دنبال کردن «اخبار» بد است، یا چرا رها کردن اخبار شما را شادتر میکند

اول: مطلبی که در ادامه میخوانید در وهله اول ممکن است نوعی «خودزنی» به نظر برسد! میخواهیم از اخبار بد بگوییم، دنبال کردن دایمیاش را نکوهش کنیم و نسبت به اعتیاد به آن هشدار بدهیم. این کار برای (به جای سایت بگوییم) نشریهای که حجم قابل توجهی از مطالبش را اخبار (هر چند در زمینهای خاص) تشکیل میدهد، کمی نامانوس است.
دوم: پیش از این در ۱ پزشک خواندهاید که وبخوانی ما را به سوی خلاصهخوانی و بیتوجهی به مطالب طولانی و عمیق کشانده است. و پیشتر از ما متفکرانی نظیر نیکلاس کار نسبت به این «کم عمق شدن اندیشهها» هشدار دادهاند.
سوم: نکتهای که باید پیش از مطلب ذکر شود این است که منظور اصلی مطلب کوبیدن حرفه خبرنگاری، کم ارزش جلوه دادن اخبار یا چیزهای مشابه نیست. مانند همیشه صحبت از نحوه برخورد و استفاده ما انسانها از پدیدهها و امکانات اطرافمان است!
آخر: با همه اینها اگر حوصله مطالعه مطلبی طولانی بدون عکس و لینک را داشته باشید، این مطلب حداقل باعث خواهد شد کمی ذهنتان درگیر شود. و البته امیدواریم سبک کردن «رژیم خبریتان» را با ۱پزشک شروع نکنید.
در چند دهه گذشته، افراد خوششانس دنیای ما توانستهاند به خطرات زندگی در دنیایی با فزاوانی خوراک بیش از حد (بیماریهای چاقی و دیابت) پی برده و تلاش برای تغییر رژیمهای غذایی ما را آغاز کنند. اما غالب ما هنوز درک نکردهایم که اخبار با ذهن ما همان کاری را میکند که شکر با بدنهایمان! هضم خبرها آسان است. رسانهها به ما گازهای کوچکی از اخبار مبتذل و بیاهمیت میخورانند. هلههولههایی که زندگی ما را تحت تاثیر قرار نمیدهند و به فکر کردن هم احتیاجی ندارند. به همین دلیل است که ما تقریبا هیچگاه احساس سیری نمیکنیم.
برخلاف کتابها و مقالات طولانی مجلات (که به فکر کردن احتیاج دارند)، ما میتوانیم کمیت نامحدودی از اخبار را ببلعیم که در واقع همان شکلاتهای خوشرنگ و لعاب برای مغز ما هستند. وضعیت امروز ما در برابر اطلاعات، همانند وضعیتی است که ۲۰ سال پیش در برابر غذا داشتیم. ما کمکم متوجه میشویم که اخبار تا چه حد میتواند مضر باشد.
اخبار ما را گمراه میکنند
این خبر را در نظر بگیرید: ماشینی در حال رانندگی روی یک پل است و پل فرو میریزد. رسانههای خبری روی چه چیزی تمرکز میکنند؟ ماشین، فرد درون ماشین، این که از کجا آمده است، تصمیم داشته به کجا برود، اگر زنده مانده است جزییات روبرو شدنش با حادثه چه بوده است و . . . اما همه اینها بیربط و زرق و برق داستان هستند! موضوع مرتبط چیست؟ پایداری سازهای پل! این خطری است که در کمین بوده است و در پلهای دیگر هم ممکن است وجود داشته باشد! اما زرق و برق داستان ماشین بیشتر است! دراماتیکتر است! او یک فرد (نه به معنای انتزاعی) است و تولید خبر درباره او بسیار ساده است. چنین اخباری باعث میشود که با نقشه (اطلاعات) کاملا غلطی درباره ریسکها و خطرات با زندگی روبرو شویم. به همین دلیل است که تروریسم بیش از حد در مرکز توجه قرار میگیرد. به موضوع بیانضباطی مالی اصلا توجه نمیشود. فضانوردان با اهمیت جلوه میکنند، اما کسی به پرستاران توجه نمیکند!
ما به اندازه کافی منطقی نیستیم که [تا این حد] نحت فشار قرار بگیریم. دیدن یک هواپیمای در حال سقوط در تلویزیون، برخورد شما با آن ریسک را تغییر میدهد، آن هم بدون توجه به میزان احتمال آن! اگر فکر میکنید میتوانید بر قدرت تفکرات درونیتان غلبه کنید در اشتباه هستید! بانکدارها و اقتصاددانها که مشوقها و قدرت زیادی برای غلبه بر این ریسکهای معرفی شده توسط اخبار دارند، نشان دادهاند که آنها هم نمیتوانند. تنها راهحل این است: اخبار را از رژیمتان به صورت کامل حذف کنید!
اخبار نامربوط هستند
از بین حدود 10هزار داستان خبری که در ۱۲ ماه گذشته خوانده یا شنیدهاید، یکی را نام ببرید که بواسطه دانستن آن توانستهاید تصمیم بهتری درباره امور مهم تاثیرگذار بر زندگیتان یا مثلا کسبوکارتان بگیرید. نکته اینجاست: این اخبار به هیچ درد شما نمیخورند! اما به نظر می رسد مردم در تشخیص موارد مرتبط و بدرد بخور ضعیف عمل میکنند. تشخیص این که اخبار تازه چیست بسیار سادهتر است. نبرد میان «چیزهای مرتبط» و «اخبار تازه» اساسیترین نبرد دوران ماست. نهادهای رسانهای میخواهند شما باور کنید که اخبار مزیتی رقابتی در اختیار شما قرار میدهند. بسیاری گول این ایده را میخورند. ما معمولا زمانی که از جریان اخبار جدا میشویم احساس اضطراب میکنیم. در واقع اخبار یک زیان رقابتی است! هر چه اخبار کمتری مصرف کنید، مزیت بیشتری در اختیار دارید!
اخبار هیچ قدرت توصیفی (روشنگری) ندارند
عناوین خبری حبابهایی هستند که از عمق یک دنیای عمیقتر به سطح آمده و میترکند. آیا این factها یا واقعیتهای انباشته شده به شما کمک میکنند دنیا را درک کنید؟ متاسفانه خیر! این رابطه دقیقا برعکس است. داستانهای مهم درواقع غیرداستان هستند: حرکتهایی آرام و قدرتمند که در جایی خارج از رادار ژورنالیستها در حال شکل گرفتن هستند و تاثیراتی متغیر دارند. هرچه «شبه حقیقتهای خبری» که دریافت میکنید بیشتر باشد، درک ضعیفتری از تصویر بزرگتر کلی خواهید داشت. اگر اطلاعات بیشتر به موفقیتهای اقتصادی بزرگتر منجر میشد، باید ژورنالسیتها در بالای هرم درآمد میبودند. که البته این طور نیستند!
اخبار برای بدن شما مضر هستند
اخبار به صورت دایمی دستگاه کنارهای (Limbic System) مغز را تحریک میکنند. داستانهای خبری وحشتناک باعث ترشح حجم عظیمی از گلوکوکورتیکوئید یا کورتیزول در بدن میشوند. این موضوع سیستم ایمنی بدن را تضعیف کرده و جلوی ترشح هورمون رشد را میگیرد. به عبارت دیگر بدن شما خودش را در وضعیت استرس مزمن احساس میکند. سطح بالای کورتیزول باعث هضم ناقص غذا، کمبود رشد (سلولها، مو و استخوان)، عصبی بودن و ضعف در برابر بیماریها میشود. سایر تاثیرات جانبی ممکن است شامل ترس، پرخاشگری، کاهش حساسیت و کاهش میدان دید باشد.
اخبار خطاهای شناختی را افزایش میدهد
اخبار باعث تقویت اساسیترین عنصر در تمام خطاهای شناختی میشود: پیشداوریهای تصدیقی یا confirmation bias. به گفته وارن بافت: «کاری که انسان بهتر از سایر کارها انجام میدهد، تفسیر تمام اطلاعات به گونهای است که تمام نتیجهگیریهای قبلیاش درست و صحیح پابرجا بمانند.» اخبار این جریان را تشدید میکند. ما دچار اطمینان بیش از حد میشویم. البته یک خطای شناختی دیگر هم با این روند تقویت میشود: پیشداوری داستانی یا story bias. ذهن ما به دنبال داستانهایی است که «منطقی» به نظر برسند حتی اگر با واقعیت تطابق نداشته باشند. هر ژورنالیستی که مینویسد: «بازار به واسطه موضوع X تغییر کرده است» یا مینویسد «این شرکت به دلیل Y ورشکست شد» یک ابله است. این مسخرهترین و سادهترین روش برای «توضیح» دنیا است.
اخبار مانع تفکر میشود
تفکر به تمرکز نیاز دارد و تمرکز به اختصاص بدون وقفه زمان نیاز دارد. عناوین خبری عمدا به گونهای مهندسی شدهاند که مزاحم وقت شما شوند. آنها شبیه ویروسهایی هستند که توجه و تمرکز شما را برای برآوردن اهداف خودشان به سرقت میبرند. اخبار تفکر ما را کم عمق میکند. اما اوضاع از این هم بدتر است. اخبار به شدت بر حافظه تاثیر میگذارند. دو نوع حافظه وجود دارد. ظرفیت حافظه طولانیمدت تقریبا بینهایت است، اما حافظه کاری ما (که در فعالیتهای معمول مورد استفاده قرار میگیرد) به دادههای اندکی محدود است. مسیر انتقال از حافظه کوتاه مدت به بلند مدت مسیری باریک است، اما هر چیزی که بخواهیم یاد بگیریم باید از این مسیر رد شود. اگر این مسیر به هر نحوی خراب شود، هیچ دادهای موفق به عبور نخواهد شد. با توجه به این که اخبار تمرکز را بر هم میزند، ادراک را ضعیف میکند. اخبار آنلاین به مراتب تاثیر بدتری دارند. در سال 2001 تحقیقی که توسط دو کانادایی انجام شد، نشان داد که با افزایش تعداد هایپرلینکها در یک سند، میزان درک افراد از آن کاهش خواهد یافت. چرا؟ چون هر زمان که یک لینک ظاهر میشود، ذهن شما باید حداقل یک انتخاب انجام دهد و آن کلیک نکردن روی لینک است! خود این امر منحرف کننده است. اخبار یک سیستم عمدی برهم زننده تمرکز است.
اخبار مانند مواد مخدر عمل میکند
همزمان با پیشرفت داستانها شما میخواهید بدانید که چگونه ادامه پیدا میکند. با صدها سرخط خبری متنوع و متفاوت در ذهنهای ما، این تمایل به دانستن ادامه داستان به شدت قدرتمندتر شده و غیرقابل اجتناب میشود. دانشمندان تا مدتها تصور میکردند که حجم عظیم اتصالات که بین ۱۰۰ میلیارد نورون مغز ما شکل گرفته است در سن بلوغ به حالتی پایدار و ثابت میرسد. امروزه ما میدانیم که این موضوع حقیقت ندارد! سلولهای عصبی به صورت مداوم اتصالات قدیمی را شکسته و اتصالات جدید برقرار میکند. هر چه اخبار بیشتری دریافت میکنیم، مدارهای عصبی مسئول تصمیمهای سطحی و چندوظیفگی را به تمرین وا میداریم و از آنهایی که مختص مطالعه عمیق و تفکر توام با تعمق هستند غافل میشویم. بیشتر مصرفکنندگان اخبار (حتی اگر کتابخوانهای قهاری باشند) توانایی درک و جذب مقالات و کتابهای طولانی را از دست دادهاند. بعد از ۴ یا ۵ صفحه خسته میشوند، تمرکزشان از بین میرود و بیقرار میشوند. دلیل این نیست که آنها پیرتر شدهاند یا حجم کاریشان افزایش یافته است. دلیل اصلی این است که ساختار فیزیکی مغزشان تغییر کرده است!
اخبار وقت را تلف میکنند
اگر شما هر روز صبح ۱۵ دقیقه روزنامه میخوانید، بعد در هنگام ناهار هم ۱۵ دقیقه اخبار را چک میکنید و ۱۵ دقیقه دیگر را هم پیش از رفتن به رختخواب صرف آن میکنید، ۵ دقیقه را هم از این طرف و آن طرف کارتان به آن اضافه کنید تا به ۵۰ دقیقه برسید. بعد زمان حواسپرتی و زمان مورد نیاز برای بازگشت تمرکزتان را هم به آن اضافه کنید تا ببینید که در هر هفته نصف یک روز کاریتان را تلف کردهاید. این روزها اطلاعات کالایی کمیاب و نادر نیست. اما توجه و تمرکز هست! شما در برابر پول، سلامت و اعتبارتان تا این حد بی مسئولیت نیستید. پس چرا مغزتان را به را بیهوده تلف میکنید؟
اخبار ما را منفعل میکنند
داستانهای اخبار به طرز فزایندهای به چیزهایی مربوط میشوند که شما نمیتوانید روی آنها تاثیری داشته باشید. تکرار روزانه اخبار آن هم درباره چیزهایی که نمیتوانیم تاثیری روی آنها داشته باشیم ما را منفعل میکند. این اخبار آنقدر ما را تحت فشار میگذارند تا یک جهانبینی بدبینانه، بیاحساس، نیشدار و جبری را بپذیریم. اصطلاح علمی آن «بیپناهی اکتسابی» یا Learned Helplessness است. شاید زیادهروی باشد، اما احتمالا عجیب نخواهد بود اگر که روی آوردن گسترده به اخبار حداقل قسمتی از دلیل همهگیری افسردگی در سراسر دنیا باشد.
اخبار خلاقیت را از بین میبرد
در نهایت اینکه چیزهایی که ما از قبل میدانیم، خلاقیت ما را محدود میکند. این همان دلیلی است که باعث میشود ریاضیدانها، رماننویسها، آهنگسازان و کارآفرینها بیشتر کارهای خلاقهشان را در سنین جوانی انجام میدهند. [در آن سن] ذهن آنها از فضایی گسترده و اشغالنشده در اختیار دارد که به آنها امکان میدهد به ایدههای ناب برسند و آن ایدهها را دنبال کنند. شما هیچ ذهن واقعا خلاقی (نویسنده، آهنگساز، طراح، معمار یا نقاش) را سراغ دارید که درگیر اخبار بوده باشد؟ از طرف دیگر ذهن هدر رفته بدون خلاقیت زیادی را میشناسیم که به اخبار مانند دارو معتاد شدهاند. اگر میخواهید راهحلهای قدیمی را پیدا کنید، به اخبار روی بیاورید. اگر به دنبال راهحلهای تازه هستید، از اخبار پرهیز کنید!
مسلما جامعه به ژورنالیست احتیاج دارد، اما به گونهای دیگر! ژورنالیسم تحقیقی همیشه بدردبخور و مفید است. ما به گزارشهایی احتیاج داریم که نهادها و سازمانهای ما را زیر نظر بگیرد و حقایق را آشکار کند. اما یافتههای مهم لازم نیست در قالب اخبار به ما عرضه شوند. مقالات طولانی ژورنالها و کتابهایی با مضامین عمیق هم بسیار خوب هستند!
من [نویسنده اصلی مطلب] چهار سال است که بدون اخبار زندگی میکنم و به همین دلیل است که میتوانم تاثیرات چنین اقدامی را ببینم، حس کنم و بیواسطه به شما منتقل کنم: حواسپرتی کمتر، عصبی بودن کمتر، تفکر عمیقتر، زمان بیشتر و بینش و درک بهتر. ساده نیست اما ارزشش را دارد!
منبع(+)
این نوشتهها را هم بخوانید
جناب شریفی مطلب بسیار تاثیر گذاری بود من پیش از این به چند بعد مخرب خبرخوانی بر روی خودم پی برده بودم و بیشتر هم از راه ترکش به فوایدش مخصوصاً روی تمرکز پی برده بودم!
این مطلب خیلی متقن و مستدل مصمم کرد بر ترک این عادت همه گیر که متاسفانه احساس میکنم جامعه مان را بسیار شبیه آنچیزی کرده است که در Wall E نشان میداد
سلام
آقای دکتر منظور از اخبار دقیقا چیه ؟؟ خبر های حوزه تخصصی آدم مشمول این مباحثن؟؟
فرقی نمیکنه دوست عزیز خبر خبر است وقتی در برابر طوفان اخبار باشی زندگی ات آرامش ندارد،
اما اخباری که همانطور دربالا گفته است بیشتر ذهن شما را درگیر کند آزارتان دهد تاثیری بر زندگی تان ندارد، کاری از دستتان بر نمی آید مخرب تر است
ولی هر نوع خبری که می خوانیم اعتیاد آور است.
تا به حال به این قضیه فکر نکرده بودم
عالی بود. اما واسه دکتر مجیدی چه نسخهای باید نوشت؟ ما این مطلبو در سایتی (وبلاگی) داریم میخونیم که تو اون دنبال مطالب مفید، لابلای هلههولههای خبری میگردیم. اصلاً قصد جسارت ندارم و به نظرم هلههولههایی که یک پزشک منتشر میکند، خوراک خوب منه و از خواندنش لذت میبرم و متوجه هستم که آقای مجیدی هم با وسواس اخبارش را انتخاب میکند و با آنها فرهنگسازی میکند.
اما متأسفانه خوانندهها هم هلههوله دوست دارند تا یه مطلب به درد بخور. بیشترین بازدیدها و پربینندهترین مطالب را ببینید! لذا سایتها به این سمت پیش میرن. من خودم از نوشتن دربارهی مطالبی که علاقهای بهشون ندارم اما خوانندههای زیادی رو جذب میکنه خسته شدم ولی مجبورم. یه جوری مثل حرفهایی است که در یک مهمانی زده میشه. همه دور هم جمع میشوند و هریک مهارت و تخصصی خاص دارد اما وجه مشترکی که همه بتوانند راجع به آن صحبت کنند اخبار چیپ و بیهوده است که تنها دهان را مثل هنگام تخمه و آجیل خوردن میجنباند و همه دور هم خوشاند!!!
عالم بیخبری طرفه بهشتی بودهست … :)
با سلام
لزوم همیشه اینطور نیست!
شما خبر بد جنایی یا سرقت رو وقتی میخونی با شیوه دزدان و تبهکاران آشنا می شوید و سعی می کنید نکات ایمنی رو بشتر رعایت کنید.
در خصوص خبرهای اقتصادی و یا شایعات سیاسی نیز همینطور …
بهتر بود بگیم خبرهای زرد زیاد نخونیم! اینم واسه هر کسی تعریف خاصی داره…
مدتی است که این دل مشغولی را داشتم و کم وبیش به این نتیجه رسیده بودم که وب گردی و تماشای تلویزیون که تقریبا 80 درصد اوقات فراغت این روزهای من را به خود اختصاص داده، به صورتی پیدا و پنهان در من تغییراتی به وجود آورده که خیلی کمتر از قبل تمرکز دارم و کمتر به تفکر عمیق می پردازم (در حالی که در دوره ای از زندگی وقت زیادی برای آن صرف می کرم) و در نتیجه به میزان زیادی حال من و احساس شادی، رضایت و حتی خوشبختی درونی من را تحت تاثیر قرار داده.
امروز که این مقاله را خواندم، دیدم که نویسنده خیلی بهتر از من دلیل حال مرا می داند و ابعاد گوناگون آن را بررسی کرده است. با جدیت تصمیم گرفتم فکری به حال این وضعیت بکنم و میزان وقتی که به “خوردن خوراک رسانه ای” اختصاص می دهم را به شدت کاهش دهم. به نظر کار خیلی سختی می رسد، امیدوارم که موفق شوم!
سلام
ممنون از این مطلب بجا
من مدتی هست که می خوام این عادت رو ترک کنم ولی نمی تونم و از خوندن اخبار سیاسی جنجالی وکوچیک اصلا خوشم نمییاد ولی بازم نمی تونم نخونم
بنظرم اینکه با خلاصه خوانی داریم تفکر تحلیلی و منطقی رو از دست میدیم تو کارای خودم که مشهوده
سلام خدمت سایت و نویسنده محترم
بنده مدت مدیدی است به خبر خوانی اعتیاد شدیدی دارم به طوریکه فیدخوان من به طور متوسط ساعتی ۱۵۰ خبر جدید ایجاد می کند.ممنون از مطلبی که گفتید من تازه متوجه علت عدم تمرکزم بروی خیلی از کارها را متوجه شدم . باز هم تشکر میکنم
سلام
عجب مطلب خوبی ، احمد جان پیر شی !
حالا فهمیدم چرا اون مدتی که از اخبار دور بودم سر حال تر بودم و احساس بهتری داشتم ، فکرش رو میکردم اخبار (بخصوص از نوع داخلیش!) خوب نیست اما اصلا فکر نمیکردم تا اینقدر میتونه بد و مخرب باشه
خداحافظ یک پزشک
با تشکر از شما بابت این متن خوب و تأثیرگذار.
این متن باعث شد تصمیم بگیرم که تمام منابعی که به صورت لحظهای اخبار را منتشر میکنند از خبرخوانم حذف کنم.
خیلی وقت بود احساس میکردم که باید چنین کاری را، به دلیل وقت زیادی که اعتیاد به خواندن این اخبار از من میگرفت، انجام بدم ولی هیچوقت به صورت جدی این تصمیم را عملی نکرده بودم.
حالا فقط فیدهایی که مقالات عمیق منتشر میکنند در لیست خبرخوانم باقی ماندهاند. که البته بهترین آنها یک پزشک است.
:)
دوست عزیزم به نظرم بهتره در مورد همین خبر هم به دیده یک خبر نگاه کنید و فقط به واسطه اونکه به سبک پارتیزانی یک مطلبه غافلگیر کننده رو ارائه داده تصمیماته آنی نگیرید. فکر میکنم ننظره دکتر هم از عمیق بودن یه چیز تو همین مایه هاست.
حرفتون رو قبول دارم که نباید با خوندن یک مطلب هیجان زده شد و تصمیم گرفت.
ولی به نظر من این مطلب یک خبر نیست، بلکه یک مقاله ست که با آوردن منابع مختلف علمی سعی داره مشکلی رو تشریح کنه. از طرفی، وقتی شما اون رو میخونید و به تغییراتی که به مناسبت همین مشکل در خودتون ایجاد شده فکر میکنید، میبینید که با تقریب خوبی همهی حرفها درسته. ولی شما تا حالا بهش فکر نکرده بودید و متوجه نبودید.
مثل وقتی که دستتون زخم شده ولی متوجه نشدید، وقتی دوستتون میگه «ببین، داره از دستت خون میاد»، تمام تلاشتون رو میکنید که محل زخم بیشتر از این آسیب نبینه و آلوده نشه.
البته من خیلی از این آسیبها رو قبلا در خودم احساس کرده بودم و تصمیم داشتم کاری در این رابطه بکنم. خوندن این مقاله تلنگری بود برای نهایی کردن این تصمیم.
تقریبا با تمام مطالب مطرح شده موافقم والبته از قبل هم در این باره تحقیق کرده بودم.
به شخصه از چند دسته خبر شدیدا فاصله میگیرم و به عبارتی سعی میکنم حتا در بیخبری هم باشم؛ 1- اخبار… 2- اخبار حوادث 3- اخبار سیاسی محض 4- …
علاوه بر اینها حتی اگر آگاهی خوب باشه و از راه های ساندویچی (اخبار فست فودی) هم گرفته نشه خود آگاهی روی روان تاثیر میذاره (برای مثال من مجله نسیم بیداری و سپیده دانایی رو می خونم) و…
به شدت نگران خودم و اطرافیانم که همچین وضعی دارن شدم! هرچی سایت خبری بود از فیدریدر و بوکمارکام حذف کردم، یک ماهی رو اینطوری سیر میکنم ببینم چی میشه!این مقاله احتمالا روی نمراتم هم که دیگه امتحانات پایانترم داره شروع میشه تاثیر بزاره!
ممنون
من بعد از دو هفته دارم خبرا رو می خونم! برای یک پروژه ای تمام وقت و انرژی خودم و همکارام رو گذاشتم، امیدوارم موفق بشه
هر چه اخبار بیشتری دریافت میکنیم، مدارهای عصبی مسئول تصمیمهای سطحی و چندوظیفگی را به تمرین وا میداریم و از آنهایی که مختص مطالعه عمیق و تفکر توام با تعمق هستند غافل میشویم.
دقیقاهمین کار رو میشه به متنهای کوتاه کاربران در شبکه های اجتماعی تعمیم داد،به طوریکه باعث تنبل شدن مغز ما میشوند. جوری که ما بهخوندن متنهای کوچیک در این شبکه ها مثل فیسبوک معتاد میشیم.
جدا از این میشه خبر رو یه از نظر تئوری توطئه هم بررسی کرد، به طوری که با خوراندن این مطلب به شما قصد دوری شما از اخبار و گرایش شما به بیخبری رو دارند، به طوری که شما با خواندن این مطلب فکرتون به سمت بد بودن اخبار و دوری از اونها میره. البته برای باور کردن این تحلیل باید خیلی شکاک بود:دی
ممنون
کاملاً حقیقت داره! من از اخبار متنفرم مخصوصاً این روزها که همه خبرها خبر بده!
ممنون دکتر. مطلب مفصلتون رو به عنوان مسالهای که روی زندگیم تاثیر منفی گزاشته توی پاکت ذخیره کردم تا توی راه بخونم. اما یاد حرفای دیروزتون افتادم. مطالب شما هیچ وقت ترجمه صرف، از یک مطلب یا منبع نبوده. باز هم از این مطالب بزارید.
مقاله خوبی بود فقط ایرادش این بود که نگفت منظورش دقیقاً کودوم نوع اخبار هست.
باید در موردش فکر کنم….
نه برای جامعه ای که رسانه قابل اعتماد نداره و مردم باید از حقوقشون آشنایی داشته باشن و اعتمادی به خدمتگزاراشون ندارن.به نظرم به جای ترجمه متون انگلیسی به فارسی با پس زمینه فرهنگی اروپایی نمیتوان نسخه برای شهروند ایرانی پیچید.
ببخشید ولی قبول ندارم! اینهایی که شما گفتی اگر هم باشد مسلما مربوط افراط حاد در این قضیه است.
به نظر من نوع اخبارش برا هرکسی فرق میکنه مثلا برای من اخبار تکنولوژی اصلا بیهوده نیستن و کمک میکنن که بدونم چی بخرم یا بقیه را کمک کنم ولی اخبار سیاسی کاملا بیهوده هستن
در مقابل مثلا یه سیاستمدار باید اخبار سیاسی را دنبال کنه تا بتونه کارش را دنبال کنه
جای مولانا خالی
هر که او بیدارتر پر دردتر
هر که او آگاه تر رخ زردتر
بنظر من هم باید یه دسته بندی برا اخبار میداشتید
ضمن اینکه همش به بیان عیب ها پرداخته شده بود و به جنبه های مثبت احتمالی هیچ اشاره ای نشده که این اعتبار مطلب رو برای من پایین میاره
سلام اقای دکتر
یه تاکی هس توی تد که دکتر peter diamandis سخنرانی میکنه با مدرک و دلیل اثبات میکنه که اخبار کلا بده
یه سوالم از تغذیه داشتم یه کتاب دانلود کردم eat for your right type می خواستک بدونم نظر شما در مورد این کتاب چیه؟
سلام آقای شریف پور.
آیا کتابی رو که اشاره کردین، (کم عمق شدن اندیشهها) میشه توی ایران پیدا کرد؟ زبان اصلی یا ترجمه فرقی نمیکنه.
ممنون.
با عرض سلام
مطلب خوبی بود اما نه تماما درست.
دنبال کردن اخبار بطور افراطی کاملا مضر است ، اما این بدان معنا نیست که از جامعه خبر نداشته باشیم و آدم بی اطلاعی باشیم .
ما در دنیایی زندگی می کنیم که کاملا به هم متصل است و در مورد بسیاری از مشاغل تغییرات کوچک ممکن است تاثیرات زیادی داشته باشه، پس اینکه اخبار رو دنبال نکنیم درست نیست.
با عرض ادب به نویسنده محترم
48 تا فیدمو کردم 19 تا!
(البته حقیقت اینه که، اون 29 تایی که آرشیو کردم تو یه فولدر رو، پیش تر هم خیلی دنبال نمی کردم! :-)
سلام
این مقاله از بهترین مقالاتی بود که در یک پزشک خواندهام.
ممنون جناب مجیدی.
جناب شریف پور ممنونم از این اطلاعاتی که اختیار ما قرار دادید، خدا رو شکر این روشنفکری از سالها قبل در من ایچاد شده بود، اما متاسفانه قادر به متقاعد کردن خانواده ام در این خصوص نبودم، اما من امشب بعد سالها با دست پر برای رشد زندگی ام به خانه من برخواهم گشت.
این لطف شما جبران ناشدنی است، فقط میتوانم آرزوی سلامتی و شادی در کنار خانواده برایتان داشته باشم.