح بیشتری رو داشتم .اینارو همه میدونن که خلاقیت واسه همه یه جورایی عجیبه ولی دوست داشتم مثل پست های دیگتون ایده های ناب و جدید رو هم اضافه میکردین
مسلما خلاق بودن از متقلب بودن بهتره! بایداعتماد بنفس داشته باشی وایدت رو پیاده کنی حداقل یه نفر پیدا میشه که استقبال کنه! همچنین باید ظرفیت بالایی داشته باشی! وازنظروواکنش اطرافیانت نرنجی خب هرکی یه سلیقه ای داره دیگه!من خودم رشتم نقاشیه اگه بخوام هی بترسم به هیچ جا نمیرسم!
اگه بخوام یک مقدار بدبین باشم باید بگم که متاسفانه در مورد ما ایرانیها وقتی ایدهی خلاقانهای به ذهنمون میرسه، اولین ترسی که ایجاد میشه عدم رعایت کپیرایت و ترس از دزدیده شدن اون طرحه.
چه بسیار مخترعین ایرانی که در جریان ثبت اختراعشون و طی مراحل اداری ثبت اختراع، با طول کشیدن و در آخر تایید نشدن اون مواجه شدند، ولی ناباورانه چند ماه بعد محصولی رو مشابه طرح خودشون در بازار دیدند!!!
سلام من دانشجوی کامپیوتر هستم . اصلنم رشتمو دوست ندارم . ولی خب چیکارش میشه کرد . میخام از خلاقیت بگم . خلاقیت احتیاج به شجاعت داره . بالاترین خلاقیت اینکه خودت باشی . این به اندازه کافی متفاوت هست . خلاقیت نباید عادت بشه . میگن : ساکنان دریا پس از مدتی صدای امواج را نمیشنوند چه سخت است قصه عادت .
من توی دنیا به یه چیز با تک تک سلولام اعتقاد دارم اونم مفهومی به نام بی نهایته . اگه بی نهایت نبود انسانی نبود . اگر بی نهایت نبود خلاقیتی هم نبود . خلاقیت یعنی انتخاب یه راه جدید از بی نهایت راه های کوچه علی چپ . خلاقیت یعنی انتخاب بهترین راه نه انتخاب راهی که جلو پامون گذاشتن . خلاقیت یعنی درک نسبی خدای بی نهایت . امیدوارم روزی برسه که همه برای رفتن به بهشت یا نرفتن به جهنم فقط دنبال یه راه نباشن . خلاقیت میگه اصل حق یکی هست یکی و تنها یکی . خلاقیت میگه علیرضا چرا خوتو گول میزنی نادون ؟