15 شرکتی که نوآوری را راهبری کرده و میکنند – قسمت آخر
امیدوارم از حجم طولانی مطالب قبلی خسته نشده باشید. این آخرین و البته طولانیترین قسمت این مجموعه مطالب است. در این مطلب پنج شرکت دیگر را معرفی خواهیم کرد. به مدد نوآوریهای اولین شرکت میتوانید با تلفنتان حرف بزنید. شرکت دوم را به دلیل شرایطی که میدانید در ایران چندان نمیشناسیم. شرکت سوم را طرفداران نرمافزارهای آزاد به خوبی میشناسند و شرکتهای چهارم و بخصوص پنجم را دیگر همه ما به خوبی میشناسیم و احتمالا شما هم حدس میزدید که در این پست از آنها صحبت خواهیم کرد. این شما و این هم قسمت آخر این مجموعه مقالات.
قسمتهای قبلی را در این لینکها بخوانید:
– قسمت اول
– قسمت دوم
– قسمت سوم
– قسمت چهارم
Qualcomm: تصاحب کانالهای هوایی
به کلمه CDMA که سرنام Code Division Multiple Access است دقت کنید. حالا به تلفن همراهتان نگاه کنید و دوباره به این چهار حرف! این چهار حرف کارکرد تلفن شما را ممکن کردهاند. اگر میخواهید از کسی تشکر کنید، اروین جیکابز (Irwin Jacobs) و تیمش در کوالکام را فراموش نکنید.
جیکابز که در شرکت اولش linkaBit هم مشاور مهندسی موفقی بود، به این نتیجه رسید که تنها یک تجارت موفق برای یک عمر زندگی کافی نیست. او در سال 1985 کوالکام را بنیانگذاری کرد تا با راهحلهایی برای زیرساختهای مخابراتی سر و کله بزند. یکی از اولین مشتریهای این شرکت جدید Hughes بود که میخواست سیستمهای مخابراتی مبتنی بر ماهوارهها را راهاندازی کند. نقشههای اولیه آنها درواقع بر مبنای شبکههای سلولی آنالوگ بود که به شدت رواج در حال رونق گرفتن بودند، اما جیکابز ایده متفاوتی داشت. جیکابز مطمئن بود که میتواند با استفاده از شیوهای به شدت پیچیده که ارتش برای ارتباطات میدانی ایمن و بدون تداخل توسعه داده بود، سیستمی ایجاد کند که امکان برقراری ارتباطات همزمان بیشتری را در یک کانال ارتباطی و البته با هزینهای معقول فراهم کند. او به حدی به موفقیتاش ایمان داشت که تمام منابع شرکت را وقف این پروژه کرد تا همهچیز از آنتنها تا گوشیها را از نو طراحی کنند. بالاخره در سال 1989 موفقیتآمیز بودن روش او با نخستین نمایش زنده سیستم ارتباط تلفنی سلولی بر مبنای فناوری CDMA به همه ثابت شد.
از زمان همان نمایشهای اولیه، چهارچوب ابتدایی که کوالکام ساخته بود، تقریبا به مبنای تمام پلتفرمهای مطرح ارتباطات سلولی در سراسر دنیا از GSM گرفته تا LTE تبدیل شد. افزون بر نقش رهبری در حوزه توسعه شبکهها، کوالکام با مجموعه تراشههای سیستم رو چیپ (SoC) اسنپ دراگون که امروزه در غالب گوشیهای هوشمند اندرویدی و ویندوزی دیده میشود، سعی در بالا بردن کارایی محاسبات همراه دارد. در حوزه نرمافزار هم کوالکام در تعداد زیادی از پروژههای اپنسورس مشارکت دارد. Android Open Source Project، LLVM، Webkit و Chromium نمونههایی از این پروژهها هستند. این شرکت با ارایه پلتفرمهای نرمافزاری نظیر AllJoyn و Vuforia هنوز هم به نوبه خود یک نوآور محیوب میشود. AllJoyn یک پروتکل ارتباطی دستگاه به دستگاه و Vuforia یک سیستم واقعیت افزوده است.
کوالکام که دلیلی نمیبیند خود را به فناوریهای امروز محدود کند، در حال تلاش برای در اختیار گرفتن بازارهای فردا در دنیای «اینترنت اشیا» یا Internet of Things است. در این دنیای آینده تراشههای رادیویی و پردازندههای کوچک در همه چیزهایی که به صورت روزمره با آنها سروکار داریم (از ظرفشوییها تا درهای ورودی و لباسها و مبلمان) نصب خواهد شد و به این ترتیب تمام المانهای زندگی ما میتوانند با یکدیگر و با ما ارتباط برقرار کنند. شاید زیادی رویایی به نظر برسد، اما این آیندهای است که کوالکام با تجربه فراوانی که در حوزه ارتباطات رادیویی، محاسبات با توان پایین و نرمافزارهای ارتباطی دارد، حتما میخواهد در آن نقش داشته باشد.
iRobot: حضور جسورانه در جاهایی که فرشتگان هم میترسند
در دهههای گذشته شاهد پیشرفت چشمگیری در حوزه روبوتیک بودهایم. از ماشینهایی که خودشان رانندگی میکنند تا کتی که به شما امکان میدهد خودتان را بغل کنید. اما تنها iRobot است که توانسته راهش را از مریخنوردها تا میدانهای جنگ تا گوشه و کنار خانهها باز کند. اکنون این شرکت ۲۴ ساله قصد دارد مکانی دیگر را هم به تصرف خود درآورد. جایی که نباید هیچ کس را مجبور به رفتن به آنجا کرد: محل کار!
بیشتر ما iRobot را بواسطه جاروی خودکار Roomba میشناسیم. اما کارهایی که iRobot انجام داده است بسیار فراتر از راهبری بازار روبوتیک خانگی است. شاید باور آن دشوار باشد اما روباتها بیش از یک دهه است که خانههای ما را تمیز میکنند و حضور روباتهای کوچک ما در مریخ در واقع مدیون همین روباتهای خانگی است.
روباتی که همه اینها را آغاز کرد Genghis بود. روبات شش پای ماجولاری که در سال 1989 در MIT و به عنوان پروژه فوقلیسانس کالین انجل (Colin Angle) و تحت راهنمایی پروفسور رادنی بروکس (Rodney Brooks) ساخته شد. انجل در لابراتوارهای روبوتیک MIT بیشتر با بروکس همکاری کرد و با هلن گرینر (Helen Greiner) آشنا شد که پیش از آن به عنوان یک دانشجو در لابراتوارهای پیشرانه جت ناسا (Jet Propulsion Laboratory) کار کرده بود. گرینر در ناسا بر روی سیستم گیره روبوتیک ماهوارهها کار کرده بود.
این سه نفر در سال ۱۹۹۰ با هم iRobot را به عنوان شرکتی مستقل از لابراتوارهای MIT تاسیس کردند. Genghis نخستین محصول این شراکت بود: یک روبات خزنده ارزانقیمت و قدرتمند که شرکت برای ماموریتهای مریخ طراحی کرده بود. گرچه این محصول هیچگاه بلیط سفر رویاییاش را برنده نشد، اما کار کردن روی Genghis باعث شد که شرکت بتواند Sojourner نخستین روبات مریخنورد را بسازد که در سال ۱۹۹۷ به سیاره سرخ رفت.
بیشتر کاری که بر روی Sojourner و سایر پروژههای ناسا و JPL انجام شد راه خود را به اولین محصول تاثیرگذار iRobot باز کردند. قراردادی با DARPA برای توسعه روباتی تاکتیکی و قابلحمل که بعدتر به PackBot مشهور شد.
اولین ماموریتهای PackBot در سال ۲۰۰۱ و بعد از حمله ۱۱ سپتامبر انجام شد. این روبات پیش از ورود نیروهای امدادگر پایداری سازهای ویرانههای برجهای دوقلو را بر عهده داشت. ظرف چند سال بعد، این روبات به یکی از ابزارهای اصلی ارتش تبدیل شد. بیش از 4000 دستگاه PackBot در عراق و افغانستان ماموریتهای خنثی کردن مواد منفجره، بررسی داخل تونلها و ساختمانها و کارهای خطرناک دیگر را به انجام رساندهاند. این سیستم جانهای بسیاری را نجات داده است. پس از آن بود که iRobot به عرصه محصولات خانگی نیز وارد شد. Roomba اولین محصول بود که در سال 2002 عرضه شد و با طیف وسیعی از نمونههای مشابه ادامه یافت: Dirt Dog که برای تمیز کردن فروشگاهها ساخته شده و Scooba یک روبات زمینشوی!
تا امروز iRobot بیش از ۱۰ میلیون روبات خانگی را به فروش رسانده است. البته هیچکدام از محصولاتش به روباتهای انساننما یا ترمیناتور تبدیل نشدهاند! شاید نزدیکترین نمونه به این موارد دو روبات حضور از دور (Telepresence) به نامهای Ava و RP-VITA هستند. اما iRobot هنوز فناوری را به پیش میبرد . . .
Red Hat: سودآور کردن لینوکس، البته نه برای پتنت ترولها
ردهت در سال 1993 یعنی دو سال بعد از ایجاد کرنل لینوکس توسط لینوس توروالدز تاسیس شد. لینوکس نرمافزار آزاد را به یک ابزار قدرتمند تبدیل کرد. ثابت شد که شما میتوانید کدهای منبع یک محصول را در اختیار عموم مردم قرار دهید و در عین حال با شرکتهای بزرگ نرمافزاری انحصاری رقابت کنید. امروزه کسبوکارهای بزرگ مراکز دادههایشان را براساس لینوکس راهاندازی میکنند و هر زمان که به یک وبسایت سر میزنید، احتمال اینکه در آن سو یک سرور لینوکسی به شما پاسخ دهد بسیار زیاد است.
به رغم آزاد بودن، لینوکس به شدت از پشتیبانی سازمانهای بزرگ سود میبرد. و البته هیچ شرکتی همانند ردهت به توسعه و پیشرفت لینوکس کمک نکرده است. این شرکت ایدهآلهای دنیای اپنسورس را با هوشمندی واقعگرایانه تجارت تلفیق کرده است.
این شرکت سالهای نخست عمرش را صرف جمع کردن مشتریانی وفادار برای Red Hat Linux کرد و البته مدل تجاری درست و حسابی نداشت. البته در سال ۲۰۰۳ یعنی زمانی که شرکت RHEL (سرنام Red Hat Enterprise Linux) را جانشین Red Hat Linux کرد، وضعیت به کلی عوض شد. تغییر اعمال شده بسیار بیش از افزودن یک کلمه بود!
با RHEL ردهت محصولاتش را با یک حق اشتراک عرضه میکند که شامل آپدیتها، وصلههای امنیتی و رفع ایرادها میشود. گرچه ردهت دیگر نسخه کامپایل شده کامل را منتشر نمیکند، اما کدهای منبع هنوز هم آزاد و رایگان در اختیار همه قرار دارد. همین استراتژی ردهت را به یک شرکت میلیاردی تبدیل کرده است و امکان وجود را برای توزیعهایی نظیر CentOS فراهم کرده است که کلا رایگان هستند.
با سرازیر شدن پول، ردهت منابع بخش توسعه را افزایش داده و این اطمینان را به وجود آورده است که لینوکسش میتواند مراکز داده ارزشمندترین شرکتهای فورچون ۵۰۰ را به خوبی اداره کند. کارکرد نرمافزارها تضمین شده است و وصلهها و بهروزرسانیها بلافاصله منتشر میشوند. ارتباط ردهت با مشتریانش درست همانند مایکروسافت است، تنها با این تفاوت که هزینه دریافتیشان کمتر است چرا که شرکت خود بر مبنای نرمافزارهای آزاد کار میکند.
این درآمد هم برای شرکت و هم برای لینوکس مفید است چرا که شرکت بخش عمدهای از منابعاش را صرف توسعه هسته لینوکس میکند. در حال حاضر ردهت بزرگترین مشارکتکننده در توسعه هسته لینوکس است و جلوتر از اینتل، Texas Instruments، آیبیام و گوگل قرار دارد. همچنین برخی از مهندسانش را به کار در پروژههای کدبازی مانند OpenStack میگمارد که به کسبوکارها این امکان را میدهد که شبکههایی مانند آمازون و گوگل را با نرمافزارهای اپنسورس ایجاد کنند.
ردهت تنها به لحاظ نرمافزاری لینوکس را تقویت نمیکند. به لحاظ قانونی ردهت از اپنسورس در برابر پتنت ترولها حمایت کرده و با پرداخت غرامتها و مبارزه با ترولها به سرپا ماندن اپنسورس و نرمافزار آزاد کمک میکند. به رغم درک این موضوع که پتنتهای نرمافزاری مانعی در جهت خلاقیت هستند، اما ردهت مجبور است برخی از این پتنتها را برای مقاصد دفاعی برای خود ثبت کرده و نگه دارد. زمانی که ردهت در دعوایی مصالحه (Settle) میکند، در واقع از دعواهای آینده مصون میشود که این مصونیت نه تنها خود شرکت و مشتریانش که تمام کاربران کدهای اپنسورس را در بر میگیرد.
به این ترتیب رویکرد ردهت به عرصههای قانونی ترکیبی از عملگرایی و ایدهآلیسم است که درواقع آینه تمام نمای مدل کسبوکار این شرکت است. ردهت موفقیتاش را مدیون ترکیب ایدهآلهای نرمافزار اپنسورس با سختیها و خشکی واقعیت تجاری است؛ راهبردی که سالهای آینده نیز به خوبی به شرکت کمک خواهد کرد.
Amazon: نوشتن کتاب در ابرها
نکته جالب درباره نوآوری این است که برای کسب اعتبار لازم نیست اولین کسی باشید که یک ایده را مطرح میکند. البته باید در عملی کردن آن موفق شوید. جف بزوس (Jeff Bezos) اولین کارآفرینی نبود که یک وبسایت تجارت الکترونیک را در سال 1994 به راه انداخت، اما بعد از ترکیدن حباب داتکام یکی از معدود افرادی بود که هنوز یرپا ماند.
آمازون توسط یک بزوس فرصتطلب تاسیس شد که حرف پیشگویانی را سرلوحه کارش قرار داده بود که اینترنت را فرصتی بزرگ برای تغییر روش فروش کالاها میدانستند. او به این دلیل کتابها را انتخاب کرد که دو تا از بزرگترین توزیعکنندگان کتاب به دیجیتالی کردن دادههایشان روی آورده و کاتالوگ میکروفیشهایشان را با سیستمهای دیجیتال عوض کرده بودند. به علاوه تطبیق دادن کتابها با خریداران بسیار آسان بود، چرا که خود خریداران معولا ایده به نسبت درستی از چیزی که میخواستند بخرند داشتند. بزوس حتی موقعیتاش را به دقت انتخاب کرد. چون دادگاه عالی رای داده بود که خردهفروشان آنلاین باید مالیاتهای فروششان را از ایالتهایی که در آن حضور فیزیکی دارند جمع کنند، بزوس برای کاهش تاثیر این قانون واشینگتن به نسبت پر جمعیت را انتخاب کرد و البته غرایزش درست عمل کرده بودند!
توسعه فروشگاه برای عرضه محصولاتی فراتر از کتابها به نوآوریهایی در زمینه لجستیک و مدیریت انبار احتیاج داشت که سیستم روباتیک بسیاری از مراکز کالاهای آمازون، نمونهای از این نوآوریها است. البته رویکرد شرکت به قیمتگذاری نشان از تمایل به کسب سودهای آنی اندک و همچنین علاقه به سرمایهگذاری در بازارهای نوین و ریسکپذیر است. شاید بهترین توسعه کسبوکاری که آمازون تجربه کرد رفتن به سراغ e-Bookها بود. مجموعه کتابخوانهای کیندل این بازار را شروع نکردند، اما کمک کردند که یک فناوری موجود به ابزاری در دسترس همه تبدیل شود.
آمازون یکی از پیشکسوتان تجارت اینترنتی است و با تبدیل شدن اینترنت از «محیطی برای مطالعه و خرید کالاها» به «مکانی برای انجام کارها»، به شیوههای جالبی این موقعیت را حفظ میکند. زمانی که آمازون امکان دسترسی به شبکه عظیم سرورهایش را فراهم کرد مسلما مهندسانش در فکر شیوههای جدید ارایه محتوا یا به اشتراک گذاشتن فایلها نبودند! امروزه خدمات وب آمازون (Amazon Web Services) موتوری است که بسیاری از شرکتهای به اصطلاح ابری را به پیش میراند. آمازون خدماتش را تا سطح فضای ذخیرهسازی انبوه برای کاربران نهایی گسترش داده و در عین حال ابزارهایی قدرتمند و متنوع را برای محققین و توسعهدهندگان فراهم میکند.
Google: کارخانه نوآوری مانتین ویو
گوگل تنها 15 سال سن دارد و به این ترتیب جوانترین شرکت این فهرست است. هیچ شرکتی نتوانسته است در چنین زمان اندکی چنین حجم عظیمی از نوآوری را عرضه کند. این شرکت در سال 1998 به عنوان یک شرکت تبلیغاتی و جستوجو تاسیس شد. از آن زمان تا کنون با سرعتی خارقالعاده گسترش یافته و اکنون تقریبا تمام گوشه و کنار اینترنت را به تصرف درآورده است.
نخستین ایده انقلابی گوگل PageRank بود. الگوریتم جستوجویی که تعداد لینکهای داده شده به یک صفحه را به عنوان مبنای محاسبه میزان اهمیت آن صفحه مورد استفاده قرار میداد. نتایج مناسب و رابط کاربری تروتمیزش به سرعت google.com را به یکی از صفحات مشهور اینترنت تبدیل کردند. دو سال بعد از PageRank نوبت به ظهور AdWords رسید. یک سیستم متنی ساده برای تبلیغات که به کمک آن هرکس «با در اختیار داشتن یک کارت اعتباری و ۵ دقیقه زمان» میتوانست تبلیغی را روی اینترنت قرار دهد. AdWords به موفقیت چشمگیری دست یافت و امروزه درآمد هنگفتی را برای شرکت به ارمغان میآورد که گوگل آن را در سایر پروژههای عجیب و غریباش خرج میکند.
با افزایش اندازه گوگل، فناوریهای سرور آن هم رشد کردند. گوهر پنهان این شرکت در واقع نوآوریهایی است که در فضای مراکز داده به خرج داده است. گوگل به جای خرید سرور از شرکتهای معمول، خودش سرورها را از قطعات مصرفی معمول (و معمولا دست دوم!) میسازد و سیستم تحمل خطا را در نرمافزارهایش پیاده میکند. به جای اجاره کردن فیبرهای نوری سایر شرکتها، گوگل فیبرهایی برای خودش میخرد. حتی امروزه هم به نظر میرسد که تقریبا هر چند ماه گوگل راهی را برای کاهش اصلیترین هزینه مراکز داده یعنی انرژی مصرفی پیدا میکند. گوگل تکنیکهای نرمافزاری محاسبات ابری نوین را خلق کرده و زیرساختهایی را ایجاد کرده است که بخش عمدهای از اینترنت کنونی براساس آنها کار میکند.
در سال ۲۰۰۶ گوگل 1.65 میلیارد دلار را صرف خرید یوتیوب کرد و به این ترتیب ویدیوهای آنلاین را از ورطه مشکلات مالی و قانونی نجات داد. در سال 2006 هزینه ماهانه پهنای باند یوتیوب چیزی حدود 5 تا 6 میلیون دلار تخمین زده میشد. در آن زمان ویدیوهای آنلاین برای همه هزینهای سنگین و غیرمعقول محسوب میشد البته برای همه به جز گوگل! به لطف معماری پیشرفته مراکز داده گوگل، این شرکت توانست هزینه پهنای باند را تا یک سوم سایر رقبا کاهش دهد. امروزه یوتیوب استاندارد معمول اشتراک ویدیو در اینترنت است و با مقیاسی بسیار وسیع کار میکند: هر ثانیه حدود ۲ ساعت فیلم در یوتیوب آپلود میشود.
Google X هم لابراتوار نوآوری جدید گوگل است. مکانی که طراحی شده تا شیوه تفکر moonshot را تشویق و ترویج کند. بخش Skunk Works گوگل اخیرا به سراغ دستگاهها و پروژههای جاهطلبانهای نظیر عینک گوگل رفته است. این لابراتوار همچنین آزمایش و توسعه خودروهای «خود راننده» را نیز برعهده دارد که تا کنون حدود ۳۰۰ هزار مایل را بدون هیچ مشکلی طی کردهاند و گوگل حتی مجوزهای قانونی تردد این خودروها را درچند ایالت اخذ کرده است. در کنار همه اینها و با بالنهای Project Loon سعی دارد اینترنت را به دورافتادهترین نقاط زمین ببرد. بخش X در گوگل بر روی کایتهای مولد نیرو که در ارتفاع بالا پرواز میکنند نیز کار میکند. این کایتها چیزی شبیه توربینهای بادی هستند که در ارتفاع خیلی زیادی نصب شده باشند.
میتوانیم ساعتها این نوشته را ادامه دهیم و از نوآوریهای متنوع و متعدد گوگل بنویسیم. تنها اشاره کردن به برخی از این نوآوریها و گذشتن ساده از آنها درواقع کم لطفی است، اما تفسیر و تحلیل هر یک از این موارد به مجالی بیش از کل این مجموعه مطالب احتیاج دارد. گوگل میتواند با سرویس Google Translate هر زبانی را به زبان دیگر ترجمه کند. گوگل با Google Maps کل دنیای خاکی ما را به تصویر کشیده است و در پروژه Street View قصد دارد با فرستادن ماشینهای دارای دوربینهای 360 درجه به تمام راههای دنیا، همه مسیرها را هم به تصویر بکشد. گوگل هنگام عرضه جیمیل دنیا را با اپهای وبی و Ajax آشنا کرد و فضای ذخیرهسازی 250 برابر رقبا در اختیار کاربران قرار داد. اندروید را بوجود آورد که در بیش از ۸۰ درصد تلفنهای هوشمند جدید به کار میرود. با Google Docs آفیس مایکروسافت را تهدید میکند و کروم مفهوم مرورگر کارایی محور را به خوبی تعریف کرده است. با فیبر گوگل اینترنت گیگابیتی را به خانههای آمریکایها آورده است. گوگل با Google Now پیشتاز جستوجوی مبتنی بر پیشگویی (Predictive Search) است. فراموش نکنیم که در کنار همه اینها گوگل موسیقی، فیلم، کتاب، برنامههای تلویزیونی، اپ، مجله،تلفن همراه و حتی لپتاپ میفروشد. گوگل به تازگی موتورولا را در اختیار گرفته است که خود در نوآوری افسانهای بوده است. و اکنون در جاهطلبانهترین پروژه تمام تاریخ قصد دارد به نبرد با مرگ بپردازد.
اما به رغم تمام این پیشینه قدرتمند، دلیل اصلی حضور گوگل در این لیست شاید این باشد که ۹۰ درصد تمام این کارها را بدون دریافت حتی یک سنت از کاربران نهایی به انجام رسانده است!
امیدوارم محتوای این مطلب آنقدر برایتان جذاب بوده باشد که خستگی ناشی از طولانی بودن آن را جبران کند و امیدوارم کل این مجموعه مطلب را ارزشمند یافته باشید. به هر حال در انتها تنها دو نکته شخصی به نظرم رسید که بد ندیدم اینجا مطرح کنم:
۱- به رغم تمام این نوآوریها و ارزش و اهمیت گوگل در دنیای فعلی فناوری، من به نوعی از این شرکت میترسم. شرکتی که هدفش «ساختار بخشیدن به کل اطلاعات دنیا» باشد، با عرضه محصولات رایگان کاری کند که کاربران با طیب خاطر این اطلاعات را در اختیارش قرار دهند و از همه مهمتر به یک، دو یا ده جنبه از زندگی ما قانع نباشد، کمی ترسناک به نظر میرسد.
۲- از ابتدای نوشتن قسمت اول این مجموعه، یک نکته کوچک ذهنم را درگیر کرده بود و آن این که اگر بخواهیم چنین لیستی را از شرکتهای وطنی درست کنیم،حتی شرکتهایی که تنها یک محصول جدید یا نوآوری داشته باشند، آخرین عدد لیست ما چند خواهد بود؟ به تعداد انگشتان یک دست خواهیم رسید؟
منبع (+)
این نوشتهها را هم بخوانید
سری مطالب خیلی جذاب و خوب بود اما تو اینا گوگل یچیز دیگست
سلام آقای مجیدی.
تلاش مستمر شما در نوشتن رو تحسین میکنم.
حتما اتفاق جالبی میشه اگر در مورد شرکت های نوآور وطنی مطلبی داشته باشین.
ما میدونیم که حکومت امریکا 300 ساله اس و اقتصاد حریصش به غارت خیلی تکیه داشته و طبیعتا باید هم از خیلی کشورها مثل ایران که حکومتش 34 ساله روی پای خودش به تنهایی وایساده و همیشه از دنیا و خودی ضربه خورده جلوتر باشه.
بنابرین منطقا و عقلا توقع نداریم گوگل و اینتل از ایران بیرون بیاد. پس فکر میکنم به تناسب عمر کشورمون و دست و پا زدن در فشار بی مهری های پیاپی و مستمر دنیا از اولین سال حکومت تا به امروز، میتونیم نمونه های شرکت های خوبی رو پیدا کنیم.
وگرنه قیاس ایران با تمام دنیا قیاسی مع الفارق است.
شاید اصلا این سوال پیش بیاد: سختی ایجاد یک شرکت نوآور در فضای ایران چقدر است و در امریکا و اروپا چقدر؟
نکته انتهایی خیلی مهم بود.یکی از دلایل عدم موفقیت شرکت های ایرانی در این سطح محدودیت های قانونی است که جلوی فعالیت و رشد سریع رو میگیرند
مگه میشه آدم از خوندن مطالب خوب شما خسته هم بشه؟! خیلی هم عالی بود.
سلام
متن خوب و خوش پرداختی بود
اگر ممکنه با یه صفحه آرایی مقبول کلشو به صورت PDF آخر آخرین قسمت بذارید عالی میشه
خیلی عالی بود این سری مطالب آقای دکتر،
واقعا در مورد این که گوگل گوهرهای نابی در درون دیتاسنترش داره موافقم و کلا اصل رقابتی گوگل همین گوهر پنهانشه که به راحتی بقیه بهش نمیرسن.
سلام.
ممنون مقالات جالبی بودند
من نورث گرومن ، مایکروسافت ، آی بی ام را بیشتر از بقیه پسندیدم البته تک تکشون در پیشبرد تاریخ بشریت تاثیر هنگوفتی دارند و نمی شه از هیچ کدوم چشم پوشی کرد ، اصولا تعصب از نا آگاهی میاد
شرکت های ایرانی که هیچی، شرکتی را پیدا کن آمریکایی نباشه. اینایی که لیست کردی همه آمریکایی اند. لیست بقیه دنیا هم معلوم نیست به عدد ده برسه!
به نظرم توی ایران شرکت بیان پتانسیل خوبی داره. باید منتظر موند و دید بیان گامهای بعدیش رو چجوری بر میداره.
من یهو شروع کردم به خوندن همه مقالات..
خیلی عالی بودند..ممنون