بازگشت انسانهای نئاندرتال، جستجوی یک مادر نیابتی!

به تازگی مجله آلمانی اشپیگل مصاحبهای به یک دانشمند ژنتیک به نام جورج چرچ انجام داده است، در این مصاحبه این دانشمند درباره کارهایش و ایده ایجاد انسانهایی که نسبت به ویروسها ایمن باشند، توضیح داده است. ولی در بخشی از این گفتگو او در مورد یک موضوع عجیب هم چیزهایی گفته است: ایده کلون کردن انسانهای نئاندرتال!
چرچ، یک دانشمند پیشگام در زییستشناسی تولید جانداران و یک عضو کلیدی پروژه نقشهبرداری از ژنهای انسان بوده است، او در طول دوران کاریاش به تأسیس و راهاندازی شرکتهای زیستفناوری زیادی کمک کرده است. بنابراین حرفها و ادعاهای او را باید جدی بگیرید.
انسان نئاندِرتال گونهای از سردهٔ انسان بود که در اروپا و قسمتهایی از غرب آسیا، آسیای مرکزی و شمال چین سکونت داشتند. اولین نشانهها از نئاندرتالهای اولیه به حدود ۳۵۰ هزار سال پیش در اروپا برمیگردد. ۱۳۰ هزار سال پیش، مشخصههای کامل نئاندرتالها ظاهر شدند و در ۵۰ هزار سال قبل نئاندرتالها دیگر در آسیا دیده نشدند، با این وجود نسل آنها در اروپا تا ۳۳ تا ۲۴ هزار سال پیش منقرض نشده بود و شاید ۱۵ هزار سال پیش یعنی بعد از مهاجرت انسان امروزی به اروپا نسل این انسانهای اولیه منقرض شده باشد.
برخی ژنها میان نئاندرتالها و انسان امروزی مشترک است. این به آن دلیل است که نئاندرتالها و اجداد انسان مدرن زمانیکه ابتدا شروع به مهاجرت از آفریقا به نقاط دیگر جهان کردند، با یکدیگر آمیزش داشتند.
بدن نئاندرتالها برای زندگی در آب و هوای سرد سازگاری یافته بود، بطور مثال آنها کاسه سر بزرگ داشتند، کوتاه قامت اما بسیار قوی بودند و دارای بینی بزرگی بودند، ویژگیهایی که مطلوب آب و هوای سرد هستند. طبق تخمینها اندازهِ کاسهِ سر آنها و مغز بزرگتر از انسانهای مدرن بودهاست، با این وجود در این بررسیها بدن قویتر آنها در مقایسه با انسانهای امروزی در نظر گرفته نشدهاست. بطور میانگین، نئاندرتالهای مذکر دارای قد ۱۶۵ سانتیمتر، از نظر وزنی سنگین و به دلیل فعالیت بدنی زیاد دارای استخوانبندی قوی بودهاند. بلندی زنهای نئاندرتال بین ۱۵۳ تا ۱۵۷ سانتیمتر بودهاست.
در مورد دلیل انقراض آنها ۳ نظریه عمده وجود دارد: نظریهٔ تغییرات آب و هوایی– نظریهٔ رقابت با انسان و نظریهٔ جنگهای خون آلود آنها با ما! (+)
به مصاحبه جورج چرچ برگردیم، او در این مصاحبه اشاره کرده است که ما به زودی ظرفیت کلون کردن نئاندرتالها را خواهیم داشت، او گفته است که در واقع دانش و فناوری کنونی ما در حال حاضر اجازه کلون کردن همه پستانداران را میدهد.
اما واقعا این کار چه فایدهای میتواند داشته باشد؟ چرچ عقیده دارد که ساختار ذهنی متفاوت و حفره جمجمه بزرگتر نئاندرتالها، میتواند به معنی آن باشد که در صورت احیای دوباره نئاندرتالها، ما انسانهایی خواهیم داشت که به صورت متفاوتی فکر کنند و حتی در مواردی هوشمندتر از ما باشند.
– گزارشگر: چطور میتوانید تصورش کنید: شما نئاندرتالها را در آزمایشگاه ایجاد کنید و بعد از آنها بخواهید که مشکلات شما را حل کنند و در مورد چگونگی فکر کردن آنها تحقیق کنید؟!
چرچ در پاسخ به این سوال گفت که شاید چیزی فراتر از اینها مطرح شود، به این معنی که ما هویت آنها را تجدید کنیم، طوری که آنها یک فرهنگ تازه نئاندرتالی ایجاد کنند و حتی یک نیروی سیاسی شوند.
– سؤال بعدی گزارشگر این بود که آیا از نظر اخلاقی صحیح است ک به خاطر کنجکاوی، چنین کاری کنیم؟
چرچ گفت که کنجکاوی تنها بخشی از انگیزه کار است، هدف اصلی افزودن بر تنوع نژادی است.
– گزارشگر: صرفنظر از تردیدهای اخلاقی، از نظر تکنیکی کار را چطور ارزیابی میکنید؟
چرچ: نخستین کاری که باید بکنید، سکانس کردن (مشخص کردن توالی) ژنهای نئاندرتالها است. گام بعدی این است که این ساختار ژنی را جزء به جزء بسازیم. سرانجام باید این ژن ساخته شده را به یک سلول بنیادی انسان انتقال بدهیم.
ما هماکنون فناوری لازم برای انجام نیمهخودکار همه این مراحل را داریم.
– اشپیگل: و «مادر نیابتی» این جنین نئاندرتال باید یک انسان باشد؟
چرچ: بله، ولی پیشنیازش این است که کلون کردن برای جامعه قابل قبول باشد!
– اشپیگل: آیا میشود کار را به صورت نصفهکاره انجام داد و موجودی ساخت که ۵۰ درصد نئاندرتال باشد؟
چرچ: ممکن است و شاید الزامی هم باشد. ممکن است تنها چند جهش را از ژنهای نئاندرتالها وارد ژنهای خودمان بکنیم. ممکن است که شما کشف کنید که تنها پنج جهش خاص، باعث تعییر مسیر عصبی و اندازه جمجمه بشوند. همین کار ممکن است برای ایجاد یک تنوع عصبی در ما کافی باشد.
تصور میکنم که پیدا کردن ظاهر چهره آنها برای ما دلپذیر نباشد!
انجام چنین کاری، زمانی در حد داستانهای علمی- تخیلی بود ولی با پیشرفت فناوری حتی اگر این کار هم انجام نشود، باید منتظر کارهای ژنتیکی عجیب و غریب دیگری باشیم.
ایزاک آسیموف در سال ۱۹۵۹ داستان کوتاهی به نام پسر کوچک زشت نوشته بود که در سال ۱۹۹۲، همین داستان توسط رابرت سیلوربرگ، بسط پیدا کرد و تبدیل به یک رمان شد. در این رمان، یک کودک نئاندرتال با یک سفر زمانی به حال حاضر آورده میشود.
اما ایده چرچ اگر هیچگاه عملی نشود، شاید به زودی سوژه رمانها و فیلمهای تخیلی شود. مثلا تصور کنید که یک جامعه کوچک نئاندرتالها ایجاد شود و آنها ناگهان با جستجو در اینترنت دریابند که احتمالا انسانهای هوشمند، در منقرض کردن نسل اجدادشان نقش داشتهاند و سپس در صدد انتقام برآیند. یا تصور یک آپارتاید نوین را بکنید و کارخانههایی را تصور کنید که در آن ما از نئادرتالها بهرهکشی کنیم!
بابت یک پزشک جدید تبریک می گم بهتون آقای دکتر اما من به شخصه تم قبلی یک پزشک رو بیشتر دوست داشتم.قالب جدید علی رغم اینکه بسیار پیشرفته تر است اما باعث شده تا فضای وبلاگ کمی سرد و بی روح شود
سلام ،
مطلب خوبی بود ، ممنون .
همچنین بابت قالب جدید تبریک میگم ، خیلی خوب شده .
بعد هر مطلب دو تا قسمت مطالب مرتبط هست ! یه رسیدگی بشه!
جناب مجیدی
چند روزی است که متن پستها در فید وبلاگ دو بار پشت هم میآید. گمانم باید چیزی را تعمیر کنید.
ممنون که اطلاع دادید.
قالب جدید مبارک آقای مجیدی ، داستان جالبی شد ، قبلا برنامه ی در مورد انسان های نئاندرتال دیده بودم که دلایل انقراض این گونه را شرح میداد و امکان آمیزش نژادی بین گونه ما و آنها را بررسی میکرد ، امیدوارم قبل از انجام این کار تبعات احتمالی آن در بسیاری از زمینه ها را بررسی کنند…
قالب جدید مبارکه.
قالب جدید خیلی دلنشینه
تبریک بابت قالب جدید . ولی به نظرم قالب قدیمی بهتر بود یکم ارتباط با این قالب سخته دکتر جان .
بسیار جالب بود
دانشمندان هنوز نتونستن یه DNA داز رشته ى کامل مشابه انسانى بسازن و این کار فقط در حد چند صد نوکلئوتید انجام شده؛ اگه فرضم غلطه تذکر بدهید؛ چطور میخوان ژنوم نئاندرتال هارو عینا بازسازى کنن؟
فیلم the boourne legacyمیشه گفت این موضوع رو داره
برام جالب شد! البته توی فیلم انسان هارو تغییر ژنتیکی میدادند تا مقاومتشون رو در برابر سرما و… زیاد کنن و همینطور هوششون رو
به حق چیزای نشنیده. الان دارم روی یک مقاله در مورد اینکه چطور کلون کردن اوضاع اسفناکی ایجاد میکنه کار میکنم. از جمله اینکه چطور باعث بیدار شدن ژنهای مولد سرطان های نادر میشه. در واقع کلون کردن بلایای خیلی غیرقابل پیش بینی رو رقم میزنه…..
http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%A6%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D9%84
اطلاعاتش در مورد انسان های نئاندرتال کامل تره …
به گمونم با امیزش نئاندرتال با اجداد ما چشمای ابی به اروپاییا رسیده قد کوتاه به ما ایرانیا :دی