پست اختصاصی «یک پزشک»: داستان شیرین «گوگل گلس»دار شدن سیاوش!
خیلی وقتها وبلاگها فناوری ایرانی، منتقدانی دارند که میگویند که در این وبلاگها، چیزی جز ترجمه مطالب وبلاگهای انگلیسی پیدا نمیشود.
گرچه ما سخت تلاش میکنیم که با گزینش مطالب مطابق نیازها و سلیقه خوانندگانمان و بومی کردن پستها و توضیحات اضافی و ترکیب مطالب با هم، کاری بهتر از بازتاب صرف مطالب مهم فناوری روز انجام بدهیم، اما نمیشود منکر بود که دست ما از اخبار دست اول کوتاه است. ما هیچگاه توان مالی و بخت حضور در نمایشگاههای فناوری معتبر را نداشتهایم، شرکتهای فناوری برتر دنیا، خبری برای ما نمیفرستند و تیمهای نویسندهها ما بسیار کوچک هستند و غالبا تنها کارشان وبلاگنویسی نیست.
اما شما خواننده عزیزی که احیانا مقیم خارج کشور هستید و بینش لازم را در مورد فناوری در خود احساس میکنید، میتوانید به «یک پزشک» کمک کنید تا بتواند توانمندتر از پیش باشد و عکسها و اخباری دست اول و غیرتکراری داشته باشد.
تجربه به من ثابت کرده که هر چقدر سایتها و وبلاگها در مورد گجتی نوشته باشند و در موردش موشکافی کرده باشند، باز هم اگر عملا گجت در دست ما قرار بگیرد، ما میتوانیم با زاویه دید متفاوتی، بررسیاش کنیم و در موردش بنویسم.
«گوگل گلس» یا عینک گوگل، وسیله شگفتانگیزی است، این گجت «پوشیدنی» وقتی در دسترس عموم قرار بگیرد، دنیا را میتواند تغییر بدهد، اگر تا حالا ما برای نگاه به دنیای مجازی از یک پنجره که همان صفحه گوشیهای موبایلمان باشد متکی بودیم و به صورت متناوب بین دنیای آنلاین و آفلاین حرکت میکردیم، با گلس دیگر مرز بین این دو دنیا محو میشود.
از سوی دیگر همه ما مبدل به شکارچیهای فرصتطلب عکس و ویدئو میشویم، روزی که گلس وارد بازار شود، یوتیوب و اینستاگرام و پلاس دیدنیتر خواهند شد.
در انگلستان قرن نوزدهم، همان طور که در یک پست نوشتم، خانوادهها فرصت و تمکن مالی کمی برای گرفتن عکس دستجمعی با هم داشتند، به همین دلیل، وقتی عزیزی را از دست میدادند، در سنتی عجیب برای آنکه خاطره آن عزیز در ذهنشان نابود نشود، متوفی را گریم میکردند، لباس مناسبی تنش میکردند و در حالت نشسته و حتی ایستاده قرار میدادند و در عکس تظاهر میکردند که با او در حالی که زنده است، عکس گرفتهاند. محدودیتها باعث شکل گرفتن چه عاداتی که نمیشوند!
من کودکی و دبیرستان و دانشگاه را در حالی طی کردم که خبری از گوشی موبایل دوربیندار نبود، خاطرات من از آن روزها محدود هستند به تعداد بسیار کمی عکس محو.
بعد از آن به تدریج گوشیهای دوربیندار در دسترس همه قرار گرفت، اما این گوشیها برای ثبت لحظات زندگی ما سه مشکل دارند:
– خیلیها جسارت و تهور لازم برای عکس گرفتن از سوژههای ناگهانی را ندارند.
– خیلی از سوژهها، خیلی ناگهانی در جلوی چشمهای ما ظاهر میشوند و فرصتی برای آماده کردن دوربین نیست.
– در بعضی از موقعیتها مثلا حین ورزش یا کوهنوری هم خیلی دشوار است که متکی به دوربینهای موبایل شویم.
گلس تحقق یک آرزوی دیرین ماست: ثبت آسان لحظات زندگیمان! گلس اگر هیچ فایده دیگری نداشته باشد -که البته دارد-برای همین خصوصیت یکتا، گجتی تحولآفرین است، همان طور که آیفون مفهوم گوشی هوشمند را دگرگون کرد، همان طور که آیپد، تبلت را به جهانیان شناساند، گلس هم مفهوم وسایل هوشمند پوشیدنی را به ما معرفی خواهد کرد.
با این مقدمه طولانی میرسیم به قسمت اصلی این پست:
دو هفته پیش که یکی از خوانندگان «یک پزشک» به نام آقای «وحید خراسانی» خبر جالبی به من داد، او برای من نوشت که یک ایرانی مقیم آمریکا، توانسته یک عدد گوگل گلس به دست بیاورد و در فیسبوکش به این مطلب اشاره کرده است.
فرصت خوبی بود! برای اولین بار میتوانستم با یکی از سیصد – چهارصد نفری که در دنیای این گجت را دارد صحبت کنم! ایمیلی به صاحب گلس، یعنی آقای «سیاوش محمودیان» زدم و از او خواهش کردم در صورت تمایل به پرسشنامهای در این مورد پاسخ بدهند.
ایشان در ایران فارغ التحصیل مدرک لیسانس در دانشگاههای علم و صنعت، امام خمینی و آزاد قزوین در رشتههای آیتی، عمران و مهندسی صنایع بودهاند، سابقه چندین بار شرکت در مسابقات روبوکاپ و کسب یک مدال برنز و یک طلای جهانی هم در کارنامه ایشان است. خوشبختانه سیاوش با مهربانی پیشنهاد من را قبول کرد، وقت و انرژی زیادی گذاشت و اطلاعات دست اولی در اختیار ما قرار داد. سیاوش در آمریکا یکی از مؤسسین و مدیر ارشد فنی (CTO) شرکت Programming.com و عضو هیئت نظارتی شرکت Company.com است.
من سعی کردم سؤال تکراری نپرسم، سؤالهای که پاسخشان را قبلا در «یک پزشک» یا وبلاگهای دیگر خواندهاید.
در ادامه به پرسش و پاسخ من با سیاوش عزیز توجه کنید:
– چطور ثبت نام کردین، آیا فکر میکردین بهتون گوگل گلس داده بشه؟
– گوگل چند وقت پیش یه مسابقه گذاشت با عنوان #ifihadglass و از دوستداران این پروژه بزرگ خواسته بود که توی گوگل پلاس و تویتر بنویسن که اگر گوگل گلس داشتن باهاش چیکار میکردن. منم کلاً علاقه زیادی به دیدن تکنولوژی یا سرویسها در اول کارشون دارم.
هیجان داشتن گوگل گلس منو یاد زمانی مینداخت که آیفون تازه اومده بود. خاطرهی من و آنلاک کردن اولین آیفون تو ایران به همراه ویدیوی اولین تماسی که با آیفون در ایران گرفته شد رو میتونید اینجا ببینید.
وقتی از این موضوع مطلع شدم راستش خیلی فکر نکردم در ارتباط با اینکه جمله #ifihadglass رو چی بنویسم، فقط میدونستم به علاقم یعنی برنامهنویسی و گوگل گلس باید ربط داشته باشه. در تاریخ ۲۸ فبریه ۲۰۱۳ اولین جملهای که به ذهنم رسید رو توی گوگل پلاس و تویتر نوشتم.
۲۷ مارچ از طرف Project Glass در گوگل پلاس یه کامنت گرفتم که به برنامه #glassexplorers دعوت شدم.
و در تاریخ ۲۹ مارچ ۲۰۱۳ از حساب تویتر @googleglass پیام خصوصی گرفتم و همینطور به توییت #ifihadglass من پاسخ مشابه داده شده بود. همینطور @googleglass شروع به دنبال کردن من در توییتر کرد.
یعنی در واقع دو تا دعوتنامه یکی از تویتر و یکی از گوگل پلاس برام فرستاده شد و فکر کنم امکان دریافت دو تا گوگل گلس رو داشتم. البته طبق قوانین گوگل فکر میکنم امکان گرفتن بیشتر از یک گوگل گلس توسط یک شخص مجاز نیست.
تاریخ ۱۲ جون ۲۰۱۳ در گوگل پلاس و کمی قبلش در تویتر برای من پیامی فرستاده شد که گوگل گلسم آماده هست و میتونم به یه لینک مراجعه کنم و با گوگل اکانت یا تویترم لاگین کنم تا بتونم یه زمانی رو ست کنم برای گرفتن گوگل گلس. همینطور در ذکر شده بود که تنها ۱۴ روز وقت دارم تا گوگل گلس رو خریداری کنم.
من با اکانت تویترم لاگین کردم و امکان گرفتن گلس از ۳ تا از دفترهای گوگل وجود داشت. که یکیش در شرق آمریکا یعنی نیویورک و دو تای دیگه در غرب آمریکا یعنی سن فرنسیسکو بود. یکی از محلهای تحویل گرفتن گوگل گلس رو نوشته بود که بیشتر طول خواهد کشید و برنامه کاملتری هست و ممکن هست دریازده بشید (یعنی برنامه در دریا بوده). که متأسفانه کامل پر بود زمانهاش برای همین من برای تاریخ ۲۰ جولای ۲۰۱۳ ساعت ۳ بعد از ظهر در نیویورک انتخاب کردم که به من که در واشنگتون دیسی هستم نزدیکتر هست. جالب این هست که نمیشد از گوگل خواست که گوگل گلس رو بفرسته و باید حتماً میرفتم و تحویل میگرفتم گلس رو!
هزینه خرید گوگل گلس در حال حاضر ۱۵۰۰ دلار آمریکا هست و با مالیات میشه 1633.12 دلار. در قرارداد ذکر شده اگر نیاین گوگل گلستون رو تحویل بگیرید تا ۳۰ روز بعد از پرداخت گوگل براتون گوگل گلس رو نمیفرسته و به جاش پولتون رو پس خواهد فرستاد. همینطور قبل از گرفتن زمان ملاقات اشاره شده بود که میتونید یک مهمان هم با خودتون بیارید.
همونطور که گفتم من با اکانت تویترم گوگل گلسم رو انتخاب کردم. بعد از ۱۴ روز ذکر شده وقتی با اکانت گوگل پلاسم لاگین کردم که ببینم بعد از ۱۴ روز چه اتفاقی میافته، این رو دیدم:
– آیا فکر میکردین بهتون گوگل گلس داده بشه؟
از اونجایی گوگل و شرکتهای مشابه همیشه بهم لطف خاصی داشتن، احتمال خیلی زیادی میدادم که اینکار رو کنه. حدسی که من میزدم این بود که گوگل بیشتر دنبال برنامهنویسهایی هست که تا حدودی در شبکههای اجتماعی تاثیرگذار هستند و هدفش این هست که کامیونیتی ساختن برنامه برای گوگل گلس رو اول قوی کنه. در نهایت کاربرهای گوگل گلس با برنامههایی که برای گوگل گلس ساخته خواهند شد در تعامل هستند و گوگل برای اینکه بتونه این جنگ رو در مقابل رقیبهاش مثل مایکروسافت یا اپل ببره باید اول یک جامعه خوب برای ساختن برنامه یا به اصطلاح خود گوگل، Glassware تشکیل بده. اما وقتی رفتم که گلسم رو بگیرم دیدم انواع مختلف آدمها اونجا هستن، از روزنامهنگار و ورزشکار تا عکاس حرفهای.
– چطور تحویل گرفتین؟
۲۰ جولای۲۰۱۳ روز شنبه بود. من و یکی از دوستانم بلیط گرفتیم برای روز جمعه و روز بعدش صبحش رو حسابی گشتیم و یه ربع مونده به ۳ رسیدیم به آدرسی که داده شده بود که اسمش Chelsea Market بود. جالب این بود که آدرس میرسید به یک Food Court که ظاهرش خیلی خیلی شبیه بازار تجریش بود و انواع غذاهای خیلی جالب اونجا پیدا میشد اما هیچ اثری از اسم گوگل نیود!
تعجب کرده بودیم. دوباره میلی که فرستاده شده بود رو خوندم و توش نوشته بود که این ایمیل رو به مسئولی که پشت میز، دم بازار نشستن نشون بدید. این کارو کردیم و بهمون خوشآمد گفت و یک در که کد داشت رو باز کرد و توش به آسانسور باز میشد. این بازار به نظر یک بازار یک طبقه میاومد اما اونجا بود که فهمیدیم ۸ طبقه هست. برامون دکمه طبقه هشتم رو زد و وقتی در آسانسور باز شد اولین چیزی که میدیدی لوگوی گوگل و همینطور گوگل گلس بود. دو نفر منشی با گوگل گلس نشسته بودن بهمون خوشآمد گویی گفتن و یک گردنبند مهمان بهمون دادن.
بعد یکی از گوگلرها اومد جلو و سلام کرد و ما رو برد داخل یک سالن خیلی بزرگ با کلی گوگلر دیگه و یک دکور خیلی جالب با کلی گوگل گلس و آینه. ما رو برد جلوی یکی از دکورها که همه رنگهای گوگل گلس به طرز جالبی چیده شده بود و گفت آیا با رنگ سفید که انتخاب کردی خوشحال هستی؟ اینجا میتونی از نزدیک همه رنگها رو امتحان کنی و اگه دوست داشتی عوض کنیش. من همه رو امتحان کردم اما همچنان سفید به نظرم بهتر بود از اونجایی که نسبت به بقیه به نظرم کمتر توجه جلب میکرد. بعد رفتیم و نشستیم روی یک میز بزرگ که یک کرومبوک فقط روش بود و بهم گوگل گلسم رو تحویل داد.
– اولین تجربهتون باهاش؟
مسئول تحویل گوگل گلس جعبه گوگل گلس رو جلوم گذاشت و بهم اجازه داد از ابتدا خودم جعبش رو باز کنم. خیلی تجربه جالبی بود. به جز جعبه گوگل گلس، دو تا جعبه دیگه که در واقع یکی شیشه تیره و یکی هم شیشه بیرنگ داخلش بود، بهمون تحویل داده شد. که روشون آرم مخصوص Google Explorers وجود داره. این شیشهها رو میشه روی گوگل گلس نصب کرد یا میشه کلاً بدون شیشه استفاده کنی. وقتی خود گوگل گلس رو از جعبه در آوردم خیلی حس خوبی داشت جنس عینک و کاملاً مشخص بود که روی حتی جنس تک تک قطعاتش کاملاً فکر شده. ازش پرسیدم تا الآن به چند نفر گوگل گلس داده شده؟ گفت فکر کنم ۳۰۰ یا ۴۰۰ نفر و تا پایان برنامه اول گلس اکسپلوررز به ۱۰۰۰ نفر خواهد رسید و تا آخر امسال احتمالا ۱۰۰۰۰ نفر گوگل گلس خواهند داشت.
ازم خواست دکمه روشن کردنش رو بزنم و بپوشمش. وقتی گذاشتمش روی چشم خیلی حسی که داشت از چیزی که توی ذهنم بود بهتر بود. معمولاً اینجور محصولها انقدر روشون تبلیغ میشه و سطح انتظار کاربر رو زیاد میکنن که وقتی اولین دفعه ازش استفاده میکنی توی ذوقت میخوره. اما بر خلاف انتظارم بهتر بود از جیزی که فکر میکردم. نحوه استفاده ازش رو توی ویدیوها قبلاً دیده بودم و شروع کردم به امتحان چیزهایی که دیده بودم.
سمت راست عینک یک تاچپد هست که میشه باهاش Navigate کرد. بخش نمایش تصویر سمت راست بالا هست اما تصویری که میبینید تقریباً وسط قرار میگیره. کل دید شمارو نمیگیره تصویر و شاید کوچکتر باشه از چیزی که خیلی از شماها فکرشو میکنید اما کاملا همه چیز واضح هست. تصویری که میبینید شفافیت داره و پشتش هم قابل دیدن هست. طوری که کار میکنه اینه که دو جنس مختلف شیشه استفاده شده و این دو جنس بصورت اریب به هم چسبیده شدن و تصویر از سمت راست پروجکت میشه و روی شیشه سمت راست میوفته. برای وصل شدن به وایفای های آزاد کافیه در منوی وایفای انتخاب کنید اون نتوورک رو. اما برای وایفای های رمزگزاری شده باید وارد یک آدرس بشید با موبایل یا کامپیوتر و اطلاعات رو وارد کنید و یک بارکد دو بعدی یا QR-Code میسازه که اونو که با گلس میبینید به شبکه وصل میشه. دلیلشم این هست که گوگلگلس کیبورد نداره.
روی میز یک کرومبوک پیکسل بود که من تا به حال با پیکسل از نزدیک کار نکرده بودم و خود اون هم برام جالب بود. اطلاعات وایفای رو وارد کرد داخل کرومبوک و بهش نگاه کردم و به شبکه وصل شدم. از همین روش برای سینک کردن گوگلاکانتم با گوگل گلس استفاده شد. یعنی توی گوگل اکانتم لاگین کردم و یک QR-Code دیگه ساخته شد و با نگاه کردن بهش اکانت من سینک شد.
من قبل از اینکه گوگل گلسم رو تحویل بگیرم یک سر به نحوهی کار با API گوگل گلس زده بودم و از اونجایی که به نظرم جالب بود یک برنامه برای گوگل گلس برای دسترسی به محصول یکی از شرکتهام که Programming.com نام داره ساخته بودم. ولی نمیتونستم روی دستگاه واقعی تستش کنم چون هنوز گوگل گلس رو نداشتم. نکته جالب این بود که وقتی اونجا اکانت گوگلم با گوگل گلس سینک شد و گوگل گلس Reload شد، برنامهای که ساخته بودم اونجا بود! و اولین کاری که باهاش کردم تست برنامهای بود که از قبل برای گلس ساخته بودم. از اون هیجانانگیزتر این بود که بدون مشکل کار میکرد و Notification های توی سایت رو به گلس پوش میکرد!
مورد جالب دیگه در مورد گوگل گلس اسپیکرش هست! بر خلاف بقیهی دستگاهها که برای انتقال صدا از هدفون استفاده میکنند. در گوگل گلس به جای اینکه هدفون داخل گوش شما بره یک وایبریتور در انتهای دستهی راست این گوگل گلس قرار داره که با لرزیدن بر روی استخوان شما در پشت گوشتون صدا رو مستقیم منتقل میکنه به حلزونی گوش! این روش رو در یک سری به اصطلاح هدفونهای جدید هم میشه دید. البته اسپیکر گوگل گلس به نظر من برای مثلا گوش دادن به آهنگ اصلا خوب نیست اما برای شنیدن نوتیفیکیشنها و خواندن متن توسط گوگل گلس عالی کار میکنه.
در انتها معرفیکنندهی گوگل گلس ازم تعدادی سوال کرد در مورد اینکه کارم چی هست و چه پروژههایی انجام میدم و هدفم از داشتن گوگل گلس چی هست. بعدش بهم گفت که یک سری از گلساکسپلوررها که به نظرشون جالبتر میاد انتخاب میشن و هر ماه براشون دعوتنامه فرستاده میشه برای مهمونیهای حضوری گوگل که در اون اکسپلوررهای انتخاب شده میتونن با هم در مورد موضوعات مختلف به خصوص تولید نرمافزار روی گوگل گلس صحبت و تبادل اطلاعات کنن و بهم گفت حتما مهمونی پیش رو که اولین مهمونی هست رو برم و بهم خاطرنشان کرد که بهم خوش خواهد گذشت.
– آیا اپهایی متفرقهای که این روزها توسعهدهندهها به صورت پراکنده ارائه میکنن هم آزمایش کردین؟
برنامههایی که به صورت پیشفرض روی گلس هست نقشه و نویگیشن هست که نکته مهم اینه که برخلاف چیزی که خودم فکر میکردم گوگل گلس جیپیاس نداره و باید با یک گوشی اندروید پیر کنیش تا کار کنه با استفاده از برنامه MyGlass. با استفاده از MyGlass میشه تصویر داخل صفحه گوگل گلس رو داخل گوشی یا تبلت دید. متاسفانه این برنامه برای اپل حداقل هنوز وجود نداره و در حال حاضر اگر گوشی اپل داشته باشین نمیتونین از نویگیشن استفاده کنید. برنامه بورس، تولدهای امروز، و صفحه اصلی که Ok Glass هست که مثل Siri یا Google Now میمونه و میتونید با گفتن کلمه Ok Glass و در ادامه گفتن دستور مثلا Search for Siavash به گلس فرمان بدید. به جز این برنامهها که به صورت پیشفرض نصب هستند میتونید برنامههای دیگرو از محیط وب براش فعال کنید. برنامه های Verify شده در گوگل در حال حاضر زیاد نیستن و تو این عکس میتونید این برنامهها به همراه محیط فعالسازیشونو ببینید.
برنامههایی که تا الآن Verify شدن اکثرشون برنامههای اشتراکگذاری عکس و ویدئو هستن و بعضیهاشونم اطلاعات رو به شما پوش می کنن. مثلاْ گوگل پلاس فید دوستان شمارو یا جیمیل میلهای Important شمارو و بعضی برنامهها مثل نیویورک تایمز اخبار رو.
برنامههای دیگرو در حال حاضر میشه در انجمن خصوصی گوگل گلس پیدا کرد و اونارو سینک کرد با گوگل گلس. برنامههای خیلی جالبی ساخته شدن! حتی یک نفر یک برنامهی تشخیص چهره نوشته بود که انگار گوگل اجازه رلیز این برنامه و برنامههای مشابه این رو مجوز گفت نمیده.
با وارد شدن به گروه گوگل اکسپلوررز به من به انجمن مخصوص اکسپلوررز دسترسی داده شد که اونجا بقیهی کسانی که به گوگل گلس دسترسی پیدا کردن با هم تجربههاشون رو به اشتراک میگذارند. اونجا خیلی برنامههای جالبی که بقیه ساختن رو میشه دید و ایدههای خیلی خوبی رو دارن پیاده میکنن که به نظرم خیلیاشون اگر امکان بیشتری برای ساخت برنامه داده شه میتونه خیلی خیلی کاربردی و جالب باشه.
– رابط کاربری فعلی چطوره؟
رابط کاربری فعلی خیلی خوبه، الآن روی ورژن ۷ هستن و در ابتدا که گرفتن گوگل گلس رو ۵ بود. پیشرفتهای زیادی کرده. هنوز به نظر من خیلی جای پیشرفت داره. به نظرم نحوهی به اشتراکگذاری عکس و ویدئو هنوز درست نیست، چون به راحتی موردی که میخواین باهاش به اشتراک بگدارید رو نمیتونید پیدا کنید. همینطور شما نمیتونید یک برنامه رو باز کنید به عنوان مثال. برنامهها تنها راه ارتباطشون الآن فرستادن اطلاعات به شما و یا فرستادن عکس، ویدیو و تصویر به اونا هست. مثلاْ نمیتونید هنوز یه برنامه داشته باشید که لیست بشه در جایی مثل آیکونهای داخل گوشیتون یا لانچپدی من نمیبینم.
– بقیه وقتی شما رو با عینک میبینن، فکر میکنن که عینک چی هست؟ ایا اصلا متوجه میشن گوگل گلس دارین؟
متوجه میشن؟؟؟ من دو روز اولی که گوگل گلس رو توی نیویورک داشتم بیشتر از شاید ۵۰ نفر آدم فقط اومدن نزدیک و پرسیدن که آیا این گوگل گلس هست؟ این موضوع جالب هست که با اینکه گوگل هنوز این محصول رو لانچ نکرده و تبلیغ آنجنانی نکرده این همه آدم میشناسنش! تازه این ۸۰ نفر کسانی هستن که اومدن جلو و مستقیم سؤال پرسیدن و کسانی که وقتی رد میشدیم میگفتن “Wow it’s Google Glass!” رو نتونستم بشمرم انقدر زیاد بودن.
سؤالاتی که میپرسن در مورد گوگل گلس بعضیهاشون خیلی جالبه. مثلاً:
– واااوووو ایا گوگل گلسه؟
– بله!
– چجوری گرفتیدش؟
– گوگل فعلاً به صورت آزمایشی به ۱۰۰۰ نفر این دستگاه رو داده.
– الآن دور من چی می بینید؟
– پروفایل فیسبوکتون رو (به شوخی)
– اااا… پس عکسهای من رو در ساحل الآن دارین میبینید؟
– نه فکر کنم برای پابلیک باز نباشه!
یا مثلا:
– این گوگل گلسههه؟
– بله
– من میترسم الآن با شما حرف بزنم. الآن دارید از من فیلم میگیرید؟
یا مثلاً:
– وااووو گوگل گلس! ازش راضی هستید؟
– تا اینجا که خیلی جالب بوده.
– میشه امتحانش کنم.
– حتماً (عینک رو روی چشش گذاشتم)
– معرکست این! چطوری میشه عکس گرفت؟
– با این دکمه بالای عینک سمت راست شما.
– به نظرم باید یه راه غیر واضحتر باشه برا عکس گرفتن که بقیه نفهمن وقتی از …. عکس میگیریم.
– آیا وقتی دوستان و افراد دیگه میفهمن گوگل گلس دارین، نگران ضبط بیمقدمه عکس و ویدئو از خودشون هستن؟
اکثریت اینطوری نبودن تا بحال! اما همونطور که در مکالمات بالا دیدید افراد اینجوری هم هستن که من مجبور میشدم در بیارم عینک رو و بعد ادامه بدم صحبت رو.
– پرفورمانس گوگل گلس چطوره؟ از نظر راحتی، سبکی، شارژ باتری، عملکرد ضبط، روانی سیستم عامل. آیا سعی کردین یک روز از زندگیتون را باهاش مستند کنین؟
سبک هست به نظرم، وزنشو اصلا وقتی روی چشمم هست احساس نمیکنم. از نظر راحتی برای دوستانی که عینکی هستن خوب کار نمیکنه و برای افراد کمی سنبالاتر تا جایی که متوجه شدم بعد از اینکه عینک رو در میارن کمی سردرد میاره. شاید دلیلش عادت نداشتن باشه.
شارژ باتری گوگل گلس در حال حاضر در مصرف عادی ۷ یا ۸ ساعت هست. فیلم گرفتن خیلی باطری مصرف میکنه و اگر ازش خیلی سنگین استفاده کنید ممکنه ۳ ساعته تموم شه. من به نظرم ابزار فوقالعادهای برای سفر و توریستها هست! چون من خیلی خودم عکس میگیرم اما خیلی صحنهها زحمت بیرون آوردن دوربین نمیذاره صحنهای رو ثبت کنم. با گوگل گلس واقعاً این حس نیست و من سفر نیویورکم کاملاً میزان خاطراتی که ثبت کردم بعد و قبل از داشتن گوگل گلس بسیار متفاوت هست. با عکس میشه یک روز رو مستند کرد همونطور که سفر نیویورک رو سعی کردم مستند کنم. و نسبت به سفرهای قبلیم به نیویورک خیلی تجربه متفاوتی زاویهی عکسها و جنس خود تصاویر. اما برای ثبت با ویدئو هنوز خیلی باید این دستگاه پیشرفت کنه چون ممکنه با ۱ ساعت ویدیو گرفتن باطریش تموم شه با اینکه ۱۳ گیگ فضای خالی داره.
– آیا پیش اومده که عکسها و ویدئوهایی باهاش بگیرین که اگه گوگل گلس نداشتین، عملا فرصت گرفتن اونها از دست میرفت؟
بله! خیلی زیاد. توی سوال قبلی توضیح کاملشو دادم.
– فکر میکنین در ایران که این همه سرعت اینترنت پایینه، عملا میشه باهاش کار کرد؟
لازم به ذکر هست که خود گوگل گلس اینترنت نداره و باید به موبایل وصلش کنی تا بتونی اینترنت رو شیر کنی و موبایل شما باید امکان تترینگ رو داشته باشه. همینطور به نتوورکهای وایرلس که آزاد هستن میتونید وصل شید و برای اونایی که آزاد نیستن و رمزگذاری شدن باید با موبایل یا لپتاپ اطلاعاتشون رو وارد کنید و یک QRCode یا بارکد دوبعدی تولید میکنه و اطلاعات شبکه رو از این طریق براش وارد میکنید، چون که کیبورد نداره گوگل گلس.
بدون اینترنت امکان استفاده از Voice command های غیر نرمال رو ندارید و نهایت کاری که میتونید کنید عکس گرفتن، فیلم گرفتن، فرستادن مسیج یا درخواست برای تماس (در صورتی که با گوشیتون پیر باشه) هست. البته امکان به اشتراک گذاشتن عکسهارو دارید و در اولین فرصتی که به اینترنت وصل شید عکسهارو با Circle های گوگلتون یا تویتر و فیسبوک به اشتراک میگذاره. در نتیجه بدون اینترنت خیلی از قابلیتها رو نخواهید داشت اما امکانات جالبی هنوز وجود داره. به احتمال خیلی زیاد نسخه اولی که برای عموم بیرون خواهند داد خودش سیمکارت خواهد خورد، یا اینکه یک نوع پلن دیتا خودش خواهد داشت، مثل آمازون کیندلها. اما در حال حاضر برای گوگل به صرفه نبوده که با یک Phone Career مثل AT&T یا Verizon برای فقط تعداد کمی Explorer اینترنت ارایه بده داخل گلس. البته با توجه به برنامههایی که گوگل در زمینه دادن اینترنت مجانی به آمریکا و دنیا داره شاید به زودی نیازی هم نداشته باشه. همین الآن گوگل داره جای AT&T رو جهت اراپه دادن اینترنت در تمام ۷۰۰۰ شعبه Starbucks با سرعتی ۱۰۰ برابر میگیره. همینطور با توجه به پروژه loon یا چیزای مشابه ممکنه نیاز نباشه این کارو کنه. مشکل اصلی در ایران با این اطلاعات بیشتر فیل..رینگ هست تا سرعت پایین. چون که گوگل گلس در مجموع سرعت خیلی بالایی نیاز نداره.
– عکسها و ویدئوهایی که میگیرین رو میشه راحت به هارد دیسک کامپیوتر (اط طریق سنتی با کابل) منتقل کرد؟ چون عملا در ایران ممکنه آپلود اونها با سرعت پایین ما ممکن نباشه و ما مدام داریم تصور میکنیم وقتی سرانجام خریدیمش باهاش چی کار کتیم!
بله، خیلی ساده میتونید گوگل گلس رو با کابل به کامپیوتر وصل کنید و تصاویر و فیلمها رو توی مک با iPhoto به مکتون منطقل کنید. ویندوز رو امتحان نکردم اما احتمالاً به صورت یک درایو بشناسدش چون کاملاً مثل یک دوربین رفتار میکنه. باز هم میگم من فکر نکنم زیاد با مشکل سرعت روبرو بشید چون تمام دستورات متن هستند و عکسها هم سایز بالایی ندارن. اما با توجه به اینکه اکثر شبکههای اجتماعی در ایران فیل..ر هستند ممکنه مشکل ایجاد کنه.
– آیا عملا از نظر زیبایی و از زاویه مد، عینک را دوست دارین؟
به نظر من طراحیش خیلی شیک و مدرن هست. با شیشه آفتابی و شفاف خیلی ظاهرش از نظر من دلچسبتر هست تا بدون شیشه. اما هنوز یکی زیاد از حد جلب توجه میکنه و امیدوارم به زودی بخش تصویر و دوربینش کوچیکتر بشه یا نحوه بهتری برای پروجکت کردن تصویر پیدا کنن.
هنوز کار ما با سیاوش تمام نشده، چون در فرصتی دیگر، در قالب یک پست و نیز در قالب برنامه صفر و یک، خواهید توانست به لطف ایشان، عکسهایی با کیفیت بالا از خود گوگل گلس و همچنین عکسها و ویدئوهای را که با آن گرفته شدهاند، ببینید! عکسهایی که شما را تشویق میکنند از الان مشغول اضافهکاری شوید و شش هفت میلیون تومانی برای گلس کنار بگذارید!
این نوشتهها را هم بخوانید
واقعا مطلب جالبی بود
واااووو!
این عالیه دکتر عجب کاری کردی ، دیوونه ی وبلاگتم(:
از این دست مطالب تو وبلاگستان فارسی اصلا نداریم.
این حرکت شما عالی بود. از آقای محمودیان هم نهایت تشکر رو دارم.
ولی اینا کافی نیست اگه شد از آقای محمودیان بخواهید از کار با Google glass ویدیویی تهیه کنن و در صفر و یک منتشر کنین.
عالیه . چقدر خوب که یه ایرانی بتونه جزء نفرات اول باشه.
عالی بود. خیلی ممنون.
عالی بود. یک پست دست اول از یک فناوری دست اول! سوال ها هم خیلی مناسب بود و کاملا مطالبی که دوست داشتم بدونم را شامل می شد.
ممنون
بسیار خوب بود!
همین که هر 2 طرف وقت گذاشتن و در این دوره ای که دست کاربران داخل کشور از یکسری تکنولوژی ها کوتاه، جای سپاس فراوان داره!
مورد دیگه که من به چشمم اومد روانی متن بود که خوندن مطلب رو لذت بخشتر میکرد! (امیدوارم که علیرضا مجیدی عزیز هم پستایی که به ترجمه یا قلم خودش هست رو یک بار از نظر دستوری و لغت، قبل پابلیش کردن چک کنه!)
ممنون
ممنون جناب مجیدی و همین طور آقای سیاوش محمودیان که تجربشون رو با ما به اشتراک گذاشتن :)
خیلی جالب و خوندنی بود، البته یکم هم غم انگیز بود، با وضعیت اینترنت ایران و غریبی با چنین تکنولوژیهایی شاید فقط بدرد گیک های پولدار بخوره.
راستی پلاگین امتیازدهی خیلی خوب بود، نظرهای خوب بهتر دیده میشدن چرا دیگه نیست؟
یک مشکل امنیتی ما رو ترسوند و مجبور شدیم برش داریم.
مرسی عالی بود از قم تا واشنگتن با عینک گوگل
Woooow !
مرسی یک پزشک ………
بسیار مطلب قشنگ و تازه ای بود. با اجازتون Share کردم
با سلام فوق العاده بود و از شما و سیاوش جان به خاطر زحماتتات سپاس گذارم
دکتری دلباخته ی عینک ی
آقای مجیدی من همیشه برای خواندن قلم پزشکان مشتاق بودم چه افراد بزرگی مثل چخوف و سامرست تا وب لاگ های کوچک …
جمله سامرست همیشه برام جالب بود : نویسنده گان حتما باید پزشک باشند (البته در همین حد به یادم هست)
شما هم کلام با تجربه ای دارید، البته همیشه برای من دلچسب نبوده بخصوص زمان که بوی تبلیغ می دهد و اینکه واژه تبلیغ در اذهان عمومی با سوء ظن همراه است، خب این هم که خودتان گفتید “خیلی وقتها وبلاگها ایرانی، منتقدانی دارند که میگویند که در این وبلاگها، چیزی جز ترجمه مطالب وبلاگهای انگلیسی پیدا نمیشود.” خب مگر غیر این است، حتی خود این مطلب. پس چه مطلب دیگری باقی می ماند.
اما از زمان چوخوف و سامرست ده ها می گزرد …
من همیشه این سوال را داشتم خب این پزشکان کی به وظیفه پزشکان خود عمل می کرده و می کنند، این وبلاگ هم بارها این سوال را در ذهن من بیدار می کرد اما همیشه یک توجیح برای آن داشتم؛
اما این بار این سوال را از سوی دیگری مطرح میکنم ؟( وظیفه پزشکی فکرها)
این که چه کسی تبلیغ می کند، چه موقع تبلیغ می کند، کجا تبلیغ می کند، چه تبلیغ می کند و چرا تبلیغ می کند ؟
اما هدف از بیان این مطلب در اینجا به علت در دست رس نبودن این وسیله و کمترین ظن تبلیغ لااقل در مورد این کالا بود…
آیا هدف شما هم کمکی به افراد سختکوش ماست؟
شما میدانید که در بسیاری از شهرستانها مردم حتی دست رسی خوبی به اینترنت ندارند، اما همانطور که خود بیان کرده خط سیر، به تقلید صرف از سایت های محبوب رفته و اثری از خلاقیت در جوانان ما باقی نگداشته حتی نخبگان ما آرزوی پیوستن به غول های پولسازی و جیره خواری از این مدنیه …(فاسده) در سر می پرورانند، در خود همتی برای نزدیک شدن به رقابت نمی بینند، چه برسد به رقابت آفرینی؛ کپی تمام خلاقیت در بین ما گشته مهندسی معکوس بیشترین مقبولیت را پیدا کرده همه آن را پذیرفته، از آن پیروی و حتی حمایت می کنند. من در ویکی فارسی یک بار شبیه این مطلب را (در یک بحث) مطرح کردم اما جوابی به گوشم نرسید.
پس چه کسی باید به فکر این خلاقیت باشد، البته این مطلب صحیح است که ما در نقطه کور فناوری هستیم اما این دلیل فقط یک توجیح است. بعضی از جوانان مافقط به وظیفه خوب فعلا خودت رو دریاب خوب عمل می کنند.
متاسفانه متاسفانه متاسفانه متاسفانه امروز دانش ما دانستن اینکه واااوووو ایا گوگل گلسه، خب پردازشگرش همونیه که توی گلکسی S2 بوده ها!!! و از این نمونه که شما و دوستان بیشتر از آن آگاهید.
امید وارم کلامم زیاد خسته کننده نباشه که فقط چند جمله از اون خوانده شه و کمکی به تغییر سیاست مطلب گزاری در بین دوستان شود.
در یک پزشک همیشه به خلاقیت و متفاوت فکر کردن بها داده ایم، رویکرد ما هم حیرانی و تحیر در مقابل گجتها نبوده است، اما از سوی دیگر علاقه فراوانی به بررسی گجتهای تحولآفرین داریم. همان طور که آیپد الان در دست پزشکان، در غرب به ابزار اطلاعاتی توانمندی تبدیل شده است، گوگل گلس هم کاربردهای بدیع پزشکی پیدا کرده است که من پیش از این در دو پست در موردش نوشتهام.
سؤال ذهنی شما هم در مورد حرفه وبلاگنویسها و عمل به وظیفه پزشکی، یک کنجکاوی صرف شخصی میتواند باشد، اما باید بدانید که در شرایطی که در ایران وبلاگنویسی حرفهای نداریم، هیچ وقت رابطه من با پزشکی قطع نشده است، حرفه پزشکی برای من بیشک یک علاقه و عشق و نیز یک نیاز معیشتی است، اما نوشتن و کار رسانه، برای من یک خلاقیت و تمدد اعصاب است.
گوگل شرکت بزرگی است که نیاز به تبلیغ یک سایت فارسی برای محصولاتش را ندارد.
به عنوان یک وبلاگنویس من به ایجاد خلاقیت ادای دین کردهام، اما ایجاد یک فرهنگ و یا ایجاد زمینه خلاقیت وظیفه دولتها ، مراکز آموزشی و نهادهاست، نه بنده حقیر.
از سوی دیگر من هیچگاه قائل به این نیستم که محدودیتهای ما باعث شوند، فقط به ضروریات روز فکر کنیم، نگاه باید به افق دور باشد و من هر گاه به چیزهایی اشاره کردهام که عملا امکان بهره بردن از آنهار ا نداشتهایم، هدفم آگهیبخشی و ایجاد حس نیاز و مطالبه در عموم بوده است.
بله من هم تاکید کردم نظر را در این مطب بیان کردم که ظن تبلیغات در آن نیست. اشتباه برداشت نشود. خب اگر هم بود، هیچکس یا بهتر بگم کمتر کسی امکان استفاده از این وسیله را دارد.
لااقل فعلا :-)
“گوگل شرکت بزرگی است که نیاز به تبلیغ یک سایت فارسی برای محصولاتش را ندارد.”
با این گفته کاملا مخالفم حتی اگر بر فرض وبلاگ شما کوچک هم بود ( که نیست) گوگل مدیون همین چیزها بوده و هست. این یک واقعیت غیر قابل انکار است. اگر امثال همین وبلاگ ها و وبسایت ها نبودند گوگل یک پروژه دانشجویی باقی می ماند. این طور نیست؟
اما سوال من در مورد زمان بود نه عشق به وظیفه”حرفه پزشکی برای من بیشک یک علاقه و عشق و نیز یک نیاز معیشتی است، اما نوشتن و کار رسانه، برای من یک خلاقیت و تمدد اعصاب است.” بله این کاملا قابل درک است ولی وقتی سریال السینز رو میدیدم همیشه میگفتم چه خوب بود اگر جددا پزشکان این طور بودند، زمانی برای عشق به سلامتی و نه عشق به معاش واین یک رویا نبود مانند ابر قهرماننان خیالی فقط درتخیل.
باز هم باید بگوییم مخالف هستم .
“به عنوان یک وبلاگنویس من به ایجاد خلاقیت ادای دین کردهام، اما ایجاد یک فرهنگ و یا ایجاد زمینه خلاقیت وظیفه دولتها ، مراکز آموزشی و نهادهاست، نه بنده حقیر.”
ار شما انتظار این جمله را نداشتم جددا،جددا، ناامید شدم.
این همان جمله ایست که مارا در این نقطه کور قرار داده البته همیشه شرایط مطلوب رخ نمی دهد، شاید هم هیچ گاه این شرایط روی نمی دهد، بله ما هستیم که بادست خود شرایط را می سازیم نه شرایط مارا؛ اراده، ماده فنا ناپذیر و همیشه باقیست.
البته این مسلم است که خیلی نهاد ها وظیفه خود را گم کرده اند، اما این نهاد ها و افرادشان از مریخ به ما اهدا نشده و نمی شود، همین من و شما آنها را می سازیم پس بار مسولیت برعهده همه ماست؟؟؟ شاید هم این یک رو در آرمان شهر ناکجا آباد باشد.
دکتر اول از شما به خاطر این مطلب تشکر میکنم.
این پست و جنبهی بررسی موضوعش واقعا جالب و لذت بخش بود.
البته نظر من اینه که این دست مطالب و مطالب بهتر و مفیدتر از این داره جای خودش رو به مطالب زردی میده که توی همهی وبلاگها پیدا میشه. ولی همچنان یک پزشک یه پله بالاتر از بقیه هستش.
دوست عزیزی که انتقاد داشتن
دقیقا همونطوری که خودشون گفتن، افراد توانمند جذب شرکتها و سازمانهای غربی میشن. یعنی این نکته رو باید در نظر بگیرن که غرب فضا ایجاد میکنه و افراد توانمند رو به سمت خودش جذب میکنه، و اصلا هم اینطور نیست که همه اونجا کارا و توانمند باشند. غربیها سعی کردن از افراد با استعداد خودشون کاملا استفاده بکنند و بعدا باز هم اگر نیاز بود، از کشورهای دیگه جذب بکنند.
من منکر این نیستم که ماها باید تلاش بکنیم و متاسفانه دانشجوهای ما، اصلا اهل تلاش ، ریسک و هیچ رغابتی نیستند
ولی مشکل کجاست؟!
مشکل از اونجایی شروع میشه که این جامعه کودکان رو در سنین دبستان و راهنمایی، از درس و مدرسه زده میکنه، بعد اونها رو بدون هیچ آگاهی، برسر مسیر انتخاب رشتهی دبیرستان قرار میده و ۴ سال بعد این نوجوون باید از بین رشتههای دانشگاهی که هیچ تصوری ازشون نداره، یکی رو انتخاب کنه.
دانشجوها عمدتا سال اول رو با شوک برخورد با جنس مخالف سپری میکنن و در ادامه، با ورود به سنین اوج نیاز جنسی، تازه باید با مسائل جنسی که هیچ راه بی دردسری برای رفعش نیست، دست و پنجه نرم بکنن.
از همهی فشارهای روحی که جامعه و دولت و نظام آموزشی به جوون وارد میکنه، تا همیشه ذهنش پر باشه از افکار کم ارزش، حالا اگه کسی کاری هم بخواد بکنه با کمبود منابع و حمایت روبرو میشه
من خودم و دوستانم رو که میبینم، در رشتهی کامپیوتر، هیچ گونه راهی برای انجام کار علمی نداریم. دانشگاه فقط مطالب تئوری سطح پایین و کلاسهای بیرون و بازار کار فقط کارهای سطحی و پیش پا افتادهای هستن که بیشتر از این که علم باشن نوعی هنر به حساب میان. مجبوریم خودمون با منابعی که از روی اینترنت بدست میاریم، خودمون رو رشد بدیم و امیدوار باشیم که از این کشور بریم تا جایی دیگه روی این کرهی خاکی بتونیم از منابع بیشتری بهرهمند بشیم.
عالی بود، ممنون
لذت بردم از خواندن این مطلب.
با تشکر از ارائه این مطلب
واقعا از ایشان ممنونیم. امیدوارم سایر دوستان و هموطنان، هم به همین گونه تجربهها و دانش خود را با ما به اشتراک بگذارند.
باید این روحیه ی همکاری در بین همه ی مطلعین دانش و پیشتازان عرصه های مختلف وجود داشته باشد تا بتوانیم با نشر و بازنشر این مطالب به توسعه ی فرهنگی و اجتماعی کمک کنیم.
موفق باشید
انشالله
البته دکتر جون خواسته من کلی تر بود بیشتر منظورم دانشمندان و نخبگان ایرانی بود که شغل های مهم دارند
دکتر ،مهندس، محقق
عالی بود…
ایشالا ایشون یه سر بیان تهران و کاراییش رو این جا هم تست کنن :D
بسیار مطلب خوب و جالب و هیجان انگیزی بود
ممنون
تاریخش درسته؟ 20سپتامبر 2013؟ یجا تو متن اشاره شده به 12 جون بعدش شده سپتامبر
احتمالا جولای منظور سیاوش بوده، بهشون ایمیل زدم در این مورد که ادیت بشه این قسمت.
دوستمون راس می گه امروز 17 آگوستِ یه ماه دیگه می شه 20 سپتامبر .
اما انصافا یه تجربه متفاوت بود در یک پزشک عالییییی
بسیار جالب و به درد بخور بود. سوالهاهم عالی، واقعا مفید بودند و اطلاعاتی رو که باید میدادند.
فقط این صفرویک چیشد؟ (: این هفته نداشتیم چرا؟
دکتر جون چرا دیگه کتاب معرفی نمی کنی؟
سلام
عالی، عالی، عالی
با این سبک و نگارش و نگاه حاکم بر یک پزشک اگه یه روزی ایران هم از اینترنت واقعی و پر نفوز در جامعه و امور زندگی اکثریت بر خوردار بشه اولین وبلاگ تجاری پر در آمد، مثه همونایی که خودت اسمشونو بهتر و بیشتر از من میدونی، خواهی شد.
این پستت خیلی سر شوق آورد منو.
بنابر علاقه ای که به خودرو دارم، خودرو فراری که آقای محمودیان با اون عکس گرفتن و در صفحه فیسبوکشون به اشتراک گذاشتن، نظرم را بیشتر از این عینک جلب کرد ;-)
متن رو که میخوندم بیشتر شبیه یه خواب بود برام! هی…
من سیاوش رو از نزدیک میشناسم. کارش خیلی درسته و فوق العاده موجود باهوشیه. فکر کنم توی معرفیش یک اشکال کوچیک هست. سیاوش سه تا دانشگاه رو تا جایی که می دونم همزمان خونده ولی به جای قم، قزوین باید باشه فکر کنم.
خیلی باحال بود
از شما و سیاوش ممنونم که ما رو توی تجربه اش شریک کرد
چقدر خوب میشد ایرانی هایی که خارج از کشور میرن هر از گاهی به ایران برگردن و دانش خودشون رو در اختیار ایرانیان دیگر قرار بدهند
واقعا لذت بردم.
من خیلی به این موضوع فکر کردم که در دنیای اطلاعات آدم هرچقدر بیشتر و البته منظم تر به اطلاعات دسترسی داشته باشه، راندمان کارش بیشتر میشه….. به نظر شما این عینک به درد من می خوره؟
سلام
من که واقعا شگفت زده شدم تا این رو نخوندم گلس رو یه پروژه شکست خورده میدیم ولی الان خیلی هیجان زده شدم که یه گلس رو امتحان کنم
امیدوارم تو ایران اولین گلس رو آقای دکتر به چش برنن
از مطلب بی نظیرتون ممنونم
مطلب رو با نظرات که خوندم بسیار هیجان زده شدم ، بسیار غمگین شدم ، و بسیار نا امید شدم ، همچنین انرژی گرفتم برای کار بیشتر .
نمیدونم شاید یه روز این عقده ها برای ما ایرانی ها باز بشه ( عقده یه ابزار رو نمیگم )
به امید فرداهای بهتر
سلام و تشکر
تاریخهاى مطلب رو به بازبینى بفرمایید. سپتامبر ٢٠١٣ هنوز نیامده
یاعلى
خیلی خیلی گزارش جالبی بود. ممنون از یک پزشک و آقای محمودیان.
امیدوارم همچین همکاری هایی بیشتر بشه. مخصوصا از طرف دوستانی که خارج از کشورند و به این محصولات دسترسی دارند.
دکتر کولاک کردی بخدا.
واقعا سورپرایز شدم هدلاین رو دیدم
مصاحبه با یه ایرانی دارای گوگل گلس؟؟؟!!!
واقعا از این خلافیتتون خوشم اومد اقای مجیدی
عالیه، برای کسایی که هنوز خیلی با این تجربه بی نظیر فاصله دارن، خوندن و مشاهده تجربه اونایی که خوش شانس تر هستن لذت بخشه و هیجان انگیزه.
درست مثل سال 2007 که مطمعنم سیاوش هم مثل خیلی های دیگه برای تجربه کار با آیفون له له میزد D:
ممنون دکتر مجیدی
ممنون سیاوش
میدونید چیه دکتر؟ در در مورد این قسمت از پستتون:
“اما شما خواننده عزیزی که احیانا مقیم خارج کشور هستید و بینش لازم را در مورد فناوری در خود احساس میکنید، میتوانید به «یک پزشک» کمک کنید تا بتواند توانمندتر از پیش باشد و عکسها و اخباری دست اول و غیرتکراری داشته باشد.”
تعداد دفعاتی که خواستم باهاتون ارتباط بر قرار کنم از دستم در رفته. چندین ایمیل خودم زدم (با آدرس قدیمیم) بدون حتی یک جواب از طرف شما. از طرف یکی دو تا از دوستان که تو بلاگتون پست منتشر کرده بودن: بازم هیچی… و و و ….. بعد چطور میگید ما کمک کنیم؟ شما صدای ما رو نمیشنوید یا اگرم میشنوید احتمالا ندیده میگیرید. فکر نمیکنم پاسخ یک ایمیل حتی با جواب “نه متأسفانه امکانش برام نیست” بیش از ۳۰ ثانیه از وقتتون رو بگیره. ولی همونقدر هم وقت ندارید گویا.
شما که سردمدار و به قول خودتون از قدیمیهای بلاگستان فارسی هستید اینطور برخورد میکنید، دیگه از دوستان دیگه انتظاری نیست. موفق باشید در هر صورت.
بعضی از دوستان شاهد هستند که پاسخ ایمیلشان با فاصله چند دقیقه داده میشود، اما در بعضی موارد اگر پاسخ ایمیلی خیلی دیر داده میشود یا داده نمیشود، به خاطر بیتوجهی من نیست، بلکه به خاطر مشغله کاری و خستگی مفرط من در بعضی از بازههای زمانی است، که کاملا تمرکز من را به هم میریزند. دقیقا به همین خاطر است که در بعضی از روزها مشاهده میکنید، «یک پزشک» پست مشروح ندارد یا پستهای کوتاه خبری، جای پستهای تحلیلی و مطالبی را که من دوست دارم، کار کنم، میگیرند.
من یک وبلاگنویس 24 ساعته نیستم، همین مسئله باعث میشود گاهی اصلا فراموش کنم به ایمیلی پاسخ بدهم. با این همه از شما و هر خواننده دیگری که پاسخ به ایمیلش دیر میشود، پوزش میخواهم.
دکتر جان بعید مى دانم استفاده از چنین وسیله اى را در ایران بدهند. اجازه دهند که با یک رابطه اینترنتى و دوربین. و ویدئو همه جا آنلاین بود و عکس فیلم گرفت. مطلب جالبى بود کاملا استفاده کردم ممنون.
سلام
عالی بود …
خدا هم شانس بده هم پول!
چون هیچکدومشون رو ندارم که یه گلس بگیرم…
روزگاره دیگه :((((
ممنون خیلی عالی بود
نه خوب
عالی!!!
لذت بخش بود.
گوگل گلس که به خودی خود زیبا هست ولی
نکته ی ارزشمند برای من، این پست فوق العاده، با محتوی 100% ناب از یک پزشکه.
خسته نباشید
من همیشه مطالب شما را دنبال می کنم ؛ این مصاحبه واقعا خوب بود. از آقا سیاوش هم به خاطر توضیحات کامل و دقیقشون تشکر می کنم.
عالی بود
همین پست های هرچند اندک ولی پرمحتوا هست که باعث میشه هنوز به 1پزشک سر بزنم …
خیلی خوب معرفی کردن محصول را ،فقط این عینک جلو نور آفتاب چطور کار میکنه ؟ تاثیر میزاره رو کیفیت صفحه نمایش یا نه ؟
سلام ، مطلب خیلی خوبی بود . تشکر میکنم از شما.
آقا سیاوش دوست دوست من هستش. منم تو دانشگاه امام خمینی بودم و کلی چیز ازش شنیدم. امیدوارم موفق باشه .
سلام
سیاوش رو تا از نزدیک نبینید و نشناسیدش متوجه نمیشید چقدر دوست داشتنی هست .
گوگل باید افتخار کنه که سیاوش جزو اولین تسترها و برنامه نویس هاش هست .
ممنون از یک پزشک و بسیار ممنون از سیاوش محمودیان عزیز. به نظرم ما به آدمایى مثل سیاوش بیشتر نیاز داریم.
عالی در معنای غایی عالی…تشکر
این پست بد نبود، ولی متأسفانه یک پزشک [در مقایسه با گذشته خودش و در مقایسه با سایر منابع جدید] کمی تا قسمتی گند شده.
(ترجیح میدم این دیدگاه منتشر نشه، و اون رو صرفا جهت اطلاع خودتون نوشتم؛ برای اطمینان از عدم انتشار خود به خودی از واژههاهی sex و فیلترینگ، و عبارت مرگ بر رژیم آخوندی استفاده میکنم!)
براتون متاسفم
عالی بود دکتر…
یکی از عالی ترین مطالب فارسی حوزه فناوری بود که توی این چندسال اخیر خوندم! واقعا ممنون از هر دو نفرتون…
یک سوال:
میشه روی گوگل گلس شیشه طبی انداخت؟
سلام
من سیاوش رو از سال 85 میشناسم بچه ی فوقالعاده با استعدادی بود چند سال قبل از اینکه بره آمریکا باهاش همکار بودم همزمان 3 تا رشته درس می خوند :-) ما یه گروه بودیم و کار می کردیم سیاوش که رفت آمریکا هرجا هست موفق باشه اما مثل سیاوش تو ایران هنوز زیاده حیف که کسی قدرشونو نمیدونه و استعداد این افراد حتما باید در کشور های دیگه شناسایی بشه
اون عکس گرفتن با مرده دو انگلستان قرن نوزده جالبترین قسمت این یادداشت بود به نظرم.
فقط می تونم بگم عالی بود عالی :)
واقعا عالی بود
سپاسگذارم
سپاس فراوان
خیلی عالی داستان رو روایت کردن . واقعا احساس کردم خودم همونجام !!
خیلی عالی بود. بهترین پست (!) در سال 92 !
:)
شوخی کردم دکتر .
متن بسیار جالبی بود نکات مدیریتی در باب وررود یک محصول جدید در دنیای فناوری در اون به چشم میخوره البته فکر میکنم یکی از معضلات این گجت قضیه حریم شخصی باشه و احتمالا ورود اون به ایران مشکلاتی را برای افراد ایجاد کنه متاسفانه هنوز هم خاطرات بدی در ستون حوادث روزنامه ها از روزهای ورود گوشی های دوربین دار با کیفیت بالا را به یاد می اورم و هنوز هم امیدوارم فرهنگ سازی در این زمینه رشد بیشتری داشته باشه و البته وبلاگ های محل رجوعی مانند این وبلاگ مسلما میتوانند تاثیر قابل ملاحظه ای داشته باشند
i love u syavash
دکتر از مطلب ها نذار هوس کردم برم امریکا:D
سلام جناب مجیدی
من گوگل گلس رو دارم و در ایران هستم، گفتم شاید جالب باشه مطلبی در مورد استفاده از اون در ایران …
تجربه جالبی بود وسوسه شدم بگیرم خخخخ