آیا حوزه IT همواره مردانه باقی خواهد ماند؟

اگر از خورههای کامپیوتر باشید یا به تاریخ چند ده ساله آن علاقمند باشید، حتما نام گریس هاپر، یکی از نخستین برنامهنویسان زن تاریخ، نویسنده نخستین کامپایلر و پدیدآورنده اصطلاحات «باگ» و «دیباگ» را میشناسید. اگر هم اخبار IT و شرکتهای بزرگ را دنبال کرده باشید به تازگی خبرهایی در مورد مریسا میر (مدیرعامل کنونی یاهو و از کارمندان ارشد سابق گوگل) یا جولی لارسن گرین (مدیر توسعه ویندوز مایکروسافت) شنیدهاید. اما بیشتر فکر کنید. نام چند زن فعال، تاثیرگذار یا رده بالا در دنیای IT را میتوانید به یاد بیاورید؟ واقعیت این است که حداقل تا کنون حوزه محاسبات وفناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی حوزهای مردانه محسوب میشده است و تعداد زنان فعال در این عرصه بسیار کمتر از مردان بوده است.
جالب اینجاست که علت عدم حضور زنان در این عرصه تفاوتهای ذهنی، جنسیتی یا موارد مشابه نبوده است. دلیل آن بسیار ساده است و درواقع یک چرخه باطل را طی میکند. زنان به این دلیل کمتر وارد کسبوکارهای این حوزه میشوند که زنان اندکی در این زمینه مشغول به کار هستند. و چون زنان کمتر جذب میشوند تعداد آنها همواره در اقلیت خواهد ماند و این چرخه ادامه مییابد. اما نشانههایی وجود دارد که حاکی از دخالت بیشتر زنان در دنیای IT است. این حرکتها هرچند کوچک هستند و تاثیرگذاری اندکی دارند، اما نشان میدهند که با پیرتر شدن صنعت IT و همهگیر شدن آن، زنان نیز در آن (چه در عرصه مصرف و چه تولید) سهم بیشتری را طلب خواهند کرد. این اتفاق شاید به مذاق بسیاری خوش نیاید، اما واقعا شاید ما نه فقط در بازیها که در کل صنعت IT به آن «روح زنانه» احتیاج داشته باشیم. به هر حال این موضوع را با دو مثال ادامه میدهیم. مثال نخست به ورود زنان به بازار مصرف و مهمتر از آن توسعه بازیهای کامپیوتری اشاره میکند و مثال دوم از مشارکت زنان در حوزه IT یکی از فقیرترین کشورهای دنیا صحبت خواهد کرد.
آلمان و Intenium: مقر اصلی شرکت بازیسازی Intenium در هامبورگ آلمان قرار دارد. این شرکت که به صورت معمول هر دو روز یک عنوان بازی جدید عرضه میکند، یکی از بزرگترین شرکتهایی است که بازیهایی را اختصاصا برای زنان توسعه میدهد. استودیوهای این شرکت که در هامبورگ و کالینینگراد روسیه دارد، گروه متفاوتی از مشتریان بازیهای کامپیوتری را هدف گرفتهاند که روز به روز بر اهمیت و تعداد آنها افزوده میشود. آنها کسبوکار خود را وقف زنان کردهاند و در میان 90 کارمند و برنامهنویس این شرکت 18 نفر زن هستند.
به عنوان مثال ایرینا گالتسوا (Irina Galtsova) که 29 سال سن دارد، یکی از این زنان است. اگر او به اندازه کافی بر کارش تمرکز نکند، نه تنها مردم جزیره خیالی Bonga Island نمیتوانند نخل بکارند، ماهیگیری یا سفالگری کنند، بلکه صدها هزار زنی را هم که با بازیهای شرکتش سرگرم میشوند را ناراحت خواهند شد. به گزارش «انجمن نرمافزارهای سرگرمی تعاملی» آلمان از میان 25 میلیون نفری که در آلمان به صورت منظم با بازیهای کامپیوتری سرگرم میشوند، 11 میلیون نفر زن هستند. در بازیهایی که برای این گروه جمعیتی نه چندان کوچک طراحی و عرضه میشود، کتککاری و شلیک جای خود را به کشاورزی، ساخت محصولات مختلف به صورت مجازی و حل پازلهای متنوع داده است. در این بازیها آنها نه در مقابل بازیکنان دیگر بلکه در کنار آنها بازی میکنند. در این بازیها چیزهایی ساخته میشود نه اینکه تخریب شود و هدف اصلی بازیکنان کسب آرامش است.
در غالب شرکتهای بزرگ بازیسازی این مردان هستند که در تیم برنامهنویسی استخدام شده و دنیاهای دیجیتالی را خلق میکنند و زنان به ندرت در تیمهای توسعه بازیها نقش اصلی به عهده دارند. اما به نظر میرسد این قضیه در حال تغییر باشد؛ چرا که شرکتهای بیشتری به استخدام زنان در تیمهای توسعه بازیها رغبت نشان میدهند. گرچه این امر شاید نتیجه تغییر نسبت جمعیتی بازکنان باشد، اما به گفته کریستینا بارلبن (Christina Barleben) «ما به تاثیر روح زنانه در تیمهای برنامهنویسی احتیاج داریم.» و این اتفاقی است که در حال رخ دادن است.
مثال دوم اما کشوری بسیار فقیرتر و توسعهنیافته را نشان میدهد که زنانش تازه به بازار IT قدم گذاشتهاند و با تبدیل یکی از محدودیتهای کشورشان به مزیت به فکر توسعه اپهای موبایل هستند!
کنیا و Akirachix: زمانی که گروهی از زنان برنامهنویس کنیا به دنبال نامی برای کلوپ زنانه خود بودند، به گفته جودیت اویگار (Judith Owigar) از کلمه ژاپنی Akira به معنی انرژی و هوش الهام گرفتند. شکلگرفتن گروهی مانند Akirachix تا پنج سال پیش اصلا در کنیا قابلتصور نبود. اما دولت کنیا توسعه IT را فاکتوری الزامی برای پیشرفت کشور دانسته و به عنوان جزیی از برنامهاش برای تبدیل شدن به «کشوری در رده متوسط» تا سال 2030 شتابان به سوی IT میتازد. تاکنون چند صد مایل فیبر نوری در کنیا کشیده شده است و شرکتهای بزرگی نظیر IBM و گوگل فروشگاههایی را در این کشور افتتاح کردهاند. علاوه بر اینها کنیا در فکر ساخت یک هاب دیجیتال در حومه نایروبی با هزینهای بالغ بر ۷ میلیارد دلار است. اما به راهانداختن یک صنعت بومی IT به چیزی بیشتر از کمک غولهای این صنعت، اینترنت باند پهن و حتی پول نیاز دارد. نیاز اصلی شاید ایجاد فرهنگی از گیکهای کامپیوتر باشد. اینجاست که اویگار و گروه زنانهاش میتوانند نقش خود را ایفا کنند. هدف آنها این است که دختران کنیایی هم درست به اندازه پسران برای ورود به این عرصه شانس و انگیزه داشته باشند. آنها این هدف را از طریق فعالیتهای خیریه و برگزاری ورکشاپهایی برای دختران دنبال میکنند. عکس زیر یکی از این ورکشاپها را نشان میدهد.
سوزان اوگویا (Susan Oguya) یکی از اعضای این گروه است. او در مزرعهای در غرب کنیا به دنیا آمده وبدون دسترسی به کامپیوتر بزرگ شده بود. اما شانس او این بود که عمویش در نایروبی کار میکرد. وقتی او برای تعطیلات به سراغ خانواده سوزان میآمد، کل ایستگاه کاریاش را هم در صندوق عقب ماشین با خود آورده و در نشیمن خانه سوزان سرهم میکرد. اوگویا میگوید: «او باز هم میآمد و من با کامپیوترش کار میکردم و بعد او میرفت. آنوقت من میماندم و کتابهایی که برایم آورده بود. کتابهایی درباره مبانی کامپیوتر و این که CPU چیست و رم چیست و . . .» به این ترتیب وقتی اوگویا وارد دانشگاه شد رشته IT را انتخاب کرد. در دپارتمان 80 نفری آنها تنها 10 نفر زن بودند. نسبتی که در کلاسهای کامپیوتر استنفورد هم دقیقا به همین اندازه است. او در ذهناش ایدهای برای یک برنامه موبایل داشت که به کشاورزانی نظیر پدرش کمک میکرد با استفاده از SMS قیمتها را بدون حضور واسطهها تعیین کرده و محصولاتشان را به فروش برسانند. جالب اینجاست که فقر مردم کنیا این بار به کمک اگویا آمد. کنیا مدتها به قدری فقیر بود که نمیتوانست هزینه کابلکشیهای مخابراتی را تامین کند و بنابراین خطوط موبایل به اصلیترین وسیله ارتباطی مردم تبدیل شدند. اکنون حتی فقیرترین کشاورزان کنیا هم از گوشیهای موبایل استفاده میکنند. البته استادان اوگویا شک داشتند که او بتواند به تنهایی این برنامه را بنویسد، اما او با تاسیس شرکتی با نام M-Farm به رویایش جامه عمل پوشاند و برنامهاش را هم نوشته و منتشر کرد. عکس زیر او را در دفتر محل کارش نشان میدهد.
به گفته اوگویا فرهنگ مردم کنیا به گونهای است که مردان غالبا با مردان ارتباط برقرار میکنند و او نیز با این مساله کنار آمده بود. البته تا سال سوم دانشگاه که با محقق علوم کامپیوتری جسیکا کولاکو (Jessica Colaco) آشنا شد. کولاکو او را به انجمنی دعوت کرد که زنان عضو آن علایقی مشابه اوگویا داشتند. اوگویا صبحهای شنبه را با این گروه زنانه صرف کدنویسی و ورق زدن کتابهای کامپیوتری میکرد و این انجمن زنانه اندکی بعد هسته اصلی Akirachix شد. اوگویا در 25 سالگی و پس از فارغالتحصیلی ایده برنامه موبایلش را به شرکتی به نام M-Farm با 18 کارمند تبدیل کرد و برنامهاش هماکنون توسط 7000 کشاورز کنیایی مورد استفاده قرار میگیرد.
در طبقه بالای شرکت اوگویا بهشت خورههای کامپیوتری نایروبی قرار دارد که خودشان آن را iHub مینامند و درست مانند نمونههای دره سیلیکون یا نیویورک به صندلیهای راحتی، اینترنت پرسرعت و کاپوچینو مجهز شده است. اما هکرها و خورههای این گروه به جای توسعههای برنامههای فیسبوک یا سیستمهای اشتراکگذاری در فکر حل مسایل و مشکلات کشورشان هستند. مثلا اپی که با استفاده از تلفنهمراه، امکانات کمک آموزشی ریاضی و خواندن و نوشتن را به روستاها میبرد. یا اپی وجود دارد که به کنیاییهایی که به کامپیوتر دسترسی ندارند اجازه میدهد خریدهای آنلاینشان را با گوشی تلفن همراه به انجام برسانند. برنامه دیگری وجود دارد که میزان بارندگی را محلهای مختلف کنترل کرده و به توزیع عادلانه کمکهای مالی به کشاورزانی که در مضیقه هستند کمک میکند.
تمام این برنامهها توسط زنان پایهگذاری شدهاند. اویگار اعتقاد دارد که این پیامی برای نسل بعدی دختران خوره کامپیوتر است. او معتقد است بهترین زمان برای درخشیدن یک زن در فرهنگ گیکها، زمانی است که هنوز هیچ فرهنگی وجود ندارد! این برای کنیا همین امروز است!
پینوشت: هرچند طولانی شدن این پست ممکن است خستگی شما را به همراه داشته باشد، اما فکر کردن به چند پرسش خالی از لطف نخواهد بود. به خصوص اگر نظرات و پاسخهایتان را هم با ما در میان بگذارید:
- نسبت زنان علاقهمند به حوزه کامپیوتر به مردان، در ایران چه اندازه است؟ گرچه با توجه به سیستمهای پذیرش دانشجو و سایر مسایل نسبت پسران به دختران در کلاسهای دانشگاهی ایران از استنفورد هم بیشتر است، اما میزان مشارکت آنها در کسبوکار و به اصطلاح دنیای واقعی ات چه اندازه است؟
- آیا دلیل عدم حضور زنان همانی است که در این نوشته به آن اشاره شد و یا محدودیتها یا تشویقهای دیگری هم وجود دارند؟
- بسیاری از کسبوکارها و شرکتهای سازنده تجهیزات کامپیوتری اخیرا با عرضه محصولاتی متنوع زنان را مستقیما هدف گرفتهاند. انواع گوشیها و لپتاپهای اختصاصی زنان ساخته میشود، اما بیرون از بازار مصرف، سهم زنان در ساخت محتوا، تولید و عرضه محصولات جدید چگونه است یا چگونه باید باشد؟
- سوال آخر هم اینکه فارغ از مسایل جنسیتی، آیا اصولا فرهنگی شبیه فرهنگ هکرها یا گیکها در ایران شکل گرفته یا خواهد گرفت؟
جدای از موضوع اصلی پست که نقش زنان در آی تی بود ، چند درصد از ایرانی هایی که برنامه نویس ، هکر ، طراح و … هستند به فکر پیشرفت کشورشون هستند ؟
نمیگم صد در صد ولی 99 در صد فقط به فکر پر کردن جیب خودشون اند
همین دیروز برای تشکیل یه گروه برنامه نویسی واسه نوشتن یه اپلیکیشن خاص دعوت شدم … مدیر پروژه اولین موضوعی که مطرح کرد نحوه کسب در آمد از این اپلیکیشن بود در حالی که هنوز راجع به ساختار کلی اپلیکیشن و هدفش صحبت نشده بود !! پا شدم جلسه رو ترک کردم بهشون هم کلی بر خورد 😐
به کجا داریم میریم واقعا 😐
آقا رسول فکر میکنم شما هنوز سرت تو حساب و کتاب زندگی نیست واسه همینه دغدغه مالی نداری. در ضمن کسب در آمد هیچ تضادی با پیشرفت کشور نداره. احتمالا اون بنده خدا هم که حرفش رو با مسایل مالی شروع کرده هدفش دادن انگیزه بوده. همین که کسی بتونه تو این وضعیت اقتصادی چند نفرو دور خودش جمع کنه و درآمد زایی کنه براشون بزرگترین خدمت رو کرده. مگه کارآفرینی غیر از اینه؟
سعید جان نه نفسم از جای گرم در میاد نه منظورم بد شمردن هدف مالیه
گروهی که صحبتش رو کردم قرار بود بعد از نیازسنجی ای که انجام شد با طراحی اپلیکشنی نیاز قشر خاصی از جامعه رو برطرف کنه و بحث مالی ای مطرح نبود اما توی جلسه توجیهی کاملا برعکس شد ! همه به فکر راه های کسب در آمد بودند تا کامل بودن طرح !
نمیگم به جنبه های مالی نگاه نکنیم ، میگم این رو بخشی از کار بدونیم نه کل کار …. اگه هدفمون برطرف کردن نیاز هموطنانمون باشه و کامل و درست توی این قضیه ظاهر بشیم ، پول خودش میاد
خب پس اگه این طور بوده که حق با شماست. 🙂
به نظر من باید فرهنگى مشابه فرهنگ زنان کنیایى و گروه Akinachix در ایران هم شکل بگیره (البته نه فقط براى زنان، بلکه براى همه)، چون توانایى بلقوه ایران براى توسعه در این زمینه خیلى زیاده و بزرگ ترین مشکل موجود کمبود انگیزه براى پیشرفته که در چنین گروه هایى به شدت وجود داره.
به نظر من اما در کشور های متسط ، کار و شغل برای مردان توی یک جامعه باید در اولویت باشه … الان هم همه کشور هایی هم که زنان در آن در حال رشد هستند کشور های پیشرفته اند که اقتصاد خوب دارند …
چرا اول مردان ؟؟
در کشوری مانند ایران .. فرض کنید .. 50 درصد مرد ها بیکار بمانند .. و بار دیگر 50 درصد زن ها بیکار ..
خوب .. اون 50 درصد چه کار ها که با جامعه نمیکند .. از معتاد شدن و تباهی جامعه بگیر تا .. هیزار چیز دیگر ..
اما در ایرانی که زننان کینه ای چند هزار ساله از مردان دارند .. در صورتی که به قدرت برسند در درجه اول در صدد انتقام بر میآیند .. با زیر دستان مردشان پرخاشگری بیخود میکنند .. همه زیر دستان زن استخدام میکنند … و غیره
..
حال اگر 50 درصد زنان بیکار بودند چی ؟ .. جامعه هرچی میشد دچار این بحران ها نمیشد ..
حال این را هم اضافه کنید که هنوز خیلی از جامعه سنتی هست .. و برای ازدواج و غیره کسی با پسر بیکار عروسی نمیکند .. اما زن بیکار چرا … به خاطر فرهنگ رایج که تغییرش هم به همین سادگی ها نیست کمتر کسی با اینکه مردان بیکار و خانه دار باشند و زنان از صبح تا شب بیرون موافق است … ضمن اینکه .. سیستم آموزشی و مهد کودک و غیره مون هم ابدا در حدی نیست که کوکان خوبی به بار آورد و زنان ، به جای مادری کار کنند
—-
تحصیل زنان را دوست داریم .. جون نسل بعد بهتری تولید میشود … اما اینکه بخواهیم به حمایت زیاد و زور قانون زنان را قدرتنمد کنیم نه ! 0 الان توی اروپا و غیره حتما باید یک سری مدیر های بالا زن باشند و یک سری کارکنان زن !!!!! ) … قدرتمند کردن زورکی زنان و با بار آوردن مردانی ضعیف و تو سری خور … تغییری غیر ضروری که دارد به زور انجام میشود و امثال شما هم بدون فکر کردن فقز باهاش موافقت میکنند … شده یک کلاس روشنفکری که کل جنس ها را جا به جا کنیم … اینو به عنوان کسی میگم که فارغ التحصیلم و زنانی را میبینم که صرفا به خاطر حس قدرت گرفتن کاری بیکیفیت را با حقوق 1/3 انجام میدهند و بعد هم ول میکنند .. رییس از قیافه شان خوشش میاید .. بر میدارد زنان خوشگل ارزان را استخدام میکند … آخر سر کلی نیرو داریم توی جامعه که متخصص و قوی نیستند و کار را بعد از مدتی ول کرده اند .. و نیروهایی هم که میتوانستند بعد از شروع یوش یوش پیشرفت کنند و به جایی برسند .. هیچی .. شده اند علاف و بی علاقه و کارشان گیم و غیره است .. مجانی هم کار گیر شان نمیاید چون جذابیت زنانه ندارند
—–
شما هم فکر کن که جای جندین سال پیش الان پزشکی میخواندید … به علت مرد بودنتان بیکار بودید و همه زنان صرفا به خاطر چند لبحند و غیره … به رییس بیمارستانتان در جایی الان شما کار میکردند
میخواستم ییسنم اونوقت هم اینقدر از رقیب حمایت میکردید ؟؟؟؟
اینکه زنان به فمنیستی روی بیاورند قابل قبول است … اما یک مرد باید خیلی بی شرافت باشد که هدفش بیکاری هم جنسان و کار یابی دشمنانش باشد …
—
بله در جایی مانند آمریکا که کار برای همه ریخته .. خوب است اینکار .. تازه خوب هم نیست به نظر من بر هم زدن سیستم تمدن چند هزار ساله بشری
با اکثر حرفات موافقم. با اینکه حرفات رو خیلی رک زدی و مسلما این به مزاق خیلیها خوش نمیاد که باید منتظر حملاتشون باشی ولی باید قبول کرد که حرف راست رو زدی.
در مورد سوالهای نویسنده محترم هم به نظرم نسبت علاقه زنان به حوزه کامپیوتر کمتر از مردان است چه در ایران و چه در کشورهای پیشرفته و همین هم دلیل اصلی حضور کمتر آنها در این حوزه است. حداقل در کشورهای پیشرفته به نظرم دلیل اصلی این است چرا که سالهاست (بیش از یک نسل) که تبعیض جنسیتی در این کشورها از بین رفته و حتی از طرق مختلف دولتها تلاش زیادی برای جذب زنان در این حوزه ها کرده اند ولی بازهم می بینیم با آنکه حضور زنان در بازار کار و محیطهای آکادمیک هم اندازه یا بیشتر از مردان شده است بازهم در بعضی حوزه ها حضور آنها کمرنگ است. به نظر من این مساله کاملا طبیعی است زنان و مردان علایق و سلایق مختلفی دارند و دلیلی ندارد به زور برای آمارسازی و تبلیغات بخواهیم درصد حضور زنان را افزایش دهیم. این هم ظلم به مردان است و هم ظلم به خود زنانی که تحت تاثیر تبلیغات به حوزه هایی گرایش پیدا می کنند که واقعا علاقه ای به آن ندارند. چرا هیچ وقت کسی از حضور کمرنگ مردان در برخی حوزه ها صحبتی به میان نمی آورد؟ چرا حضور کم آنها در برخی حوزه ها به حساب عدم علاقه گذاشته می شود و نه به قول نویسنده مطلب چرخه باطل حضور بیشتر زنان در آن حوزه ها؟ جواب ساده است برای سیاستمداران درصد حضور مردان جنبه تبلیغاتی ندارد. کمتر مردی است که به این آمار و ارقام اهمیتی بدهد در حالیکه اکثر زنان به این مسائل حساس اند (آنهم به خاطر تبلیغات صورت گرفته)
به نظر من برابری جنسیتی یعنی اینکه موانع سر راه تحصیل و کار زنان و مردان را برداریم و به هردو فرصت مساوی بدهیم و با ابزار قانون درصورتیکه هرکس (به عنوان مثال کارفرما) صرفا به خاطر جنسیت یک فرد به او فرصت بیشتری نسبت به دیگران داد یا فرصتی را از او سلب کرد با او برخورد کنیم. بقیه چیزها را باید به عهده خود زنان و مردان بگذاریم. اینکه برای بالابردن آمار شروع به بمباران تبلیغاتی و اعطای فرصتهای بیشتر به یک گروه نماییم اسمش دقیقا نابرابری جنسیتی است نه برابری جنسیتی.
نگاهتان برایم جالب بود!
“چرا اول مردان ؟؟
خوب .. اون ۵۰ درصد چه کار ها که با جامعه نمیکند .. از معتاد شدن و تباهی جامعه بگیر تا .. هیزار چیز دیگر …”
اینکه اگر مردها بیکار شوند معتاد می شود پس به آنها کار بدهیم! اصلا منطقی نیست. از فردا ما زنهای بیکار هم معتاد میشویم تا در بازار کار الویت داشته باشیم.
نقش زنان در تباهی جامعه بیشتر نباشد، کمتر نیست.
کمی عاقلانه عمل کنید معتاد نشوید.
“در ایرانی که زننان کینه ای چند هزار ساله از مردان دارند .. در صورتی که به قدرت برسند در درجه اول در صدد انتقام بر میآیند .. با زیر دستان مردشان پرخاشگری بیخود میکنند .. همه زیر دستان زن استخدام میکنند … و غیره”
شما خیلی مردانه تحلیل کرده اید، زنان کمتر انتقام جو و پرخاشگر هستند.
در ضمن بهتر است از خودتان بپرسید: چرا زنان کینه ای چند هزار ساله از مردان دارند؟
درباره ازدواج با نظر شما موافقم و اینکه هر زنی چه شاغل، چه خانه دار (نه بیکار) باید برای تربیت صحیح فرزندش برنامه و زمان ویژه ای داشته باشد.
“.. مجانی هم کار گیر شان نمیاید چون جذابیت زنانه ندارند ”
بیشتر بازار کار دست مردان است، نگران نباشید اگر کارتان را بلد باشید نیازی به جذابیت زنانه نیست.
“اما یک مرد باید خیلی بی شرافت باشد که هدفش بیکاری هم جنسان و کار یابی دشمنانش باشد …”
چرا زنان را دشمن خطاب می کنید؟؟؟ پیشنهاد من به شما این است که تمامی پیش زمینه های ذهنی و اعتقاداتی که تا به حال درباره ی زنان داشتید را دور بریزید و یکبار دیگر به مطالعه ی اطرافتان بپردازید، قطعا نگاه جدید و زیباتری خواهید داشت.
در حال حاضر در صنعت آی تی داخلی 2 مدیر عامل بزرگ خانم میشناسم که در شرکتهایی موفق راهبر هستند. خانم مهندس ویدا سینا مدیر عامل مرکز تحقیقات صنایع انفورماتیک و خانم مهندس رضاخانی مدیرعامل شرکت پارس فناوران خوارزم. در خصوص مورد اول باید گفت که ایشان پیشرو در بخش آزمایشگاههای قناوری اطلاعات هستند که هولوگرام مشهور این مرکز را روی بسیاری از قطعات کامپیوتری دیدیم و در مورد دوم هم از شرکتهای موفق در حوزه امنیت و ممیزی امنیت اطلاعات هستند.
با توجه به مسئولیتی که در محل کارم دارم و با توجه به اینکه تعداد برنامه نویسان زن از مرد تو شرکت ما بیشتر است، تجربه به من میگه که زنها با تمام خصوصیات خوبی که دارند از جمله نظم و ترتیب توی کار، در ضمینه خلاقیت و ساختارشکنی عموما به نسبت مردها ضعیفتر هستند و بیشتر ترجیح میدهند در قالبهای تعریف شده کار کنند. منظورم به صورت میانگین هست وگرنه هستند تو شرکتمون زنهایی که از برخی مردها بهتر هستند.
این تجربه من طی 15 سال کار به عنوان مدیر ارشد این شرکت هست و جای اشتباه برای نظرم هم قائل هستم.
کاملاً با شما در خصوص اینکه “یشتر ترجیح میدهند در قالبهای تعریف شده کار کنند” موافقم و در این حالت بالاترین بازدهی هم دارند ولی در خارج از این چارچوب اغلب ناپخته تر عمل می کنند.
سلام آقای دکتر.کلا آقایون اومدن جواب بدن ببخشید ما خانم ها کار خونه کار بیرون درس و دانشگاه داریم وقت نداشتیم جواب بدیم. یه خاطره کوتاه بگویم خودتان متوجه می شوید چه می خواهم بگویم. من دوستی داشتم که خیلی باهوش بود و اون اوایل که کامپیوتر به بازار آمده بود خانواده این ها خریده بودند. یک برادر بزرگتر داشت که کامپیوتر را در اتاق او گذاشته بودند و او هم پسر بد جنسی بود و مثلا اجازه می داد دوست ما فقط هفته ای یه ربع به کامپیوتر درست بزند و پدر و مادر هم اجازه را به او داده بودند که تعیین کند. خوب این دوست ما چجوری می خواست به اندازه برادره که صبح تا شب پای کامپیوتر هست از کامپیوتر سر در بیاره و علاقمند بشه. هرچند همون موقعش هم این برادر که 3-4 سالی بزرگتر بود بازی های فکری که دوست ما می تونست توی کامپیوتر حلشون کنه نمی تونست انجام بده. خلاصه که محدودیت همیشه برای دختر ها بوده اما دختر ها همیشه یه راهی پیدا می کنند که در زندگی جلوتر برن. از صحبت های آقایون این جا مثل آقای هژیر و سام به عنوان یک انسان تحصیل کرده ( نه یک زن) خجالت کشیدم که می ترسند از این که نتونند جایگاه خودشونو پیدا کنند اگر زنان بتونند از امکانات بیشتری بهره مند بشوند خوب البته مثل برادر دوست ما می خواهند کمبود هاشونو جور دیگه ای جبران کنند. فعلا که با این همه گرفتاری و سختی و محدودیت دختران بیشتر از پسرها به دانشگاه می روند و تا چند سال دیگه رشته های کامپیوتر و فنی مهندسی هم تعداد دختر ها بیشتر می شه. نمی خواهم بگم خوبه یا بده اما خوب آقایون هم باید بیشتر تلاش کنند نه این که سعی کنند با ایجاد محدودیت برای جنس مخالف ابزار پیشرفتشونو فراهم کنند.
این ها را نوشتم فقط برای این که نشون بدم اگر دختری درس می خونه یا دانشگاه قبول می شه یا سر کار می ره یا در کامپیوتر وارد تر می شه و برنامه نویس قهاری می شه خیلی بیشتر از یک پسر در جامعه ما براش تلاش کرده و باید پدر ها برادر ها و شوهر ها ارزش این مساله رو متوجه بشوند و این نوع ادبیات “”رییس از قیافه شان خوشش میاید .. بر میدارد زنان خوشگل ارزان را استخدام میکند …”” به هیچ وجه نمی تونه ارزش این تلاش ها رو کمرنگ کنه و منکر این بشه که برای رسیدن به این جایگاه دختران ایرانی خیلی تلاش کرده اند.
فکر نمی کنم کسی گفته باشه زنان حق کار کردن ندارند ولی نمی دونم کجای برابری جنسیتی میگه باید به زنان فرصتهای بیشتری داد؟ کجا میگه باید قوانینی وضع کرد که شرکتها مجبور به استخدام زنان در پستهای سطح بالا بشن (نه کارگری و کارهای سطح پایین فقط کارهای سطح بالا)؟ کجا گفته بخشی از بودجه یک کشور باید صرف آموزش اختصاصی به زنان و دختران و ترغیب آنان به ورود به حوزه هایی که طبیعتا تمایلی به آن ندارند بشود (آنهم فقط حوزه های سطح بالا نه مثلا مستخدمی، رفته گری، کارگری معدن و …)؟ اینها کارهایی است که سیاستمداران کشورهای پیشرفته همانطور که سام گفت برای تبلیغات و جمع آوری رای زنان انجام می دهند.
در کشور ما هم که وضعیت به گونه دیگری است. بعید می دونم کسی اعم از مرد و زن معتقد باشه که اینجا برابری جنسیتی وجود داره. نه وجود نداره و عذابش رو هم هم مردان می بینند و هم زنان. آیا فکر می کنید اگر نصف بازار کار رو زنان بگیرند وضع ما بهتر میشه؟ در کشوری که به اندازه نصف جمعیت محتاج کار هم کار وجود نداره این یعنی نصف مردان بیکار بمانند. البته فکر نمی کنم هیچ مردی با این مساله مشکلی داشته باشه ولی به شرطی که وظیفه تامین مادی خانواده هم از دوش مردان برداشته بشه. در کشور سنتی یا در حال گذار ما این بار به دوش مردان گذاشته شده و اکثر شما زنان هم هیچ قدمی برای تغییر این فرهنگ سنتی بر نمی دارید. بسیاری از زنانی که مشغول به کار هستند یا صرفا برای سرگرمی مشغول به کار میشن و یا دنبال اندک پولی برای مخارج خودشان هستند و به هر حال دغدغه تامین یک خانواده را ندارند و به همین دلیل هم حاضر میشن با حقوقی یک سوم حقوق واقعی به انجام کار بپردازند. البته در این شرایط بد اقتصادی زنان سرپرست خانوار و زنانی که پا به پای شوهرانشون کار می کنند هم کم نیستند. گلایه مردان از همون دسته زنانی است که بی دغدغه و با حقوق کم و به دلایل دیگری (مانند آن چیزهایی که دوستان گفتند) غیر از صلاحیت و تخصص موقعیت شغلی مردان را اشغال کرده اند. بازهم تاکید می کنم این که می گویم “اشغال” در کشور ما با منابع شغلی محدود و فرهنگ سنتی ای که وظیفه تامین مادی خانواده رو به عهده مردان گذاشته است معنی می یابد.
اون خانمی هم که در بالا در مورد معتاد شدن مردان بیکار گفتند بد نیست بدانند اگر زنان هم تحت همین فشار روانی ناشی از نیازهای مادی خانواده بودند، درصد معتادینشون از مردان بیشتر نمیشد کمتر هم نبود.
در پایان هم با اینکه ربطی به بحث نداشت ولی چون شما به آن اشاره کردید عرض کنم که تعداد بیشتر ورودیهای دختران نسبت به پسران به دانشگاه از دید هیچ متخصص آمار بی طرفی نشانه تلاش بیشتر دختران نیست چرا که نسبت قبول شدگان زن به مرد با نسبت شرکت کنندگان زن به مرد برابر است و این یعنی سطح علمی دوگروه یکسان بوده است. واقعا برای من سواله که این تصور نادرست در ذهن خیلیها از جمله شما از کجا شکل گرفته است. در مورد علت کم شدن شرکت کنندگان مرد در آزمون دانشگاهها هم بحث زیاد است ولی یکی از علتهای آن همان بحث اشتغال و وظیفه ای است که به دوش مردان گذاشته شده است.
بعد از خواندن این مقالۀ مفید به فکر نوشتن مطالبی مرتبط افتادم و جسارتاً مقاله ای با عنوان:”زنان و بازی های رایانه ای” نوشتم که در اینجا می توانید بخوانید:
http://mirbagheri.blog.ir/
منتظر نظرات و انتقادات متخصصانه و مفید شما هستم.